در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 182

متن درس





تقوا و ورع: قوه مبقیه در سلوک عرفانی

تقوا و ورع: قوه مبقیه در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۸۲)

مقدمه

در مسیر سلوک عرفانی، تقوا و ورع چونان دو بال استوار، سالک را به سوی قله‌های معرفت الهی برمی‌کشند. تقوا، به مثابه ترمزی است که نفس را از پرتگاه‌های گناه بازمی‌دارد، و ورع، چونان کمال این ترمز، سالک را به احتیاط در برابر شبهات و تعلقات دنیوی فرا می‌خواند. در «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، با وجود تبیین سیصد منزل در صد باب، از تقوا سخنی به میان نیامده و به جای آن، زهد و ورع محور قرار گرفته‌اند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۸۲ و تحلیل‌های تفصیلی، به بررسی جایگاه تقوا و ورع در سلوک عرفانی می‌پردازد و نقدی بر حذف تقوا از ساختار منازل ارائه می‌دهد.

بخش نخست: جایگاه تقوا و ورع در سلوک عرفانی

ویژگی عملی «منازل السائرین»

کتاب «منازل السائرین» اثری عملی است که با تبیین سیصد منزل در صد باب، راه سلوک را برای سالکان هموار می‌سازد. با این حال، فقدان تقوا در این اثر و تأکید بر زهد و ورع، پرسشی اساسی را برمی‌انگیزد. تقوا، به عنوان قوه مبقیه و ترمز نفس، باید پایه‌ای برای سایر منازل باشد، اما خواجه انصاری از آن غفلت کرده و به جای آن، زهد و ورع را مطرح ساخته است. این ساختار، چونان عمارتی است که ستون اصلی آن غایب است و استواری آن را به چالش می‌کشد.

درنگ: «منازل السائرین» اثری عملی با سیصد منزل است، اما فقدان تقوا، نقصی اساسی در ساختار آن به شمار می‌رود.

نقد ترتیب منازل: ضرورت تقدم تقوا

در ترتیب منازل، زهد پیش از ورع و ورع بدون ذکر تقوا آمده است. ترتیب مطلوب، آن است که تقوا به عنوان پایه سلوک، پیش از ورع و سپس زهد قرار گیرد. برخی عرفا نیز این سلسله‌مراتب را پیشنهاد کرده‌اند، زیرا تقوا، صیانت نفس و پیش‌نیاز ورع (تقوای عالی) و زهد (بی‌رغبتی به غیر حق) است. این نقد، چونان نوری است که کاستی‌های مسیر را آشکار می‌سازد و بر ضرورت بازنگری در ساختار منازل تأکید دارد.

بخش دوم: تقوا و ورع در قرآن کریم و روایات

فراوانی تقوا و ورع در متون دینی

تقوا در قرآن کریم حدود 259 بار با مشتقات گوناگون (مانند اتقوا، یتقون، متقین) و در روایات 1753 مورد ذکر شده است. واژه ورع، گرچه در قرآن کریم نیامده، اما در روایات 595 بار با مشتقات (الورع، التورع، اورع، بورع) به کار رفته است. مجموعاً، تقوا و ورع در روایات حدود 2348 مورد را شامل می‌شوند. این فراوانی، نشان‌دهنده اهمیت بی‌بدیل تقوا و ورع در سلوک است، چنان‌که بدون این دو، هیچ حرکتی، چه در ظرف عادی و چه در ظرف عالی، به نتیجه نمی‌رسد.

تعریف تقوا و ورع

تقوا، به معنای وقایه (صیانت نفس، خویشتن‌داری، ترمز) است که نفس را از گناه و انحراف بازمی‌دارد. ورع، مرتبه عالی تقواست که در احتیاط نسبت به شبهات و کمال در خویشتن‌داری نمود می‌یابد. ورع، چونان قله‌ای است که در سایه تقوا برافراشته می‌شود و سالک را به احسان و توحید رهنمون می‌سازد.

