در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1018

متن درس




شرح فصوص الحکم: حکمت لقمانی و تبیین ولایت در پرتو صدق و عصمت

شرح فصوص الحکم: حکمت لقمانی و تبیین ولایت در پرتو صدق و عصمت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۱۸)

مقدمه

فصوص الحکم، اثر جاودانه محیی‌الدین ابن‌عربی، چونان گوهری درخشان در آسمان عرفان اسلامی می‌درخشد که هر فص آن، دریچه‌ای به سوی معارف الهی می‌گشاید. فص لقمانی، با محوریت تمایز میان مشرک صادق و کاذب و تبیین مفهوم ولایت، به کاوش در ژرفای اسمای الهی و جایگاه صدق و عصمت در سلوک عرفانی می‌پردازد. استاد فرزانه قدس‌سره، در این درس‌گفتار، با نگاهی نقادانه و عمیق، آرای ابن‌عربی را از منظر فرهنگ شیعی مورد ارزیابی قرار داده و با استناد به آیات قرآن کریم و استدلال‌های عقلی، مفهوم ولایت را در چارچوبی متمایز از نگاه عرفانی سنی بازتعریف کرده‌اند. این نوشتار، با تجمیع تمامی نکات درس‌گفتار و تحلیل‌های ارائه‌شده، به زبانی فصیح و علمی، چارچوبی جامع و منسجم برای فهم حکمت لقمانی ارائه می‌دهد. متن با ساختاری دانشگاهی، شامل عناوین و زیرعناوین تخصصی، تمثیلات ادبی و جمع‌بندی‌های تفصیلی، به گونه‌ای نگاشته شده که برای مخاطبان متخصص در حوزه عرفان و فلسفه اسلامی، راهنمایی روشن و جذاب باشد.

بخش اول: تمایز مشرک صادق و کاذب در حکمت لقمانی

آغاز با بسمله و استناد قرآنی

حکمت لقمانی با استناد به عبارت شریف بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (به نام خداوند بخشنده مهربان) آغاز می‌شود و به مفهوم شراکت صادقانه و کاذبانه در دعوی الهی اشاره دارد. این مفهوم، محور بحثی است که تمایز میان دو نوع مشرک را روشن می‌سازد: مشرک صادق که به دلیل صداقت در دعوی خود مورد مغفرت الهی قرار می‌گیرد، و مشرک کاذب که به سبب کذب در دعوی، از این فیض محروم می‌ماند.

درنگ: صدق و کذب در دعوی شراکت، معیار الهی برای مغفرت یا عدم مغفرت است. مشرک صادق به دلیل صداقتش مورد آمرزش قرار می‌گیرد، در حالی که مشرک کاذب به سبب کذبش از مغفرت محروم می‌ماند.

مشرک صادق و کاذب: اولیا و کافران

ابن‌عربی در فص لقمانی، دو نوع مشرک را معرفی می‌کند: مشرک صادق، که اولیای خدا هستند و به دلیل صداقت در فهم وحدت اسمای الهی مورد مغفرت قرار می‌گیرند، و مشرک کاذب، که کافران و بت‌پرستانند و به سبب کذبشان از آمرزش محروم می‌مانند. این تمایز، گویی دو سوی یک آیینه است که در یک سو، حقیقت وحدت الهی را بازتاب می‌دهد و در سوی دیگر، تاریکی کذب و انکار را نمایان می‌سازد.

عدم موضوعیت شر و محوریت صدق

در نگاه ابن‌عربی، شر فی‌نفسه موضوعیت ندارد، بلکه صدق و کذب در دعوی شراکت است که ارزش الهی را تعیین می‌کند. همه انسان‌ها به نوعی مشرک‌اند، زیرا در ساحت کثرات، به اسمای الهی روی می‌آورند، اما مغفرت الهی به صداقت در این روی‌آوری وابسته است. این دیدگاه، چونان چراغی است که مسیر سلوک را از ظلمت کذب به سوی نور صدق روشن می‌سازد.

درنگ: خداوند به شر فی‌نفسه اهمیت نمی‌دهد، بلکه صدق و کذب در دعوی شراکت معیار مغفرت است. همه انسان‌ها به نوعی مشرک‌اند، اما مغفرت به صداقت وابسته است.

