متن درس
عالم مثال و معراج نبوی در عرفان نظری: تبیین درسگفتار فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه شصت و پنجم)
مقدمه: درآمدی بر عالم مثال و معراج در عرفان نظری
عالم مثال، چونان پلی میان عالم عقول و ناسوت، و معراج نبوی، چونان سفری وجودی در مراتب هستی، از مباحث بنیادین عرفان نظریاند که در درسگفتار شصت و پنجم استاد فرزانه قدسسره با نگاهی ژرف و دقیق بررسی شدهاند. این درسگفتار، که در شرح فصوص الحکم ابنعربی جای دارد، عالم مثال را به مثابه واسطهای نورانی و معراج پیامبر اکرم (ص) را به عنوان تجلی مقام جمع انسانی تبیین میکند. این نوشتار، با بازنویسی علمی و متین محتوای درسگفتار مذکور، میکوشد مفاهیم عالم مثال، جایگاه آن در سلسله مراتب عوالم، و حقیقت معراج را با زبانی روشن و آکادمیک ارائه دهد. گویی این تبیین، چونان چراغی است که راه معرفت را در گستره عوالم وجود روشن میسازد، و معراج، چونان بالهایی است که انسان را به سوی قلههای تجرد رهنمون میشود.
بخش یکم: عالم مثال و جایگاه آن در سلسله مراتب وجود
مثالات مقیده و خیالات
مثالات مقیده، که خیالات نیز نامیده میشوند، صور برزخیاند که در عالم خیال انسان ظهور مییابند و با واقعیت خارجی مطابقت دارند. این مثالات، نمونهای از عالم مثال مطلق و سایهای از ظلال آناند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که هر مثالی خیال است، اما هر خیالی مثال نیست؛ زیرا مثال، خیالی است که با محک واقعیت همخوانی دارد، در حالی که خیال غیرواقعی، صرفاً ساخته ذهن است. گویی مثالات مقیده، چونان آینههاییاند که تصاویر عالم مثال مطلق را در خود بازمیتابانند، و خیال، چونان سایهای است که گاه از حقیقت دور میافتد.
درنگ: هر مثالی خیال است، اما هر خیالی مثال نیست؛ مثال، خیالی است که با واقعیت مطابقت دارد.
دلالت مثالات بر عالم روحانی
خداوند متعال، مثالات مقیده را به عنوان دلیلی بر وجود عالم روحانی (عقلانی) آفریده است. این مثالات، واسطهایاند برای درک عالم عقول از طریق عالم ناسوت و مثال. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که این صور برزخی، چونان جداول و نهرهاییاند که از دریای عالم عقول سرچشمه میگیرند و نور معرفت را به عالم ناسوت میرسانند. این دیدگاه، عالم مثال را چونان روزنهای میداند که نور عقلانی را به خانه ناسوت وارد میکند.
درنگ: مثالات مقیده، دلیلی بر وجود عالم روحانیاند و واسطه درک عالم عقول از طریق ناسوتاند.
اتصال عالم مثال به ناسوت و عقول
ارباب کشف، عالم مثال را متصل به عالم ناسوت و مستنیر از عالم عقول میدانند. این عالم، نور خود را از عالم عقول میگیرد و به عالم ناسوت افاضه میکند، مانند پلی که تجرد عقلانی را به مادیت ناسوتی پیوند میدهد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که عالم مثال، چونان جویباری است که از اقیانوس عقول سرچشمه گرفته و به سوی دشت ناسوت جاری میشود.
درنگ: عالم مثال، متصل به ناسوت و مستنیر از عقول است، مانند جویباری که از اقیانوس عقول به دشت ناسوت جاری میشود.
جایگاه عالم مثال در سلسله مراتب عوالم
عالم مثال، واسطه میان عالم عقول و ناسوت است و در هر دو سیر نزول (از عقول به ناسوت) و صعود (از ناسوت به عقول) نقش دارد. این عالم، حد وسط میان تجرد عقلانی و مادیت ناسوتی است و نظمی هماهنگ در سلسله مراتب وجودی ایجاد میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که عوالم عقول، مثال، و ناسوت، هر یک حقیقت و گستردگی خاص خود را دارند و متشتت یا مشوش نیستند، گویی هر یک چونان بخشی از یک نغمه الهیاند که در هارمونی خلقت نواخته میشوند.
درنگ: عالم مثال، واسطه میان عقول و ناسوت است و نظمی هماهنگ در سیر نزول و صعود ایجاد میکند.
نوریت و نظم عوالم
عالم مثال، از عالم عقول نور میگیرد و به عالم ناسوت افاضه میکند، مانند آینهای که نور خورشید عقول را به تاریکی ناسوت بازمیتاباند. این نظم، در سیر نزول و صعود عوالم، امکان حرکت وجودی میان مراتب را تضمین میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که این نظم، چونان رشتهای است که مهرههای عوالم را به هم پیوند میدهد و از آشوب و تشتت جلوگیری میکند.
خودآگاهی موجودات در عالم مثال
هر موجودی در عالم ملک، به قدر وجودش، خودآگاه است و معرفت فطری دارد، بدون نیاز به فهم از بالا. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که سنگ، گیاه، و حیوان، هر یک به قدر وجودشان، معرفتی دارند که در تسبیح و تقدیس الهی ظهور مییابد. این معرفت، چونان نغمهای است که از عمق وجود هر موجود برمیخیزد و نیازی به واسطه ندارد.
درنگ: هر موجودی به قدر وجودش معرفت فطری دارد و نیازی به فهم از بالا ندارد.
نقد قوه خیالی در موجودات غیرانسانی
استاد فرزانه قدسسره نسبت دادن قوه خیالی به سنگ یا گیاه را مبالغهآمیز و فاقد دلیل میداند. معرفت سنگ یا گیاه، فطری و بسیط است و نیازی به قوه خیالی ندارد. این نقد، بر تمایز میان ادراک انسانی و معرفت تکوینی موجودات تأکید دارد. گویی معرفت موجودات، چونان جویباری است که به قدر ظرفیت خود جاری است، اما قوه خیالی، چونان گوهری است که تنها در انسان میدرخشد.
درنگ: معرفت سنگ و گیاه، فطری و بسیط است و نیازی به قوه خیالی ندارد.
نفی نفس ناطقه در موجودات غیرانسانی
نسبت دادن نفس ناطقه به سنگ یا گیاه، نادرست است، زیرا نفس ناطقه مختص انسان است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که معرفت موجودات غیرانسانی، فطری و بسیط است و با نفس ناطقه انسانی متفاوت است. گویی نفس ناطقه، چونان تاجی است که تنها بر سر انسان نهاده شده است.
درنگ: نفس ناطقه مختص انسان است و معرفت موجودات غیرانسانی، فطری و بسیط است.
تطابق عوالم و مقام جمع انسانی
عوالم، به دلیل نصیب هر موجود از عالم انسانی، متطابقاند. انسان، گرچه در ناسوت جای دارد، به دلیل مقام جمع، برتر از عوالم مثال و عقول است. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که انسان، چونان آینهای است که همه عوالم را در خود بازمیتاباند و در سیر نزول و صعود، همه مراتب را در بر میگیرد.
درنگ: انسان، به دلیل مقام جمع، برتر از عوالم مثال و عقول است و همه عوالم را در بر میگیرد.
نقد دیدگاه شیخ اشراق
استاد فرزانه قدسسره دیدگاه شیخ اشراق را، که عالم مثال را غاسقات و ظلمات میداند، نادرست میشمارد و آن را متأثر از فرهنگ اوستایی میداند. این دیدگاه، با حقیقت نورانی عالم مثال در عرفان اسلامی ناسازگار است. گویی این نظر، چونان سایهای است که بر نور عالم مثال افتاده و حقیقت آن را تیره کرده است.
درنگ: عالم مثال، نورانی است و دیدگاه شیخ اشراق، که آن را ظلمات میداند، با عرفان اسلامی ناسازگار است.
نقد تأثیرات اوستایی
برخی مفاهیم، مانند قطببازی و شاهسازی، ریشه در فرهنگ اوستایی دارند و با عرفان اسلامی ناسازگارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که عرفان اسلامی باید از این تأثیرات پالایش شود. گویی این مفاهیم، چونان علفهای هرزیاند که در باغ عرفان روییده و باید ریشهکن شوند.
درنگ: عرفان اسلامی باید از تأثیرات اوستایی، مانند قطببازی و شاهسازی، پالایش شود.
نفی صور معلقه در عالم مثال
عالم مثال، صرفاً صور معلقه یا مرتسمه نیست، بلکه حقیقتی نورانی و واسطهای است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میداند و بر جایگاه برزخی عالم مثال تأکید میورزد. گویی عالم مثال، چونان دریچهای است که نور عقول را به ناسوت میرساند، نه صرفاً مخزن صور خیالی.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، عالم مثال را به عنوان واسطهای نورانی میان عقول و ناسوت تبیین کرد. مثالات مقیده، دلیلی بر وجود عالم روحانیاند و عالم مثال، با نوریت از عقول و افاضه به ناسوت، نظمی هماهنگ در سلسله مراتب وجودی ایجاد میکند. انسان، به دلیل مقام جمع، برتر از همه عوالم است و معرفت موجودات، فطری و بسیط است، نه وابسته به قوه خیالی یا نفس ناطقه. نقد دیدگاههای نادرست، مانند تأثیرات اوستایی و نظر شیخ اشراق، راه را برای فهم دقیقتر عالم مثال هموار ساخت.
بخش دوم: معراج نبوی و مراتب وجودی آن
معراج و ضرورت استدلال اثباتی
معراج پیامبر اکرم (ص) باید از منظر اثباتی بررسی شود تا ماهیت آن (جسمانی، مثالی، یا روحانی) مشخص گردد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که دلایل قرآنی و روایی، تعیینکننده حدود معراجاند و گمانهزنی بدون دلیل، نادرست است. گویی معراج، چونان گوهری است که تنها با ترازوی استدلال میتوان وزن آن را سنجید.
درنگ: معراج باید با دلایل قرآنی و روایی اثبات شود، نه با گمانهزنی.
سیر مادی در معراج
آیه کریمه معراج، سیر مادی پیامبر (ص) را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی تأیید میکند:
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى
پاک است آن [خدايى] که بنده خود را شبانگاه از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی که پيرامونش را برکت دادهايم سير داد.
استاد فرزانه قدسسره میفرماید که این سیر، با قدرت الهی و اقتضای نبوی، از نظر فلسفی و علمی ممکن است. این آیه، چونان سندی است که حقیقت معراج جسمانی را گواهی میدهد.
درنگ: آیه معراج، سیر مادی پیامبر (ص) از مسجدالحرام به مسجدالاقصی را تأیید میکند.
سیر مثالی در معراج
سیر پیامبر (ص) از عالم ماده به عالم مثال، با هویت مثالی آن عالم هماهنگ است. جسم مادی ناسوتی نمیتواند در عالم مثال حضور یابد، لذا این سیر، مثالی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که پیامبر (ص)، در هر عالم، هویت همان عالم را میگیرد، مانند جبرئیل که در ناسوت به صورت دحیه کلبی ظاهر میشود. گویی پیامبر (ص)، چونان آیینهای است که در هر عالم، رنگ و نور آن عالم را بازمیتاباند.
درنگ: سیر پیامبر (ص) در عالم مثال، با هویت مثالی هماهنگ است و جسم مادی در آن حضور ندارد.
معراج در عالم واحدیت
در عالم واحدیت، که در آیه کریمه توصیف شده است، معراج نه جسمانی است و نه مثالی:
دَنَا فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ
پس نزدیک شد و [فاصلهاش] کاهش یافت، تا آنکه به [حد] دو کمان یا نزدیکتر شد.
استاد فرزانه قدسسره میفرماید که این مرتبه، تجرد کامل است و با هویت روحانی پیامبر (ص) سازگار است. گویی این مقام، چونان قلهای است که تنها روح نبوی میتواند بر آن گام نهد.
درنگ: معراج در عالم واحدیت، تجرد کامل است و نه جسمانی است و نه مثالی.
نفی معراج جسمانی در احدیت
معراج جسمانی در احدیت یا واحدیت ممکن نیست، زیرا این عوالم فاقد مادهاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که تصور حضور نعلین جسمانی پیامبر (ص) در احدیت، ناشی از دیدگاههای عامیانه است. گویی احدیت، چونان اقیانوسی بیکران است که ماده در آن جایی ندارد.
درنگ: احدیت، فاقد ماده است و معراج جسمانی در آن محال است.
مقام جمع پیامبر (ص)
پیامبر اکرم (ص)، به عنوان کمل و کمملین، قادر به تتشکل به اشکال مختلف و تلوّن به هویت عوالم است. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که ایشان در هر عالم، هویت همان عالم را میگیرد، مانند کسی که در شرایط مختلف، وزن و حالتی متناسب با آن محیط مییابد. این مقام جمع، چونان گوهری است که درخشش آن همه عوالم را در بر میگیرد.
درنگ: پیامبر (ص)، به دلیل مقام جمع، قادر به تلوّن به هویت عوالم است.
نفی محدودیت معراج
معراج را نمیتوان به جسمانی، مثالی، یا روحانی محدود کرد؛ همه مراتب ممکن است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که خلط عوالم یا تحدید مقام انسانی، با عرفان سازگار نیست. گویی معراج، چونان سفری است که در همه مراتب وجود، از ناسوت تا احدیت، جریان دارد.
درنگ: معراج، شامل همه مراتب ناسوتی، مثالی، و تجردی است و نمیتوان آن را محدود کرد.
تمایز معراج از رؤیای ابراهیم (ع)
معراج پیامبر (ص)، برخلاف رؤیای ابراهیم (ع) در آیه کریمه، سیری واقعی است، نه صرف نمایش:
وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
و بدینسان ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که معراج، حرکتی وجودی است، نه ادراکی صرف، و از این رو، برتری مقام نبوی را نشان میدهد.
درنگ: معراج، سیری وجودی است و از رؤیای ابراهیم (ع)، که ادراکی است، متمایز است.
تعدد معراج و دلایل آن
معراج پیامبر (ص) ممکن است متعدد بوده باشد، اما این امر نیازمند دلیل است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که دلایل قرآنی و روایی، وحدت یا تعدد معراج را مشخص میکنند. گویی معراج، چونان نغمهای است که ممکن است بارها در ساحت وجود نواخته شده باشد، اما هر نوا نیازمند سندی است.
درنگ: تعدد معراج نیازمند دلایل قرآنی و روایی است.
معراج اولیا
معراج برای اولیای کملین ممکن است، اما ادعای آن محال است. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که آثار معراج در رفتار و گفتار اولیا ظاهر میشود، نه در ادعا. گویی معراج اولیا، چونان گلی است که در باغ وجود میروید، اما عطر آن در سکوت منتشر میشود.
درنگ: معراج اولیا ممکن است، اما آثار آن در رفتار و گفتار ظاهر میشود، نه در ادعا.
محدودیت جبرئیل در معراج
جبرئیل در مرتبهای خاص از معراج، به دلیل محدودیت، متوقف میشود و میگوید: «اگر قدمی دیگر بردارم، میسوزم» (إن أدنوت أنمله لاحترقت). استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که این توقف، برتری مقام نبوی را نشان میدهد. گویی جبرئیل، چونان پرندهای است که تا آستانهای پرواز میکند، اما پیامبر (ص)، چونان عقابی است که به قلههای احدیت میرسد.
درنگ: توقف جبرئیل در معراج، برتری مقام نبوی را نشان میدهد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، معراج پیامبر (ص) را به عنوان سیری وجودی در مراتب ناسوتی، مثالی، و تجردی تبیین کرد. آیه معراج، سیر مادی را تأیید میکند، اما در عوالم بالاتر، پیامبر (ص) هویت همان عالم را میگیرد. نفی معراج جسمانی در احدیت، تأکید بر مقام جمع نبوی، و تمایز معراج از رؤیای ابراهیم (ع)، از نکات برجسته این بخشاند. دلایل قرآنی و روایی، بنیادی برای اثبات مراتب معراج فراهم میآورند.
بخش سوم: نقد تحریفات و دفاع از مقام نبوی و ولایی
عظمت پیامبر (ص) و اهتمام به حرمت ایشان
پیامبر اکرم (ص)، به عنوان افضل المصلیین و صاحبالبیت، دارای عظمتی بیثانیاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که باید در نامگذاری فرزندان و احترام به ایشان اهتمام ورزید. نام و حقیقت پیامبر (ص)، چونان قطبالرحاست که محور خلقت را تشکیل میدهد.
درنگ: نام و حقیقت پیامبر (ص)، قطبالرحاست و باید در احترام به ایشان اهتمام ورزید.
نقد روایات جعلی
برخی روایات، مانند داستان قهر امیرالمؤمنین (ع) و ابوتراب، جعلی و بیاساساند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که ابوتراب به معنای مالک تراب است، نه قهر و خوابیدن روی خاک. این لقب، به مقام ولایی امیرالمؤمنین (ع) اشاره دارد. گویی این روایات جعلی، چونان غباریاند که بر آینه عصمت ائمه (ع) نشسته و باید زدوده شوند.
درنگ: ابوتراب به معنای مالک تراب است و روایات جعلی، عصمت ائمه (ع) را خدشهدار میکنند.
نقد نسبتهای ناروا به ائمه (ع)
بنیامیه و بنیعباس، عیوب خود را به ائمه (ع) نسبت دادهاند، مانند شرابخوری یا نقص جسمانی. استاد فرزانه قدسسره این نسبتها را جعلی میداند و بر عصمت ائمه تأکید میورزد. به عنوان نمونه، نسبت شرابخوری به امیرالمؤمنین (ع) در شأن نزول آیه کریمه نادرست است:
لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، در حال مستی به نماز نزدیک نشوید.
این تحریفات، چونان زخمهاییاند که بر پیکر حقیقت اسلام وارد شده و باید با استدلال پالایش شوند.
درنگ: نسبتهای ناروا به ائمه (ع)، مانند شرابخوری، جعلی و با عصمت ایشان ناسازگار است.
شروط وراثت انبیا
ورثه انبیا باید کامل و سالم باشند؛ نقص عضو، مانع شرعی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که سلامت جسمی و مزاجی، شرط وراثت معنوی است. گویی ورثه انبیا، چونان آینههایی پاکاند که باید نور نبوت را بیعیب بازتاب دهند.
درنگ: سلامت جسمی و مزاجی، شرط وراثت معنوی انبیاست.
کمال پیامبر (ص) پیش از نبوت
پیامبر (ص) پیش از بعثت، امین و مورد احترام بودند و کمالات ایشان در میان مردم شناختهشده بود. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که این کمال ذاتی، گواهی بر عظمت نبوی است. گویی پیامبر (ص)، چونان ستارهای بودند که پیش از طلوع نبوت، در آسمان معرفت میدرخشیدند.
درنگ: پیامبر (ص) پیش از نبوت، امین و صاحب کمالات شناختهشده بودند.
نقد تحریفات عامه
برخی با تحریفاتی مانند نسبت نقص به پیامبر (ص)، چهره واقعی اسلام را مخدوش کردهاند. استاد فرزانه قدسسره این تحریفات را ناشی از سادهلوحی یا غرضورزی میداند و بر ضرورت حفظ اصالت اسلامی تأکید میورزد. گویی این تحریفات، چونان ابرهاییاند که بر خورشید حقیقت اسلام سایه افکندهاند.
درنگ: تحریفات عامه، چهره واقعی اسلام را مخدوش کرده و باید با استدلال پالایش شوند.
نقد خلط معاد و معراج
معاد و معراج، دو عالم متمایزند و نباید با یکدیگر خلط شوند. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که معاد، عالم تجدید ماده است، اما معراج، سیری وجودی در عوالم است. عالم معاد، شامل مادیت، مثالی، و تجرد است، اما احدیت فاقد ماده است. گویی معاد، چونان باغی است که همه مراتب وجود در آن میرویند، اما معراج، چونان سفری است که از این باغ به سوی قلههای تجرد میرود.
درنگ: معاد و معراج، دو عالم متمایزند و خلط آنها نادرست است.
نزول دفعی و تدریجی قرآن کریم
قرآن کریم، نزول دفعی و تدریجی داشته، مانند معراج که مراتبی دارد. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که نزول دفعی، پیش از نزول تدریجی، در علم الهی بوده است. گویی قرآن، چونان نوری است که در مراتب مختلف بر قلب پیامبر (ص) تابیده است.
درنگ: قرآن کریم، نزول دفعی و تدریجی داشته، مانند معراج که مراتبی دارد.
نقد تعیین مقامات بدون دلیل
تعیین مقامات اولیا بدون دلیل قرآنی یا روایی، نادرست است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که هر ادعایی باید با استدلال اثبات شود. گویی مقامات اولیا، چونان گنجهاییاند که تنها با کلید دلیل میتوان به آنها دست یافت.
درنگ: تعیین مقامات اولیا بدون دلیل، نادرست است و نیازمند استدلال است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر عظمت پیامبر (ص) و عصمت ائمه (ع)، به نقد روایات جعلی و تحریفات تاریخی پرداخت. ابوتراب، به معنای مالک تراب است و نسبتهای ناروا، مانند شرابخوری، با عصمت ائمه ناسازگار است. تمایز معاد و معراج، نزول دفعی و تدریجی قرآن، و ضرورت استدلال در تعیین مقامات، از نکات برجسته این بخشاند. این تبیین، راه را برای حفظ اصالت عرفان اسلامی هموار ساخت.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تبیین درسگفتار شصت و پنجم استاد فرزانه قدسسره، عالم مثال و معراج نبوی را در چارچوب عرفان نظری کاوش کرد. عالم مثال، واسطهای نورانی میان عقول و ناسوت است که با مثالات مقیده، دلیلی بر وجود عالم روحانی ارائه میدهد. معراج پیامبر (ص)، سیری وجودی در مراتب ناسوتی، مثالی، و تجردی است که با هویت هر عالم هماهنگ میشود. نقد دیدگاههای عامیانه، مانند معراج جسمانی در احدیت، و پالایش عرفان از تحریفات و تأثیرات غیراسلامی، بنیادی برای فهم دقیقتر این مفاهیم فراهم آورد. انسان، به دلیل مقام جمع، برتر از همه عوالم است و معرفت موجودات، فطری و بسیط است. این تبیین، چونان پلی است که ذهن را به سوی حقیقت عوالم و مقام نبوی رهنمون میسازد. والحمدلله رب العالمین
با نظارت صادق خادمی