متن درس
تحلیل جوهر، عرض و وحدت وجود در فلسفه و عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه پنجاه)
دیباچه
این نوشتار، بازتابی دقیق و عمیق از درسگفتار پنجاهم استاد فرزانه قدسسره در شرح فصوصالحکم است که به کاوش در مفاهیم بنیادین جوهر، عرض، ماهیت و پیوند آنها با وحدت وجود میپردازد. این بررسی، با نگاهی نقادانه به فلسفه مشائی و عرفان نظری، در پی روشنسازی پیچیدگیهای این مفاهیم در چارچوبی علمی و متین است. ساختار این اثر، با بخشبندیهای موضوعی و تحلیلهای تفصیلی، به گونهای طراحی شده که نه تنها محتوای اصلی درسگفتار را به تمامی بازتاب دهد، بلکه با افزودن توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی، درک عمیقتری از این مباحث برای پژوهشگران فراهم آورد. همانگونه که خورشید با پرتوهای خود تاریکی را میزداید، این نوشتار نیز میکوشد با روشنگری فلسفی و عرفانی، زوایای پنهان این مفاهیم را آشکار سازد، بیآنکه از اصالت متن اصلی کاسته شود.
بخش نخست: تنبیه به لسان اهل نظر
مفهومشناسی جوهر و عرض
درسگفتار با عنوان «تنبیه به لسان اهل نظر» آغاز میشود که به بررسی فلسفی و عرفانی مفاهیم جوهر و عرض اختصاص دارد. این بخش، به مثابه دروازهای است که خواننده را به سوی ژرفای فلسفه و عرفان رهنمون میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر نگرش اهل نظر، یعنی فیلسوفان و عارفانی که با شهود و عقل به مسائل مینگرند، به تحلیل وحدت جوهر و کثرت اعراض میپردازد. این تنبیه، به دلیل سنگینی و پیچیدگی مباحث، به عنوان یکی از دشوارترین بخشهای فصوصالحکم شناخته میشود.
درنگ: تنبیه به لسان اهل نظر، با تمرکز بر وحدت جوهر و کثرت اعراض، پلی میان فلسفه مشائی و عرفان نظری میسازد و نشاندهنده عمق تأملات استاد در نقد تقسیمبندیهای سنتی است.
انحصار ممکنات به جوهر و عرض
در نگاه نخست، ممکنات به دو مقوله جوهر و عرض محدود شدهاند، بدین معنا که هر ممکن یا جوهر است یا عرض. این دیدگاه، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد که جهان ممکنات را به این دو مقوله تقسیم میکند. اما استاد فرزانه قدسسره این تقسیمبندی را ناکافی میداند و با نقدی عالمانه، وجود، حرکت و علم را به عنوان ممکناتی معرفی میکند که در هیچیک از این دو مقوله جای نمیگیرند. این نقد، مانند تیغی تیز، پرده از محدودیتهای فلسفه مشائی برمیدارد و راه را برای نگرش عرفانی وحدت وجود هموار میسازد.
درنگ: وجود، حرکت و علم، به عنوان ممکناتی فراتر از جوهر و عرض، نشاندهنده نارسایی تقسیمبندی ارسطویی و لزوم بازنگری در مفاهیم فلسفیاند.
نفی ممکن مشائی در عرفان
در چارچوب عرفان نظری، مفهوم ممکن به معنای مشائی، یعنی موجودی که نسبت به وجود و عدم مساویالطرفین است، جایگاهی ندارد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به «جف القلم بما هو کائن»، تأکید میورزد که همه موجودات، به ضرورت الهی موجودند و هیچ ممکنی به معنای مشائی وجود ندارد. این دیدگاه، مانند جویباری زلال، وجود را به ظهورات حق پیوند میدهد و کثرت را در پرتو وحدت الهی تفسیر میکند.
درنگ: در عرفان نظری، ممکن مشائی نفی میشود و همه موجودات به ضرورت الهی موجودند، که این دیدگاه با وحدت وجود همخوانی دارد.
مظاهر و مظهر در عرفان
در عرفان، مظاهر به مثابه ظروفیاند که تجلیات حق در آنها متبلور میشوند، در حالی که مظهر، ظرف وجوب عینی و ذات حق است. این تمایز، مانند تفکیک نور از آینهای که آن را بازتاب میدهد، سلسله مراتب وجودی را در عرفان نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را با دقت تبیین کرده و بر نقش مظاهر به عنوان جلوهگاههای حق تأکید میورزد.
نفی حال، محل، عارض و معروض
در نگاه عرفانی، مفاهیم حال، محل، عارض و معروض، که در فلسفه مشائی جایگاه ویژهای دارند، صرفاً انتزاعات ذهنیاند و در ظرف ظهورات الهی معنا نمییابند. این دیدگاه، مانند نسیمی که غبار را از آینه ذهن میزداید، کثرت را به وحدت ظهوری پیوند میدهد و بر اصالت وجود تأکید میکند.
بخش دوم: نقد مفاهیم جوهر و عرض
جوهر به مثابه گوهر یکتا
استاد فرزانه قدسسره، جوهر را در معنای عرفانی به گوهر یکتا و ذات مستقل الهی تفسیر میکند، نه مقوله فلسفی مشائی. این تفسیر، مانند ستارهای در آسمان عرفان، جوهر را از چارچوب محدود فلسفه به مفهومی متعالی ارتقا میدهد که به ذات حق اشاره دارد.
درنگ: جوهر در معنای عرفانی، گوهر یکتای الهی است که از مقوله فلسفی فراتر رفته و به ذات مستقل حق اشاره دارد.
علم به عنوان نور و ظهور
علم، در نگاه عرفانی، نه جوهر است و نه عرض، بلکه نور و ظهوری است که فراتر از مقولات فلسفی قرار دارد. این دیدگاه، مانند چراغی که تاریکیهای فلسفه مشائی را روشن میسازد، علم را به حضور و شهود پیوند میدهد و مشکلات علم حصولی در فلسفه را مرتفع میسازد.
درنگ: علم در عرفان، نور و ظهور است که با نگرش حضوری، پیچیدگیهای علم حصولی در فلسفه را حل میکند.
ماهیت، جوهر و عرض به عنوان انتزاعات ذهنی
استاد فرزانه قدسسره، ماهیت، جوهر و عرض را انتزاعات ذهنی میداند که از خصوصیات خارجی اشیاء استخراج میشوند. این مفاهیم، معقولات ثانی فلسفیاند که عروضشان در ذهن و اتصافشان در خارج است. این دیدگاه، مانند آینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، بر اصالت وجود و نفی بازاء خارجی برای ماهیت تأکید میورزد.
درنگ: ماهیت، جوهر و عرض، معقولات ثانی فلسفیاند که عروضشان در ذهن و اتصافشان در خارج است، و این دیدگاه با اصالت وجود همخوانی دارد.
نقد معقول اولی برای ماهیت
اگر ماهیت، جوهر و عرض در خارج موجود باشند، معقول اولی فلسفی خواهند بود، نه ثانی. این دیدگاه، به تناقض در فلسفه مشائی اشاره دارد، زیرا در این صورت، این مفاهیم از خارج اتخاذ شده و در ذهن به معقول ثانی تبدیل میشوند. استاد فرزانه قدسسره این تناقض را با دقت نقد کرده و بر محدودیتهای این دیدگاه تأکید میورزد.
تقسیمبندی جواهر در فلسفه
در فلسفه مشائی، جواهر به پنج قسم تقسیم میشوند: حال (صورت)، محل (هیلا)، مرکب (جسم)، مفارق تعلقی (نفس) و مفارق تام (عقل). این تقسیمبندی، مانند شاخههای درختی که از تنه واحد سر برمیآورند، جواهر را در مراتب وجودی متمایز میسازد. استاد فرزانه قدسسره این تقسیمبندی را تبیین کرده و تمایز میان موضوع و محل را با دقت تحلیل میکند.
تمایز موضوع و محل
موضوع، محتاج عرض نیست، اما عرض محتاج موضوع است. در مقابل، حال و محل هر دو به یکدیگر وابستهاند. برای مثال، دیوار (جدار) موضوع بیاض است، اما ماده و صورت، حال و محل یکدیگرند. این تمایز، مانند تفکیک ریشه و شاخه در درخت وجود، به تحلیل دقیقتر جوهر و عرض یاری میرساند.
بخش سوم: نقدهای فلسفی و عرفانی
نقد وحدت جوهر
ادعای وحدت جوهر، که در متن به مقایسه با ذات حق مطرح شده، فاقد دلیل فلسفی معتبر است. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را نقد کرده و آن را صرفاً تطبیقی و نه استدلالی میداند. این نقد، مانند باد تندی که ابرهای توهم را پراکنده میسازد، ضعف استدلالهای متن را آشکار میکند.
درنگ: وحدت جوهر، به دلیل فقدان دلایل فلسفی معتبر و تکیه بر مقایسه با ذات حق، از استحکام لازم برخوردار نیست.
تمایز جواهر به ذات
جواهر، مانند هیلا، صورت، جسم، نفس و عقل، به ذات خود متمایزند، نه به اعراض خارجی. این دیدگاه، که با فلسفه مشائی و متعالیه همخوانی دارد، مانند ستونهایی است که بنای فلسفه را استوار میسازد. استاد فرزانه قدسسره این اصل را با تأکید بر بساطت جواهر تبیین میکند.
نقد اشتراک طبیعت جوهر
اشتراک طبیعت جوهر میان هیلا و عقل، به دلیل تفاوت ذاتی آنها، ناممکن است. هیلا محضالقوه و عقل محضالفعلیه است و هیچ طبیعت مشترکی میان آنها وجود ندارد. این نقد، مانند تیری که به هدف مینشیند، استدلالهای متن را باطل میداند.
نقد مقولات متعدد
تقسیم مقولات به دو، چهار یا چهارده، صرفاً خیالات ذهنی است و فاقد اساس واقعی است. استاد فرزانه قدسسره این تقسیمبندیها را نقد کرده و آنها را انتزاعات ذهنی میداند که از حقیقت وجود فاصله دارند.
حرکت و وجود به عنوان فوق مقوله
شیخ اشراق حرکت را مقولهای خاص میداند، اما صدرالمتألهین آن را فوق مقوله میبیند، مانند وجود که فراتر از مقولات جوهر و عرض است. این دیدگاه، مانند افقی بیکران، مقولات را به مفاهیم ذهنی تقلیل داده و بر اصالت وجود تأکید میورزد.
درنگ: حرکت و وجود، به عنوان حقایقی فوق مقوله، مقولات سنتی جوهر و عرض را به چالش کشیده و بر اصالت وجود تأکید میکنند.
بخش چهارم: روششناسی و نقدهای متنی
نقد روش تدوین متن
استاد فرزانه قدسسره روش تدوین متن را مورد نقد قرار داده و تأکید میورزد که خلاصهسازی ناقص، به پیچیدگی و ابهام منجر شده است. متن یا باید بحث را به تمامی وارد کند یا آن را رها سازد. این نقد، مانند راهنمایی است که پژوهشگر را از بیراهههای ابهام به سوی روشنی علم هدایت میکند.
نقد روش مطالعه فلسفی
مطالعه فلسفه نیازمند دقت و صافی است، نه شتابزدگی و نقل صرف. استاد فرزانه قدسسره روشهای شتابزده در مطالعه علم دینی را نقد کرده و آن را به بقالی تشبیه میکند که فاقد ارزش علمی است. این نقد، مانند مشعلی است که مسیر مطالعه عالمانه را روشن میسازد.
درنگ: مطالعه فلسفه نیازمند دقت و تحلیل عمیق است و نقل صرف، فاقد ارزش علمی بوده و به ابهام میانجامد.
تمایز ماهیت و وجود خارجی
ماهیت جسم، مرکب از ماده و صورت است، اما وجود خارجی آن صرفاً وجود است. این تمایز، مانند جداسازی روح از جسم، بر اصالت وجود و نفی تشکیک در ماهیت تأکید دارد.
نقد تشکیک در ماهیت
ماهیت فاقد تشکیک است، زیرا تشکیک مختص وجود است. استاد فرزانه قدسسره این اصل را با تکیه بر فلسفه صدرایی تبیین کرده و تأکید میورزد که ماهیت کثرت دارد، اما تشکیک نیازمند وحدت مائی است.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در مفاهیم جوهر، عرض و ماهیت در چارچوب فلسفه و عرفان اسلامی، به نقد تقسیمبندیهای ارسطویی و تأکید بر اصالت وجود و وحدت ظهوری پرداخته است. استاد فرزانه قدسسره، با نقد استدلالهای ضعیف متن و روشهای ناقص تدوین، بر ضرورت دقت فلسفی و بازگشت به عرفان نظری تأکید ورزیده است. این تحلیل، مانند رودی زلال، مفاهیم پیچیده را در قالبی روشن و متین ارائه داده و راه را برای پژوهشهای عمیقتر در فلسفه و عرفان اسلامی هموار ساخته است.
با نظارت صادق خادمی