متن درس
باب التوحید: شهود وحدت در نهایة النهایات
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۴۹)
مقدمه
باب التوحید، چونان قلهای رفیع در سیر و سلوک عرفانی، منزلگاه نهایی سالک در منازل السائرین است که در آن، وحدت کامل حق به شهود درمیآید و هرگونه کثرت و غیریت از صفحه وجود محو میگردد. این مقام، که نهایة النهایات نامیده شده، فراتر از جمع و تفرید، به توحید جمعی میرسد، جایی که همه هستی در شهادت به «لا إله إلا هو» همصدا میشود.
بخش اول: ماهیت و جایگاه توحید در سلوک عرفانی
توحید: نهایة النهایات
توحید، عالیترین مرتبه سلوک عرفانی و ختام ابواب منازل السائرین است. این مقام، که پس از مقام جمع قرار دارد، نقطهای است که سالک به شهود وحدت کامل حق میرسد و از هرگونه کثرت و غیریت رهایی مییابد. توحید، چونان دریایی بیکران، همه مراتب وجود را در خود فرو میبرد و تنها وحدت حق را متجلی میسازد. به تعبیر عرفانی، وصول به جمع، ابتداء توحید است، اما توحید، نهایة النهایات است که سالک را به جمعالجمع رهنمون میکند.
درنگ: توحید، نهایة النهایات در سلوک عرفانی است که سالک را به شهود وحدت کامل حق و رهایی از کثرت و غیریت هدایت میکند. |
این مقام، فراتر از تفرید (فردانیت) است، زیرا تفرید هنوز در مرتبهای دون جمع قرار دارد. توحید، نه تنها وحدت ذات حق را شهود میدهد، بلکه همه مظاهر را در ظرف وحدت جمع میکند، چنانکه هیچ چیز جز حق در نظر سالک باقی نمیماند.
جایگاه توحید در ساختار
در منازل السائرین، توحید بهعنوان ختام ابواب و نهایة النهایات قرار داده شده تا نشان دهد که سلوک عرفانی، با وصول به این مقام، به کمال خود میرسد. این ساختار، چونان نقشهای دقیق، از مقامات پیشین (مانند جمع) به سوی توحید راه مینماید و سالک را به مرحلهای میرساند که در آن، همه هستی به شهادت وحدت حق همدل و همزبان میشود. توحید، نه تنها هدف نهایی سلوک، بلکه ظرف حقیقت است که همه ظواهر در آن به وحدت بازمیگردند.
بخش دوم: آیهی شهادت و توحید جمعی
تفسیر آیه کریمه شهادت
در قرآن کریم، در سوره آل عمران، آیه 18، آمده است:
شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلْعِلْمِ قَآيِمًا بِٱلْقِسْطِ
(: خداوند گواهی داد که معبودی جز او نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش نیز، که به عدالت قیام دارند).
این آیه، به توحید جمعی اشاره دارد، یعنی شهادت همه هستی (خداوند، ملائکه، و اولوالعلم) به وحدت حق. برخلاف نظر شارح، که ذکر ملائکه و اولوالعلم را مخل توحید میداند، این آیه در کلیت خود، وحدت شهود را تقویت میکند، زیرا همه اینها مظاهر حقاند و شهادتشان، شهادت به وحدت است.
آیهی شهادت، چونان مشعلی فروزان، توحید را در بالاترین مرتبه آن بیان میکند. شهادت خداوند، ملائکه، و اولوالعلم، نه تنها کثرت را نفی نمیکند، بلکه آن را در ظرف وحدت جمع میسازد، چنانکه همه هستی به یک صدا میگوید: «لا إله إلا هو».
نقد مثله کردن آیه
شارح معتقد است که ذکر بخشی از آیه (بدون ملائکه و اولوالعلم) برای حفظ توحید جمعی ضروری است، زیرا افزودن ملائکه و اولوالعلم به کثرت منجر میشود. این دیدگاه، چونان بریدن شاخهای از درخت حقیقت، آیه را از سیاق کامل و معنای جامع آن جدا میکند. مثله کردن آیه، به معنای تحریف معنای قرآنی و تقلیل توحید به تفرید است، در حالی که آیه در کلیت خود، توحید جمعی را با شهادت همه هستی به وحدت حق بیان میکند.
