متن درس
نفسالامر و علم الهی در شرح فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه سی و پنجم)
مقدمه: درآمدی بر نفسالامر و علم الهی
عرفان نظری، چونان اقیانوسی ژرف، اسرار وجود و رابطه میان ذات و صفات الهی را در خود نهفته دارد. در این میان، مفهوم نفسالامر و علم الهی، چون دو گوهر درخشان، از جایگاه ویژهای برخوردارند که فهم دقیق آنها، کلیدی برای گشودن ابواب معرفت الهی است. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار سی و پنجم شرح فصوص الحکم ابنعربی، با نگاهی عمیق و موشکافانه، به تبیین نفسالامر، علم الهی و رابطه میان علم و معلوم در مراتب وجودی پرداختهاند. این نوشتار، با هدف بازنمایی تمامی جزئیات این درسگفتار، مفاهیم را با زبانی متین، علمی و متناسب با فضای دانشگاهی ارائه میدهد. هر نکته، چون نوری از حقیقت، با شرح و تفصیل کامل و بهرهگیری از تمثیلات فاخر، در جای خود قرار گرفته تا خواننده را به سوی فهمی عمیقتر از اسرار هستی رهنمون سازد.
بخش نخست: نفسالامر و چیستی آن
اشکال در تعریف نفسالامر بهعنوان علم ذاتی
پرسشی بنیادین در باب نفسالامر مطرح میشود: اگر علم تابع معلوم باشد و معلوم، ذات الهی است، چگونه میتوان نفسالامر را به علم ذاتی الهی تعریف کرد؟ استاد فرزانه قدسسره در پاسخ، علم را از دو منظر بررسی میکنند: به لحاظ حقیقت، علم عین ذات است و به لحاظ اضافه، غیر از ذات معلوم تلقی میشود. این تمایز، چونان آیینهای است که وحدت ذاتی و کثرت ظهوری را در خود بازمیتاباند. در مرتبه وحدت ذاتی، علم و ذات الهی یکیاند، اما در مرتبه ظهور، علم بهعنوان صفتی متمایز از معلوم جلوه میکند. این پاسخ، چونان کلیدی است که گره اشکال را میگشاید و راه را برای فهم دقیقتر نفسالامر هموار میسازد.
درنگ: علم الهی در مرتبه حقیقت، عین ذات است، اما در مرتبه ظهور، بهعنوان صفتی متمایز از معلوم تلقی میشود.
نفسالامر بهعنوان حقیقت ذاتی شیء
نفسالامر، به معنای «الشیء بنفسه» یا حقیقت ذاتی هر شیء است که در ظرف وجودی خود تحقق دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نفسالامر، نه علم ذاتی، نه عقل اول، نه لوح محفوظ و نه قلم است، بلکه هویت ذاتی هر موجود در ظرف خود، اعم از عالم خارج یا ذهن، را در بر میگیرد. این تعریف، چونان نوری است که مفهوم نفسالامر را از قید مراتب خاص وجودی آزاد میسازد و آن را به حقیقت ذاتی اشیاء بازمیگرداند. برای مثال، سنگ در ظرف خود، زمین در ظرف خود و حتی ذات الهی در مرتبه خود، هر یک نفسالامر خویشاند.
درنگ: نفسالامر، حقیقت ذاتی هر شیء در ظرف وجودی خود است و به هیچ مرتبه وجودی خاصی محدود نمیشود.
نقد تعریف نفسالامر بهعنوان عقل اول یا لوح محفوظ
برخی عرفا، عقل اول یا لوح محفوظ را به دلیل احاطه بر کلیات و جزئیات، نفسالامر دانستهاند، اما استاد فرزانه قدسسره این تعریف را نادرست میخوانند. عقل اول و لوح محفوظ، مظاهر علم الهیاند و نمیتوانند حقیقت نفسالامر باشند، زیرا نفسالامر، حقیقت ذاتی اشیاء است و به مراتب ظهوری خاص محدود نمیشود. این نقد، چونان تیغی تیز، خلط میان مظهر و حقیقت ذاتی را میزداید و بر دقت در اصطلاحات عرفانی تأکید میورزد.
درنگ: عقل اول و لوح محفوظ، مظاهر علم الهیاند و نمیتوانند نفسالامر باشند، زیرا نفسالامر حقیقت ذاتی اشیاء است.
جمعبندی بخش نخست
نفسالامر، بهعنوان حقیقت ذاتی هر شیء، از قید مفاهیم ذهنی یا مراتب وجودی خاص آزاد است. علم الهی، در مرتبه ذاتی، عین ذات است، اما در مرتبه ظهوری، تابع معلوم تلقی میشود. نقد تعریف نفسالامر بهعنوان عقل اول یا لوح محفوظ، بر تمایز میان مظهر و حقیقت ذاتی تأکید دارد. این بخش، با تبیین چیستی نفسالامر، بستری برای فهم عمیقتر علم الهی و رابطه آن با معلوم فراهم میآورد.
بخش دوم: علم الهی و مراتب آن
ذات حق بهعنوان عالم و معلوم
ذات الهی، به اعتبار علم ذاتی خود، هم عالم است و هم معلوم. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که در مرتبه اولی، ذات حق عالم و علم است و معلومبودن آن، در مرتبه ثانوی و به اعتبار علم مخلوقات به حق پدیدار میشود. این تمایز، چونان نردبانی است که مراتب وجودی را از ذات تا ظهورات آن پیوند میدهد. ذات حق، در مرتبه ذاتی، عالم است و معلومبودن آن، نتیجه ظهور علم در مظاهر خلقی است.
درنگ: ذات حق در مرتبه اولی، عالم و علم است و معلومبودن آن در مرتبه ثانوی و به اعتبار علم مخلوقات پدیدار میشود.
اعتبارات حیثی و نفسی ذات و صفات
ذات الهی و موجودات، از دو منظر حیثی (اعتباری) و نفسی (ذاتی) قابل بررسیاند. به لحاظ نفسی، ذات حق عین علم، حیات و قدرت است، اما به لحاظ حیثی، میتواند عالم، معلوم، قادر یا مقدور تلقی شود. این تمایز، چونان آیینهای است که وحدت ذاتی و کثرت ظهوری را در خود منعکس میسازد. برای مثال، ذات حق به لحاظ نفسی عالم است، اما به لحاظ حیثی، به اعتبار علم مخلوقات، معلوم نیز هست.
درنگ: ذات حق به لحاظ نفسی، عین علم و حیات است، اما به لحاظ حیثی، میتواند عالم یا معلوم تلقی شود.
علم حق به موجودات
علم الهی به موجودات، به دلیل ظهور آنها از ذات حق، فاقد تقدم و تأخر زمانی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که موجودات، در ظرف خود، خودشان هستند و نیازی به قیم یا کدخدا ندارند. این اصل، چونان نوری است که وحدت علم الهی را روشن میسازد و نشان میدهد که علم حق، به دلیل اتحاد با ذات، همه موجودات را در همه مراتب در بر میگیرد.
درنگ: علم حق به موجودات، به دلیل ظهور آنها از ذات الهی، فاقد تقدم و تأخر است و نیازی به قیم ندارد.
جمعبندی بخش دوم
علم الهی، در مرتبه ذاتی، عین ذات حق است و در مرتبه ظهوری، بهعنوان صفتی متمایز از معلوم ظاهر میشود. ذات حق، به لحاظ نفسی عالم است و به لحاظ حیثی، معلوم نیز تلقی میشود. علم حق به موجودات، به دلیل وحدت با ذات، فاقد تقدم و تأخر است و همه مراتب وجود را در بر میگیرد. این بخش، با تبیین مراتب علم الهی، خواننده را به سوی فهم عمیقتر از رابطه علم و معلوم هدایت میکند.
بخش سوم: تمایزات علم و معلوم
حیثیت علم و معلوم
حیثیت علم و معلوم، در جهات مختلف، متفاوت است. ذات حق، گرچه به اعتبار علم ذاتی خود معلوم است، در مرتبه اولی عالم و علم است و معلومبودن آن، به لحاظ ظهور مظاهر خلقی است. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را چونان خطی روشن میدانند که مراتب وجودی را از یکدیگر جدا میسازد، اما در نهایت به وحدت ذاتی بازمیگردد.
درنگ: حیثیت علم و معلوم در مراتب مختلف متفاوت است، اما در مرتبه ذاتی، علم و ذات متحدند.
حصول و حاصل در علم الهی
علم الهی، بهعنوان ظرف صور اشیاء، نه به اعتبار تبعیت از اشیاء، بلکه به اعتبار حصول این صور در آن، نفسالامر تلقی میشود. استاد فرزانه قدسسره تمایز میان حصول (علم تابع) و حاصل (علم متحد با معلوم) را مورد نقد قرار میدهند و تأکید دارند که این تفاوت، بیشتر لفظی و در سطح مصدر و مشتق است. در عرفان نظری، علم الهی، به دلیل اتحاد با ذات، از این تمایزات فراتر میرود و چونان خورشیدی است که همه صور را در خود منعکس میسازد.
درنگ: تمایز میان حصول و حاصل در علم الهی، بیشتر لفظی است و علم الهی، به دلیل اتحاد با ذات، از این تمایزات فراتر میرود.
نقد تمایز حصول و حاصل
استاد فرزانه قدسسره با نقدی دقیق، تمایز میان حصول و حاصل را به چالش میکشند و بیان میدارند که هر دو به علم الهی بازمیگردند. این نقد، چونان نسیمی است که غبار مباحث کلامی را از چهره عرفان نظری میزداید و بر وحدت علم و ذات تأکید میورزد. تفاوت میان حصول و حاصل، در نهایت، به مصدر و مشتق بازمیگردد و در مرتبه ذاتی، علم و معلوم یکیاند.
جمعبندی بخش سوم
حیثیت علم و معلوم، در مراتب مختلف، متفاوت است، اما در مرتبه ذاتی، وحدت برقرار است. تمایز میان حصول و حاصل، بیشتر لفظی است و علم الهی، به دلیل اتحاد با ذات، از این تمایزات فراتر میرود. این بخش، با تبیین رابطه علم و معلوم، خواننده را به سوی درک عمیقتر از وحدت ذاتی و کثرت ظهوری هدایت میکند.
بخش چهارم: علوم کونی و محدودیتهای معرفتی
علوم کونی بهعنوان ظلال
علوم کونی، مانند وجودات کونی، ظلالاند و حقیقت آنها در علم الهی نهفته است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که بداهت حصول علم، دلالت بر بداهت حقیقت آن ندارد. علوم کونی، چونان سایههاییاند که از نور علم الهی منعکس میشوند و نمیتوانند به کُنه حقیقت دست یابند. این اصل، چونان آیینهای است که محدودیت معرفت بشری را در برابر علم الهی نشان میدهد.
درنگ: علوم کونی، ظلال علم الهیاند و بداهت حصول آنها، دلالت بر بداهت حقیقتشان ندارد.
جهل به حقیقت علم الهی
حقیقت علم الهی و کیفیت تعلق آن به معلومات، تنها نزد خداوند معلوم است. استاد فرزانه قدسسره این جهل را ناشی از خلط میان ظل (مظهر) و ذیظل (حقیقت) میدانند. این محدودیت، چونان حجابی است که معرفت بشری را از دسترسی به کُنه علم الهی بازمیدارد، اما به معنای فقدان علم مطلق نیست.
درنگ: حقیقت علم الهی تنها نزد خداوند معلوم است و جهل به آن، ناشی از خلط میان ظل و ذیظل است.
نقد ادعای جهل مطلق
ادعای جهل مطلق به حقیقت اشیاء، نادرست است، زیرا موجودات به قدر ظهور خود، علم دارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم به کُنه حقیقت، غیر از علم به وجود و صفات است. این نقد، چونان چراغی است که مسیر معرفت را روشن میسازد و نشان میدهد که جهل به کُنه حقیقت، به معنای فقدان علم مطلق نیست.
درنگ: جهل به کُنه حقیقت، به معنای فقدان علم مطلق نیست؛ موجودات به قدر ظهور خود، به وجود و صفات عالماند.
جمعبندی بخش چهارم
علوم کونی، ظلال علم الهیاند و نمیتوانند به کُنه حقیقت دست یابند. حقیقت علم الهی، تنها نزد خداوند معلوم است و جهل به آن، ناشی از خلط میان مظهر و حقیقت است. با این حال، ادعای جهل مطلق نادرست است، زیرا موجودات به قدر ظهور خود، علم دارند. این بخش، با تبیین محدودیتهای معرفتی، خواننده را به سوی فهم دقیقتر از مراتب معرفت هدایت میکند.
بخش پنجم: علم بهعنوان انکشاف و ظهور
علم به معنای ظهور وجودی
علم، به معنای انکشاف و ظهور است، نه صرفاً حصول ذهنی. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم الهی، در مراتب عالی و دانی، ظهورات مختلفی دارد. این تعریف، علم را از قید حصول ذهنی آزاد میکند و چونان جویباری زلال، آن را به ظهور وجودی در مراتب مختلف پیوند میدهد. علم حق، در مرتبه عالی، عین ذات است و در مرتبه دانی، در مظاهر خلقی ظهور مییابد.
درنگ: علم، به معنای انکشاف و ظهور وجودی است و در مراتب عالی و دانی، ظهورات مختلفی دارد.
نقد بداهت مفهومی و مصداقی
بداهت مفهومی علم، دلالت بر بداهت مصداقی آن ندارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که وجود، از یک سو اعرف الاشیاء (آشکارترین اشیاء) و از سوی دیگر در غایت خفاء (پنهانترین) است. این تناقض ظاهری، چونان دو روی یک سکه، ناشی از حیثیتهای متقابل ذات الهی است که هم ظاهرترین است و هم باطنترین.
درنگ: وجود، هم اعرف الاشیاء است و هم در غایت خفاء، که این تناقض ظاهری ناشی از حیثیتهای متقابل ذات الهی است.
تأکید قرآن کریم بر یکتایی حق
قرآن کریم، بر یکتایی ذات الهی تأکید دارد: فَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ (محمد: ۱۹؛ بدانید که جز الله معبودی نیست). استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که قرآن کریم، وجود حق را مفروض میگیرد و بحث از اثبات وجود مطرح نیست، بلکه بر یکتایی او تأکید میورزد. این اصل، چونان ستونی استوار، بنای معرفت قرآنی را برپا میدارد.
درنگ: قرآن کریم، وجود حق را مفروض گرفته و بر یکتایی او تأکید دارد، نه اثبات وجود.
نقد چیستی و کیفیتی ذات
ذات الهی، فاقد کیفیت و چیستی است، زیرا ماده نیست. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم به وجود حق و صفات او ممکن است، اما چیستیشناسی در خور مخلوقات نیست. این نقد، چونان تیغی است که مفاهیم فلسفی مادی را از ذات الهی جدا میسازد و بر وحدت ذاتی تأکید میورزد.
درنگ: ذات الهی، فاقد کیفیت و چیستی است و علم به وجود و صفات او ممکن است، اما چیستیشناسی در خور مخلوقات نیست.
جمعبندی بخش پنجم
علم، به معنای انکشاف و ظهور وجودی است و در مراتب مختلف، ظهورات متفاوتی دارد. بداهت مفهومی علم، دلالت بر بداهت مصداقی آن ندارد و وجود، هم آشکارترین و هم پنهانترین است. قرآن کریم، با تأکید بر یکتایی حق، وجود او را مفروض میگیرد. ذات الهی، فاقد کیفیت و چیستی است و علم به وجود و صفات او در دسترس است. این بخش، با تبیین این مفاهیم، خواننده را به سوی فهم عمیقتر از معرفتشناسی عرفانی هدایت میکند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین مفاهیم نفسالامر، علم الهی و رابطه علم و معلوم در چارچوب عرفان نظری ابنعربی پرداخت. نفسالامر، بهعنوان حقیقت ذاتی هر شیء، از قید مراتب خاص وجودی آزاد است و علم الهی، در مرتبه ذاتی، عین ذات است. تمایز میان حصول و حاصل، بیشتر لفظی است و علوم کونی، ظلال علم الهیاند. قرآن کریم، با تأکید بر یکتایی حق، وجود او را مفروض میگیرد و چیستیشناسی را از ذات الهی نفی میکند. این نوشتار، با ساختاری نظاممند و زبانی متین، تمامی جزئیات درسگفتار سی و پنجم را با شرح و تفصیل کامل برای مخاطبان متخصص بازنمایی کرد و بر اهمیت دقت در اصطلاحات عرفانی تأکید ورزید.
با نظارت صادق خادمی