درنگ: تقوا، صیانت نفس و ترمز سلوک است؛ ورع، مرتبه عالی تقواست که در احتیاط و کمال خویشتن‌داری متجلی می‌شود.

مصادیق قرآنی تقوا و ورع

قرآن کریم، تقوا را در مراتب مختلف تبیین کرده است. آیه وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر: 9، : و هر کس از بخل نفس خود مصون ماند، آنان همان رستگارانند) تقوا را به خویشتن‌داری در برابر بخل و حرص معرفی می‌کند. همچنین، آیه لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعَمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (مائده: 93، : بر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، در آنچه [پیش از نزول حکم تحریم] خورده‌اند گناهی نیست، هنگامی که تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند، سپس تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند، آنگاه تقوا پیشه کنند و نیکی کنند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد) مراتب تقوا را از عمومی تا احسان نشان می‌دهد. ورع، در مرتبه احسان («كَأَنَّكَ تَرَى») متجلی است که به روایت و توحید منتهی می‌شود.

رابطه تقوا با کمالات دیگر

تقوا در قرآن کریم با کمالاتی چون صبر (وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا، آل‌عمران: 186)، ایمان (وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا، بقره: 279)، احسان (وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا، نساء: 128) و اصلاح (وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا، نساء: 129) پیوند خورده است. این پیوندها، تقوا را به عنوان محور کمالات معرفی می‌کنند که ورع را به عنوان مرتبه عالی در خود جای داده است. تقوا، چونان ریشه درختی است که شاخه‌های کمالات را بارور می‌سازد.

بخش سوم: تقوا و علم الهی

تقوا و علم لدنی

آیه وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (بقره: 282، : و از خدا پروا کنید که خدا به شما می‌آموزد) نشان می‌دهد که تقوا، به علم الهی و لدنی منتهی می‌شود. انبیا از رهگذر تقوا به مقام نبوت نائل شدند. این علم، چونان چشمه‌ای است که از دل تقوا می‌جوشد و سالک را به معرفت الهی سیراب می‌کند.

حق تقاته و کمال تقوا

آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (آل‌عمران: 102، : ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا آن‌گونه که شایسته اوست پروا کنید و جز به حالت تسلیم [در برابر خدا] نمیرید) مرتبه عالی تقوا (حق تقاته) را نشان می‌دهد که ورع را در بر می‌گیرد. این مرتبه، نهایت تقواست که با مرگ در حال مسلمانی همراه است و سالک را به کمال می‌رساند.

نکirt: درنگ: حق تقاته، نهایت تقواست که ورع را در بر می‌گیرد و به کمال توحید و احسان منتهی می‌شود.

بخش چهارم: مصادیق عملی تقوا و ورع

حلال و طیب و ورع

آیه كُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (انفال: 69، : از آنچه به غنیمت برده‌اید، حلال و پاکیزه بخورید و از خدا پروا کنید که خدا آمرزنده مهربان است) بر لزوم تقوا حتی در امور حلال و طیب تأکید دارد. ذکر «غفور رحیم» به نقص احتمالی، مانند ذبح حیوان، اشاره دارد که نیازمند استغفار است. علمای ربانی از ذبح مستقیم حیوان پرهیز می‌کردند و گوشت ذبح‌شده توسط دیگران را می‌خریدند تا از نقص عندالله دوری کنند. این رفتار، مصداق ورع است که احتیاط در برابر حیات حیوان را نشان می‌دهد.

نقد تفسیر نادرست دنیا

خواجه و شارح، آیه وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ (مدثر: 4، : و جامه‌ات را پاکیزه دار) را به نجاست دنیا و ورع تفسیر کرده‌اند. این تفسیر، نادرست است و به انحطاط فرهنگی منجر می‌شود، زیرا دنیا نجس نیست و این برداشت، سوء‌فهمی از ماهیت دنیا را ترویج می‌کند. ورع، احتیاط در شبهات است، نه نفی دنیا.

درنگ: تفسیر دنیا به عنوان نجس، نادرست است و به انحطاط فرهنگی می‌انجامد. ورع، احتیاط در شبهات است، نه نفی دنیا.

بخش پنجم: نقد حذف تقوا از منازل السائرین

نقص ساختاری خواجه انصاری

حذف تقوا از «منازل السائرین» نقصی اساسی است، زیرا تقوا، قوه مبقیه و ترمز نفس است. بدون تقوا، علم و معرفت به تنهایی به انحراف می‌انجامد، مانند ماشینی بدون ترمز که به دیوار تصادم می‌کند. این نقد، چونان آینه‌ای است که کاستی‌های ساختار منازل را نشان می‌دهد.

ورع در روایات

ورع در روایات با مشتقات گوناگون (الورع، التورع، اورع، بورع) 218 مورد ذکر شده است. عباراتی چون «اتق الله» و «یا علی اتق الله» بر صیانت نفس تأکید دارند. این عبارات، ورع را به عنوان تقوای خاص و عالی تبیین می‌کنند که نقش ترمز در سلوک را ایفا می‌کند.

بخش ششم: نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

تقوا و ورع، قوه مبقیه و صیانت نفس در سلوک عرفانی‌اند. تقوا، پایه سلوک و ورع، کمال آن است که در قرآن کریم در قالب مصادیق تقوا (مانند احسان و حق تقاته) بیان شده است. حذف تقوا از «منازل السائرین» نقصی ساختاری است که سلوک را ناقص می‌سازد. آیات قرآنی مانند وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ و اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ بر نقش تقوا در علم لدنی و کمال توحیدی تأکید دارند. ورع، در احتیاط حتی در امور حلال و طیب، نمود می‌یابد و سالک را به سوی کمال هدایت می‌کند. این بازنمایی، با تأکید بر ضرورت تقوا به عنوان پایه و ورع به عنوان کمال، سلوک را به مسیری متعادل و پویا رهنمون می‌سازد.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، ورع در قرآن کریم به چه صورت بیان شده است؟

2. طبق متن، تعداد موارد ذکر شده برای تقوا در روایات چند است؟

3. بر اساس درسگفتار، تقوا در قرآن کریم با چه مفهومی همراه است؟

4. طبق متن، چرا جناب خواجه در کتاب منازل السائرین از تقوا سخنی نگفته است؟

5. بر اساس درسگفتار، مفهوم «حلالا طیبا» در قرآن به چه معناست؟

6. بر اساس متن، ورع در قرآن به صورت واژه مستقل ذکر شده است.

7. مطابق درسگفتار، تقوا به معنای صیانت نفس و خویشتن‌داری است.

8. طبق متن، ورع مرتبه‌ای پایین‌تر از تقواست.

9. بر اساس درسگفتار، آیه «کتب علیکم الصیام... لعلکم تتقون» به ورع اشاره دارد.

10. مطابق متن، تعریف دنیا به عنوان نجس از نظر شارح درست است.

11. منظور از تقوا در قرآن کریم طبق درسگفتار چیست؟

12. چرا ورع در قرآن به صورت واژه مستقل نیامده است؟

13. نقش «حلالا طیبا» در ارتباط با تقوا چیست؟

14. چرا جناب خواجه از تقوا در منازل السائرین سخنی نگفته است؟

15. چگونه آیه «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» به ورع اشاره دارد؟

پاسخنامه

1. در قالب مفهوم تقوا

2. 1753 مورد

3. صبر، ایمان و احسان

4. دلیل مشخصی در متن ذکر نشده است

5. خوردن چیزی که هم حلال و هم پاک باشد

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. تقوا به معنای صیانت نفس، خویشتن‌داری و ترمز در برابر معصیت است.

12. زیرا مصادیق ورع در قالب تقوا و مراتب عالی آن بیان شده است.

13. خوردن حلال و پاک همراه با تقوا، مرتبه عالی ورع را نشان می‌دهد.

14. متن دلیل مشخصی ذکر نکرده، اما این امر نقص کتاب محسوب می‌شود.

15. این آیه تقوای عالی (ورع) را به عنوان معیار کرامت نزد خدا معرفی می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده