در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 138

متن درس





سماع عامه در منازل السائرین: نقد عرفان شاهانه و تبیین محبت الهی

سماع عامه در منازل السائرین: نقد عرفان شاهانه و تبیین محبت الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۸)

دیباچه

کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، یکی از برجسته‌ترین آثار عرفان اسلامی است که با تبیینی نظام‌مند، مراحل سلوک معنوی را برای سالکان راه حق ترسیم می‌کند. در باب سماع عامه (جلسه ۱۳۸)، این اثر به بررسی سه مرتبه سماع عامه (اجابت زجر وعید، اجابت دعوت وعد، و مشاهده منّت) پرداخته و نقدی عمیق بر عرفان شاهانه ارائه می‌دهد. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با شرحی دقیق و تمثیلاتی روشنگر، این مفاهیم را برای سالکان و پژوهشگران تبیین کرده و با پیوند به آیات قرآن کریم، چارچوبی جامع برای فهم سماع و نقد فرهنگ استبدادی در عرفان فراهم آورده است.

عرفان شاهانه، که ریشه در فرهنگ استبدادی دارد، خداوند را به‌سان شاهی بزدل و زجرآور ترسیم می‌کند که با تیغ، زهر و نواهی، بندگان را از قرب به خود بازمی‌دارد. این تصویر، با حقیقت الهی که در قرآن کریم و سیره معصومین (ع) به‌عنوان دوست و محبوب مهربان معرفی شده، ناسازگار است. درس‌گفتار، با نقدی صریح بر این دیدگاه، بر ضرورت بازنگری در عرفان تأکید دارد تا خدا به‌صورت نازنین و دلبر معرفی شود. سماع عامه، به‌سان نغمه‌ای است که سالک را از غفلت بیدار می‌کند، اما تنها با شناخت خدا به‌عنوان محبوب می‌توان به حقیقت آن دست یافت.

بخش نخست: حقیقت سماع عامه و مراتب آن

چیستی سماع عامه

سماع عامه، در منازل السائرین، به دریافت آگاهی و بیداری از طریق کلام و نشانه‌های الهی اشاره دارد که برای عموم سالکان، از مبتدی تا کامل، طراحی شده است. این سماع، به‌سان کلیدی است که قفل غفلت را گشوده و راه را به سوی حقیقت الهی هموار می‌کند. خواجه عبدالله انصاری تأکید دارد که سماع عامه در سه مرتبه متجلی می‌شود: اجابت زجر وعید با ریه (دیدن و درک وعید الهی)، اجابت دعوت وعد با جهد (تلاش برای رسیدن به وعده الهی)، و مشاهده منّت با استبصار (شهود لطف و نعمت الهی با بصیرت).

﴿فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ﴾ (آل عمران: ۱۸۵، : «هر که از آتش دور داشته شود و به بهشت درآید، رستگار شده است»). این آیه شریفه، مراتب هدایت در سماع عامه را تأیید می‌کند، از دوری از عذاب تا رسیدن به نعمت و رضوان الهی.

مرتبه نخست: اجابت زجر وعید با ریه

مرتبه اول سماع عامه، اجابت زجر وعید است که به درک و رؤیت وعید الهی مربوط می‌شود. زجر، به معنای نواهی الهی، هشداری است که سالک را از انحراف و گمراهی بازمی‌دارد. این مرتبه، به‌سان نگهبانی است که در ابتدای مسیر، سالک را از پرتگاه‌های گناه آگاه می‌سازد. درس‌گفتار تأکید دارد که این زجر، از سر لطف الهی است، نه برای آزار بندگان، و هدف آن، هدایت به سوی صراط مستقیم است.

﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾ (البقرة: ۱۸۵، : «خدا برای شما آسانی می‌خواهد و سختی نمی‌خواهد»). این آیه، بر لطف نهفته در نواهی الهی تأکید دارد.

مرتبه دوم: اجابت دعوت وعد با جهد

مرتبه دوم، اجابت دعوت وعد با تلاش و کوشش است. این مرتبه، سالک را به سوی وعده‌های الهی، مانند بهشت و رضوان، فرا می‌خواند و او را به جهد و سعی در مسیر سلوک ترغیب می‌کند. درس‌گفتار، این مرتبه را به راهپیمایی در جاده‌ای ناهموار تشبیه می‌کند که با وجود سختی‌ها، به مقصدی نورانی منتهی می‌شود. جهد، نشانه‌ای از اراده سالک برای عبور از موانع و رسیدن به مقصود است.

﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ﴾ (النجم: ۳۹، : «برای انسان جز آنچه کوشیده، نیست»). این آیه، نقش تلاش در رسیدن به وعده الهی را تأیید می‌کند.

مرتبه سوم: مشاهده منّت با استبصار

مرتبه سوم، مشاهده منّت الهی با بصیرت است که به شهود لطف و نعمت خداوند با قلبی آگاه و روشن اشاره دارد. این مرتبه، اوج سماع عامه است، جایی که سالک با استبصار، حقیقت لطف الهی را درمی‌یابد و به آرامش و رضایت می‌رسد. درس‌گفتار، این حالت را به‌سان ایستادن بر قله‌ای می‌داند که سالک، پس از پیمودن راهی دشوار، منظره‌ای از زیبایی و نور الهی را مشاهده می‌کند.

﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً﴾ (الفجر: ۲۷-۲۸، : «ای نفس مطمئنه، به‌سوی پروردگارت بازگرد درحالی‌که راضی و خشنود هستی»). این آیه، شهود منّت الهی و رضایت نفس مطمئنه را تأیید می‌کند.

درنگ: سماع عامه در سه مرتبه اجابت زجر وعید، اجابت دعوت وعد، و مشاهده منّت متجلی می‌شود که سالک را از غفلت به سوی رضوان الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

سماع عامه، به‌عنوان ابزاری برای بیداری و هدایت، در سه مرتبه رؤیت وعید، تلاش برای وعد، و شهود منّت تعریف می‌شود. این مراتب، سالک را از ابتدای مسیر تا قله معرفت همراهی می‌کنند. آیات قرآن کریم، مانند آیات مربوط به هدایت و رضایت، این حقیقت را تأیید کرده و بر نقش سماع در سلوک عرفانی تأکید دارند. درس‌گفتار، با تبیینی روشن، این مراتب را به‌سان نردبانی ترسیم می‌کند که سالک را به سوی حقیقت الهی رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: نقد عرفان شاهانه و ریشه‌های آن

چیستی عرفان شاهانه

عرفان شاهانه، رویکردی است که تحت تأثیر فرهنگ استبدادی، خداوند را به‌سان شاهی بزدل و زجرآور ترسیم می‌کند که با تیغ، زهر و نواهی، بندگان را از قرب به خود بازمی‌دارد. این تصویر، که ریشه در سلطه شاهان مستبد دارد، خدا را با صفات سلطنتی مانند خوف، اقتدار ظالمانه و زجر معرفی کرده و مشکلات راه سلوک را به اراده الهی نسبت می‌دهد. درس‌گفتار، این عرفان را با تمثیلی فاخر به قلعه‌ای تشبیه می‌کند که نگهبانان آن با سنگ و تیر، مانع ورود سالک می‌شوند و حتی در صورت ورود، شاه با تیغ زهرآلود او را تهدید می‌کند.

﴿لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾ (آل عمران: ۱۸۲، : «[خدا] به بندگان ستمکار نیست»). این آیه، با تأکید بر عدالت الهی، تصویر ظالمانه عرفان شاهانه را نفی می‌کند.

ریشه‌های فرهنگی عرفان شاهانه

ریشه عرفان شاهانه در فرهنگ استبدادی نهفته است که طی قرن‌ها، شاهان را مظهر قدرت و خوف معرفی کرده و این تصویر را به خداوند منتقل کرده است. درس‌گفتار، با اشاره به توحید مفضل امام صادق (ع)، توضیح می‌دهد که همان‌گونه که مورچه خدا را به‌صورت رئیس خود با شاخ ترسیم می‌کند، انسان نیز تحت تأثیر فرهنگ شاهانه، خدا را به‌صورت شاهی قداره‌کش تصور کرده است. این دیدگاه، به‌سان آینه‌ای است که حقیقت الهی را در نقاب فرهنگ استبدادی پنهان می‌سازد.

﴿وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ﴾ (البروج: ۱۴، : «او آمرزنده و مهربان است»). این آیه، با معرفی خدا به‌عنوان ودود، تصویر شاهانه را رد می‌کند.

نمادهای عرفان شاهانه: تیغ، زهر و زجر

در عرفان شاهانه، خدا با نمادهایی مانند تیغ، زهر و زجر معرفی می‌شود که همگی نشانه‌های ترس و اقتدار ظالمانه‌اند. درس‌گفتار، با نقدی صریح، این نمادها را به ابزارهای شاهان بزدل نسبت می‌دهد که از ترس، حتی نزدیکان خود را با خنجر و قهوه زهرآلود تهدید می‌کردند. این تصویر، با حقیقت الهی که مظهر لطف و محبت است، در تضاد کامل قرار دارد.

﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ﴾ (الحشر: ۲۳، : «او خدایی است که جز او معبودی نیست، پادشاه و قدوس»). این آیه، با تأکید بر قداست الهی، صفات ظالمانه را نفی می‌کند.

درنگ: عرفان شاهانه، با ترسیم خدا به‌صورت شاهی بزدل و زجرآور، ریشه در فرهنگ استبدادی دارد و با حقیقت الهی ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش دوم

عرفان شاهانه، با تأثیر از فرهنگ استبدادی، خدا را به‌صورت شاهی ترسو و قداره‌کش معرفی کرده که با تیغ و زهر، بندگان را از قرب بازمی‌دارد. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم که خدا را ودود، قدوس و عادل معرفی می‌کنند، در تضاد است. درس‌گفتار، با نقدی عمیق، بر ضرورت رهایی از این تصویر و بازنگری در عرفان تأکید دارد تا خدا به‌عنوان محبوب مهربان شناخته شود.

بخش سوم: خدا به‌عنوان دوست و محبوب

خدا در مقام دوست

درس‌گفتار، با تأکید بر محبت الهی، خدا را به‌سان دوست و محبوبی نازنین معرفی می‌کند که جز لطف و مهربانی از او سر نمی‌زند. برخلاف عرفان شاهانه که خدا را با شمشیر و زجر ترسیم می‌کند، خدا در این دیدگاه، مظهر شوق و رضایت است که بندگان را به آغوش خود فرا می‌خواند. این تصویر، به‌سان چشمه‌ای زلال است که تشنگی روح سالک را سیراب می‌کند.

﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ (البقرة: ۱۶۵، : «مؤمنان به خدا محبت شدیدتری دارند»). این آیه، پیوند عاشقانه بندگان با خدا را تأیید می‌کند.

نواهی الهی: لطف، نه زجر

نواهی الهی، برخلاف تصور عرفان شاهانه، از سر لطف و خیرخواهی است، نه برای آزار بندگان. این نواهی، به‌سان تابلوهای هشدار در جاده‌ای ناهموار، سالک را از خطر انحراف آگاه می‌سازند. درس‌گفتار تأکید دارد که خدا با نهی از معصیت، به دنبال حفظ سالک از مشکلات راه است، نه تحمیل زجر و رنج.

﴿يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾ (البقرة: ۱۸۵، : «خدا برای شما آسانی می‌خواهد و سختی نمی‌خواهد»). این آیه، لطف نهفته در نواهی را تأیید می‌کند.

صفات ذاتی خدا: لطف و زیبایی

صفات الهی، مانند جبروت و قهاریت، ذاتی و متعالی‌اند و با ابزارهای مادی مانند شمشیر و زهر قابل توصیف نیستند. درس‌گفتار، با تمثیلی فاخر، تأکید دارد که خدا نیازی به شمشیر ندارد، زیرا اقتدارش ذاتی و از سر لطف است. حتی جلال و جبروت الهی، جلوه‌ای از زیبایی و محبت اوست، نه خشونت و زجر.

﴿وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾ (الجمعة: ۳، : «او عزیز و حکیم است»). این آیه، عزت و حکمت الهی را تأیید می‌کند.

درنگ: خدا به‌عنوان دوست و محبوب، مظهر لطف و محبت است و نواهی‌اش از سر خیرخواهی است، نه زجر و خشونت.

جمع‌بندی بخش سوم

خدا در عرفان صحیح، به‌عنوان دوست و محبوبی نازنین معرفی می‌شود که نواهی و اقتدارش از سر لطف و محبت است. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم که خدا را ودود، عزیز و حکیم می‌دانند، هم‌خوانی دارد. درس‌گفتار، با رد تصویر شاهانه، بر ضرورت شناخت خدا به‌عنوان محبوب تأکید دارد تا سالک با شوق به سوی او حرکت کند.

بخش چهارم: مشکلات راه سلوک و حقیقت فراق

ناهمواری‌های راه سلوک

مشکلات راه سلوک، مانند خوف، جوع و سختی‌ها، به طبیعت جاده بازمی‌گردد، نه به اراده خدا برای آزار بندگان. درس‌گفتار، این مشکلات را به ناهمواری‌های کوهستانی تشبیه می‌کند که سالک در مسیر صعود، با آن‌ها مواجه می‌شود. خدا نه تیغ دارد و نه زهر، بلکه راه را برای بندگان آماده می‌کند، اما ناهمواری‌ها بخشی از طبیعت سلوک‌اند.

﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ﴾ (البقرة: ۱۵۵، : «شما را با چیزی از ترس و گرسنگی می‌آزماییم»). این آیه، مشکلات را بخشی از مسیر سلوک می‌داند.

فراق و هجران: لازمه راه، نه مراد خدا

فراق و هجران، نتیجه دوری از خدا و لازمه راه سلوک است، نه اراده الهی برای رنج بندگان. درس‌گفتار تأکید دارد که خدا قرب بندگان را آرزو دارد و فراق، به‌سان فاصله‌ای است که سالک باید با تلاش و شوق آن را طی کند تا به وصال برسد. با قرب به خدا، هجران به شوق و حضور تبدیل می‌شود.

﴿فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾ (الفجر: ۲۹-۳۰، : «در میان بندگانم درآی و به بهشتم وارد شو»). این آیه، قرب و وصال الهی را تأیید می‌کند.

نقد لذت از فراق: بیماری روانی

لذت بردن از فراق و رنج، نشانه‌ای از بیماری روانی مانند سادیسم یا مازوخیسم است. درس‌گفتار، با نقدی صریح، تأکید دارد که خدا از رنج بندگان لذت نمی‌برد و عرفان صحیح، شوق به وصال را ترویج می‌کند، نه لذت از هجران. این دیدگاه، به‌سان آینه‌ای است که بیماری‌های روانی را از حقیقت عرفانی جدا می‌سازد.

﴿مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ﴾ (النساء: ۱۴۷، : «اگر شکر کنید و ایمان آورید، خدا چه نیازی به عذاب شما دارد؟»). این آیه، خیرخواهی الهی را تأیید می‌کند.

درنگ: مشکلات سلوک و فراق، لازمه راه است، نه مراد خدا. لذت از رنج، نشانه بیماری روانی است، نه عرفان صحیح.

جمع‌بندی بخش چهارم

مشکلات سلوک و فراق، نتیجه ناهمواری‌های راه است، نه اراده خدا برای آزار بندگان. خدا قرب را می‌خواهد و لذت از رنج، با عرفان صحیح ناسازگار است. آیات قرآن کریم، با تأکید بر خیرخواهی و قرب الهی، این مفاهیم را تأیید می‌کنند. درس‌گفتار، با تبیینی روشن، سالک را به شوق وصال هدایت می‌کند.

بخش پنجم: عرفان معصومین و اصلاح عرفان

عرفان معصومین: الگوی صحیح

عرفان صحیح، باید بر اساس سیره و لسان معصومین (ع) باشد که خدا را به‌عنوان حکیم و مهربان معرفی کرده‌اند. درس‌گفتار، با اشاره به مظلومیت و حکمت امام رضا (ع)، تأکید دارد که معصومین هرگز خدا را با شمشیر و زجر ترسیم نکرده‌اند، بلکه او را محبوبی نازنین دانسته‌اند. این عرفان، به‌سان چراغی است که راه سلوک را روشن می‌سازد.

﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ (الأحزاب: ۲۱، : «برای شما در رسول خدا الگویی نیکو است»). این آیه، سیره معصومین را الگویی برای عرفان می‌داند.

نقد نمادهای شاهانه در اماکن مقدس

نمایش شمشیر و خنجر در حرم امام رضا (ع)، نشانه نفوذ فرهنگ شاهانه در اماکن مقدس است که با سیره معصومین ناسازگار است. درس‌گفتار، با تمثیلی فاخر، این نمادها را به ابزارهای بزدلان تشبیه می‌کند و خواستار حذف آن‌ها از حرم می‌شود تا حقیقت حکمت و مظلومیت معصومین آشکار شود.

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾ (الأنبياء: ۱۰۷، : «تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم»). این آیه، رحمت معصومین را تأیید.

اصلاح عرفان: بازگشت به قرآن کریم و معصومین

عرفان باید از تصاویر شاهانه رها شود و بر اساس قرآن کریم و سیره معصومین، خدا را به‌عنوان محبوب مهربان معرفی کند. درس‌گفتار، این اصلاح را به‌سان پاک‌سازی آینه‌ای می‌داند که حقیقت الهی را از زنگار فرهنگ استبدادی پیراسته می‌سازد. عرفان نوین باید شوق و محبت را ترویج کند، نه خوف و زجر.

﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾ (آل عمران: ۳۱، : «بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد»). این آیه، پیروی از معصومین را راه محبت الهی می‌داند.

درنگ: عرفان صحیح، بر اساس سیره معصومین، خدا را محبوب مهربان معرفی می‌کند و از نمادهای شاهانه رها می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

عرفان معصومین، الگویی برای شناخت خدا به‌عنوان محبوب نازنین است. حذف نمادهای شاهانه و بازگشت به قرآن کریم و سیره معصومین، راه اصلاح عرفان است. آیات قرآن کریم، با تأکید بر رحمت و محبت، این دیدگاه را تأیید می‌کنند. درس‌گفتار، با تبیینی روشن، عرفانی مبتنی بر شوق و وصال ارائه می‌دهد.

بخش ششم: نقد شعر و فرهنگ عرفانی

شعر عرفانی و تأثیر فرهنگ شاهانه

شعرهای عرفانی، تحت تأثیر فرهنگ شاهانه، پر از تصاویر تیغ، زهر و درد است که خدا را به‌عنوان زجرآور معرفی می‌کنند. درس‌گفتار، با نقدی دقیق، تأکید دارد که شعر عرفانی باید خدا را به‌عنوان دلبر و نازنین ترسیم کند تا به حقیقت نزدیک شود. این نقد، به‌سان نسیمی است که غبار فرهنگ استبدادی را از شعر عرفانی می‌زداید.

�وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ﴾ (الشعراء: ۲۲۴، : «شاعران را گمراهان پیروی می‌کنندند). این آیه، بر ضرورت هدایت در شعر عرفانی تأکید دارد.

سیئات و حسنات: نقش راه و نفس

سیئات (مشکلات) از نفس و راه سلوک ناشی می‌شوند، اما حسنات (نعمت‌ها) از خداست. درس‌گفتار، با تأکید بر این اصل قرآنی، مشکلات را به طبیعت راه نسبت می‌دهد، نه به اراده خدا. این دیدگاه، به‌سان آینه‌ای است که حقیقت را از توهم جدا می‌سازد و خدا را مشکل‌گشا معرفی می‌کند.

﴿مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمْنَ ٱللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ﴾ (النساء: ۷۹، : «هر نیکی به تو رسد از خداست و هر بدی از خودت است»). این آیه، تمایز سیئات و حسنات را تأیید می‌کند.

نقد سادیسم در عرفان

تصور اینکه خدا از رنج بندگان لذت می‌برد، نشانه‌ای از سادیسم است که در عرفان شاهانه ریشه دارد. درس‌گفتار، با نقدی صریح، این دیدگاه را بیماری روانی می‌داند و تأکید دارد که خدا خیرخواه بندگان است و رنج، نتیجه راه است، نه مراد الهی.

﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ (الذاريات: ۵۶، : «جن و انس را جز برای عبادت نیافریدم»). این آیه، هدف خلقت را قرب و عبودیت می‌داند، نه رنج.

درنگ: شعر عرفانی باید از تصاویر شاهانه رها شود و خدا را دلبر معرفی کند. سیئات از راه است و سادیسم با عرفان ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش ششم

شعر عرفانی، تحت تأثیر فرهنگ شاهانه، نیازمند اصلاح است تا خدا را به‌عنوان نازنین معرفی کند. سیئات از راه و نفس است، نه خدا، و سادیسم با عرفان صحیح ناسازگار است. آیات قرآن کریم، با تأکید بر خیرخواهی و عبودیت، این اصول را تأیید. درس‌گفتار، با نقدی فاخر، راهی برای بازنگری در فرهنگ عرفانی ارائه می‌دهد.

نتیجه‌گیری کلی

باب سماع عامه در منازل السائرین، با تبیینی دقیق، سالک را به سوی بیداری و هدایت می‌برد، اما عرفان شاهانه، با ترسیم خدا به‌صورت شاهی بزدل، مانع این شناخت می‌شود. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نقدی عمیق، سه مرتبه سماع عامه (اجاعت زجر، دعوت وعد، و مشاهده منّت) را تبیین کرده و بر ضرورت اصلاح عرفان تأکید دارند. خدا، به‌عنوان دوست و محبوب نازنین، مظهر لطف و محبت است و مشکلات سلوک، نتیجه ناهمواری‌های راه است، نه اراده الهی. عرفان صحیح، با پیروی از قرآن کریم و سیره معصومین، خدا را دلبر معرفی می‌کند و از نمادهای شاهانه رها می‌شود. این متن، با پیوندهای قرآنی و تمثیلات فاخر، منبعی جامع برای پژوهشگران عرفان و الهیات ارائه می‌دهد که راهی به سوی حقیقت و محبت الهی می‌گشاید.

سماع عامه، به‌سان نغمه‌ای ملکوتی است که قلب سالک را به سوی نور حقیقت می‌کشاند، اما تنها با شناخت خدا به‌عنوان محبوب می‌توان به عمق آن دست یافت. این درس‌گفتار، با تبیینی روشن و علمی، چارچوبی برای بازنگری در عرفان و تأکید بر لطف و محبت الهی فراهم می‌آورد.

﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ (الأحزاب: ۵۶، : «بى‌گمان خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند. ای کسانی که ایمان آورده‌اند، بر او درود فرستید و به خوبی تسلیم شوید»). این آیه، بر اهمیت صلوات و توسل به اهل بیت (ع) تأکید دارد، که سالک را به کمال هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، سماع عامه به چند مرتبه تقسیم شده است؟

2. طبق متن، اولین مرتبه سماع عامه چیست؟

3. در متن درسگفتار، زجر مولا به چه چیزی اشاره دارد؟

4. بر اساس متن، منشأ سماع در وقت فراق چیست؟

5. طبق متن، چرا عرفان شاهانه مورد انتقاد قرار گرفته است؟

6. طبق متن، نواهی الهی به معنای لطف و مرحمت الهی هستند.

7. بر اساس متن، خدا در عرفان شاهانه به عنوان موجودی مهربان و بدون شمشیر معرفی شده است.

8. در متن درسگفتار، فراق و هجران به عنوان بخشی از لطف الهی معرفی شده‌اند.

9. طبق متن، مشکلات و سختی‌های سلوک ناشی از راه است، نه از خدا.

10. بر اساس متن، خدا در عرفان شاهانه به عنوان موجودی ترسو و بزدل توصیف شده است.

11. سه مرتبه سماع عامه در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا طبق متن، عرفان شاهانه مشکل‌ساز است؟

13. منظور از 'زجر مولا' در متن چیست؟

14. چرا طبق متن، فراق و هجران محبوب نیست؟

15. چرا متن تأکید دارد که خدا شمشير ندارد؟

پاسخنامه

1. سه مرتبه

2. اجابه زجر الوعيد

3. نواهی و منع‌های الهی

4. فراق، صبر و هجران

5. چون خدا را به شکل شاه ترسیم می‌کند

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. اجابه زجر الوعيد، اجابه دعوه الوعد، و مشاهده المنه استبصارا.

12. عرفان شاهانه خدا را به شکل شاهی ترسو و بزدل ترسیم می‌کند که با شمشير و زجر با بندگانش برخورد می‌کند.

13. زجر مولا به نواهی و منع‌های الهی اشاره دارد که به عنوان لطف الهی برای هدایت بندگان است.

14. فراق و هجران محبوب نیست زیرا مشکلات راه سلوک هستند، نه اراده خدا برای رنج دادن بندگان.

15. خدا شمشير ندارد زیرا جبروت و اقتدارش ذاتی است و نیازی به ابزارهای ضعف مانند شمشير ندارد.

مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده