متن درس
منازل السائرین: باب التلبيس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۲۴)
مقدمه: درآمدی بر مقام تلبيس در سلوک عرفانی
در مسیر سلوک عرفانی، که چونان سفری است از ظلمات نفس به سوی انوار الهی، مقام تلبيس یکی از منازل والای سالکان است که پس از تحقق صفات فعلی حق در وجودشان پدیدار میگردد. این مقام، چنانکه در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۶۲۴ تبیین شده، به استتار حقایق الهی در قالب صفات خلقی برای حفظ نظام ناسوت و هدایت خلق میپردازد. تلبيس، چونان پوشاندن گوهر حقیقت در جامهای خاکی است تا خلق، که هنوز ظرفیت دیدار نور محض را ندارند، از آن بهرهمند شوند بیآنکه در وادی گمراهی فروافتند.
بخش اول: تعریف و جایگاه تلبيس در سلوک
ماهیت تلبيس و مقام آن
تلبيس در لغت به معنای پوشاندن و درهمآمیختن است، اما در اصطلاح عرفانی، به عملی آگاهانه از سوی سالک اشاره دارد که حقایق الهی را در قالب صفات خلقی بیان میکند تا از انحراف خلق جلوگیری شود. این مقام، پس از تحقق صفات فعلی حق در سالک پدید میآید:
سالک در این مقام، به چنان حقانیتی دست یافته که اگر حقیقت وجودیاش را بیپرده آشکار کند، خلق را به وادی گمراهی یا سردرگمی سوق میدهد. از اینرو، او چونان باغبانی حکیم، نور حقیقت را در جامهای خلقی میپوشاند تا خلق، که هنوز در حجاب ناسوت گرفتارند، از آن بهرهمند شوند. تلبيس، عملی است سلوکی که تنها در ساحت مقام جمع، جایی که سالک به وحدت با حق رسیده، ممکن میگردد.
درنگ: تلبيس، مقامی است که سالک پس از تحقق صفات فعلی حق، حقایق الهی را در قالب صفات خلقی بیان میکند تا از گمراهی خلق جلوگیری کرده، نظام ناسوت را حفظ نماید. |
هدف تلبيس: حفظ جمعيت و نظام ناسوت
هدف اصلی تلبيس، حفظ حیثیت عمومی، جمعيت خلق، و نظام ناسوت است. سالک با این عمل، از تأثیر منفی حقانیت خویش بر خلق جلوگیری میکند:
این مسئولیت اجتماعی سالک، چونان وظیفهای است که ناخدای کشتی معرفت بر عهده دارد تا مسافران را از طوفان حقیقت محض به ساحل هدایت برساند. تلبيس، نه از سر ضعف یا پنهانکاری، بلکه از حکمت و خیرخواهی برای خلق نشأت میگیرد. سالک در این مقام، چونان طبیبی است که داروی شفابخش را در پوششی شیرین به بیمار عرضه میکند تا او را از تلخی حقیقت محافظت نماید.
بخش دوم: تلبيس بهعنوان استتار حقایق الهی
استتار حقیقت در جامه خلقی
تلبيس، به معنای پوشاندن حقیقت الهی و اظهار آن در قالب صفات خلقی است. سالک به جای بیان مستقیم «هو الحق»، از ضمایری چون «من»، «تو»، و «او» استفاده میکند:
این عمل، چونان پوشاندن نوری فروزان در چراغدانی است که نور را به اندازه ظرفیت بینندگان منتشر میکند. سالک با این روش، حقایق را در قالبی قابل فهم برای خلق ارائه میدهد، گویی که حقیقت را در آینهای خلقی بازمیتاباند تا خلق، بدون سوختن در شعله حقیقت، از آن بهرهمند شوند.
تلبيس الهی: الگوی سالکان
حق تعالی خود اولین عامل تلبيس است، زیرا همه امور را خود انجام میدهد اما آنها را به خلق نسبت میدهد:
این الگوی الهی، چونان نقشهای است که خداوند برای هدایت خلق ترسیم کرده و اولیاء خدا از آن پیروی میکنند. تلبيس الهی، که در لسان قرآن کریم نیز مشهود است، نشاندهنده حکمت بیانتهای حق در تعامل با خلق است. اولیاء، با اقتدا به این روش، نقش هدایتگری خویش را در میان خلق ایفا میکنند، گویی که آینهداران نور حقاند در میان تاریکی ناسوت.
درنگ: تلبيس، استتار حکیمانه حقایق الهی در قالب صفات خلقی است که از الگوی الهی نشأت گرفته و توسط اولیاء برای هدایت خلق به کار گرفته میشود. |
بخش سوم: آیات قرآنی و تلبيس
آیه محوری و نقد تناسب آن
قرآن کریم در سوره الأنعام به تلبيس اشاره دارد:
«وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ» [مطلب حذف شد] : «و قطعاً بر آنها آنچه را میپوشانند، میپوشاندیم.»
این آیه به فرضی امکانی اشاره دارد که اگر خداوند ملکی را بهعنوان رسول میفرستاد، آن را بهصورت انسانی درمیآورد تا خلق دچار عذاب نشوند. اما متن درسگفتار نقد میکند که این آیه برای مقام تلبيس سلوکی مناسب نیست، زیرا تلبيس سلوکی فعلی است، نه امکانی:
این نقد، چونان نشانهای از دقت عرفانی در انتخاب آیات متناسب با مقامات سلوک است. تلبيس سلوکی، عملی آگاهانه و فعلی است که سالک برای حفظ جمعيت انجام میدهد، در حالی که آیه به فرضی امکانی اشاره دارد، گویی که تنها سایهای از تلبيس را نشان میدهد.آیات پیشنهادی برای تلبيس
دو آیه از سوره الأنفال بهعنوان نمونههای مناسبتر برای تلبيس پیشنهاد شدهاند:
«وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللهَ رَمَىٰ» [مطلب حذف شد] : «و تو هنگامی که تیر انداختی، نینداختی، بلکه خدا انداخت.»
«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللهَ قَتَلَهُمْ» [مطلب حذف شد] : «پس شما آنها را نکشتید، بلکه خدا آنها را کشت.»
این آیات، به وضوح تلبيس را نشان میدهند، زیرا افعال ظاهراً خلقی (رمی و قتل) در حقیقت به حق نسبت داده میشوند. این تلبيس، چونان پردهای است که فعل حق را در جامه فعل خلقی میپوشاند تا خلق را به سوی حقیقت هدایت کند.
درنگ: آیات «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ» و «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ» به دلیل نشان دادن تلبيس فعلی، نمونههای مناسبتری برای تبیین مقام تلبيس سلوکی هستند. بخش چهارم: تمایز تلبيس و مفاهیم مشابه
تمایز تلبيس و جبر
تلبيس با جبر، که به معنای سلب اختیار است، کاملاً متفاوت است:
تلبيس، عملی اختیاری و حکیمانه است که سالک با آگاهی و برای خیر خلق انجام میدهد، در حالی که جبر، منافی اختیار و سلوک عرفانی است. این تمایز، چونان تفاوت میان ناخدایی است که کشتی را با حکمت هدایت میکند و کشتیای که در طوفان بیاختیار به سوی صخرهها میرود.تمایز تلبيس و حيله عارف
تلبيس با حيله عارف نیز تفاوت دارد. حيله عارف عملی است برای حفظ باطن او از نگاه خلق، در حالی که تلبيس برای حفظ جمعيت و نظام ناسوت انجام میشود:
حيله عارف، چونان سپری است که عارف برای حفاظت از خویش در برابر نگاههای کنجکاو خلق به کار میبرد، اما تلبيس، چونان پلی است که سالک برای هدایت خلق به سوی حق میسازد. تلبيس، مقامی متعالیتر است که تنها سالکان کامل، که به مقام جمع رسیدهاند، به آن دست مییابند.شروط حيله عارف
حيله عارف باید دارای سه شرط باشد:
- نباید خلاف شرع یا معصیت باشد، زیرا معصیت سلوک را باطل میکند.
- توسط عارفی انجام شود که هنوز به کمال کامل نرسیده، زیرا عارف کامل نیازی به حيله ندارد.
- نباید برای جلب منافع مادی یا نفسانی باشد، بلکه صرفاً برای حفظ باطن عارف است.
این شروط، چونان نگهبانانیاند که راه سلوک را از انحراف حفظ میکنند. حيلهای که به معصیت یا منافع نفسانی منجر شود، چونان آتشی است که خرمن سلوک را میسوزاند.
درنگ: تلبيس، برخلاف حيله عارف که برای حفظ باطن عارف است، مقامی متعالی برای حفظ جمعيت و نظام ناسوت است و تنها در ساحت مقام جمع ممکن میگردد. بخش پنجم: نقد آیه و تحلیل معنای رجل
تحلیل واژه رجل در آیه
در آیه «وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ»، واژه «رجل» بهجای «إنسان» به کار رفته است:
این انتخاب واژه نشاندهنده اختصاص نبوت به مردان است، زیرا زنان به دلیل ویژگیهای عاطفی و لطافتشان برای نقشهای قهری مانند نبوت، امامت، و قضاوت مناسب نیستند. این تحلیل، چونان نوری است که بر تفاوتهای جنسیتی در نقشهای شرعی و عرفانی پرتو میافکند. واژه «رجل» بر ویژگیهای مردانهای تأکید دارد که با این مقامات سازگار است.جمعبندی
باب التلبيس، چنانکه در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۶۲۴ تبیین شده، یکی از منازل متعالی سلوک عرفانی است که سالک را به استتار حقایق الهی در قالب صفات خلقی برای حفظ جمعيت و نظام ناسوت دعوت میکند. این مقام، که پس از تحقق صفات فعلی حق در سالک پدید میآید، نیازمند رسیدن به مقام جمع است. تلبيس، برخلاف حيله عارف که برای حفظ باطن عارف است، هدفی اجتماعی و خیر عمومی دارد. آیات پیشنهادی از سوره الأنفال، به دلیل نشان دادن تلبيس فعلی، مناسبتر از آیه الأنعام برای تبیین این مقام هستند. تلبيس، عملی حکیمانه و اختیاری است که از جبر متمایز بوده و مسئولیت عارف را در هدایت خلق نشان میدهد.
با نظارت صادق خادمی