متن درس
منازل السائرین: باب الإخبات، مرتبهای متعالی از طمأنینه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 169)
مقدمه: درآمدی بر اخبات در سلوک عرفانی
اخبات، در منظومه عرفانی منازل السائرین، منزلتی است برجسته که پس از خشوع، قلب سالک را به ساحت طمأنینه، وقار و یقین رهنمون میسازد. این مقام، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره به تفصیل تبیین شده، به مثابه گوهری در مسیر سلوک میدرخشد که سالک را از تزلزل نفسانی، تردید و غفلت به سوی اطمینان و آرامش درونی هدایت میکند. اخبات، ظرفی است که قلب را از شکنندگی به استحکام، از کثرت به وحدت، و از خودبینی به محو شدن در حق میرساند.
بخش نخست: تبیین مفهوم و جایگاه اخبات
تعریف اخبات و ارتباط آن با طمأنینه
اخبات، به تعبیر شیخ در منازل السائرین، از اوایل مقام طمأنینه است و به معنای ورود به مأمن، یعنی محل امن از رجوع به نفس و تردید در مسیر سلوک تعریف شده است. این مقام، پس از خشوع پدید میآید و نشاندهنده پختگی و استحکام نفس است که دیگر در برابر وسوسههای نفسانی ترک نمیخورد. اخبات، قلب سالک را به ساحتی از آرامش و اطمینان رهنمون میسازد که از نوسانات نفسانی و تردیدهای اعتقادی و عملی مصون میماند.
درنگ: اخبات، منزلتی است که قلب سالک را از رجوع به نفس و تردید مصون داشته و به سوی طمأنینه و وقار هدایت میکند. |
این مقام، با ویژگیهایی چون طمأنینه، وقار و مقدمه یقین شناخته میشود. طمأنینه، به آرامش درونی اشاره دارد که سالک را از آشوبهای نفسانی رها میسازد؛ وقار، به متانت و سنگینی رفتار سالک دلالت دارد؛ و مقدمه یقین، نشاندهنده باور قطعی به حقایق الهی است که سالک را به سوی کمال رهنمون میسازد.
تمایز اخبات از خشوع
اخبات، مرتبهای متعالیتر از خشوع است. خشوع، به نرمی و انعطاف قلب در برابر حق اشاره دارد، اما اخبات، این نرمی را به استحکام و قوت تبدیل میکند. به تعبیری، اگر خشوع مانند آهن نرم است که در برابر ضربات خم میشود اما نمیشکند، اخبات مانند گوهری است که در این نرمی، پختگی و ثبات یافته و دیگر هیچ ترکی در آن پدید نمیآید.
این تمایز، نشاندهنده سلسلهمراتب منازل سلوک است. سالکی که به خشوع رسیده، ممکن است هنوز به اخبات نرسیده باشد، اما اخبات بدون خشوع ممکن نیست. خشوع، پایهای است که اخبات بر آن بنا میشود، و فقدان آن، اخبات را ناممکن میسازد.
نتیجهگیری بخش نخست
اخبات، بهعنوان منزلتی متعالی در سلوک عرفانی، پس از خشوع پدید میآید و قلب سالک را به ساحت طمأنینه، وقار و یقین رهنمون میسازد. این مقام، با مصونیت از رجوع به نفس و تردید، سالک را به آرامش درونی و ثبات معنوی هدایت میکند. تمایز اخبات از خشوع، بر اهمیت سلسلهمراتب سلوک و ضرورت حفظ پایههای اولیه تأکید دارد.
بخش دوم: موانع و چالشهای رسیدن به اخبات
شک و غفلت: دو دشمن اصلی اخبات
برای تحقق اخبات، سالک باید از دو مانع اصلی دوری جوید: شک و غفلت. شک، به تردید در حق، حقایق، عمل یا تکلیف اشاره دارد و ریشه بسیاری از مشکلات اعتقادی و عملی است. برای مثال، فردی که در انجام نماز یا پرداخت خمس تردید میکند، به دلیل شک در اهمیت یا ضرورت این تکالیف، از عمل بازمیماند. این شک، سالک را از اطمینان و باور دور کرده و او را در مسیر سلوک متزلزل میسازد.
درنگ: شک و غفلت، دو مانع اصلی در مسیر اخباتاند که سالک را از اطمینان و آرامش درونی محروم میسازند. |
غفلت، حالتی بدتر از شک است که به جهل مرکب منجر میشود. در غفلت، سالک نه تنها ارادهای برای انجام امور خیر ندارد، بلکه حتی از ضرورت آن آگاه نیست. این بیخبری، قلب را در تاریکی نگه داشته و مانع از ورود به مأمن اخبات میشود.
تمثیل شک و غفلت
برای فهم بهتر این موانع، میتوان شک را به بیماریای تشبیه کرد که بیمار از آن آگاه است اما درمان را به تعویق میاندازد، و غفلت را به بیماریای که بیمار حتی از وجود آن بیخبر است. سالک خاشع ممکن است با شک دستوپنجه نرم کند، اما سالک مخبت، با رفع این دو مانع، به اطمینان و آرامش دست مییابد.
نقش معرفت و محاسبه نفس
رفع شک و غفلت، نیازمند تقویت معرفت و محاسبه نفس است. محاسبه نفس، به معنای بررسی دقیق حالات درونی و تشخیص منابع ادراک معنوی است. سالک باید بداند که اعمال او از کدام منبع—نور تجلی، وارد غیبی یا خطاب خفی—سرچشمه میگیرد. این محاسبه، مانند مهندسی معنوی، سالک را به شناخت دقیق خود و پیشرفت در سلوک یاری میرساند.
نتیجهگیری بخش دوم
شک و غفلت، دو دشمن اصلی اخباتاند که سالک را از طمأنینه و یقین محروم میسازند. رفع این موانع، با تقویت معرفت و محاسبه نفس ممکن است. تمثیلات و تحلیلهای ارائهشده، بر ضرورت هوشیاری و آگاهی در مسیر سلوک تأکید دارند.
بخش سوم: درجات و مراتب اخبات
انکسار نفس: دروازه ورود به اخبات
اخبات، دارای مراتبی است که اولین آن، انکسار نفس است. انکسار نفس، به معنای رام کردن نفس و تسلط بر صفات منفی مانند حسادت، غرور، خودخواهی و عافیتطلبی است. سالکی که به این مرحله میرسد، اقتدار درونی یافته و میتواند زبان، دل و نفس خود را کنترل کند.
درنگ: انکسار نفس، دروازه ورود به اخبات است که سالک را به اقتدار درونی و تسلط بر نفس رهنمون میسازد. |
این اقتدار، به سالک امکان میدهد تا در برابر وسوسههای نفسانی مقاومت کند و به جای تسلیم شدن به خوشآمدهای نفسانی، در مسیر حق گام بردارد. انکسار نفس، مانند شکستن سرکشیهای یک اسب وحشی است که پس از رام شدن، به ابزاری برای خدمت به سالک تبدیل میشود.
سه درجه اخبات
اخبات، به سه درجه اصلی تقسیم میشود که در مجموع، نه منزل را در بر میگیرد. اولین درجه، استغراق عصمت بر شهوت است، به این معنا که عصمت و کمالات، شهوات را چنان در خود غرق میکنند که اثری از آنها باقی نمیماند. این استغراق، به تعادل و تناسب بین کمالات و شهوات اشاره دارد، نه سرکوب کامل آنها.
استغراق عصمت بر شهوت
درجه اول اخبات، با عبارت أن تستغرق العصمة الشهوة توصیف شده است، به معنای غرق کردن شهوت در اقیانوس عصمت و کمالات. این استغراق، به معنای نابودی شهوت نیست، بلکه به معنای تحت کنترل درآوردن آن در برابر کمالات عظیم است. به تعبیری، مانند اقیانوسی است که هرچند قطرهای از شهوت در آن باشد، در برابر عظمت آن ناچیز میشود.
درنگ: استغراق عصمت بر شهوت، به معنای غلبه کمالات بر تمایلات نفسانی است که شهوت را در برابر عظمت عصمت ناچیز میسازد. |
تمثیل استغراق
برای تبیین استغراق، میتوان به زندگی پیامبر اکرم (ص) اشاره کرد که با وجود زندگی کامل مادی، شهوات در اقیانوس کمالات و عصمت ایشان غرق شده بود. مانند اقیانوسی که هرچند قطرهای از شهوت در آن باشد، در برابر عظمت آن به چشم نمیآید. این تمثیل، بر اهمیت تناسب بین کمالات و شهوات تأکید دارد.
نقد نفسکشی
نفسکشی، یا سرکوب کامل نفس، به عنوان یک بیماری معنوی و روانی معرفی شده است. برخلاف دیدگاههای برخی ادیان، مانند رهبانیت در مسیحیت که به انحرافات اخلاقی منجر شده، عرفان اسلامی بر تربیت و آمادهسازی نفس تأکید دارد. نفس باید مانند اسبی رام شود که در خدمت کمالات قرار گیرد، نه اینکه نابود شود.
درنگ: نفسکشی، بیماری معنوی است؛ نفس باید با کمالات تربیت و آماده شود تا در خدمت حق قرار گیرد. |
نتیجهگیری بخش سوم
اخبات، با مراتبی چون انکسار نفس و استغراق عصمت بر شهوت، سالک را به سوی اقتدار درونی و تعادل معنوی هدایت میکند. این مقام، با تأکید بر تناسب بین کمالات و شهوات، از سرکوب نفس پرهیز کرده و بر تربیت آن تأکید دارد. تمثیلات اقیانوس و اسب رامشده، به زیبایی این مفاهیم را تبیین میکنند.
بخش چهارم: منابع و مراتب ادراک در اخبات
سه منبع ادراک معنوی
اخبات، از سه منبع اصلی سرچشمه میگیرد: نور تجلی، وارد غیبی و خطاب خفی. نور تجلی، به ادراک ظاهری اشاره دارد که از مشاهده ظواهر، مانند طبیعت یا مؤمن، به یاد خدا منجر میشود. وارد غیبی، ادراکی است که از خارج میآید اما مستقیماً به دل وارد میشود، بدون واسطه چشم. خطاب خفی، ادراکی کاملاً درونی است که دل سالک بدون واسطه با حق ارتباط برقرار میکند.
درنگ: اخبات، از سه منبع نور تجلی، وارد غیبی و خطاب خفی سرچشمه میگیرد که از ظاهر به باطن پیش میروند. |
این سه منبع، نشاندهنده مراتب مختلف ادراک معنوی هستند. نور تجلی، مانند نوری است که از منظرهای زیبا به دل تابیده و سالک را به یاد حق میاندازد. وارد غیبی، مانند نسیمی است که ناگاه دل را به سوی عبادت و محبت سوق میدهد. خطاب خفی، مانند گفتوگویی درونی است که باطن سالک را با حق پیوند میزند.
محاسبه نفس و تشخیص منابع ادراک
محاسبه نفس، به معنای بررسی دقیق حالات درونی و تشخیص منبع ادراک است. سالک باید بداند که اعمال او، مانند نماز، از کدام منبع سرچشمه میگیرد: نور تجلی، وارد غیبی یا خطاب خفی. این محاسبه، مانند نقشهبرداری معنوی، به سالک کمک میکند تا مسیر خود را با دقت طی کند.
نقد عبادات ظاهری بدون اخلاص
تأکید بیش از حد بر عبادات ظاهری، مانند خواندن نمازهای متعدد بدون اصلاح صفات منفی مانند ظلم یا مردمآزاری، نشانه بیماری روانی و معنوی است. سالک باید تعادل بین عبادات و اصلاح نفس را حفظ کند تا به اخبات واقعی برسد.
درنگ: عبادات ظاهری بدون اخلاص و اصلاح نفس، مانع رسیدن به اخبات واقعی است. |
نتیجهگیری بخش چهارم
منابع ادراک در اخبات—نور تجلی، وارد غیبی و خطاب خفی—مراتب مختلف ارتباط سالک با حق را نشان میدهند. محاسبه نفس، به عنوان ابزاری برای تشخیص این منابع، سالک را به سوی اخلاص و تعادل هدایت میکند. نقد عبادات ظاهری، بر ضرورت اصلاح نفس و حفظ اخلاص تأکید دارد.
بخش پنجم: محبین و محبوبین در مسیر اخبات
تفاوت محبین و محبوبین
محبین، سالکان عادیاند که برای رسیدن به اخبات باید با ریاضت و تمرین، نفس خود را منکسر کنند. این مسیر، مانند بالا رفتن از تپهای دشوار است که نیازمند تلاش و زحمت است. در مقابل، محبوبین، اولیای خاص الهیاند که بهطور طبیعی در این مسیر قرار دارند و مانند فرودی آسان با چتر، به مقصد میرسند.
