در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 7

متن درس





تبیین وجود در عرفان و فلسفه: شرح فصوص الحکم قیصری

تبیین وجود در عرفان و فلسفه: شرح فصوص الحکم قیصری

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه هفتم)

مقدمه: وجود، بنیان حکمت و عرفان

مبحث وجود، چونان محور بنیادین حکمت و عرفان اسلامی، در اندیشه متفکران بزرگ این حوزه، از جمله ابن‌عربی و شارحان او، به‌ویژه داود قیصری، جایگاهی بی‌مانند دارد. شرح فصوص الحکم قیصری، به‌عنوان یکی از دقیق‌ترین و عمیق‌ترین شروح بر این اثر گران‌سنگ، وجود را با نگاهی ژرف و روشمند بررسی کرده و تفاوت‌های بنیادین میان دیدگاه عرفانی و فلسفی را با دقت تبیین می‌کند. این نوشتار، با رویکردی علمی و متین، محتوای درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره را در قالبی دانشگاهی و تخصصی بازنویسی کرده و با افزودن توضیحات تکمیلی، به تبیین این موضوع برای مخاطبان فرهیخته و متخصص در حوزه عرفان و فلسفه اسلامی می‌پردازد. هدف این اثر، نه‌تنها انتقال دقیق محتوای اصلی، بلکه غنی‌سازی آن با تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی است تا متنی منسجم، روشن و جذاب برای خوانندگان آکادمیک فراهم آید.

بخش یکم: چیستی وجود در عرفان و فلسفه

وجود، محور گفتمان حکمی و عرفانی

وجود، چونان خورشیدی که بر آسمان معرفت می‌درخشد، در کلام، فلسفه مشاء، اشراق و عرفان نظری جایگاه محوری دارد. هر مکتب، به فراخور روش و مبنای خود، این مفهوم را بررسی کرده، اما عارف وجود را چونان حقیقتی عینی، ذاتی و فراگیر می‌بیند که همه مراتب هستی را در بر می‌گیرد. این دیدگاه، عرفان را از فلسفه و کلام متمایز می‌سازد، زیرا وجود در نگاه عارف، نه مفهومی انتزاعی، بلکه عین هستی و حقیقت محض است.

درنگ: وجود در عرفان نظری، حقیقتی عینی و ذاتی است که همه مراتب هستی را در بر می‌گیرد و از مفاهیم انتزاعی فلسفی متمایز است.

تنوع عقاید و ضرورت بررسی انتقادی

با وجود کثرت آراء درباره وجود، بسیاری از این عقاید به دلیل ناسازگاری‌های منطقی یا فقدان استحکام، قابل دفاع نیستند. تفاوت میان دیدگاه عرفانی و تشکیکی، که در حکمت متعالیه ملاصدرا برجسته است، نیازمند دقتی ویژه است. این تمایز، نه‌تنها در مبانی هستی‌شناختی، بلکه در آثار معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی نیز خود را نشان می‌دهد.

دیدگاه ملاصدرا: تلفیق عرفان و تشکیک

ملاصدرا، در آثار خود به‌ویژه اسفار اربعه، بر تشکیک وجود تأکید دارد، اما اذعان می‌کند که در نهایت، وحدت حقیقی وجود، که دیدگاه عرفانی است، را می‌پذیرد. با این حال، برای آموزش و بحث‌های مدرسه‌ای، تشکیک را مناسب‌تر می‌داند، زیرا این رویکرد برای ذهن‌های فلسفی قابل فهم‌تر است. این موضع، نشان‌دهنده تلاش او برای پیوند عرفان و فلسفه است، اما پذیرش نهایی وحدت وجود، برتری دیدگاه عرفانی را در نزد او تأیید می‌کند.

بخش دوم: تفاوت‌های بنیادین عرفان و تشکیک

وحدت وجود در نگاه عارف

عارف، وجود را چونان دریایی بی‌کران می‌بیند که واجب، واحد و حق است و هیچ تعددی در ذات آن راه ندارد. قیصری در شرح فصوص الحکم می‌گوید: «الوجود هو الحق»، یعنی وجود همان حق است و سایر مراتب، چونان امواجی بر سطح این دریا، ظهورات و تعینات وجودند. کثرت، تنها در مراتب ظهور است، نه در ذات وجود.

درنگ: عارف وجود را حقیقتی واحد و واجب می‌داند که کثرت، تنها در ظهورات آن پدیدار می‌شود، نه در ذات آن.

تشکیک وجود در حکمت متعالیه

اهل تشکیک، به نقل از ملاصدرا، معتقدند: «الوجود هو الواحد و هو الكثير»، یعنی وجود هم واحد است و هم کثیر. این دیدگاه، وحدت و کثرت را اوصاف ذاتی وجود می‌شمارد و کثرت را در جان وجود جایز می‌داند. این نگاه، با دیدگاه عرفانی که کثرت را تنها در ظهورات می‌بیند، در تضاد است.

دقت در تمایز عارف و اهل تشکیک

تفاوت میان عارف و اهل تشکیک، چونان تفاوت دو راه است که یکی به وحدت محض می‌رسد و دیگری در کثرت و وحدت توأمان درنگ می‌کند. عارف می‌گوید: «الوجود هو الحق و هو الواجب و لا شيء غيره»، یعنی وجود حق و واجب است و غیر آن چیزی نیست. در مقابل، اهل تشکیک دو وصف متباین (وحدت و کثرت) را به وجود نسبت می‌دهند، گویی وجود چونان شخصیتی است که هم بلندقامت است و هم کوتاه‌قد.

درنگ: تفاوت عارف و اهل تشکیک در نگاه به کثرت است: عارف آن را در ظهورات می‌بیند، اما اهل تشکیک آن را وصف ذات وجود می‌داند.

بخش سوم: مبانی عرفانی وجود در شرح قیصری

لا بشرط بودن وجود

عارف وجود را لا بشرط می‌داند، یعنی حقیقتی مطلق و فراگیر که به هیچ شرطی محدود نیست. در مقابل، فیلسوف وجود را بشرط لا می‌بیند، یعنی مشروط به نبود غیر. این تفاوت، چونان تفاوت آسمانی بی‌کران با زمینی محدود است. عارف، با گفتن «الوجود هو الحق»، وجود را چنان فراگیر می‌بیند که هیچ چیز خارج از آن باقی نمی‌ماند.

در نگاه عارف، آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (سوره فاتحه: ۵) به معنای «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم»، نشان‌دهنده یگانگی عبادت و معبود است. عارف، عبادت را ظهور حق می‌داند، زیرا غیر از حق چیزی نیست و همه حول و قوه از اوست.

درنگ: در نگاه عرفانی، عبادت و معبود یکی هستند، زیرا همه چیز ظهور حق است و غیر او چیزی وجود ندارد.

بی‌نیازی عارف از اثبات واجب

عارف، با پذیرش «الوجود هو الحق»، نیازی به اثبات واجب از طریق ممکن، دور یا تسلسل ندارد. وجود، خود حق است و روش‌های فلسفی برای اثبات آن، در نگاه عارف، چونان تلاش برای روشن کردن آفتاب با شمع است.

وجود، نه جوهر و نه عرض

قیصری تأکید دارد که وجود، نه جوهر (وجود لا فی موضوع) است و نه عرض (وجود فی موضوع)، زیرا وجود حقیقتی ذاتی و غیرمحتاج به موضوع یا علت است. جوهر و عرض، چونان ظلمت‌هایی هستند که در پرتو وجود معنا می‌یابند، اما خود وجود، مستقل و بی‌نیاز است.

وجود، غیر از مفهوم اعتباری

وجود، برخلاف دیدگاه ماهیتی‌ها، امری اعتباری یا خیالی نیست. مفهوم وجود، چونان سایه‌ای است که از حقیقت وجود انتزاع می‌شود، اما خود آن حقیقت، عینی و ذاتی است.

درنگ: وجود در عرفان، حقیقتی عینی و ذاتی است، نه مفهومی اعتباری یا انتزاعی.

بخش چهارم: اخلاق علمی و احترام به علما

نقد اطلاق ظالمون به ماهیتی‌ها

اطلاق عنوان «ظالمون» به ماهیتی‌ها توسط قیصری، نادرست است، زیرا این افراد، مؤمنانی بودند که اختلافشان در مشرب فکری بود، نه در ایمان. این نقد، چونان آینه‌ای است که ضرورت حفظ حرمت مؤمنان و پرهیز از تعصب را نشان می‌دهد.

لزوم محبت در مباحثه

مباحثه علمی باید با محبت، احترام و دوری از جسارت همراه باشد. عارف، چونان باغبانی است که با لطافت و مهر، نهال‌های معرفت را پرورش می‌دهد و از الفاظ تند پرهیز می‌کند.

نقد جسارت به شیخ اشراق

اطلاق عنوان ظالم به شیخ اشراق، که شهیدی در راه دیانت بود، نادرست است. او، چونان ستاره‌ای در آسمان حکمت اسلامی، تأثیر عمیقی بر جای گذاشت و احترامش واجب است.

صفا و تأثیر علما

صفا و تأثیر معنوی علما، گاه از سواد و آثار علمی آن‌ها مهم‌تر است. این صفا، چونان عطری است که از باطن عالم برمی‌خیزد و دل‌ها را متأثر می‌سازد.

ظالمان واقعی

ظالمان واقعی، کفار و ملحدان معاندند، نه علمای مؤمن با مشرب‌های متفاوت. نسبت ظالم به مؤمنان، چونان خدشه‌ای بر آینه ایمان است.

مسئولیت کلام در قیامت

آیه وَمَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (سوره ق: ۱۸) به معنای «و هیچ سخنی بر زبان نیاورد مگر اینکه نزد او نگهبانی آماده است»، بر مسئولیت انسان در قبال سخنانش تأکید دارد. این آیه، چونان هشداری است که هر کلام در محضر الهی مورد حسابرسی قرار می‌گیرد.

درنگ: هر کلام، حتی در مباحث علمی، در قیامت مورد حسابرسی قرار می‌گیرد و عالمان به فتوای خود محاکمه می‌شوند.

وراثت انبیا و صفا

وراثت انبیا به صفای باطن است، نه صرفاً سواد. احترام به علما و طلاب، به‌عنوان ورثه انبیا، چونان ادای دینی به رسالت الهی است.

زیارت اهل علم

زیارت و احترام به اهل علم، حتی از دور، چونان گلی است که در باغ معرفت می‌روید و ثواب و برکت دارد.

بخش پنجم: ویژگی‌های وجود در عرفان

وجود، ذاتی و غیراعتباری

وجود، چونان گوهر ذاتی است که بدون نیاز به معتبر تحقق دارد. این استقلال، وجود را از هر امر اعتباری متمایز می‌سازد.

حدیث «كان الله ولم يكن معه شيء»

حدیث «خدا بود و با او چیزی نبود» بر معیت قیومیه حق تأکید دارد، نه نبود غیر در عرض خدا. این معیت، چونان نوری است که همه موجودات را در بر می‌گیرد.

معیت حق و انسان کامل

حدیث «الحق مع علی وعلی مع الحق» جایگاه بی‌نظیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به‌عنوان مظهر کامل حق تبیین می‌کند. این معیت، چونان پیوندی است که انسان کامل را با حق یکی می‌سازد.

وجود، غیرمشترک و غیراعتباری

مفهوم مشترک وجود، امری ذهنی و اعتباری است، اما حقیقت وجود، چونان گوهری ناب، فاقد اشتراک و تعدد است.

وجود، اعم از همه چیز

وجود، چونان آسمانی است که همه اشیا را در بر می‌گیرد، حتی مفاهیم عدم مطلق و مضاف در ذهن، با وجود تحقق می‌یابند.

تجرید ماهیت و تخلیط با وجود

تجرید ماهیت از وجود، خود نوعی تخلیط با وجود است، زیرا ماهیت بدون وجود، چونان سایه‌ای بی‌جسم است.

اعمیت و اعرفیت وجود

اعمیت (فراگیری) وجود، مقدم بر اعرفیت (شناخته شدن) آن است. ملاصدرا و حاجی سبزواری از راه اعرفیت به اعمیت رسیده‌اند، که این رویکرد، چونان وارونه دیدن حقیقت است.

درنگ: اعمیت وجود بر اعرفیت آن مقدم است، زیرا وجود، پیش از شناخته شدن، همه چیز را در بر می‌گیرد.

جمع‌بندی

شرح قیصری بر فصوص الحکم، چونان گوهری درخشان در عرفان نظری، تفاوت‌های بنیادین میان دیدگاه عرفانی و فلسفی درباره وجود را تبیین می‌کند. عارف، وجود را حقیقتی واحد، واجب و لا بشرط می‌داند که همه چیز ظهور آن است، درحالی‌که اهل تشکیک، وجود را هم واحد و هم کثیر می‌شمارند. این تفاوت، ریشه در مبانی هستی‌شناختی وحدت وجود و تشکیک دارد و آثار متفاوتی در فهم خلقت و انسان کامل به همراه دارد. تأکید بر طمأنینه، محبت و احترام در مباحثه، نشان‌دهنده ضرورت اخلاق علمی در این حوزه است. این نوشتار، با حفظ تمامی محتوای اصلی و افزودن توضیحات تکمیلی، تلاشی است برای ارائه متنی غنی، منسجم و متناسب با فضای دانشگاهی.

با نظارت صادق خادمی