نقد خرافات در دین

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، خرافات در دین را فاقد بنیان علمی، فلسفی، عرفانی یا قرآنی می‌دانند. این خرافات، گویی پرده‌هایی از جهل‌اند که حقیقت دین را از دیده‌ها پنهان می‌کنند و مانع فهم اصیل معارف الهی می‌شوند. ابن‌عربی نیز در فصوص الحکم، با تأکید بر وحدت اسما، هرگونه انحراف از حقیقت دینی را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

حکمت لقمانی، با تبیین تمایز میان مشرک صادق و کاذب، بر محوریت صدق در دعوی الهی تأکید دارد. این تمایز، نه‌تنها شر را از حالت مطلق خارج می‌کند، بلکه با پیوند دادن مغفرت الهی به صداقت، راهی نو به سوی فهم وحدت اسمای الهی می‌گشاید. نقد خرافات، به‌عنوان مانعی در برابر حقیقت، بر ضرورت بازگشت به منابع اصیل دینی تأکید می‌کند و سالک را به سوی اخلاص در سلوک رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: ولایت در نگاه ابن‌عربی و نقد آن از منظر شیعی

نقل از فتوحات مکیه و آیه قرآنی

ابن‌عربی در فتوحات مکیه، آیه شریفه قُلِ ٱدْعُوا۟ ٱللَّهَ أَوِ ٱدْعُوا۟ ٱلرَّحْمَٰنَ (بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید) (اسراء: ۱۱۰) را به‌عنوان روح مسئله معرفی می‌کند. این آیه، بر وحدت اسما و صفات الهی تأکید دارد و شر را در چارچوب وحدت وجود تفسیر می‌کند، نه به معنای بت‌پرستی ظاهری.

درنگ: آیه قُلِ ٱدْعُوا۟ ٱللَّهَ أَوِ ٱدْعُوا۟ ٱلرَّحْمَٰنَ روح مسئله حکمت لقمانی است که وحدت اسمای الهی را نشان می‌دهد و شر را در چارچوب وحدت وجود تفسیر می‌کند.

اشتراک در حقیقت و شراکت مشاع

ابن‌عربی بیان می‌دارد که هرگاه نامی از اسمای الهی به کار رود، شراکتی مشاع در حقیقت میان اسما وجود دارد. این شراکت، گویی رشته‌هایی از نور است که اسمای الهی را به ذات واحد پیوند می‌دهد و شر را در ساحت وحدت وجود، به جلوه‌ای از این وحدت تبدیل می‌کند.

ارجاع به فتوحات مکیه در فصل اولیا

شارحین فصوص الحکم، به فصل اولیای مشرکین در فتوحات مکیه ارجاع می‌دهند و بیان می‌کنند که ابن‌عربی از شر نهراسیده، بلکه آن را در چارچوب حقیقت وحدت اسما تفسیر کرده است. مشرک حقیقی، کسی است که با صداقت، وحدت اسمای الهی را درک می‌کند و این درک، او را به مقام ولایت رهنمون می‌سازد.

درنگ: مشرک حقیقی، کسی است که با صداقت، وحدت اسمای الهی را درک می‌کند و این درک، او را به مقام ولایت رهنمون می‌سازد.

نقد عجز به دلیل شر

ابن‌عربی توصیه می‌کند که به دلیل شر، نباید عجز و ناتوانی نشان داد، زیرا مشرک شقی (کاذب) مشرک حقیقی نیست، بلکه مشرک صادق، با درک وحدت اسما، حقیقتاً مشرک است. این دیدگاه، گویی دعوتی است به رهایی از ترس‌های ظاهری و سیر در ساحت وحدت الهی.

تفاوت فرهنگ شیعی و سنی در مفهوم ولایت

در فرهنگ شیعی، ولایت به معنای قرب از طریق حق است، یعنی ولی باید از مسیر الهی به خدا نزدیک شود و این قرب، با عصمت و عدالت همراه است. در مقابل، در نگاه سنی، هرکس با شمشیر قیام کند، ولو کافر یا زنديق باشد، ولی تلقی می‌شود. این تفاوت، گویی دو مسیر متمایز در برابر سالک قرار می‌دهد: یکی راه نورانی عصمت و دیگری مسیر پرپیچ‌وخم قدرت ظاهری.

درنگ: در فرهنگ شیعی، ولایت به قرب از طریق حق، همراه با عصمت و عدالت، تعریف می‌شود، در حالی که در نگاه سنی، قیام با شمشیر، حتی برای کافر، ولایت می‌آورد.

مثال قرب عن طریق و قرب عن بعد

برای تبیین تفاوت قرب عن طریق و قرب عن بعد، تمثیلی ارائه می‌شود: وکیلی که به صورت قانونی کنار زندانی می‌نشیند، از طریق مشروع (قرب عن طریق) به او نزدیک شده است، اما کسی که از پشت دیوار زندان، با فاصله‌ای اندک، به زندانی نزدیک است، قرب عن بعد دارد. این تمثیل، گویی آیینه‌ای است که تفاوت میان ولایت حقیقی و ظاهری را بازتاب می‌دهد.

نقد اولیای شیطان

اولیای شیطان، کسانی هستند که قرب آنها از طریق بعد است و نمی‌توان آنها را اولیای خدا نامید. این گروه، گویی در تاریکی جهل و انحراف گرفتارند و از مسیر نورانی ولایت الهی به دور مانده‌اند.

ولایت در فرهنگ شیعی

در فرهنگ شیعی، ولایت مبتنی بر عصمت و طهارت است. امامت و ولایت، بدون عدالت و عصمت، معتبر نیست. این دیدگاه، گویی ستونی استوار است که بنای سلوک عرفانی را بر آن استوار می‌سازد.

نقد دیدگاه سنی در مورد ولایت

از منظر شیعی، دیدگاه سنی که هرکس با شمشیر قیام کند، ولی است، فاقد اعتبار است. این نقد، بر اهمیت عصمت و عدالت در ولایت تأکید دارد و هرگونه تعریف ولایت بر اساس قدرت ظاهری را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

ولایت در حکمت لقمانی، از منظر ابن‌عربی، در چارچوب وحدت اسما و صدق در دعوی تعریف می‌شود، اما از نگاه شیعی، ولایت به قرب از طریق حق، همراه با عصمت و عدالت، وابسته است. این تفاوت، دو مسیر متمایز در سلوک عرفانی را نمایان می‌سازد: یکی مبتنی بر وحدت وجود و دیگری استوار بر عصمت و طهارت. نقد دیدگاه سنی و تأکید بر قرب عن طریق، سالک را به سوی فهمی اصیل از ولایت رهنمون می‌کند.

بخش سوم: اوصاف اولیا در فتوحات مکیه و نقد آن

اشاره به نسخه‌های فتوحات مکیه

فتوحات مکیه، اقیانوسی بی‌کران از معارف ابن‌عربی، در دو نسخه رحلی (چهار جلدی) و جدید (سیزده جلدی) موجود است. این اثر، گویی دریایی است که در آن، از ماهیان نورانی حقیقت تا آشوب‌های حاشیه‌ای یافت می‌شود.

اوصاف اولیا در جلد یازدهم، باب ۷۳

ابن‌عربی در جلد یازدهم، باب ۷۳ فتوحات مکیه، اوصاف مؤمنین، مؤمنات، مسلمین و مسلمات را شرح می‌دهد و اولیای خدا را با استناد به آیه شریفه لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین می‌شوند) (یونس: ۶۲) به‌عنوان کسانی معرفی می‌کند که از ترس و حزن به دورند.

درنگ: اولیای خدا، به استناد آیه لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ، از ترس و حزن به دورند و در آرامش الهی سکنی گزیده‌اند.

دسته‌بندی اولیا در فتوحات مکیه

ابن‌عربی اولیا را به دسته‌های گوناگون تقسیم می‌کند: انبیا، صدیقون، شهدا، صالحون، قانتون، خاشعون، صائمون، حافظون حدود الله، ذاکرون، تائبون، متطهرون، حامدون، سائحون، ساجدون، آمرون بالمعروف، ناهون عن المنکر، حلما، اواهون، اجناد الهیون، اوابون، مخبتون، مبصرون، مهاجرون، مشفقون، موفون بعهد الله، واصلون، خائفون و معرضون. این دسته‌بندی، گویی نقشه‌ای است که تنوع مراتب ولایت را در ساحت عرفانی ابن‌عربی ترسیم می‌کند.

نقد ابداعات شیخ در توصیف اولیا

برخی اوصاف اولیا، مانند «معرضون عما امر الله بالاعراض عنه»، از منظر شیعی، ابداعاتی غیرقابل قبول‌اند. این اوصاف، گویی شاخه‌هایی‌اند که از درخت حقیقت ولایت جدا شده و به سوی انحراف می‌روند.

اولیای کرما در جلد سیزدهم

در جلد سیزدهم فتوحات مکیه، ابن‌عربی اولیای کرما را معرفی می‌کند که به دلیل غربت، اوصاف اهل بعد از خدا را دارند، اما از طریق قرب به او نزدیک‌اند. این مفهوم، گویی پارادوکسی است که قرب و بعد را در یک حقیقت جمع می‌کند.

درنگ: اولیای کرما، به دلیل غربت، اوصاف اهل بعد از خدا را دارند، اما از طریق قرب به او نزدیک‌اند، که این مفهوم، پارادوکسی عرفانی در نگاه ابن‌عربی است.

نقد دسته‌بندی اولیا با صفات منفی

ابن‌عربی اولیا را به دسته‌هایی با صفات منفی مانند حاسدون، ساحرون، کافرون، ظالمون، صم بکم، مرائون، مانعون الماعون، فاسقون، ضالون، کاذبون، مکذبون، فجار و مشرکون تقسیم می‌کند. این دسته‌بندی، از منظر شیعی، غیرقابل قبول است، زیرا اولیای خدا باید عاری از صفات منفی باشند و با عصمت و عدالت تعریف شوند.

درنگ: اولیای خدا، در فرهنگ شیعی، عاری از صفات منفی مانند حسد، کفر و فسق‌اند و با عصمت و عدالت تعریف می‌شوند.

جمع‌بندی بخش سوم

اوصاف اولیا در فتوحات مکیه، تنوع مراتب ولایت را در نگاه ابن‌عربی نشان می‌دهد، اما برخی از این اوصاف، از منظر شیعی، ابداعاتی غیرقابل قبول‌اند. اولیای خدا در فرهنگ شیعی، با عصمت و عدالت تعریف می‌شوند و از هرگونه صفت منفی مبرا هستند. این نقد، بر تفاوت بنیادین میان نگاه عرفانی ابن‌عربی و فرهنگ شیعی تأکید دارد و سالک را به سوی فهمی اصیل از ولایت رهنمون می‌سازد.

بخش چهارم: ضرورت تحقیق و مراجعه به منابع

اهمیت مطالعه و تحقیق

استاد فرزانه قدس‌سره، بر ضرورت مراجعه به منابع اصلی، به‌ویژه فتوحات مکیه، برای بررسی ادعاهای ابن‌عربی تأکید دارند. بدون تحقیق و مطالعه، شنیدن صرف، انسان را از علم دور می‌کند و به کندی و غفلت می‌انجامد. این امر، گویی دعوتی است به سوی بیداری علمی و رهایی از تاریکی جهل.

درنگ: مراجعه به منابع اصلی و تحقیق دقیق، شرط فهم عمیق معارف عرفانی است. شنیدن صرف، انسان را از علم دور می‌کند.

انتقاد از عدم مراجعه به منابع

عدم مراجعه به منابع اصلی، مانند فتوحات مکیه، انسان را از درک حقیقت بازمی‌دارد و به کندی در مسیر علم منجر می‌شود. این نقد، گویی هشداری است به طالبان علم که بدون مطالعه و تحقیق، در دام جهل گرفتار خواهند شد.

اشاره طنزآمیز به جایزه

برای تأکید بر اهمیت تحقیق، استاد فرزانه قدس‌سره به طنز بیان می‌کنند که اگر کسی منبع دقیق ادعاهای ابن‌عربی را در فتوحات مکیه بیابد، هزار جلد کتاب جایزه خواهد گرفت. این بیان، گویی جرقه‌ای است که ذهن مخاطب را به سوی مطالعه و کاوش برمی‌انگیزد.

جمع‌بندی بخش چهارم

تحقیق و مراجعه به منابع اصلی، چونان کلیدهایی‌اند که درهای معرفت را می‌گشایند. بدون مطالعه دقیق، انسان در تاریکی جهل گرفتار می‌ماند. این بخش، با تأکید بر روش‌شناسی علمی در مطالعات عرفانی، مخاطب را به سوی کاوشی عمیق و اصیل در متون عرفانی دعوت می‌کند.

بخش پنجم: نقد دیدگاه سنی در عصمت و ولایت

نقد عدم اعتقاد اهل سنت به عصمت انبیا

اهل سنت، برخلاف فرهنگ شیعی، عصمت انبیا را قبول ندارند و برخی آیات قرآن کریم را به گناه انبیا نسبت می‌دهند. در مقابل، شیعه با تأکید بر تنزیه انبیا، این دیدگاه را رد می‌کند و معتقد است که انبیا از هرگونه معصیت مبرا هستند.

درنگ: شیعه با تنزیه انبیا، عصمت آنها را تأیید می‌کند و هرگونه نسبت گناه به انبیا را رد می‌نماید.

تفضیل انبیا در فرهنگ شیعی

شیعه به جای تنزیه صرف، به تفضیل انبیا معتقد است، یعنی انبیا دارای مراتب متفاوت‌اند، اما همگی معصوم‌اند. این دیدگاه، گویی نوری است که مراتب کمال انبیا را در ساحت عصمت روشن می‌سازد.

نقد تفسیر ابن‌عربی از آیه قرآنی

ابن‌عربی آیه قُلِ ٱدْعُوا۟ ٱللَّهَ أَوِ ٱدْعُوا۟ ٱلرَّحْمَٰنَ را به مغفرت ربط می‌دهد، در حالی که این آیه به شر اشاره ندارد و مغفرت در آن مطرح نیست. این نقد، بر ضرورت دقت در تفسیر آیات و اجتناب از تحمیل معانی غیرمستند تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

فرهنگ شیعی، با تأکید بر عصمت و طهارت انبیا و اولیا، از دیدگاه سنی و تفاسیر ابن‌عربی فاصله می‌گیرد. تفضیل انبیا و رد نسبت گناه به آنها، بنای ولایت را بر عصمت و عدالت استوار می‌سازد. این بخش، با نقد تفسیرهای غیرمستند، بر اهمیت فهم اصیل آیات قرآن کریم تأکید دارد.

بخش ششم: فرهنگ شیعی ولایت و نقد ابن‌عربی

شیخ، صاحب فکر و سخن

ابن‌عربی به‌عنوان عارفی صاحب فکر و سخن معرفی می‌شود که از تقلید دیگران پرهیز کرده و دیدگاه‌های بدیع خود را ارائه داده است. این ویژگی، گویی او را چون ستاره‌ای درخشان در آسمان عرفان اسلامی قرار می‌دهد.

نقد فرهنگ ولایت در نگاه ابن‌عربی

از منظر شیعی، اولیای خدا نمی‌توانند مشرک، فاسق یا مفسد باشند، زیرا ولایت با عصمت و عدالت تعریف می‌شود. دسته‌بندی ابن‌عربی از اولیا با صفات منفی، گویی آمیختن نور و ظلمت است که در فرهنگ شیعی پذیرفتنی نیست.

درنگ: در فرهنگ شیعی، اولیای خدا از صفات منفی مانند شر، فسق و کذب مبرا هستند و ولایت آنها با عصمت و عدالت تعریف می‌شود.

تأکید بر فرهنگ شیعی ولایت

فرهنگ شیعی، ولایت را به قرب از طریق حق، عصمت و عدالت تعریف می‌کند. اولیای خدا، گویی چون آیینه‌هایی پاک، جمال الهی را بازتاب می‌دهند و از هرگونه نقص و کاستی به دورند.

نقد علم دینی و ضرورت عدالت

در فرهنگ شیعی، هرگونه تصرف در امور مردم، از سوی عالمان دینی یا رجال سیاسی، باید مبتنی بر عدالت باشد. بدون عدالت، هیچ حکمی شرعیت ندارد و گویی چون امضایی باطل، وزر و وبال به دنبال دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

فرهنگ شیعی، با تأکید بر عصمت و عدالت، ولایت را از هرگونه صفت منفی مبرا می‌داند و دیدگاه ابن‌عربی در دسته‌بندی اولیا با صفات منفی را نفی می‌کند. این بخش، با تبیین مفهوم ولایت در فرهنگ شیعی، سالک را به سوی فهمی اصیل و نورانی از مقام اولیا رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری

حکمت لقمانی در فصوص الحکم، با تبیین تمایز میان مشرک صادق و کاذب، به کاوش در مفهوم ولایت و جایگاه صدق در سلوک عرفانی می‌پردازد. ابن‌عربی، با نگاهی وحدت‌گرایانه، شر را در چارچوب وحدت اسما تفسیر می‌کند و اولیا را در مراتب گوناگون، حتی با صفات منفی، دسته‌بندی می‌نماید. اما از منظر فرهنگ شیعی، ولایت به قرب از طریق حق، عصمت و عدالت وابسته است و اولیای خدا از هرگونه نقص و کاستی مبرا هستند. نقد دیدگاه سنی و تفاسیر ابن‌عربی، بر ضرورت فهم اصیل آیات قرآن کریم و بازگشت به منابع اصلی تأکید دارد. این نوشتار، با تجمیع تمامی نکات درس‌گفتار و تحلیل‌های ارائه‌شده، چارچوبی علمی و جامع برای فهم حکمت لقمانی ارائه داده و مخاطبان را به سوی مطالعه‌ای عمیق و نقادانه در حوزه عرفان اسلامی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی