متن درس
تحلیل عرفانی و فلسفی مفهوم حمد در فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۹)
دیباچه
مفهوم حمد، بهمثابه یکی از ارکان بنیادین ارتباط وجودی انسان با حقتعالی، در عرفان نظری و فلسفه اسلامی جایگاهی بس والا دارد. این مفهوم، که دربردارنده ستایش و تعریف ذات اقدس الهی است، نهتنها در مراتب قولی، فعلی و حالی ظهور مییابد، بلکه بهعنوان پلی وجودی، انسان را به مقام قرب الهی رهنمون میسازد. در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، مفهوم حمد از منظری عمیق و چندلایه بررسی شده و با رویکردی عرفانی، فلسفی و کلامی، ابعاد گوناگون آن تبیین گردیده است. هدف این بازنویسی، ارائه متنی علمی و دانشگاهی است که با حفظ تمامی جزئیات و نکات اصلی، به زبانی فاخر و متین، مفاهیم عمیق عرفانی را برای مخاطبان متخصص روشن سازد. ساختار این اثر، با عناوین و زیرعناوین دقیق، توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی، بهگونهای طراحی شده که محتوایی منسجم و جذاب ارائه دهد.
بخش نخست: مبانی نظری حمد و اقسام آن
تعریف حمد و شرط تطهیر
حمد، بهمعنای ستایش و تعریف محمود (حقتعالی) است که در عرفان نظری، عملی وجودی تلقی میشود و تحقق آن مشروط به تطهیر قلب از خبائث ثلاثه، یعنی شرک، نفاق و ریا، است. این خبائث، چونان حجابهایی بر قلب انسان سایه میافکنند و مانع از اتصال خالص به ذات اقدس الهی میگردند. استاد فرزانه قدسسره در تبیین این نکته میفرمایند: «تمام الحمد به دفع الشرک و النفاق و الریا است». بدینمعنا که حمد کامل، تنها در سایه پاکی از این امراض وجودی محقق میشود، زیرا وجود شرک، نفاق یا ریا، حمد را به ناخالصی میآلاید و از حقیقت آن دور میسازد.
درنگ: حمد خالص، نیازمند تطهیر از شرک، نفاق و ریا است، زیرا این خبائث، قلب را از اتصال به حق بازمیدارند و حمد را به نقص میکشانند.
تقسیمبندی حمد
حمد در سه مرتبه قولی، فعلی و حالی ظهور مییابد. حمد قولی، ستایش حقتعالی با زبان است؛ حمد فعلی، تجلی ستایش در اعمال جوارحی (مانند رکوع و سجود) یا جوانحی (مانند تفکر و اراده) است؛ و حمد حالی، ستایشی است که در قلب و روح انسان رخ میدهد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حمد حالی، در واقع فعلی جوانحی است، زیرا قلب و روح، محل تجلی افعال باطنیاند. این تقسیمبندی، ریشه در مراتب وجودی انسان دارد و حمد حالی، به دلیل اتصال به قلب، از مرتبهای برتر برخوردار است.
درنگ: حمد حالی، به دلیل اتصال به قلب و روح، از حمد قولی و فعلی برتر است، زیرا قلب، جایگاه اصلی تقرب به حقتعالی است.
تمایز حمد جلی و خفی
حمد جوارحی، به دلیل ماهیت ظاهریاش، همواره جلی است، اما حمد جوانحی (قلبی) میتواند جلی یا خفی باشد. حمد خفی، که در باطن انسان رخ میدهد، از مرتبهای عمیقتر برخوردار است و به ذکر قلبی اشاره دارد که از ظواهر مادی فراتر میرود. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حمد جوارحی خفی ندارد و حمد جوانحی و قلبی است که خفی و جلی دارد». این تمایز، نشاندهنده عمق وجودی حمد حالی است که قلب را به مقام شهود رهنمون میسازد.
حمد قولی به لسان حق
حمد قولی، باید با لسان حق، یعنی کلامی که با حقیقت الهی سازگار است، انجام شود. این کلام، در قرآن کریم و احادیث انبیا تجلی یافته قلب، از هرگونه نقص مبراست. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حمد قولی، نه صرفاً توقیفی (محدود به نصوص خاص)، بلکه باید با آنچه حقتعالی بر لسان انبیا نازل فرموده، همخوانی داشته باشد. این نکته، بر اهمیت تبعیت از کلام الهی در ستایش حقتعالی دلالت دارد.
درنگ: حمد قولی باید به لسان حق باشد، یعنی با کلام الهی که در قرآن کریم و احادیث متجلی است، سازگار باشد.
شرط تطهیر در حمد فعلی
حمد فعلی، که در اعمال جوارحی مانند رکوع و سجود ظهور مییابد، نیازمند تطهیر حامد از شرک، نفاق و ریا است. بدون این تطهیر، اعمال جوارحی نمیتوانند بهعنوان حمد خالص پذیرفته شوند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «کسی که میخواهد حمد الحق کند، باید خود را از خبائث ثلاث تطهیر کند». این تطهیر، پاکی وجودی است که جوارح را در مسیر حق به کار میاندازد.
ناسازگاری حمد با غفلت
حمد خالص، با غفلت، شرک، نفاق و ریا ناسازگار است، زیرا این حالات، مانع حضور قلب و اخلاص در حمد میگردند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حامد حقیقی نمیتواند غافل باشد، زیرا غفلت، قلب را از اتصال به حق بازمیدارد و حمد را از حقیقت خود تهی میسازد.
درنگ: حمد خالص، با غفلت و خبائث ثلاثه ناسازگار است، زیرا این حالات، مانع حضور قلب و اخلاص در ستایش حقتعالی میشوند.
برتری حمد حالی
حمد حالی، به دلیل اتصال به قلب و روح، از سایر اقسام حمد برتر است. استاد فرزانه قدسسره به نقل از امام جواد علیهالسلام میفرمایند: «قصد به سوی خداوند با قلب، رساتر از به زحمت انداختن جوارح با اعمال است». این حدیث، بر اولویت باطن بر ظاهر در عبادت تأکید دارد و حمد حالی را بهعنوان مرتبهای والا در تقرب به حق معرفی میکند.
بخش دوم: حمد مظهر و مُظهر
تقسیم حمد به مظهر و مُظهر
حمد به دو نوع مُظهر (حق که مخلوقاتش را حمد میکند) و مظهر (خلق که خالق را حمد میکنند) تقسیم میشود. حمد مُظهر، تجلی فیض الهی در خلق است، و حمد مظهر، پاسخ خلق به این فیض در قالب ستایش خالق. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حمد بر دو قسم است حقیقتاً، حمد المظهر و حمد المُظهر». این تقسیمبندی، بر رابطه دوسویه حق و خلق در حمد دلالت دارد.
درنگ: حمد مُظهر، تجلی فیض الهی در خلق است، و حمد مظهر، پاسخ خلق به این فیض در قالب ستایش خالق.
حمد مطلق و مقید
حمد مطلق، حمد حق به لسان حق است که بدون محدودیت و مقابل تحقق مییابد، و حمد مقید، حمد خلق است که به لسان، عمل یا قلب محدود میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حمد مطلق، در مرتبه احدیت حق ظهور مییابد، در حالی که حمد مقید، در مرتبه مظاهر خلق متجلی است.
حمد بلامقابل اولیای خدا
حمد بلامقابل، حمدی است که بدون انتظار نعمت یا دفع بلا انجام میشود و مختص اولیای الهی است. این حمد، که در کلام «فزت و ربّ الکعبه» تجلی یافته، نشاندهنده تسلیم کامل به اراده الهی است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حمد بلامقابل است که از اولیای خدا سر میزند».
درنگ: حمد بلامقابل، مختص اولیای الهی است که در هر حال، حق را ستایش میکنند و به مقام تسلیم و عجز میرسند.
نقد تحقیر ذکر و تسبیحات
استاد فرزانه قدسسره با نقد تحقیر ذکر و تسبیحات، بر ضرورت ادای تسبیحات حضرت زهرا سلاماللهعلیها با حضور قلب و وقت کافی تأکید دارند. ذکر سریع و بدون توجه، تحقیر ذکر است و از ارزش وجودی آن میکاهد. این تسبیحات، بهعنوان اذن دخول دعا، جایگاه والایی در عرفان دارند.