درنگ: مثله کردن آیهی شهادت، توحید را به تفرید تقلیل میدهد، در حالی که آیه در سیاق کامل خود، توحید جمعی را با شهادت همه هستی به وحدت حق تبیین میکند. |
این نقد، بر اهمیت فهم یکپارچه و جامع آیات قرآن کریم تأکید دارد. آیهی شهادت، با جامعیت خود، سالک را به شهود وحدت در کثرت هدایت میکند و هرگونه برداشت ناقص را نفی مینماید.
سیاق آیهی شهادت و اولیاء خدا
آیهی شهادت در سیاق آیات پیشین (آل عمران: 14-17) قرار دارد که از حب شهوات دنیوی، تقوای مؤمنان، صبر، صدق، و استغفار در سحر سخن میگویند. این سیاق، چونان زمینهای حاصلخیز، آمادگی اولیاء خدا را برای دریافت شهادت الهی نشان میدهد. استغفار در سحر، نشانه خلوص و رهایی از تعلقات است که سالک را به مقام شهادت و توحید میرساند.
آیات پیشین، از زینتهای دنیا (مانند زنان، فرزندان، و اموال) سخن میگویند و سپس به حسن المآب نزد خداوند اشاره میکنند. این تقابل، سالک را از تعلقات دنیوی به سوی تقوا، صبر، و استغفار هدایت میکند، تا در نهایت، در سحرگاهان، به شهود توحید نائل آید. آیهی شهادت، در این سیاق، اوج کمال اولیاء را نشان میدهد که در ظلمت شب، با استغفار، به نور توحید راه یافتهاند.
بخش سوم: شرایط شهادت در توحید
شروط چهارگانه شهادت
شهادت در باب توحید، نیازمند چهار شرط اساسی است که آن را از علم صرف متمایز میسازد:
- رؤیت حسی: شهادت باید مبتنی بر مشاهده مستقیم باشد، نه صرف علم یا یقین. شهادت بدون رؤیت، در این مقام پذیرفته نیست، چنانکه در محکمه الهی، شاهد باید آنچه را دیده، گواهی دهد.
- تحمل: شاهد باید توانایی تحمل رؤیت را داشته باشد. این تحمل، چونان ظرفی است که حقیقت شهود را در خود جای میدهد.
- عدالت (قائمآ بالقسط): شاهد باید عادل و قائم به قسط باشد، یعنی در شهادت خود، جز حق را نجوید و از باطل دوری کند.
- اظهار الحق و نفی الباطل: شهادت باید بهمنظور اثبات حق و نفی باطل باشد، چنانکه شاهد، با گواهی خود، حقیقت را آشکار و باطل را محو سازد.
خداوند، ملائکه، و اولوالعلم، همگی این شرایط را دارا هستند. خداوند، با رؤیت ذات خویش، تحمل حقیقت، قیام به قسط، و اظهار حق و نفی باطل، به توحید شهادت میدهد. ملائکه و اولوالعلم نیز، بهعنوان مظاهر حق، با همین شرایط، به وحدت حق گواهی میدهند.
قائمآ بالقسط: وصف فاعل شهادت
در آیهی شهادت، «قائمآ بالقسط» حال برای فاعلان شهادت (خداوند، ملائکه، و اولوالعلم) است، نه جزء خود شهادت. این وصف، نشاندهنده عدالت و قسط در شهادت همه هستی است. هنگامی که حق قائم به قسط است، تمام هستی نیز به تبع او قائم به قسط میشود، چنانکه همه مظاهر، در شهادت به وحدت، به عدالت رفتار میکنند.
این وصف، چونان نوری است که همه هستی را در پرتو عدالت روشن میسازد. قائمآ بالقسط، نه تنها وصف خداوند، بلکه وصف همه مظاهر اوست که در شهادت قولی و فعلی، به توحید گواهی میدهند.
بخش چهارم: کثرت ظاهری و وحدت باطنی
شهادت همه هستی به توحید
در مقام توحید، تمام هستی، از خداوند تا ملائکه، اولوالعلم، و حتی سنگ و گل، بهصورت قولی و فعلی به وحدت حق شهادت میدهند. این شهادت، شامل همه مراتب وجود (ذات، صفات، افعال) است و نشاندهنده توحید در همه شئون هستی است. خداوند، با همه اسماء الهی (رحمن، رحیم، مجید و…)، به توحید گواهی میدهد. ملائکه، که از عصيان مبرا هستند، و اولوالعلم، که همه مخلوقات را دربرمیگیرند، نیز به همین وحدت شهادت میدهند.
درنگ: شهادت همه هستی به توحید، نشاندهنده وحدت باطنی در کثرت ظاهری است که همه مظاهر را در ظرف وحدت جمع میکند. |
این شهادت، با اصل تسبیح عام در قرآن کریم (سوره حشر، آیه 1: يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلْأَرْضِ) همخوانی دارد، که همه موجودات را در تسبیح و توحید حق شریک میداند. سنگ، گل، و هر آنچه در هستی است، به زبان حال و قال، «لا إله إلا هو» میگوید.
کثرت ظاهری و وحدت باطنی
شهادت خداوند، ملائکه، و اولوالعلم، ظاهراً کثرت را نشان میدهد، اما در باطن، همه اینها مظاهر حقاند و شهادتشان به وحدت حق است. این کثرت ظاهری، مخل توحید نیست، بلکه آن را تقویت میکند، زیرا همه هستی، در شهود توحیدی، به وحدت حق بازمیگردد. این اصل، چونان آیینهای است که کثرت مظاهر را در پرتو وحدت منعکس میسازد.
شهادت خداوند، که شامل جميع اسماء الهی است، خود کثرتی در مرتبه ظهور است، اما این کثرت، در شهادت به «لا إله إلا هو»، به وحدت ذاتی حق بازمیگردد. ملائکه و اولوالعلم نیز، بهعنوان مظاهر حق، همین وحدت را گواهی میدهند.
بخش پنجم: نقد تفرید و برداشتهای ناقص
نقد تقلیل توحید به تفرید
شارح، توحید را به تفرید (فردانیت) تقلیل داده و معتقد است که ذکر ملائکه و اولوالعلم، کثرت میآورد و توحید را نقض میکند. این دیدگاه، چونان پوشاندن خورشید حقیقت با پردهای از جهل، توحید جمعی را به تفرید مادون جمع فرو میکاهد. توحید، جمعالجمع است و کثرت ظاهری مظاهر، مخل وحدت باطنی نیست. تفرید، مرتبهای دون توحید است که نمیتواند جامعیت توحید جمعی را بیان کند.
این نقد، بر تمایز توحید جمعی از تفرید تأکید دارد. توحید، همه هستی را در شهود وحدانی دربرمیگیرد، در حالی که تفرید، به فردانیت محدود میشود و از کثرت مظاهر غافل میماند.
نقد برداشتهای ناقص عرفانی
برخی برداشتهای عرفانی، چونان داستانهایی که از حضرت عبدالعظیم حسنی یا آیتالله بروجردی نقل شده، توحید را به زهد ظاهری یا نفی مظاهر تقلیل میدهند. این دیدگاهها، که مثلاً نگاه به سبزه یا انگشتر را موجب غفلت میدانند، با عرفان قرآنی فاصله دارند. توحید، نه در نفی مظاهر، بلکه در دیدن همه چیز بهعنوان مظهر حق متجلی میشود. برگ درختان سبز، چونان کتابی است که آیات توحید را بر صفحات خود نگاشته است.
این نقد، بر برتری عرفان قرآنی نسبت به برخی تفاسیر ناقص عرفانی تأکید دارد. آیهی شهادت، با جامعیت خود، توحید را در بالاترین مرتبه آن بیان میکند و سالک را به شهود وحدت در همه مظاهر هدایت مینماید.
جمعبندی
باب التوحید در منازل السائرین، منزلگاه نهایی سلوک عرفانی است که سالک را به شهود وحدت کامل حق و رهایی از هرگونه کثرت و غیریت هدایت میکند. آیهی شهادت (شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلْعِلْمِ قَآيِمًا بِٱلْقِسْطِ)، با سیاق کامل و شرایط چهارگانه شهادت (رؤیت حسی، تحمل، عدالت، اظهار حق و نفی باطل)، توحید جمعی را بهصورت جامع تبیین میکند. نقد شارح مبنی بر مثله کردن آیه و تقلیل توحید به تفرید، نشاندهنده محدودیت برخی برداشتهای عرفانی در برابر عرفان قرآنی است. شهادت همه هستی، از خداوند تا ملائکه و اولوالعلم، به وحدت حق، کثرت ظاهری را در ظرف وحدت باطنی جمع میسازد. این مقام، چونان باغی است که همه گلهای کثرت در آن به عطر وحدت معطر میشوند و سالک را به قرب ربوبی رهنمون میگردند.
با نظارت صادق خادمی |