متن درس
رجاء: منزل امید و تعادل در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۰۰)
دیباچه
در منظومه عرفان اسلامی، رجاء بهسان مشعلی فروزان، قلب سالک را از تاریکی خوف و یأس رهایی میبخشد و او را به سوی نور امید الهی هدایت میکند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۲۰۰ از سلسله درسگفتارهای منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، که توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تبیین شده، به کاوش در مفهوم رجاء بهعنوان یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی میپردازد. رجاء، منزلتی است که پس از تبتل و پیش از رغبت، سالک را از مخاطرات محاسبه و انقطاع به سوی تعادل میان خوف و امید رهنمون میسازد.
این نوشتار، با حفظ تمامی نکات و محتوای اصلی، به تبیین جایگاه رجاء، تحلیل معارضه و اعتراض، نقد دیدگاههای کلامی ناصواب، و پیوند رجاء با عدالت و حکمت الهی میپردازد.
بخش نخست: جایگاه رجاء در سلوک عرفانی
رجاء در سلسله منازل
رجاء، در سلسله منازل السائرین، منزلتی است که پس از تبتل و پیش از رغبت قرار دارد. تبتل، مرحلهای پرمخاطره و سرشار از محاسبه، فراز و نشیب، و انقطاع از خلق، نفس، و حتی برخی جنبههای حق است. سالک در این منزل، مانند جنگجویی که از میدانی دشوار گذر کرده، به رجاء میرسد؛ منزلتی که با امیدواری به خدا، قلب او را از زهر عذاب الهی مصون میدارد. درسگفتار تأکید میورزد که رجاء، صفت اولیای خداست و پس از عبور از تبتل، سالک را به سوی معاملات الهی هدایت میکند.
رجاء، مانند نسیمی خنک است که پس از طوفان تبتل، بر قلب سالک میوزد و او را به سوی آرامش امید الهی رهنمون میسازد. این منزل، نقطه عطفی در سلوک است که سالک را از محاسبه نفس به سوی اطمینان به رحمت حق سوق میدهد.
درنگ: رجاء، منزلتی پس از تبتل و پیش از رغبت است که سالک را از مخاطرات محاسبه به سوی امیدواری و اطمینان به رحمت الهی هدایت میکند.
استناد به قرآن کریم
درسگفتار با استناد به آیه ۳۳ سوره احزاب، جایگاه رجاء را تبیین میکند:
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا
: «بیتردید برای شما در [سیره] پیامبر خدا الگویی نیکوست برای کسی که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد میکند.»
این آیه، رجاء را بهعنوان صفتی برجسته در مؤمنانی معرفی میکند که با اقتدا به رسولالله (ص)، به کمال ایمانی دست مییابند. رجاء، همراه با ذکر کثیر و ایمان به روز قیامت، سالک را به سوی الگویی متعالی هدایت میکند که در سیره نبوی متجلی است. این پیوند، رجاء را به منزلتی الهیاتی و عرفانی تبدیل میکند که قلب سالک را به نور ایمان روشن میسازد.
این آیه، مانند آیینهای است که سیره رسولالله (ص) را در برابر سالک قرار میدهد و او را به سوی امید، ذکر، و ایمان رهنمون میسازد.
رجاء: منزل کمال و نقص
رجاء، بهطور همزمان منزل کمال و نقص توصیف میشود. کمال آن در رفع زهر عذاب الهی است، زیرا امید به خدا، سالک را از ترس عذاب مصون میدارد و مانع از آن میشود که خوف، او را نابود کند. درسگفتار تأکید میورزد که رجاء، مانند سپری است که قلب سالک را از تیغ عذاب الهی حفظ میکند و او را از ذوب شدن در برابر ترس رهایی میبخشد.
اما نقص رجاء در دو وجه معارضه و اعتراض بروز مییابد. این دو حالت، نشانههایی از ناپختگی سالک در مسیر سلوکاند که او را از تسلیم کامل به مشیت الهی بازمیدارند. رجاء، مانند گلی است که در باغ سلوک میروید، اما اگر با علفهای هرز معارضه و اعتراض همراه شود، از شکوفایی کامل بازمیماند.
درنگ: رجاء، منزل کمال است، زیرا زهر عذاب را از قلب سالک میزداید، اما به دلیل معارضه و اعتراض، ممکن است به نقص منجر شود.
بخش دوم: معارضه و اعتراض در رجاء
تمایز معارضه و اعتراض
درسگفتار، با دقتی عرفانی و روانشناختی، به تمایز میان معارضه و اعتراض میپردازد. معارضه، به امری غیرموجود (ما لیس بموجود) مرتبط است، یعنی زمانی که سالک از خدا میخواهد برخلاف مشیت الهی و مطابق میل خود عمل کند. به عنوان مثال، سالک ممکن است بگوید: «خدایا، آنگونه که من میخواهم رفتار کن، نه آنگونه که تو اراده کردهای.» این حالت، نشانهای از خودمحوری و تمنای نفسانی است.
در مقابل، اعتراض به امری موجود (ما هو موجود) مربوط است، یعنی زمانی که سالک به آنچه خدا انجام داده، مانند عذاب یا تقدیر الهی، اعتراض میکند. به عنوان مثال، سالک ممکن است بگوید: «خدایا، چرا مرا عذاب میکنی؟» این حالت، نشانهای از عدم پذیرش فعل الهی و ناپختگی در تسلیم است.
معارضه، مانند کودکی است که از مادر خود میخواهد برخلاف حکمت او عمل کند، و اعتراض، مانند فرزندی است که به تصمیم مادرش خرده میگیرد. هر دو، موانعی در مسیر رجاء کاملاند که نیازمند تصحیح و تعالیاند.
درنگ: معارضه، خواست سالک برای تحمیل میل خود بر مشیت الهی است، در حالی که اعتراض، واکنش به فعل موجود الهی است.
معارضه: تمنای نفسانی
معارضه، زمانی رخ میدهد که سالک از خدا میخواهد مطابق خواست او عمل کند، نه مطابق مشیت الهی. درسگفتار تأکید میورزد که این حالت، نوعی تمنای نفسانی است که سالک را از تسلیم به اراده حق بازمیدارد. به عنوان مثال، سالک ممکن است بگوید: «خدایا، مرا ببخش، نه آنگونه که شایسته گناهم است، بلکه آنگونه که من میخواهم.» این سخن، هرچند در ظاهر به رجاء شباهت دارد، اما در باطن، نشانهای از خودمحوری است.
معارضه، مانند جویباری است که به جای پیوستن به دریای مشیت الهی، راه خود را کج میکند و به سوی باتلاق نفس میرود. سالک باید این جویبار را به سوی مقصد الهی هدایت کند.
اعتراض: عدم پذیرش فعل الهی
اعتراض، زمانی بروز مییابد که سالک به فعل الهی، مانند عذاب یا تقدیر، خرده میگیرد. درسگفتار تأکید میورزد که این حالت، نشانهای از نقص در رجاء است، زیرا سالک به جای پذیرش مشیت الهی، به آن معترض میشود. به عنوان مثال، سالک ممکن است بگوید: «خدایا، چرا این تقدیر را برایم رقم زدی؟» این اعتراض، ریشه در ناپختگی و عدم تسلیم دارد.
اعتراض، مانند سایهای است که بر نور رجاء میافتد و قلب سالک را از روشنایی تسلیم محروم میکند. سالک باید این سایه را با نور پذیرش و رضا بزداید.
نقص رجاء و مسئولیت سالک
درسگفتار تأکید میورزد که معارضه و اعتراض، به نقص خود سالک بازمیگردند، نه به نقص در فعل الهی. سالک به دلیل گناه یا ناپختگی خود معترض میشود، نه به دلیل ظلم خدا. این دیدگاه، مسئولیت سالک را در مسیر سلوک برجسته میکند و او را به سوی اصلاح نفس و پذیرش مشیت الهی دعوت مینماید.
نقص رجاء، مانند زنگاری است که بر آیینه قلب سالک نشسته و او را از انعکاس نور حق محروم میکند. سالک باید این آیینه را با استغفار و تسلیم صیقل دهد.
درنگ: معارضه و اعتراض، به نقص سالک بازمیگردند، نه به ظلم الهی، و سالک باید با اصلاح نفس، رجاء را به کمال رساند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای کلامی ناصواب
نقد مالکیت خودسرانه الهی
درسگفتار به نقد دیدگاه برخی فرق اهل سنت میپردازد که خدا را مالکی معرفی میکنند که میتواند هرگونه تصرف دلخواه و خودسرانه در ملک خود انجام دهد. این دیدگاه، مالکیت الهی را به مالکیت انسانی تشبیه میکند، گویی خدا میتواند بدون حکمت و عدالت عمل کند. درسگفتار تأکید میورزد که این تفسیر، با حقیقت الهی سازگار نیست و رجاء را به امیدی نادرست تبدیل میکند.
این دیدگاه، مانند تشبیه خورشید به شمعی است که میتواند به دلخواه خاموش یا روشن شود. مالکیت الهی، با حکمت و عدالت درآمیخته و از هرگونه خودسری مبراست.
درنگ: مالکیت الهی، برخلاف دیدگاه برخی فرق، با حکمت و عدالت پیوند خورده و از هرگونه خودسری مبراست.
تفاوت مالکیت الهی و انسانی
مالکیت الهی، برخلاف مالکیت انسانی، با حکمت، عدالت، و معرفت همراه است. انسان، به عنوان مالک، ممکن است به اسراف یا ظلم گراید، اما خدا هرگز چنین نمیکند. درسگفتار با مثالی فقهی توضیح میدهد که حتی در مالکیت انسانی، محدودیتهایی وجود دارد؛ به عنوان مثال، انسان نمیتواند اموال خود را بهصورت اسرافآمیز نابود کند، زیرا این کار مصداق فساد در زمین است.
مالکیت الهی، مانند اقیانوسی است که با نظم و حکمت جریان دارد، در حالی که مالکیت انسانی، مانند جویباری است که ممکن است به بیراهه رود.
نقد تشبیه خدا به حاکمان ظالم
درسگفتار، تشبیه خدا به حاکمان ظالم، مانند معاویه یا ناصرالدین شاه، را به شدت رد میکند. این تشبیه، خدا را به موجودی خودسر و ظالم فرومیکاهد که هر کاری دلش بخواهد انجام میدهد. درسگفتار تأکید میورزد که خدا با حکمت، عدالت، و رحمت عمل میکند و از هرگونه ظلم و خودسری مبراست.
این تشبیه، مانند نقاشیای است که به جای چهرهای نورانی، تصویری تاریک و ظالمانه از خدا ترسیم میکند. خدا، خورشیدی است که با نور حکمت و عدالت، عالم را روشن میسازد.
درنگ: خدا از تشبیه به حاکمان ظالم مبراست و با حکمت، عدالت، و رحمت عمل میکند.
قانونمندی الهی
درسگفتار تأکید میورزد که خدا، برخلاف انسانهای ضعیف که ممکن است بیقانونی کنند، با نهایت قانونمندی عمل میکند. مالکیت الهی، در چارچوب حکمت، عدالت، و معرفت است و هرگز به خودسری منجر نمیشود. این قانونمندی، رجاء را به امیدی متعالی تبدیل میکند که بر اعتماد به خدا استوار است.
قانونمندی الهی، مانند ستارگانی است که با نظمی ابدی در آسمان میدرخشند و راه هدایت را به سالک نشان میدهند.
نقد دیدگاههای عرفانی ناصواب
درسگفتار، دیدگاههایی را که خدا را به موجودی خودسر معرفی میکنند، نقد میکند و تأکید دارد که عرفان شیعی، بر اساس حکمت و عدالت الهی استوار است. این نقد، اهمیت حفظ اصالت عرفان شیعی را نشان میدهد و رجاء را به امیدی مبتنی بر فهم صحیح از صفات الهی معرفی میکند.
عرفان شیعی، مانند باغی است که با آب زلال حکمت و عدالت سیراب میشود، در حالی که دیدگاههای ناصواب، مانند علفهای هرزیاند که این باغ را تهدید میکنند.
بخش چهارم: رجاء در کلام شیعه
پیوند رجاء با عدالت الهی
در کلام شیعه، رجاء با اصل عدالت الهی پیوند خورده است. درسگفتار تأکید میورزد که شیعه، خدا را عادلی میداند که هرگز خودسرانه عمل نمیکند. این دیدگاه، رجاء را به امیدی متعالی تبدیل میکند که بر اعتماد به عدالت و حکمت الهی استوار است.
