متن درس
قرب نوافل و فرائض و نسبت آن با کمال انسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۷)
دیباچه
این نوشتار، بازنمایی علمی و ساختارمند درسگفتار نود و هفتم از سلسله مباحث شرح فصوص الحکم است که به همت استاد فرزانه قدسسره ارائه شده است. موضوع محوری این درسگفتار، تبیین مفاهیم عمیق قرب نوافل و فرائض، نسبت این مفاهیم با کمال انسانی، و جایگاه والای آنها در سلوک عرفانی و شرعی است. این بازنویسی، با رویکردی دانشگاهی و با هدف ارائه تحلیلی ژرف و منسجم از مفاهیم عرفانی، به گونهای تنظیم شده که تمامی جزئیات و نکات کلیدی درسگفتار را با دقت و امانت کامل در بر گیرد. ساختار این متن، به صورت نکتهمحور و با تحلیلهای تفصیلی همراه شده تا درک دقیقتری از مراتب سلوک و غایت خلقت انسانی فراهم آورد..
بخش نخست: مبانی قرب نوافل و فرائض در عرفان نظری
مفهوم قرب و جایگاه آن در سلوک
قرب، غایت خلقت و مقصد نهایی سلوک انسانی است که در لسان عرفان به دو گونه نوافل و فرائض تقسیم میشود. این تقسیمبندی، محور بحثهای عرفانی در باب سلوک بوده و ریشه در شرع مقدس دارد. قرب، به مثابه پلی است که سالک را از کثرت وجودی به وحدت الهی رهنمون میسازد، و در این مسیر، نوافل و فرائض چون دو بال، سالک را به سوی معبود میبرند.
| درنگ: قرب، سعادت و غایت کمال موجودات، بهویژه انسان، است و در دو مرتبه نوافل (اختیاری) و فرائض (الزامی) محقق میشود. |
تعریف نافله و فريضه
نافله، عملی مستحسن و مأموربه غیرالزامی است که در آن، اختیار سالک دخیل بوده و الزام شرعی بر آن مترتب نیست. این عمل، هر خیر غیرالزامی را در بر میگیرد و قیدی خاص بر آن حاکم نیست. در مقابل، فريضه عملی مأموربه است که الزام و اطاعت در آن واجب بوده و جوهره آن، التزام به امر الهی است.
| درنگ: تنها تفاوت نافله و فريضه در الزام و اختیار است، نه در ماهیت عبادی بودن آنها، زیرا هر دو مأموربه و محبوب خداوندند. |
عبادی بودن تمامی افعال سالک
بر اساس آیه شریفه وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (الذاريات: ۵۶) – جز این نیافریدم جن و انس را مگر برای اینکه مرا بپرستند – تمامی افعال انسان در چارچوب عبادت قرار میگیرد. برای سالک عارف، هیچ فعلی غیرعبادی وجود ندارد؛ حتی خوردن، آشامیدن و تنفس او با نیت قربت، عبادت محسوب میشود. این دیدگاه، جامعیت عبادت را در سلوک عرفانی نشان میدهد.
| درنگ: سالک عارف هیچ فعل غیرعبادی ندارد؛ تمامی اعمال او، از تنفس تا کارهای روزمره، با قصد قربت، عبادت است. |
محبوبیت مأموربه در نزد خداوند
هر مأموربه، به دلیل نشأت گرفتن از حب الهی، محبوب خداوند است. نواهی و معاصی مورد کراهت حقاند، اما مأموربهها، چه الزامی و چه غیرالزامی، از حب الهی سرچشمه میگیرند و در مسیر قرب به سوی او قرار دارند.
جمعبندی بخش نخست
مفاهیم قرب نوافل و فرائض، ریشه در شرع مقدس داشته و در عرفان نظری به گونهای عمیق تبیین شدهاند. نافله و فريضه، هر دو عبادی و مأموربهاند، اما تفاوت آنها در الزام و اختیار است. این مفاهیم، محور سلوک عرفانی بوده و تمامی افعال سالک را در بر میگیرند، به گونهای که حتی تنفس او میتواند ذکر خفی و عبادت باشد.
بخش دوم: مراتب قرب و فاعلیت در نوافل و فرائض
فاعلیت عبد و حق در قرب نوافل
در قرب نوافل، سالک فاعل اصلی است و حق تعالی به مثابه آلت او عمل میکند. چنانکه در حدیث قدسی آمده، خداوند سمع، بصر، لسان و ید عبد میشود. در این مرتبه، سالک با اختیار خود عمل کرده و حق، ابزار تحقق اراده اوست. این حالت، به نقش فعال سالک در نوافل اشاره دارد.
| درنگ: در قرب نوافل، عبد فاعل است و حق آلت او میشود؛ این مرتبه، به اختیار و تلاش ذاتی سالک وابسته است. |
فاعلیت حق و آلت بودن عبد در قرب فرائض
در قرب فرائض، حق تعالی فاعل اصلی است و سالک، آلت فعل الهی میشود. در این مرتبه، عبد فاقد اختیار بوده و ظرف الزام الهی است. این حالت، به حقانیت محض فرائض و برتری آن بر نوافل اشاره دارد.
| درنگ: در قرب فرائض، حق فاعل است و عبد آلت او؛ این مرتبه، به دلیل فاعلیت حق، از حقانیت بیشتری برخوردار است. |
تفاوت «بي يسمع و يرى» در نوافل و فرائض
در قرب نوافل، «بالحق الإنسان يسمع و يرى» (حق، آلت انسان است)، و در قرب فرائض، «بالإنسان الحق يسمع و يرى» (انسان، آلت حق است). این تمایز، به تفاوت فاعلیت در این دو مرتبه اشاره دارد و نشاندهنده دقت عرفانی در تبیین مراتب قرب است.
افضلیت قرب فريضه
قرب فريضه، به دلیل فاعلیت حق و عدم دخالت اختیار عبد، افضل، اهم، أتقن و أدوم از قرب نافله است. این برتری، ریشه در الزام و حقانیت فرائض دارد که مستقیماً به اراده الهی متصل است.
| درنگ: قرب فريضه، به دلیل فاعلیت حق و عدم دخالت اختیار عبد، از قرب نافله برتر و پایدارتر است. |
جمعبندی بخش دوم
مراتب قرب نوافل و فرائض، بر اساس فاعلیت حق یا عبد تمایز مییابند. در نوافل، سالک فاعل است و حق آلت او، و در فرائض، حق فاعل است و عبد آلت او. این تمایز، به برتری فرائض و حقانیت آنها اشاره دارد، و سالک را به سوی تسلیم کامل در برابر اراده الهی رهنمون میسازد.
بخش سوم: مبانی شرعی و روایی قرب نوافل و فرائض
ریشه شرعی قرب نوافل و فرائض
مفاهیم قرب نوافل و فرائض، از ابداعات عرفان نبوده و ریشه در شرع مقدس دارند. این مفاهیم، از مأثورات شرعی به عرفان منتقل شده و در کتب شیعه و سنی، از جمله کافی، وافی و بحارالانوار، به تواتر معنوی نقل شدهاند.
| درنگ: قرب نوافل و فرائض، ریشه در شرع داشته و از مأثورات معتبر شیعه و سنی استخراج شده است. |
روایت کافی در باب اهانت به مؤمن
در کتاب شریف کافی (جلد دوم، باب من أذى المسلمين و احتقرهم)، روایتی از رسول خدا (ص) نقل شده است: «کسی که ولیای از اولیای مرا اهانت کند، با محاربه من روبرو است.» این روایت، عظمت مؤمن و جایگاه والای او را نشان میدهد.
حصر قرب در فرائض
در همان روایت، آمده است: «ما تقرب إلي عبد بشيء أحب إلي مما افترضت عليه» – هیچ چیز برای بنده به سوی من محبوبتر از فرائضی که بر او واجب کردهام نیست. این حصر، به اهمیت بیبدیل فرائض در قرب الهی تأکید دارد.
| درنگ: فرائض، به دلیل انحصار در قرب الهی، محبوبترین و نزدیکترین راه به سوی خداوندند. |
قرب نافله در روایت
در ادامه روایت، نافله نیز سبب قرب دانسته شده تا جایی که خداوند عبد را دوست میدارد. در این حالت، حق سمع، بصر، لسان و ید عبد میشود و دعای او مستجاب میگردد. این آثار، به مرتبه نازلتر نافله نسبت به فرائض اشاره دارد.
مأثورات در باب آلت بودن عبد
مأثورات متعدد، بهویژه در شیعه، عبد را در فرائض آلت حق میدانند. برای نمونه، امیرالمؤمنین (ع) خود را یدالله، عینالله و جنبالله معرفی کردهاند، که نشاندهنده جایگاه والای معصومین به عنوان آلت حق است.
آیه بیعت و تأیید قرب فرائض
آیه شریفه إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (الفتح: ۱۰) – همانا کسانی که با تو بیعت میکنند، در حقیقت با خدا بیعت میکنند؛ دست خدا بالای دستهای آنهاست – نشان میدهد که دست رسول (ص) آلت حق است. این آیه، به ظرافت قرآنی در بیان آلت بودن عبد در فرائض اشاره دارد.
اطاعت مطلقه معصومین
آیه شریفه أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (النساء: ۵۹) – از خدا و پیامبر و اولیالامر از میان خودتان اطاعت کنید – بر اطاعت مطلقه از معصومین تأکید دارد. غیرمعصوم، به دلیل مشروط بودن اطاعت، نمیتواند اولیالامر باشد.
| درنگ: اطاعت مطلقه، مختص معصومین است و اطاعت غیرمعصوم در ظرف تنزیل و با شرایط خاص است. |
جمعبندی بخش سوم
مفاهیم قرب نوافل و فرائض، از مأثورات شرعی و آیات قرآنی سرچشمه گرفته و در عرفان نظری بسط یافتهاند. روایات معتبر، بهویژه در کتب شیعه، بر افضلیت فرائض و آلت بودن عبد در این مرتبه تأکید دارند. آیات بیعت و اطاعت، جایگاه والای معصومین را به عنوان آلت حق نشان میدهند.
بخش چهارم: مراتب سلوک و کمال انسانی
ارتفاع صفات انسانی و ظهور صفات الهی
هرگاه صفتی از صفات انسانی سالک کاسته شود، صفتی الهی جای آن را میگیرد. این فرآیند، به فنای صفات بشری و تحقق صفات الهی در وجود سالک اشاره دارد و مرتبهای از سلوک را نشان میدهد که سالک در آن به قرب الهی نائل میشود.
| درنگ: با کاسته شدن صفات انسانی، صفات الهی در وجود سالک ظهور مییابد و او را به مقام قرب رهنمون میسازد. |
معجل و مؤجل بودن قرب
قرب ممکن است معجل (نقد در دنیا) یا مؤجل (در آخرت) باشد. برای کاملان و اولیای الهی، این قرب در دنیا محقق میشود، در حالی که برای دیگران، در برزخ یا قیامت به کمال میرسد.
کاملان و قیامت در دنیا
کاملان و افرادی که قیامتشان در دنیا قائم شده، در حیات دنیوی به فنای در حق رسیدهاند. این افراد، در ظاهر دنیویاند، اما باطن آنها در حق فانی است و به کمال انسانی دست یافتهاند.
| درنگ: کاملان در دنیا به فنای در حق میرسند و قیامتشان در حیات دنیوی قائم میشود. |
ساعة موعود و تحقق قرب در آخرت
قرب مؤجل، همان ساعة موعود است که به لسان انبیا وعده داده شده و به قیامت کبری اشاره دارد. در این مرتبه، حق برای همگان آشکار شده و معرفت کامل محقق میگردد.
مراتب سلوک: از نافله تا احدی
مراتب قرب نوافل و فرائض به چهار سطح تقسیم میشود: نافله، فريضه، جمع و احدی. در مرتبه نافله، حظوظ نفسانی دخیل است. در فريضه، سالک به مقام «حب فیالله و بغض فیالله» میرسد. در مقام جمع، سالک هر دو مرتبه نوافل و فرائض را در خود جمع میکند، و در مقام احدی، از قید نافله و فريضه آزاد شده و به «وجدتك أهلاً للعبادة» میرسد.
| درنگ: مقام احدی، مرتبهای است که سالک از قید نافله و فريضه آزاد شده و به جنت لقاء و وصال الهی میرسد. |
جنت لقاء و غایت سلوک
در مقام احدی، سالک به جنت لقاء میرسد که فراتر از بهشت نعیم یا خوف از نار است. این مرتبه، وصال کامل به حق و غایت عرفانی سلوک است.
جمعبندی بخش چهارم
مراتب سلوک از قرب نافله آغاز شده و به فريضه، جمع و نهایتاً احدی میرسد. کاملان در دنیا به فنای در حق نائل میشوند، در حالی که دیگران در برزخ یا قیامت به این کمال میرسند. جنت لقاء، غایت سلوک و مقصد نهایی سالک است که در آن، از تمامی قیود رها میشود.
بخش پنجم: عمل و نیت در سلوک عرفانی
اهمیت نیت و قصد قربت
هر عملی با قصد قربت، عبادت است، حتی کارهای روزمره مانند کار در خانه. بدون نیت قربت، عمل باطل و به ریا آلوده میشود. خیر نیت مؤمن، به دلیل تعیینکننده بودن آن در عبادت، از عملش برتر است.
| درنگ: نیت قربت، معیار تمایز عبادت از غیرعبادت است و بدون آن، عمل باطل و به ریا آلوده میشود. |
نقد علم بدون عمل
علم و کلام فاخر بدون عمل، شقشقة هدرة و بیفایده است. علم بدون عمل، در قیامت به ضرر انسان بوده و او را از حق دور میسازد.
| درنگ: علم بدون عمل، جز دوری از حق نتیجهای ندارد و سالک را از سعادت بازمیدارد. |
تمثیل عیاران و ضرورت عمل
همچون عیاران که پهلوان دیگران به کار خود نمیآید، مقام اولیا نیز برای سالک بیعمل سودی ندارد. سالک باید خود به سلوک بپردازد و از تکیه بر مقامات دیگران پرهیز کند.
تلخی عمل برای خدا
عمل برای خدا، حتی اگر تلخ و دشوار باشد، ارزشمند است. سالک باید با خلوص، حتی اعمال سخت را برای رضای الهی انجام دهد.
نماز در طبیعت و خطر ریا
نماز در طبیعت با حال خوش، ارزشمند است، اما نباید به ریا منجر شود. حال خوش در عبادت، ثانوی است و اصل، خلوص در نیت است.
فرائض اولیا و تبدیل نافله به فريضه
اولیای خدا فرائض را با جان و دل انجام داده و نوافل را به فرائض تبدیل میکردند. در مرتبه کمال، سالک نافله ندارد، زیرا تمامی اعمالش فريضه است.
| درنگ: اولیای خدا نوافل را به فرائض تبدیل کرده و در مرتبه کمال، تمامی اعمالشان فريضه میشود. |
جمعبندی بخش پنجم
نیت قربت، محور عبادت و معیار سعادت است. علم بدون عمل، بیفایده و مضر است، و سالک باید با خلوص، حتی اعمال دشوار را برای خدا انجام دهد. اولیای الهی با تبدیل نوافل به فرائض، به مرتبه اعلای سلوک میرسند.
بخش ششم: نقد تأویلات و دشواریهای سلوک
نقد تأویلات نادرست
برخی تأویلات که نافله را غیرعبادی یا فاقد امر میدانند، نادرست است. نافله نیز مأموربه و عبادی است، اما غیرالزامی. این نقد، به ضرورت دقت در مفاهیم عرفانی تأکید دارد.
نقد عبارت نادرست در متن اصلی
عبارت «يتصرف في الوجود بما أراد الله» در قرب نوافل نادرست است، زیرا در این مرتبه، عبد فاعل است و حق آلت او. این عبارت، با فاعلیت حق در فرائض سازگار است.
دشواری طی طریق و رهایی از نفس
مشکل اصلی سالک، نه در فهم قرب، بلکه در طی مسیر سلوک و رهایی از معرکه نفس است. نفس، مانع اصلی قرب بوده و رهایی از آن، شرط وصال و سعادت است.
| درنگ: مشکل اصلی سالک، در طی مسیر سلوک و رهایی از نفس است، نه صرف فهم مفاهیم قرب. |
فطرت الهی و تصفیه کدرات
بر اساس آیه شریفه فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا (الروم: ۳۰) – فطرتی که خدا مردم را بر آن سرشته است – فطرت انسان الهی است، اما کدرات مانع ظهور آن در دنیاست. این کدرات، اگر در دنیا تصفیه نشود، در آخرت با آتش صاف میگردد.
بداهت حق در قیامت
در قیامت، حق برای همگان بدیهی است، زیرا فطرت الهی آشکار میشود. در این مرتبه، هیچکس با حق اختلاف ندارد و مشکل به خود افراد بازمیگردد.
آیه «لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ»
آیه شریفه لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ (الأنعام: ۲۸) – اگر بازگردند، به همان چیزی که از آن نهی شدهاند بازمیگردند – نشان میدهد که گناه، نشانه ماهیت فرد است و بازگشت گناهکاران، نتیجهای جز تکرار گناه ندارد.
کفایت یکبار زندگی
یکبار زندگی برای محاسبه اعمال کافی است. انسان باید در همین دنیا به سلوک بپردازد و از فرصت حیات بهره گیرد.
جمعبندی بخش ششم
طی مسیر سلوک، دشوارترین مرحله برای سالک است که نیازمند رهایی از نفس و تصفیه کدرات فطرت است. تأویلات نادرست و عدم دقت در مفاهیم عرفانی، مانع فهم صحیح قرب میشود. قیامت، مرتبهای است که حقیقت برای همگان آشکار شده و فطرت الهی ظهور مییابد.
نتیجهگیری و جمعبندی کل
درسگفتار نود و هفتم شرح فصوص الحکم، به تبیین مفاهیم عمیق قرب نوافل و فرائض و نسبت آنها با کمال انسانی پرداخته است. قرب، غایت خلقت و سعادت انسان است که در مراتب نافله، فريضه، جمع و احدی محقق میشود. فرائض، به دلیل فاعلیت حق و عدم دخالت اختیار عبد، افضل و اهماند، در حالی که نوافل، با فاعلیت عبد، مرتبه نازلتری دارند. این مفاهیم، ریشه در قرآن کریم و مأثورات شرعی داشته و در عرفان نظری تبیین شدهاند. اولیای معصومین، مصداق اعلای مراتب قرباند و مبدأ صحیح بحث از آنهاست. علم بدون عمل، بیفایده و مضر است، و مشکل اصلی سالک، در طی مسیر سلوک و رهایی از نفس است. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، تلاش دارد تا مفاهیم عرفانی را در قالبی علمی و منسجم ارائه دهد و سالک را به سوی وصال الهی رهنمون سازد.
| با نظارت صادق خادمی |