ضرورت اراده و اختیار در حمد
حمد خالص، نیازمند اراده و اختیار حامد است. بدون اختیار، اعمال به عادت تبدیل شده و از ارزش وجودی میافتند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «برای تحقق حمد، اراده و اختیار لازم است». این نکته، بر اهمیت حضور قلب و نیت خالص در حمد تأکید دارد.
بخش سوم: علم و کمال در حمد
علم مرکب و کمال انسان
کمال علم انسانی، در علم مرکب (علم به علم) نهفته است که با اراده و اختیار همراه است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «کمال العلم للانسان این علم مرکب است». این علم، انسان را از سایر موجودات متمایز میکند و مؤمن را به دلیل دارا بودن این علم، از کافر متمایز میسازد.
درنگ: علم مرکب، که خودآگاهی و معرفت به حق است، انسان را به مرتبه کمال میرساند و مؤمن را از کافر متمایز میکند.
بخش چهارم: تطبیق و تحلیل عرفانی حمد
حمد قولی در قرآن کریم
حمد قولی، ستایش حق با لسان انبیا است که با کلام الهی سازگار بوده و از نقص مبراست. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حمد قولی، حمد اللسان و ثناؤه علیه بما اثنی الحق علیه نفسه علی لسان الانبیاء علیهمالسلام». این حمد، به دلیل تبعیت از لسان انبیا، در مرتبهای والا قرار دارد.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
بگو او خدای یگانه است.
حمد فعلی و خیرات
حمد فعلی، شامل اعمال بدنی (مانند صلاة و صوم) و خیرات (مانند دستگیری خلق) است که با نیت قربت انجام میشوند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حمد فعلی، ایتاء بالاعمال البدنیة من العبادات و الخیرات». خیرات، در مقابل عبادات خاص، به اعمال عام خیر اشاره دارد که با نیت الهی انجام میشوند.
نیت قربت در حمد فعلی
حمد فعلی، باید با نیت خالص برای خدا و توجه به جناب کریم او انجام شود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که توجه به جناب کریم، به معنای دیدن خلق بهعنوان مظهر حق است، چنانکه در اصل عرفانی «جهان خرم از اوست» متجلی است.
وجوب حمد بر هر عضو
حمد، نهتنها بر انسان، بلکه بر هر عضو و جارحه واجب است، زیرا هر عضو باید در مسیر حق به کار رود. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «یجب علی کل عضو، کالشکر». این وجوب، به شعور ذاتی اعضا در عالم عرفان اشاره دارد.
درنگ: حمد بر هر عضو واجب است، زیرا هر جزء وجود انسان باید در خدمت ستایش حقتعالی باشد.
کفران نعمت در برابر حمد
استفاده از جوارح در غیر مسیر حق، مانند آزار خلق، کفران نعمت است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «اگر انسان دست دارد و مردمآزاری کرد، کفران نعمت است». این کفران، انحراف از مسیر الهی است که جوارح را از وظیفه اصلیشان دور میکند.
تسلسل شکر و حمد
شکر و حمد، تسلسلی است که به مقام عجز میرسد، جایی که انسان به ناتوانی خود در برابر حق اعتراف میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «شکر میکنی، خود شکر هم شکر دارد». این تسلسل، به عبودیت و تسلیم کامل در برابر حق رهنمون میشود.
عجز، مقصد نهایی حمد
مقصد نهایی حمد، رسیدن به مقام عجز است که انسان در برابر عظمت حق، ناتوانی خود را اظهار میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «میرسد به مقام عجز، اظهار العجز میکند». این مقام، بالاترین مرتبه عبودیت است که انسان را از خودبینی رها میسازد.
درنگ: عجز، مقصد نهایی حمد است که انسان را به تسلیم کامل و عبودیت در برابر حقتعالی میرساند.
نقد حظ نفس در اعمال
حمد و عبادت، نباید برای حظ نفس یا خشنودی خود انجام شود. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «لا طلباً لحظوظ النفس و مرضاتها». حظ نفس، مانع اخلاص است و اعمال را از مرتبه عبودیت به خودبینی تنزل میدهد.
حمد اولیا، تجلی فعل حق
اعمال اولیای خدا، تجلی فعل حق است، نه نفس، زیرا آنها به مرتبهای رسیدهاند که چیزی از خودشان صادر نمیشود. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «اولیاء خدا خیر ازشان صادر نمیشود، کل ما صدر من الحق تعالی صدر فقط». این مرتبه، به فنای فیالله اشاره دارد.
نقد خودبینی در اعمال
خودبینی و تصور اینکه اعمال از انسان صادر میشود، نتیجه غفلت است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «خیال میکنیم ما داریم کاری میکنیم». در عرفان، همه توفیقات از عنایت حق است و انسان، تنها مظهر فعل حق است.
درنگ: همه توفیقات از عنایت حق است و انسان، تنها مظهر فعل حق است، نه فاعل مستقل.
نقد عناوین خلقی
عناوین و القاب خلقی، انسان را به غفلت از حقیقت الهی سوق میدهند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «از بس که این اسم و فامیل و لقب و عناوین… باورمان شده». این نقد، به اصل وحدت وجود اشاره دارد که همه چیز از حق است.
تخلق به اخلاق الهی
حمد حالی، با تخلق به اخلاق الهی (مانند صفا و خلوص) محقق میشود که کمالات علمی و عملی را در نفس ملکه میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «التخلق بالاخلاق الالهیه». این تخلق، انسان را به مرتبه کمال میرساند.
نقد لسان کلامی در عرفان
استفاده از اصطلاحات کلامی مانند «وجوب» و «امر» در عرفان نادرست است، زیرا عرفان مبتنی بر عشق و شهود است، نه تکلیف. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «یجب، یأمر و اینها مال کاسبکارها است… عرفان همهاش عشق است». این نقد، بر تمایز عرفان از کلام تأکید دارد.
درنگ: عرفان، مبتنی بر عشق و محبت است، نه تکلیف و اصطلاحات کلامی.
حمد ذاتی حق
حمد ذاتی حق، در مرتبه جمع الهی (احدیت) تحقق مییابد، جایی که حق خود را با صفات کمالیه حمد میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حمد حق تعالی ذاته فی مقامه الجمعي الالهی قولاً». این حمد، تجلی صفات کمالیه حق است.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
بگو او خدای یگانه است.
حمد فعلی حق
حمد فعلی حق، خلق و اظهار کمالات جمالی و جلالی او از غیب به شهادت است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «فعلاً فهو اظهار کمالاته الجمالیه والجلالیه». خلق، در عرفان، تجلی فعل حق است که مظاهر را از مرتبه علم به عین میآورد.
تجلیات فیض اقدس
حمد حق، تجلی فیض اقدس و نور ازلی او در ذاتش است که مظاهر را به وجود میآورد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «تجلیاته فی ذاته بالفیض الاقدس الاول و ظهور النور الازلی». این فیض، اولین تجلی ذات حق است که مظاهر را متعین میکند.
شعر عرفانی و تبیین ذکر
در مرتبه کمال، سالک درمییابد که حق، هم مذکور، هم ذکر و هم ذاکر است. استاد فرزانه قدسسره به بیت عرفانی اشاره دارند: «بانّک مذکور و ذکر و ذاکر». این بیت، به وحدت وجود اشاره دارد که همه چیز از حق است و سالک، در سلوک، به این حقیقت میرسد.
درنگ: در مرتبه کمال، سالک درمییابد که حق، هم مذکور، هم ذکر و هم ذاکر است، و انسان تنها مظهر این ذکر است.
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تحلیل عمیق مفهوم حمد در ابعاد قولی، فعلی و حالی، و نسبت آن با مظهر و مُظهر پرداخت. حمد، بهعنوان عملی وجودی، نیازمند خلوص و تطهیر از شرک، نفاق و ریا است. حمد مطلق، مختص حق، و حمد مقید، متعلق به خلق است، و اولیای خدا با حمد بلامقابل، به مقام عجز و عبودیت میرسند. نقدهای مطرحشده بر اصطلاحات کلامی و تحقیر ذکر، بر ضرورت دقت در مفاهیم عرفانی تأکید دارند. این اثر، با افزودن توضیحات تبیینی و تمثیلات ادبی، محتوایی منسجم و علمی ارائه داده که میتواند بهعنوان منبعی معتبر در مطالعات عرفانی و فلسفی مورد استفاده قرار گیرد.
با نظارت صادق خادمی