رجاء در کلام شیعه، مانند نهالی است که در خاک عدالت الهی ریشه دوانده و با نسیم رحمت خدا به بار مینشیند.
درنگ: در کلام شیعه، رجاء با عدالت الهی پیوند خورده و امیدی است مبتنی بر اعتماد به حکمت و رحمت خدا.
رجاء و امید به لطف بیشتر
رجاء، امیدی است که سالک به لطف و کرم الهی فراتر از عدالت او دارد. درسگفتار تأکید میورزد که سالک، در عین پذیرش عدالت الهی، به رحمت و لطف بیشتر خدا امیدوار است. این امید، رجاء را به منزلتی پویا و متعالی تبدیل میکند.
رجاء، مانند دری است که سالک از آن به سوی اقیانوس رحمت الهی گام مینهد، در حالی که عدالت الهی، مانند پلی است که او را به این دریا میرساند.
تفاوت رجاء و رضا
درسگفتار، رجاء را منزلتی پایینتر از رضا توصیف میکند. رضا، مرحلهای است که سالک بهطور کامل به فعل الهی راضی است، اما رجاء هنوز با معارضه و اعتراض همراه است. این تمایز، سلسلهمراتب منازل عرفانی را نشان میدهد و سالک را به سوی تعالی از رجاء به رضا دعوت میکند.
رجاء، مانند پلهای است که سالک را به سوی قله رضا هدایت میکند، اما رضا، قلهای است که سالک در آن با مشیت الهی یکی میشود.
رجاء: ضعیفترین منزل مریدین
درسگفتار، رجاء را ضعیفترین منزل مریدین توصیف میکند، زیرا تنها ترس سالک را از عذاب الهی میریزد، اما او را به کمال کامل نمیرساند. این توصیف، جایگاه ابتدایی رجاء را در سلسله منازل عرفانی مشخص میکند و سالک را به سوی مراحل بالاتر، مانند رضا و محبت، دعوت مینماید.
رجاء، مانند جرعهای از آب است که تشنگی سالک را تسکین میدهد، اما برای سیراب شدن کامل، او باید به چشمههای متعالیتر سلوک دست یابد.
درنگ: رجاء، ضعیفترین منزل مریدین است، زیرا تنها ترس از عذاب را میریزد، اما سالک را به کمال کامل نمیرساند.
بخش پنجم: رجاء و قانونمندی الهی
خدا: مالک حکیم و عادل
درسگفتار تأکید میورزد که خدا، مالک حقیقی است، اما مالکیت او با حکمت، عدالت، و معرفت درآمیخته است. برخلاف دیدگاههای ناصواب که خدا را به موجودی خودسر تشبیه میکنند، خدا با قانونمندی کامل عمل میکند و هرگز از چارچوب حکمت و عدالت خارج نمیشود.
خدا، مانند باغبانی است که با دقت و حکمت، نهالهای عالم را میپروراند و هرگز به بیراهه نمیرود.
نقد اسراف در مالکیت انسانی
درسگفتار، با مثالی فقهی، به محدودیتهای مالکیت انسانی اشاره میکند. انسان نمیتواند اموال خود را بهصورت اسرافآمیز نابود کند، زیرا این کار مصداق فساد در زمین است. این محدودیت، تفاوت میان مالکیت انسانی و الهی را نشان میدهد و رجاء را به امیدی مبتنی بر حکمت الهی تقویت میکند.
اسراف، مانند ریختن آب در بیابان است که نه تنها سودی ندارد، بلکه به زیان میانجامد. مالکیت الهی، از چنین نقصهایی مبراست.
خدا: محافظهکار و ملاحظهکار
درسگفتار، خدا را بهعنوان موجودی محافظهکار و ملاحظهکار توصیف میکند که با نهایت دقت و عدالت با بندگان خود رفتار میکند. این ویژگی، رجاء را به امیدی متعالی تبدیل میکند که بر اعتماد به رحمت و حکمت الهی استوار است.
خدا، مانند پدری است که با مهربانی و دقت، فرزندان خود را هدایت میکند و هرگز از عدالت و رحمت غافل نمیشود.
درنگ: خدا، با نهایت قانونمندی، حکمت، و ملاحظهکاری عمل میکند و رجاء، امیدی است که بر این ویژگیها استوار است.