درنگ: محبین با ریاضت و تلاش به اخبات میرسند، در حالی که محبوبین بهطور طبیعی در این مسیر قرار دارند. |
این تمثیل، تفاوت بین مسیر دشوار محبین و سهولت مسیر محبوبین را نشان میدهد. محبین باید با زحمت، نفس خود را تربیت کنند، در حالی که محبوبین به دلیل قرب ذاتی به حق، از این موانع به آسانی عبور میکنند.
چالشهای محبین
محبین، در مسیر اخبات، با چالشهایی چون حسادت، غرور، خودخواهی و عافیتطلبی مواجهاند. این صفات، مانند سنگهایی در مسیر صعود به قله اخباتاند که سالک باید با انکسار نفس، آنها را از میان بردارد.
نتیجهگیری بخش پنجم
تفاوت بین محبین و محبوبین، نشاندهنده مراتب مختلف سلوک است. محبین با ریاضت و تلاش، و محبوبین با قرب ذاتی، به اخبات میرسند. تمثیل تپه و چتر، این تفاوت را به زیبایی تبیین میکند، و چالشهای محبین، بر ضرورت انکسار نفس تأکید دارد.
بخش ششم: آیات قرآنی و نقش آنها در اخبات
آیه طمأنینه و عمل
قرآن کریم در آیه كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (طور: ۱۹)، : «بخورید و بیاشامید گوارا به [پاداش] آنچه انجام میدادید»، بر تناسب بین عمل و بهرهمندی از نعمات تأکید دارد. برای سالکان اخباتی، عمل خیر باید از نیازهای مادی پیشی بگیرد تا به استغراق عصمت منجر شود.
درنگ: آیه كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ بر تناسب بین عمل خیر و بهرهمندی از نعمات تأکید دارد. |
آیه نفس اماره
آیه وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي (یوسف: ۵۳)، : «و من خویشتن را تبرئه نمیکنم، زیرا نفس قطعاً به بدی فرمان میدهد، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند»، بر طبیعت اماره نفس و نیاز به رحمت الهی برای رهایی از آن تأکید دارد. عصمت، نتیجه عنایت الهی است که نفس را از اماره بودن نجات میدهد.
درنگ: آیه وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي بر نقش رحمت الهی در هدایت نفس و تحقق اخبات تأکید دارد. |
عصمت الهی و معصومین
عصمت معصومین، وابسته به رحمت الهی است و با عصمت ذاتی حق تعالی متفاوت است. این عصمت، نفس را از اماره بودن نجات داده و به سوی اخبات هدایت میکند. پیامبر اکرم (ص)، با استغراق شهوات در اقیانوس کمالات، الگویی کامل برای سالکان اخباتی است.
نتیجهگیری بخش ششم
آیات قرآنی، مانند كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ و وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي، بر تناسب بین عمل و بهرهمندی و نقش رحمت الهی در هدایت نفس تأکید دارند. عصمت معصومین، الگویی برای تحقق اخبات و رهایی از نفس اماره است.
جمعبندی نهایی
اخبات، بهعنوان یکی از منازل برجسته در سلوک عرفانی، قلب سالک را از نرمی خشوع به استحکام و طمأنینه رهنمون میسازد. این مقام، با ویژگیهایی چون طمأنینه، وقار و مقدمه یقین، سالک را از موانعی نظیر شک و غفلت مصون میدارد. انکسار نفس، بهعنوان دروازه ورود به اخبات، و استغراق عصمت بر شهوت، بهعنوان درجه اول این مقام، سالک را به اقتدار درونی و تعادل معنوی هدایت میکنند. منابع ادراک معنوی—نور تجلی، وارد غیبی و خطاب خفی—مراتب مختلف ارتباط با حق را نشان میدهند، و محاسبه نفس، ابزار مهندسی معنوی برای تشخیص این منابع است. تفاوت بین محبین و محبوبین، بر دشواری مسیر محبین و سهولت مسیر محبوبین تأکید دارد. آیات قرآنی، مانند كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ و وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي، بر تناسب بین عمل و بهرهمندی و نقش رحمت الهی در هدایت نفس تأکید دارند.
با نظارت صادق خادمی |