در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 45

متن درس






شرح فصوص الحکم – بخش چهل و پنجم

شرح فصوص الحکم – بخش چهل و پنجم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۴۵)

مقدمه

این نوشتار، شرح و تبیینی عمیق و روشمند از مفاهیم بنیادین عرفان نظری در فصوص الحکم ابن‌عربی است که با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی دقیق موضوعاتی چون ماهیت، اعیان ثابته، وجود علمی و عینی، و نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی مرتبط می‌پردازد. هدف این بخش، ارائه تحلیلی منسجم و علمی از این مفاهیم است که با بهره‌گیری از زبانی فصیح و استدلالی، حقایق عرفانی را در قالبی روشن و متناسب با فضای آکادمیک تبیین می‌کند. این نوشتار، با حفظ تمامیت محتوای اصلی، به گونه‌ای بازنویسی شده که ضمن وفاداری به معانی و ظرایف درس‌گفتارها، با افزودن توضیحات تکمیلی و ساختاری نظام‌مند، به منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه عرفان و فلسفه اسلامی تبدیل شود. استعارات و تمثیلات فاخر، چون چراغی در شب تاریک، مسیر فهم این مفاهیم پیچیده را روشن ساخته و خواننده را به سوی ادراک حقیقت وجود رهنمون می‌سازد.

بخش اول: تمایز ماهیت و وجود در عرفان نظری

تصور ماهیت و غفلت از وجود

تصور ماهیت، هنگامی که با غفلت از وجود همراه باشد، تنها در نسبت با وجود خارجی صادق است؛ زیرا غفلت از وجود ذهنی ماهیت، به معنای نبود هیچ محتوای ذهنی است. به تعبیری، ماهیت چون سایه‌ای است که تنها در پرتو نور وجود، معنا می‌یابد. اگر ذهن از وجود ذهنی ماهیت غافل شود، هیچ مفهومی در آن شکل نمی‌گیرد. این نکته، بر تمایز میان وجود خارجی و ذهنی تأکید دارد و نشان می‌دهد که تصور ماهیت، بدون وجود ذهنی، ممکن نیست.

درنگ: تصور ماهیت، مستلزم وجود ذهنی آن است و غفلت از وجود، تنها به وجود خارجی مربوط می‌شود.

در عرفان نظری، وجود ذهنی چون پلی است که ذهن را به فهم وجودات خارجی متصل می‌کند، اما ماهیت به تنهایی، فاقد حقیقت مستقل است و چونان ظرفی تهی، جز در سایه وجود، هویتی ندارد.

نقد دیدگاه اصالت ماهیت

دیدگاهی که ماهیت را مستقل از وجود می‌داند، فاقد بنیان منطقی است. این دیدگاه، که گاه در فلسفه‌های پیشین مطرح شده، با اصل اصالت وجود در عرفان نظری و فلسفه صدرایی ناسازگار است. ماهیت، چونان انعکاسی در آینه ذهن، تنها به تبع وجود معنا می‌یابد و استقلال ذاتی ندارد.

درنگ: ماهیت، فاقد حقیقت مستقل بوده و تنها در ظل وجود، تحقق می‌یابد.

این نقد، بر تقدم وجود بر ماهیت تأکید دارد و نشان می‌دهد که هرگونه استقلال‌دادن به ماهیت، به خلط مفاهیم و انحراف از حقیقت وجود منجر می‌شود.

نقد اصالت توأمان ماهیت و وجود

فرض اصالت همزمان ماهیت و وجود، که دو اصل مستقل را در اشیاء می‌پذیرد، غیرمنطقی است و از نادانی سرچشمه می‌گیرد. این دیدگاه، با اصل وحدت وجودی در عرفان نظری منافات دارد. وجود، چونان جویباری یگانه است که همه موجودات را سیراب می‌کند و ماهیت، تنها مفهومی تبعی است که در این جریان معنا می‌یابد.

برخی، مانند عالمان پیشین، این دیدگاه را مطرح کرده‌اند که ماهیت و وجود هر دو اصیل‌اند، اما این سخن، چون ساختن دو عمارت جداگانه بر یک بنیاد است که به فروپاشی منطقی منجر می‌شود.

وجود به‌عنوان حقیقت اشیاء

حقیقت اشیاء، وجود و تشخصات وجودی آن‌هاست که مظاهر ربوبیت‌اند. از این تشخصات، حدود انتزاع می‌شود که به اشتباه، ماهیت نامیده شده است. وجود، چونان خورشیدی است که همه موجودات را روشن می‌کند و ماهیت، تنها سایه‌ای است که از این نور برمی‌خیزد.

درنگ: وجود، حقیقت یگانه اشیاء است و ماهیت، مفهومی انتزاعی و تبعی از آن است.

این اصل، بر تقدم وجود بر ماهیت و نقش آن به‌عنوان مظهر الهی تأکید دارد. در عرفان، وجود جلوه ذات الهی است و مبنای همه ظهورات محسوب می‌شود.

نفی ماهیت به‌عنوان موجود مستقل

ماهیت، به‌عنوان موجودی مستقل، قابل اثبات نیست و صرفاً مفهومی انتزاعی از وجود است. این مفهوم، چونان نقشی بر آب است که بدون وجود، هیچ ثباتی ندارد. در ظرف ذهن، ماهیت معنا می‌یابد، اما در خارج، تنها وجود است که حقیقت دارد.

بخش دوم: اعیان ثابته و تمایز آن با ماهیت

تبیین اعیان ثابته

اعیان ثابته، وجودات علمی حق تعالی و مظاهر اسماء و صفات الهی‌اند که فاقد ماهیت‌اند و صرفاً وجودات عینی در علم الهی هستند. این وجودات، چونان آیینه‌هایی در علم الهی‌اند که صورت حقایق مخلوقات را پیش از ظهور خارجی بازمی‌تابانند.

درنگ: اعیان ثابته، قالب‌های علمی مخلوقات در مرتبه واحدیت‌اند و از ماهیت متمایزند.

این تعریف، بر خلوص وجودی اعیان ثابته تأکید دارد و نشان می‌دهد که این وجودات، پیش از تحقق خارجی، در علم الهی موجودند.

تمایز اعیان ثابته و ماهیت

اعیان ثابته، در مرتبه علم الهی و پیش از وجود خارجی‌اند، در حالی که ماهیت، مفهومی انتزاعی و متأخر از وجود خارجی است. این تمایز، چونان جدایی میان سرچشمه و سایه‌ای است که از آن برمی‌خیزد. اعیان ثابته، وجودات علمی‌اند که مظهر اسماء و صفات الهی‌اند، اما ماهیت، تنها مفهومی ذهنی است که از وجودات خارجی انتزاع می‌شود.

برخی دیدگاه‌ها، مانند آنچه در هدایه للناظرین آمده، این دو را یکسان انگاشته‌اند که به خلط مفاهیم و نقص در تحلیل منجر شده است.

نقد یکسان‌انگاری اعیان ثابته و ماهیت

یکسان‌انگاری اعیان ثابته با ماهیت، فاقد بنیان منطقی است. اعیان ثابته، وجودات علمی متقدم بر وجود خارجی‌اند، در حالی که ماهیت، مفهومی متأخر از وجود خارجی است. این خلط، چونان آمیختن آب زلال با گِل، به تاریکی فهم می‌انجامد.

درنگ: اعیان ثابته، وجودات علمی الهی‌اند و با ماهیت، که مفهومی متأخر از وجود خارجی است، متفاوت‌اند.

وجود در علم و اعیان

وجود شیء در اعیان، همان وجود آن در علم الهی است و از این وجودات، حدود انتزاع می‌شود. این اصل، چونان کلیدی است که درِ فهم وحدت وجود در مراتب علمی و عینی را می‌گشاید. وجود علمی، مقدمه وجود عینی است و اعیان ثابته، صورت‌های علمی حقایق در علم الهی‌اند.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های هدایه للناظرین

نقد روش استدلالی هدایه للناظرین

کتاب هدایه للناظرین در تبیین اعیان ثابته و ماهیت، از منطق استدلالی قوی برخوردار نیست و سبک کلامی آن، آمیخته با خلط و فاقد انسجام علمی است. این اثر، چونان ساختمانی است که بر پایه‌های سست بنا شده و نمی‌تواند بار حقیقت را تحمل کند.

استدلال‌های این کتاب، به دلیل استفاده از مقدمات متعدد و غیرمنطقی، به تضعیف تحلیل می‌انجامد. ابن‌سینا در منطق خود بر کاهش مبادی استدلال تأکید دارد و کثرت مقدمات، به ابهام و ضعف استدلال منجر می‌شود.

نقد سبک کلامی هدایه للناظرین

سبک کلامی هدایه للناظرین، به دلیل فقدان دقت علمی و اتکا به بیان‌های عام‌پسند، از ارزش فلسفی و عرفانی برخوردار نیست. این سبک، در مقایسه با روش‌شناسی صدرالمتألهین، که با تبیین حمل اولی و شایع، گام‌های بلندی در حل مسائل فلسفی برداشت، عقب‌مانده است.

صدرالمتألهین، با تبیین حمل اولی (ماهیت) و شایع (وجود)، مسائل وجود ذهنی و عدم را به روشنی تقریر کرد، در حالی که هدایه للناظرین، در این زمینه ناکام مانده است.

نقد ادعای ماهیت به‌عنوان ذات الهی

ادعای هدایه للناظرین مبنی بر اینکه ماهیت، ذات الهی است، غیرمنطقی است؛ زیرا ذات الهی، در مرتبه احدیت، فراتر از هرگونه تعین است. این ادعا، چونان تلاش برای گنجاندن اقیانوس در کوزه‌ای کوچک، به محال می‌انجامد.

درنگ: ذات الهی، فراتر از تعینات است و ماهیت، نمی‌تواند با آن یکی انگاشته شود.

نقد خلط وجود و ماهیت در علم الهی

ادعای هدایه للناظرین که علم حق، وجود اوست، به دلیل اهمال در تعریف علم و وجود، غیرمستدل است. علم الهی، در مراتب ذات، صفات و اعیان، معانی متفاوتی دارد و نمی‌توان آن را به سادگی با وجود یکی دانست. این اهمال، چونان پراکندن دانه در زمین شوره‌زار، به ثمر نمی‌نشیند.

بخش چهارم: مسائل وجود ذهنی و چالش‌های فلسفی

مشکلات وجود ذهنی در فلسفه

بحث وجود ذهنی، به دلیل خلط با ماهیت، در فلسفه مشکلات بسیاری ایجاد کرده است. حتی صدرالمتألهین، با وجود پیشرفت در تبیین حمل اولی و شایع، نتوانست این مسئله را به‌طور کامل حل کند. وجود ذهنی، صورتی از وجود است که در ذهن تحقق می‌یابد، اما ماهیت، صرفاً مفهومی انتزاعی است.

تبیین حمل اولی و شایع

صدرالمتألهین، با تبیین حمل اولی (ماهیت) و شایع (وجود)، راه‌حلی برای تمایز میان وجود و ماهیت در ذهن ارائه داد. حمل اولی، به ماهیت به‌ماهو هی اشاره دارد، در حالی که حمل شایع، به وجود ذهنی مربوط است. این تبیین، چونان نوری است که تاریکی‌های خلط مفاهیم را روشن می‌سازد.

نفی مفاهیم کلی فلسفی

مفاهیمی چون کلیات خمس، جنس، فصل، نوع و عرض، در فلسفه دقیق عرفانی فاقد اعتبارند و جای خود را به تحلیل وجودی می‌دهند. این مفاهیم، چونان شاخ و برگ‌هایی‌اند که بدون ریشه وجود، بی‌ثمر می‌مانند.

درنگ: در عرفان نظری، تحلیل وجودی جایگزین مفاهیم انتزاعی فلسفی می‌شود.

بخش پنجم: نقد روش‌های غیرعلمی و ضرورت انسجام کلامی

نقد نشر آثار غیرعلمی

نشر کتاب‌هایی که فاقد دقت علمی‌اند، به آشفتگی فکری و تضعیف اعتبار علم دینی منجر می‌شود. این آثار، چونان علف‌های هرز در باغ دانش، به رشد معرفت راستین آسیب می‌رسانند. مسئولیت نویسندگان و ناشران، در حفظ استانداردهای علمی، امری خطیر است.

آزادی بیان و تخصص

آزادی بیان در حوزه علمی، مشروط به رعایت تخصص است. همان‌گونه که رانندگی بدون گواهینامه، به زیان همگان است، تولید محتوای علمی بدون تخصص، به آشوب فکری می‌انجامد. تخصص، چونان کلیدی است که درِ حقیقت را می‌گشاید.

لزوم انسجام کلامی

کلام علمی، باید چون سندی حقوقی، حدود و ثغور مشخصی داشته باشد. کثرت کلام بدون انسجام، به تضعیف استدلال می‌انجامد. کلام اندک اما دقیق، چون گوهری نفیس، ارزشمندتر از سخنان پراکنده و بی‌پایه است.

درنگ: کلام علمی باید منسجم، دقیق و محدود به حدود مشخص باشد.

نقد سبک جدلی

سبک کلامی جدلی، که به جای حقیقت‌جویی، بر اثبات ادعا متمرکز است، فاقد ارزش علمی است. مناظرات جدلی، چونان مسابقه‌ای بی‌ثمر، از کشف حقیقت دور می‌مانند. در قرآن کریم، داستان ابراهیم و نمرود نمونه‌ای از مواجهه منطقی با قلدری است:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ

آیا ندیدی آن کس را که با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه کرد، به این دلیل که خدا به او پادشاهی داده بود؟

انبیاء، در برابر قلدران، با منطق و استدلال عمل می‌کردند و در صورت لزوم، به روش‌های قاطع متوسل می‌شدند.

نمونه حق‌خواهی علما

عالمان راستین، چون شیخ عبدالکریم حائری، در مواجهه با اشکال، با فروتنی به مطالعه و اصلاح نظر خود می‌پرداختند. این رفتار، چونان آیینه‌ای است که منش حقیقت‌جویانه را بازمی‌تاباند.

بخش ششم: تبیین وجود و تجلیات الهی

وجود و تجلی حق

وجود، همان حق است که با صفتی از صفات تجلی می‌یابد و تعین پیدا می‌کند. وجود متجلی با یک صفت، از وجود متجلی با صفت دیگر متمایز می‌شود و حقیقت اسمائی را شکل می‌دهد. این تجلیات، چونان رنگ‌های گوناگون در یک منشور، جلوه‌های متنوع حق‌اند.

درنگ: وجود، تجلی حق است و تعینات، مظاهر اسماء و صفات الهی‌اند.

صورت حقیقت در علم الهی

صورت حقیقت اسمائی، در علم الهی موجود است و اعیان ثابته را تشکیل می‌دهد. این صور، چونان نقشه‌ای الهی‌اند که پیش از خلقت خارجی، در علم حق تحقق دارند.

نقد وجود ماهیت در عوالم مختلف

ادعای هدایه للناظرین مبنی بر وجود ماهیت در عوالم ارواح، مثال و حس، غیرمستدل است. عالم ارواح، ظرف وجودات غیرمادی است و عالم مثال، ظرف صور مثالی است، نه ماهیت‌های انتزاعی. در عالم حس نیز، تنها وجود تحقق دارد و ماهیت، مفهومی ذهنی است.

این ادعا، که ماهیت در عوالم مختلف وجودات متعددی دارد، به کثرت بی‌ضابطه و ابهام منجر شده است. در عرفان، همه ظهورات، وجود و تجلیات حق‌اند و چیزی به نام ماهیت مستقل وجود ندارد.

جمع‌بندی

این بخش از شرح فصوص الحکم، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین دقیق مفاهیم ماهیت، اعیان ثابته، وجود علمی و عینی، و نقد دیدگاه‌های هدایه للناظرین پرداخت. تمایز میان اعیان ثابته و ماهیت، نفی حقیقت مستقل برای ماهیت، و تقدم وجود بر همه مفاهیم انتزاعی، از مهم‌ترین دستاوردهای این تحلیل است. نقدهای مطرح‌شده، بر ضرورت انسجام علمی و منطقی در تبیین معارف عرفانی تأکید دارند و نشان می‌دهند که خلط مفاهیم، به تاریکی فهم و انحراف از حقیقت می‌انجامد. این نوشتار، با زبانی فصیح و استدلالی، تلاشی است برای روشن‌سازی حقایق عرفانی در قالبی که شایسته پژوهشگران و جویندگان حقیقت است.

با نظارت صادق خادمی