نقد تشبیه خدا به ظالمان
درسگفتار، با تمثیلی قوی، تشبیه خدا به ظالمان و حاکمان خودسر را رد میکند. خدا، برخلاف معاویه، شمر، یا حاکمان ظالم، با حکمت و عدالت عمل میکند و هرگز به خودسری و ظلم گرایش ندارد. این نقد، رجاء را به امیدی پاک و متعالی تبدیل میکند.
خدا، مانند آسمانی است که با نور عدالت و رحمت، زمین را روشن میکند، در حالی که ظالمان، مانند ابرهای تاریکیاند که نور را پنهان میکنند.
بخش ششم: رجاء و سلوک شیعی
رجاء در برابر ظلم
درسگفتار، با اشاره به سیره امیرالمؤمنین (ع)، رجاء را در چارچوب سلوک شیعی تبیین میکند. امیرالمؤمنین (ع)، بهعنوان حاکمی عادل و ملاحظهکار، الگویی برای فهم رجاء ارائه میدهد. ایشان، حتی در برابر بدگویی و ظلم، با صبر و قانونمندی عمل میکردند و این ویژگی، رجاء را به امیدی مبتنی بر عدالت و حکمت تبدیل میکند.
سیره امیرالمؤمنین (ع)، مانند مشعلی است که راه رجاء را در برابر تاریکی ظلم روشن میسازد و سالک را به سوی تسلیم و امید هدایت میکند.
عدل: اصل بنیادین شیعه
درسگفتار تأکید میورزد که عدل، یکی از اصول بنیادین مذهب شیعه است و رجاء، در این چارچوب، امیدی است که با عدالت الهی پیوند خورده است. برخلاف دیدگاه برخی فرق که خدا را به موجودی خودسر تشبیه میکنند، شیعه معتقد است که خدا عادلانه عمل میکند و این عدالت، رجاء را به منزلتی متعالی تبدیل میکند.
عدل، مانند ستونی است که بنای رجاء شیعی بر آن استوار است و قلب سالک را به سوی امید و تسلیم هدایت میکند.
درنگ: عدل، اصل بنیادین شیعه است و رجاء، امیدی است که با عدالت و حکمت الهی درآمیخته است.
رجاء و مسئولیت سالک
درسگفتار، سالک را به پذیرش مسئولیت نقصهای خود دعوت میکند. رجاء، زمانی به کمال میرسد که سالک اعتراض و معارضه را به جای خدا، متوجه نفس خود کند. این دیدگاه، رجاء را به منزلتی پویا تبدیل میکند که سالک را به سوی اصلاح و تعالی سوق میدهد.
مسئولیتپذیری سالک، مانند کلیدی است که قفلهای معارضه و اعتراض را میگشاید و او را به سوی رجاء کامل هدایت میکند.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۲۰۰ منازل السائرین، با تبیین مفهوم رجاء، گوهری درخشان در ساحت عرفان اسلامی ارائه میدهد. رجاء، بهسان ظرفی زرین، قلب سالک را برای امید به رحمت الهی آماده میکند و او را از زهر عذاب مصون میدارد. این منزل، با ایجاد تعادل میان خوف و امید، سالک را از ترس عذاب رهایی میبخشد، اما به دلیل معارضه و اعتراض، ممکن است به نقص منجر شود. تمایز میان معارضه (خواست تحمیل میل نفسانی) و اعتراض (عدم پذیرش فعل الهی)، چالشهای روانشناختی و عرفانی سالک را در مواجهه با مشیت الهی نمایان میسازد.
نقد دیدگاههای کلامی ناصواب، که مالکیت الهی را به خودسری تشبیه میکنند، بر اهمیت فهم صحیح از صفات الهی تأکید دارد. در کلام شیعه، رجاء با عدالت و حکمت الهی پیوند خورده و سالک را به سوی امیدی متعالی هدایت میکند که مبتنی بر اعتماد به خدا و پذیرش نقصهای خود است. تمثیلات بدیع، مانند تشبیه خدا به باغبان حکیم یا رجاء به نسیم خنک، مفاهیم عمیق عرفانی را به شکلی ملموس و دلانگیز ارائه میدهند.
متن با دعای «اللَّهُمْ صَلْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» پایان مییابد، دعایی که مانند مهر تأییدی بر این مسیر نورانی است و سالک را به سوی برکت و قرب الهی رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی