در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 96

متن درس






تحلیل عرفانی اختفاء خلق در حق و ظهور ربوبیت

تحلیل عرفانی اختفاء خلق در حق و ظهور ربوبیت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه نود و ششم)

دیباچه

این نوشتار، بازنمایی و تدوین علمی درس‌گفتار نود و ششم از مجموعه شرح فصوص الحکم است که به قلم استاد فرزانه قدس‌سره نگاشته شده است. این اثر، با نگاهی ژرف و نظام‌مند به مفاهیم عمیق عرفانی چون اختفاء خلق در حق، ظهور ربوبیت، قرب نوافل و فرائض، و پیوند سلوک و جذبه با وحدت وجود می‌پردازد. هدف از این بازنویسی، ارائه محتوایی منسجم، دقیق و آکادمیک است که ضمن حفظ امانت به متن اصلی، با زبانی فصیح و متین، مفاهیم عرفانی را برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد.

بخش نخست: اختفاء خلق در حق و ظهور ربوبیت

مفهوم اختفاء و ظهور

اختفاء خلق در حق، به معنای محو شدن اوصاف خلقی در برابر ظهور کامل اوصاف ربوبی است، به‌گونه‌ای که رب ظاهر و عبد مخفی می‌گردد. این مفهوم، نه به معنای حلول خلق در حق، بلکه به رفع هویت امکانی و ظهور حقیقت اطلاقی الهی اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره در این باره می‌فرمایند:

«و قد يكون باختفائها فيه كاختفاء الكواكب عند وجود الشمس و يستتر وجه العبودية بوجه الربوبية فيكون الرب ظاهرا و العبد مخفيا».

این بیان، به تشبیهی ظریف اشاره دارد که در آن، همان‌گونه که نور خورشید، ستارگان را در روز از دیده‌ها پنهان می‌سازد، اوصاف ربوبی، هویت خلقی را در خود محو می‌کند. با این حال، این تمثیل مورد نقد قرار گرفته است، زیرا اختفاء کواکب در برابر خورشید، تنها پنهان شدن ظاهری است، حال آنکه اختفاء خلق در حق، به معنای رفع کامل اوصاف خلقی است.

درنگ: اختفاء خلق در حق، نه حلول خلق در ذات الهی، بلکه محو اوصاف امکانی در برابر اطلاق ربوبی است. این فرآیند، به فنای سالک در حق و ظهور اوصاف الهی در او منجر می‌شود.

این اختفاء، در مقابل اختفاء حق در عبد قرار دارد، جایی که حق، عبد را ظاهر می‌سازد و خود در او مستتر می‌گردد. این تقابل دوسویه، رابطه پویای میان حق و عبد را در مراتب قرب نوافل و فرائض نشان می‌دهد.

شعر عرفانی و تبیین اختفاء

استاد فرزانه قدس‌سره، برای تبیین این مفهوم، به شعری عرفانی استناد می‌کنند:

تسترت عن دهرى بظل جناحه * فعينى‌ترى دهرى و ليس يرانى
فلو تسال الايام ما اسمى مادرت * و اين مكانى ما درين مكانى

این ابیات، به اختفاء سالک در اسم الهی اشاره دارند، جایی که سالک از ظهور خلقی (دهر) پنهان می‌شود و تنها حقیقت الهی او را می‌بیند. روزگار، از اسم و مکان او بی‌خبر است، زیرا سالک در ساحت الهی، از قیود زمان و مکان فراتر رفته است. این شعر، به زیبایی فنای سالک در حق را به تصویر می‌کشد، گویی پرنده‌ای که در سایه بال‌های حقیقت الهی پناه گرفته و از دیده خلق محو شده است.

بخش دوم: مراتب بندگان و سلوک عرفانی

تقسیم‌بندی بندگان الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، بندگان الهی را به چهار دسته و سه مرتبه تقسیم می‌کنند: بهائم (حیوانی)، مؤمنین (مرتبه نخست)، محبین (مرتبه دوم) و محبوبین (مرتبه سوم). این تقسیم‌بندی، سیر تکاملی انسان از حالت حیوانی تا مقام والای محبوبیت الهی را نشان می‌دهد. بهائم، در غفلت و اسارت نفسانیات گرفتارند، مؤمنین با ایمان به سوی حق گام برمی‌دارند، محبین با عشق و ریاضت به سوی وصول حرکت می‌کنند و محبوبین، برگزیدگان الهی‌اند که با جذبه به حق واصل می‌شوند.

درنگ: تقسیم‌بندی بندگان به بهائم، مؤمنین، محبین و محبوبین، مراتب معنوی انسان را از حضیض حیوانیت تا اوج محبوبیت الهی نشان می‌دهد. محبوبین، به واسطه اجتبای الهی، از تلاش اولیه بی‌نیازند.

تفاوت محبین و محبوبین

تفاوت میان محبین و محبوبین، در مسیر سلوک و نحوه وصول به حق است. محبین، با سلوک و ریاضت، به جذبه و وصول می‌رسند، حال آنکه محبوبین، نخست با جذبه الهی برگزیده شده و سپس مسیر سلوک را طی می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه کریمه ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ﴾ (بخوان به نام پروردگارت که آفرید)، آغاز سلوک محبوبین را با قرائت اسم الهی تبیین می‌کنند. این آیه، مبنای حرکت سالک به سوی حق را نشان می‌دهد، که در محبوبین با فیض و جذبه الهی آغاز می‌شود.

در مقابل، آیه کریمه ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾ (و اینکه برای انسان جز آنچه کوشیده است، نیست) بر تلاش محبین در سلوک تأکید دارد. با این حال، در مورد محبوبین، اجتبای الهی مقدم بر سعي است، هرچند آنان نیز سلوک و ریاضت را تجربه می‌کنند. این تفاوت، به دو مسیر متمایز در عرفان اشاره دارد: محبین با کوشش به سوی حق می‌روند و محبوبین از سوی حق برگزیده می‌شوند.

محبوبین در غیر معصومین

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که مقام محبوبیت، منحصر به معصومین و انبیا نیست، هرچند آنان در قله این مقام قرار دارند. در میان غیر معصومین نیز، هرچند اندک، محبوبین یافت می‌شوند که به واسطه فیض الهی به وصول می‌رسند. این نکته، گستردگی مقام محبوبیت را در میان اولیای الهی نشان می‌دهد و بر نقش فیض الهی در این مسیر تأکید می‌کند.

بخش سوم: قرب نوافل و فرائض

تمایز قرب نوافل و فرائض

قرب نوافل، به اعمال محدود و عبادات مقید اشاره دارد، در حالی که قرب فرائض، طی مسیر کامل و گام‌های بلند به سوی حق است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند که در قرب نوافل، عبد چشم و گوش حق می‌شود و حق در او مستتر است، اما در قرب فرائض، حق ظاهر و عبد مخفی می‌گردد. این تمایز، مراتب مختلف قرب را نشان می‌دهد، که قرب نوافل مقدمه‌ای برای قرب فرائض است.

درنگ: قرب نوافل، به عبادات محدود و مقید اشاره دارد، در حالی که قرب فرائض، طی مسیر کامل و فنای عبد در حق است. اولیای کامل، هر دو مرتبه را در مقام جمع دارا هستند.

در قرب نوافل، سالک به واسطه سلوک و ریاضت، به مرتبه‌ای می‌رسد که حق، گوش و چشم او می‌شود. این حالت، در حدیث قدسی قرب نوافل چنین توصیف شده است: «من به گوش و چشم بنده‌ام می‌شوم که با آن می‌شنود و می‌بیند». اما در قرب فرائض، عبد در حق محو می‌شود و حق به طور کامل در او ظهور می‌یابد.

کمال اولیای کامل

اولیای کامل، در مقام جمع، هر دو مرتبه قرب نوافل و فرائض را دارا هستند. این مقام، کمال نهایی سالک است که در آن، او هم مظهر اسماء الهی است و هم در حق فانی شده است. این جمع، گویی آینه‌ای است که هم نور حق را بازمی‌تاباند و هم خود در آن نور محو می‌شود.

بخش چهارم: وحدت وجود و نقد مفاهیم

وحدت شخصیه وجود

وحدت شخصیه وجود، هستی را به صورت لابشرط (بدون قید) معرفی می‌کند، که در آن حق و عبد یکی هستند، اما در ظهورات مختلف متجلی می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که تفاوت حق و عبد، در نزول (ظهور خلقی) و صعود (فنای در حق) است، نه در دوگانگی ذاتی. این مفهوم، اساس عرفان نظری است که هستی را واحد می‌داند و تفاوت‌ها را در مراتب ظهور می‌بیند.

درنگ: وحدت شخصیه وجود، بر یکتایی هستی تأکید دارد. حق و عبد، در ذات واحدند و تفاوت آنها در نزول (ظهور خلقی) و صعود (فنای در حق) است.

نقد حلول و اتحاد

استاد فرزانه قدس‌سره، دیدگاه‌هایی که حق و عبد را دو موجود جداگانه فرض می‌کنند و از حلول یا اتحاد سخن می‌گویند، مورد نقد قرار می‌دهند. اتحاد، به معنای پیوستن دو موجود، نشانه کثرت و ضعف است، در حالی که وحدت، حقیقت توحید است. این نقد، بر لزوم پرهیز از دوگانگی در فهم رابطه حق و عبد تأکید دارد.

تمثیل آب و قطره

برای تبیین وحدت وجود، استاد فرزانه قدس‌سره به تمثیل آب و قطره اشاره می‌کنند. آب روان، در کاسه یا به صورت قطره، همچنان آب است و اوصاف خلقی (مانند قطره) تنها ظهورات مقید آن هستند. این تمثیل، نشان می‌دهد که حقیقت واحد است و اوصاف خلقی، تغییری در ذات آن ایجاد نمی‌کنند. گویی قطره، جلوه‌ای از دریای بی‌کران حق است که در ظرف محدودیت ظاهر شده، اما ذاتاً همان دریاست.

بخش پنجم: نقد علم نظری و اهمیت وصول عملی

نقد علم نظری

استاد فرزانه قدس‌سره، برتری وصول عملی بر علم نظری را مورد تأکید قرار می‌دهند. بحث‌های نظری، هرچند شیرین، بدون وصول عملی ارزش چندانی ندارند. علم نظری، گویی سایه‌ای از حقیقت است، اما وصول، خود حقیقت است. این دیدگاه، بر لزوم تمرکز بر سلوک عملی به جای مباحثات نظری تأکید دارد.

درنگ: وصول عملی به حقیقت، بر علم نظری برتری دارد. بحث‌های نظری بدون تجربه عینی، کار افراد بی‌کار است و ارزش عملی ندارد.

مراتب یقین

مراتب یقین، شامل علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین، مراحل سلوک را از علم نظری تا تجربه عینی و وصول کامل به حق نشان می‌دهند. این تقسیم‌بندی، گویی پلکانی است که سالک را از آگاهی ذهنی به شهود عینی و اتحاد با حقیقت الهی هدایت می‌کند.

بخش ششم: نقد مثال‌های نادرست و نزاع‌های بی‌حاصل

نقد تمثیل کواکب و شمس

استاد فرزانه قدس‌سره، تمثیل اختفاء کواکب در برابر خورشید را برای تبیین اختفاء خلق در حق نادرست می‌دانند، زیرا کواکب همچنان وجود دارند، اما خلق در حق به طور کامل محو می‌شود. این نقد، بر لزوم انتخاب مثال‌های دقیق و متناسب با حقیقت عرفانی تأکید دارد.

نقد نزاع‌های بی‌حاصل

نزاع‌های میان عرفا، متکلمان و فلاسفه بر سر مثال‌های نادرست، بی‌حاصل است و از وصول به حقیقت بازمی‌دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، بر پرهیز از این نزاع‌ها و تمرکز بر وصول عملی تأکید می‌کنند. این دیدگاه، گویی دعوتی است به ترک جدال‌های بی‌ثمر و روی آوردن به سیر و سلوک حقیقی.

بخش هفتم: تبدیل صفات و فرآیند سلوک

تبدیل صفات بشری به الهی

تبدیل صفات بشری به صفات الهی، هدف نهایی سلوک عرفانی است. این فرآیند، تدریجی و دشوار است و نیازمند صبر و تلاش مداوم است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تبدیل را به معادله‌ای ریاضی تشبیه می‌کنند: هرچه صفت خلقی محو شود، صفت الهی جای آن را می‌گیرد. این معادله، رابطه متقابل گناه و عبادت را نشان می‌دهد، جایی که کاهش گناه، به افزایش تمایل به عبادت منجر می‌شود.

درنگ: تبدیل صفات بشری به الهی، فرآیندی تدریجی است که با محو صفات خلقی، اوصاف ربوبی در سالک ظهور می‌یابد. این تبدیل، هدف نهایی سلوک عرفانی است.

نقد ساده‌انگاری در ترک گناه

استاد فرزانه قدس‌سره، ساده‌انگاری در ترک گناه را مورد نقد قرار می‌دهند. ترک گناه و هدایت، فرآیندی تدریجی است و یک‌باره رخ نمی‌دهد. این دیدگاه، بر لزوم صبر و استمرار در سلوک تأکید دارد، گویی سالک باید گام به گام، سنگ‌های مسیر را بردارد تا به قله حقیقت برسد.

بخش هشتم: اهمیت قرائت قرآن کریم

تأکید بر قرائت قرآن

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه کریمه ﴿فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾ (هر چه از قرآن می‌توانید بخوانید)، بر اهمیت قرائت مداوم قرآن کریم تأکید دارند. قرائت قرآن، بخشی جدایی‌ناپذیر از سلوک معنوی است که دل را به سوی حقیقت روشن می‌سازد.

نقد غفلت از قرآن

غفلت از قرائت قرآن کریم، به ویژه در میان اهل علم، مورد نقد استاد فرزانه قدس‌سره است. آنان تأکید دارند که علم دینی، بدون انس با قرآن، کامل نیست. این نقد، گویی هشداری است به اهل علم که از دریای معارف قرآن کریم غافل نمانند.

بخش نهم: تصرف در وجود به اراده الهی

سالک در مقام قرب، به اراده الهی در وجود تصرف می‌کند. این تصرف، به معنای تبدیل شدن عبد به مظهر اسماء الهی است، جایی که او دست، چشم و گوش حق می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، این حالت را با استناد به حدیث قرب نوافل تبیین می‌کنند: «من به گوش و چشم بنده‌ام می‌شوم که با آن می‌شنود و می‌بیند». این مقام، اوج سلوک عرفانی است که سالک در آن، به اراده الهی عمل می‌کند.

درنگ: سالک در مقام قرب، به اراده الهی در وجود تصرف می‌کند و به مظهر اسماء الهی تبدیل می‌شود. این مقام، اوج سلوک عرفانی است.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل عمیق مفاهیم عرفانی فصوص الحکم پرداخته و موضوعاتی چون اختفاء خلق در حق، ظهور ربوبیت، قرب نوافل و فرائض، و وحدت وجود را با دقتی علمی و زبانی متین بررسی کرده است. اختفاء خلق در حق، به معنای محو اوصاف امکانی در برابر اطلاق ربوبی است، و محبوبین، به واسطه اجتبای الهی، به وصول می‌رسند. نقد مثال‌های نادرست و تأکید بر وحدت وجود، از نکات محوری این بحث است. همچنین، تبدیل تدریجی صفات بشری به الهی و اهمیت قرائت قرآن کریم، از دیگر محورهای کلیدی این نوشتار است. این اثر، می‌تواند به عنوان منبعی ارزشمند برای پژوهش‌های عرفانی و دینی در فضای آکادمیک مورد استفاده قرار گیرد.

با نظارت صادق خادمی