متن درس
مظاهر اسماء الهی و جعل در عرفان نظری ابن عربی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه چهلم)
مقدمه: کاوش در ظهورات بیکران الهی
مبحث مظاهر اسماء الهی و مسأله جعل در عرفان نظری ابن عربی، از جمله موضوعات عمیق و بنیادین عرفان اسلامی است که در شرح فصوص الحکم با دقتی بیمانند بررسی شده است. این مبحث، مانند دریایی بیکران، به تبیین رابطه میان ذات حق تعالی و ظهورات آن در قالب اسماء، صفات، اعیان ثابته و مظاهر خارجی میپردازد. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتارهای خود، با نگاهی شهودی و عقلانی، این مفاهیم را با استناد به آیات قرآن کریم و براهین عقلی تبیین فرمودهاند. این نوشتار، با بازنویسی علمی و نظاممند درسگفتار چهلم ایشان، میکوشد این موضوعات را در قالبی دانشگاهی و تخصصی ارائه دهد. با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و ساختاربندی علمی، تلاش شده است تا روح عرفانی متن حفظ و در عین حال، محتوایی منسجم و آکادمیک برای مخاطبان متخصص فراهم آید.
بخش یکم: مظاهر اسماء الهی و بیکرانی ظهورات
مفهوم مظاهر و رقایق اسماء الهی
مظاهر اسماء الهی، به مثابه آینههایی هستند که نور ذات حق تعالی را در قالب انواع و اشخاص بازمیتابانند. استاد فرزانه قدسسره فرمودهاند که اشخاص و انواع، مظاهر رقایق (لطایف) اسماء الهیاند که از اجتماع برخی اسماء با یکدیگر پدید میآیند. این اجتماع، مانند تراکم رنگهای نور در یک منشور، به ظهور اسماء و مظاهری غیرمتناهی منجر میشود. این دیدگاه، بر گستردگی و بیکرانی ظهورات الهی تأکید دارد و هرگونه محدودیت در ظرف وجود را نفی میکند.
|
درنگ: مظاهر اسماء الهی، از اجتماع اسماء پدید میآیند و به دلیل فیض بینهایت ذات الهی، غیرمتناهی و بیکراناند. |
استناد به قرآن کریم و کلمات الهی
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه شریفه قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا (کهف: ۱۰۹) به معنای «بگو اگر دریا برای کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد، دریا پایان خواهد یافت، هرچند همانند آن را به یاری بیاوریم»، بر غیرمتناهی بودن کلمات الهی تأکید دارند. این کلمات، در عرفان نظری، به اعیان حقایق و مظاهر الهی تفسیر میشوند که مانند ستارگان بیشمار آسمان، در گستره وجود پراکندهاند.
عدم محدودیت ظهورات الهی
ظهورات الهی، مانند جویبارهایی که از چشمه بیکران ذات حق سرچشمه میگیرند، هیچگونه محدودیت یا تناهی در ظرف وجود ندارند. استاد فرزانه قدسسره این بیکرانی را با بساطت ذات الهی و فیض بینهایت آن همخوان میدانند. این دیدگاه، هرگونه قید و حد را از ظهورات الهی نفی میکند و عالم را به مثابه آیینهای بیانتها برای تجلیات حق معرفی مینماید.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین مظاهر اسماء الهی و غیرمتناهی بودن آنها، بر بیکرانی ظهورات ذات حق تأکید دارد. استناد به آیه شریفه کهف، مانند مشعلی است که گستره بیانتهای کلمات الهی را روشن میسازد. این دیدگاه، با نفی هرگونه محدودیت در ظرف وجود، عرفان نظری را به عنوان علمی شهودی و بیحد و مرز معرفی میکند.
بخش دوم: نقد نظام افلاک و پالایش متون علمی
نقد نظریه افلاک نهگانه
استاد فرزانه قدسسره نظریه افلاک نهگانه و نسبت دادن مظاهر خاص به هر فلک (مانند فلک نهم، هشتم و غیره) را به دلیل فقدان دلیل معتبر و منسوخ بودن در علوم جدید رد میکنند. این نظریه، مانند بنایی فرسوده است که با پیشرفت دانش کیهانی، فرو ریخته و دیگر اعتباری ندارد. استاد تأکید دارند که چنین دیدگاههایی، مانند حشو کلامی، باید از متون علمی و عرفانی حذف شوند تا پویایی علم حفظ گردد.
|
درنگ: نظریه افلاک نهگانه، به دلیل فقدان دلیل معتبر و منافات با علوم جدید، منسوخ است و باید از متون علمی حذف شود. |
ضرورت پالایش متون از مطالب منسوخ
استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت پالایش متون علمی از مطالب منسوخ تأکید دارند. این پالایش، مانند زدودن غبار از آیینه حقیقت است که به علم اجازه میدهد درخشش خود را باز یابد. حذف نظریههایی مانند نظام افلاک، نه تنها به پویایی علم کمک میکند، بلکه از رکود علمی و مصرفگرایی در دانش جلوگیری مینماید.
نقد نسبت عرش به فلک نهم
استاد فرزانه قدسسره نسبت دادن عرش به فلک نهم را رد کرده و عرش را مظهر اقتدار الهی میدانند، نه جسم مادی. آیه شریفه الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى (طه: ۵) به معنای «خدای رحمان بر عرش استیلا یافت»، عرش را نماد اقتدار الهی معرفی میکند، نه جسمی که در نظام افلاک جای گیرد. این تفسیر، مانند کلیدی است که درهای معرفت توحیدی را میگشاید و هرگونه جسمانیت را از ذات حق نفی میکند.
نقد نظام افلاک در برابر عظمت کیهانی
نظام افلاک (زحل، مشتری، مریخ و غیره)، مانند نقشهای کهنه است که با اکتشافات جدید کیهانی، مانند کشف میلیاردها ستاره در کهکشان راه شیری، دیگر کارایی ندارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این نظام، با عظمت کیهانی منافات دارد و نمیتواند عرش و کرسی را به عنوان مظاهر رحمان و رحیم در خود جای دهد. این نقد، مانند نسیمی است که پردههای تعصب را کنار میزند و راه را برای علم پویا هموار میسازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد نظریه افلاک نهگانه و تأکید بر پالایش متون علمی، ضرورت بازنگری انتقادی در دانش عرفانی را نشان میدهد. عرش و کرسی، به عنوان مظاهر اقتدار الهی، از نظام افلاک فراترند و با تفسیر توحیدی، جایگاه واقعی خود را مییابند. این دیدگاه، علم دینی را به سوی پویایی و انطباق با حقیقت هدایت میکند.
بخش سوم: جعل در فلسفه و عرفان
جعل در فلسفه و دیدگاه صدرالمتألهین
در فلسفه، جعل به وجود تعلق میگیرد، نه ماهیت یا اتصاف. استاد فرزانه قدسسره با استناد به صدرالمتألهین در اسفار، جعل را مختص وجود میدانند، زیرا ماهیت تابع وجود است و اتصاف، مفهومی فاقد حقیقت. این دیدگاه، مانند بنایی استوار است که بر اصل اصالت وجود بنا شده و جعل را به مثابه آفرینش وجود در خارج معرفی میکند.
|
درنگ: جعل در فلسفه، مختص وجود است و ماهیت یا اتصاف، به دلیل تبعیت از وجود، جعلبردار نیستند. |
نفی جعل در عرفان
در عرفان نظری، جعل بهکل منتفی است، زیرا همه موجودات، ظهورات ذاتی حقاند. استاد فرزانه قدسسره جعل را به معنای اعتبار یا قرارداد نفی میکنند و تمامی ظهورات علمی و عینی، از اسماء و اعیان ثابته تا مظاهر خارجی، را لوازم ذاتی حق میدانند. این دیدگاه، مانند نوری است که هرگونه جدایی میان ذات و مظاهر را محو میکند.
ظهورات به عنوان لوازم ذاتی
ظهورات علمی و عینی، مانند زوجیت برای اربعه یا حرارت برای آتش، لوازم ذاتی حقاند و جعلبردار نیستند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که همانگونه که زوجیت از اربعه جدا نیست، ظهورات نیز از ذات حق جدا نبوده و نیازی به جعل مستقل ندارند. این تشبیه، مانند پلی است که وحدت ذات و ظهورات را به هم پیوند میدهد.
نقد جعل در آیات قرآن کریم
آیاتی مانند جَاعِلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورِ (انعام: ۱) به معنای «[او] تاریکیها و روشنایی را پدید آورد»، جعل را به خلق و ظهور تفسیر میکنند، نه اعتبار فلسفی. استاد فرزانه قدسسره این تفسیر را با برهان عرفانی همخوان میدانند که جعل را به ظهور ذاتی ارجاع میدهد، مانند جویباری که از چشمه ذات سرچشمه میگیرد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین جعل در فلسفه و عرفان، تفاوت میان این دو را روشن میسازد. در فلسفه، جعل به وجود تعلق میگیرد، اما در عرفان، به دلیل عینیت مظاهر با ذات، جعل منتفی است. این دیدگاه، مانند مشعلی است که مسیر وحدت وجودی را روشن میکند و هرگونه استقلال در ظهورات را نفی مینماید.
بخش چهارم: تفسیر آیات قرآن کریم و معانی باطنی
تفسیر عرش و استواء
آیه شریفه الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى (طه: ۵) به معنای «خدای رحمان بر عرش استیلا یافت»، عرش را به اقتدار الهی تفسیر میکند، نه جسم مادی. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عرش، مانند تاجی است که بر سر اقتدار الهی نشسته و هرگونه جسمانیت را از ذات حق نفی میکند.
|
درنگ: عرش در آیه شریفه، نماد اقتدار الهی است، نه جسم مادی، و استواء به معنای استیلای حق بر تمامی مراتب وجود است. |
تفسیر یدالله و اعمی
آیاتی مانند يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (فتح: ۱۰) به معنای «دست خدا بالای دستهای آنان است» و مَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى (اسراء: ۷۲) به معنای «هر کس در این [جهان] کور باشد»، به ترتیب به قدرت الهی و کوری باطنی تفسیر میشوند. استاد فرزانه قدسسره این تفاسیر را مانند آینهای میدانند که معانی باطنی آیات را بازمیتاباند و از تفسیرهای ظاهری و جسمانی دور میسازد.
تقدم برهان بر نقل
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به دیدگاه شیخ انصاری، در تعارض میان نقل و برهان، برهان را مقدم میدانند. این اصل، مانند ستونی است که بنای تفسیر عقلانی آیات را استوار میسازد. مفاهیم دینی باید با برهان تفسیر شوند تا از خطاهای ظاهری و جسمانی در امان مانند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تفسیر آیات قرآن کریم در چارچوب معانی باطنی، بر نفی جسمانیت و تأکید بر اقتدار و قدرت الهی دلالت دارد. تقدم برهان بر نقل، مانند کلیدی است که درهای معرفت توحیدی را میگشاید و از تفسیرهای نادرست جلوگیری میکند.
بخش پنجم: پویایی علم و مسئولیت علمی
ضرورت بایگانی مطالب منسوخ
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که مطالب منسوخ، مانند نظریه افلاک، باید با دلیل قاطع و یقین کامل بایگانی شوند. این بایگانی، مانند پاکسازی باغی از علفهای هرز است که به رشد علم اصیل کمک میکند. بدون فحص کامل و یقین عقلایی، این کار مسئولیت شرعی به دنبال دارد.
|
درنگ: بایگانی مطالب منسوخ، مشروط به فحص کامل و یقین عقلایی است تا از مسئولیت شرعی جلوگیری شود. |
استفراغ الوسع در علم
فحص علمی باید با استفراغ الوسع (تلاش کامل) انجام شود تا به یقین منجر گردد. استاد فرزانه قدسسره این تلاش را مانند استفراغی میدانند که هیچ چیزی در معده باقی نمیگذارد، یعنی تمامی توان عالِم باید برای دستیابی به حقیقت به کار گرفته شود. این اصل، مانند مشعلی است که مسیر اجتهاد علمی را روشن میسازد.
یقین علمی و مسئولیت
یقین علمی باید چنان استوار باشد که عالِم بتواند آن را در محضر الهی دفاع کند. استاد فرزانه قدسسره این یقین را مانند سندی میدانند که در روز قیامت باید ارائه شود. این دیدگاه، بر اهمیت دقت و انصاف در علم تأکید دارد و عالمان را به مسئولیتپذیری دعوت میکند.
احترام به اساتید و نقد علمی
احترام به اساتید، مانند احترام به پدران علمی است، اما نقد علمی باید با انصاف و احتیاط انجام شود. استاد فرزانه قدسسره این اصل را مانند تعادلی میان احترام و حقیقتجویی میدانند که از آفت تعصب و تخریب جلوگیری میکند.
ضرورت تولید علم مولد
علم باید مولد باشد، نه مصرفی، وگرنه به رکود منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره علم مصرفی را مانند تکرار بیحاصل گذشته میدانند که مانند آبی راکد، به جای پیشرفت، به فساد میانجامد. تولید علم جدید، مانند جویباری زلال است که حیات علمی را تضمین میکند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر پویایی علم و مسئولیت علمی، ضرورت فحص کامل، یقین عقلایی و تولید علم مولد را تبیین میکند. احترام به اساتید و نقد منصفانه، مانند دو بالاند که علم را به سوی حقیقت پرواز میدهند.
بخش ششم: تحولات انسانی و غلبه اسماء
تحول مظاهر در انسان
انسان، به دلیل تحولات درونی، هر لحظه مظهر صفتی از اسماء الهی است. استاد فرزانه قدسسره انسان را مانند آیینهای میدانند که هر لحظه رنگ صفتی جدید، از رحمت تا نقمت، از جمال تا جلال، را بازمیتاباند. این تحولات، تحت تأثیر عوامل محیطی و ارزاق الهی است.
|
درنگ: انسان، به دلیل تحولات درونی، هر لحظه مظهر صفتی از اسماء الهی است که تحت تأثیر عوامل محیطی و ارزاق شکل میگیرد. |
غلبه اسماء در مظاهر
هر مظهر، تحت غلبه یک اسم است، اما همه اسماء در آن حضور دارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هیچ مظهری مختص یک اسم نیست، بلکه مانند باغی است که همه گلهای اسماء در آن میرویند، اما یکی از آنها، مانند لطیف یا قهار، در لحظهای خاص غالب میشود.
عقول و نفوس، مظاهر علم الهی
عقول و نفوس مجرده، به دلیل علم به مبادی (حق) و معالیل (مظاهر)، مظاهر علم الهیاند. استاد فرزانه قدسسره این عقول را مانند چراغهایی میدانند که نور علم الهی را در عالم پراکنده میکنند و نقش واسطهای در ظهور حقایق ایفا مینمایند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین تحولات انسانی و غلبه اسماء، انسان را به عنوان مظهری پویا و متبدل معرفی میکند. عقول و نفوس، مانند آیینههای علم الهی، نقش کلیدی در ظهور حقایق دارند و عالم را به سوی معرفت هدایت میکنند.
بخش هفتم: نقد استدلالهای کلامی و عرفانی
نقد استدلال ممتنعات
استاد فرزانه قدسسره استدلال نفی جعل اعیان ثابته به دلیل حضور ممتنعات در علم الهی را بیاساس میدانند. ایشان تأکید دارند که ممتنعات، مانند اجتماع ضدین، در علم الهی حضور ندارند، و اگر باشند، جعل آنها اشکالی ندارد. این نقد، مانند تیغی است که استدلالهای سست را قطع میکند.
|
درنگ: استدلال نفی جعل اعیان ثابته به دلیل حضور ممتنعات، بیاساس است، زیرا ممتنعات در علم الهی حضور ندارند یا جعل آنها اشکالی ندارد. |
نفی اعیان ثابته به عنوان مجعول
اعیان ثابته، به عنوان صور علمیه، مجعول نیستند، زیرا ظهورات ذاتی حقاند. استاد فرزانه قدسسره این اعیان را مانند سایههای ذات میدانند که جعلبردار نیستند، مانند زوجیت که از اربعه جدا نیست. جعل، مختص وجودات خارجی است که در عالم ناسوت ظهور مییابند.
جعل به معنای ایجادی
جعل، به معنای ایجاد وجود در خارج است، نه تبدیل ماهیت به ماهیت. استاد فرزانه قدسسره با استناد به ابنسینا که فرمود: «ما جعلالله مشمشة مشمشة بل أوجدها» (خدا زردآلو را زردآلو نکرد، بلکه آن را ایجاد کرد)، جعل را ایجادی و مختص وجود میدانند. این دیدگاه، مانند کلیدی است که مفهوم جعل را در عرفان و فلسفه روشن میسازد.
نقد اختلافات کلامی
استاد فرزانه قدسسره اختلافات کلامی، مانند جسمانیت عرش، را خطای علمی میدانند، نه قول معتبر. این اختلافات، مانند غباری هستند که بر آیینه حقیقت نشسته و با برهان عقلانی باید زدوده شوند. نفی جسمانیت خدا، این دیدگاهها را بیاعتبار میسازد.
تجرد نفس و تعامل با ماده
نفس مجرد میتواند با ماده تعامل کند، بدون منافات با تجرد. استاد فرزانه قدسسره این تعامل را مانند رابطه نفس و بدن میدانند که نفس، با وجود تجرد، بدن را به حرکت درمیآورد. این دیدگاه، مانند پلی است که تجرد و ماده را به هم پیوند میدهد.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با نقد استدلالهای کلامی و تأکید بر نفی جعل اعیان ثابته، دیدگاه عرفانی را تقویت میکند. جعل، به عنوان ایجاد وجود در خارج، از ظهورات ذاتی جدا است و نفس مجرد، با تعامل با ماده، نقش کلیدی در ظهورات ایفا میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با تبیین مظاهر اسماء الهی و مسأله جعل در عرفان نظری ابن عربی، دیدگاه عرفانی را در چارچوب توحید شیعی روشن ساخت. مظاهر، مانند آیینههای بیکران، ظهورات ذاتی حقاند که جعلبردار نیستند. نقد نظریه افلاک و تأکید بر پالایش متون، علم دینی را به سوی پویایی هدایت میکند. تفسیر آیات قرآن کریم با برهان عقلانی، مانند مشعلی است که مسیر معرفت توحیدی را روشن میسازد. تولید علم مولد و مسئولیت علمی، مانند دو بالاند که عالمان را به سوی حقیقت پرواز میدهند. این تحلیل، با حفظ تمامی محتوای درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، تلاشی است برای ارائه علمی منسجم و دانشگاهی که معارف عرفانی را به نسل جدید منتقل میکند.
|
با نظارت صادق خادمی |