متن درس
تبیین عرفانی وحدت ادیان و اعجاز قرآن در فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۵)
مقدمه
مباحث عرفانی و حکمی، بهویژه در حوزه وحدت ادیان، عصمت انبیا، عدالت الهی و اعجاز قرآن کریم، از جمله عمیقترین موضوعات معرفتیاند که در متون عرفانی مانند فصوص الحکم ابنعربی مورد توجه قرار گرفتهاند. درسگفتار حاضر، برگرفته از جلسه ۱۱۵ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی عرفانی، فلسفی و کلامی، به تبیین فص آمية از فصوص الحکم میپردازد. این گفتار، با تمرکز بر وحدت ادیان الهی در مبدأ، غایت و مسیر، جایگاه عصمت انبیا، عدالت الهی، اختلافات طبیعی و غیرطبیعی در ادیان، و اعجاز عقلانی و دائمی قرآن کریم، راهی به سوی فهم حقیقت دین و نقش آن در هدایت بشر میگشاید. نوشتار کنونی، با ساختاری علمی و منسجم، تمامی ابعاد این درسگفتار را با شرح و تفصیل به مخاطبان عرضه میدارد تا راهنمایی باشد برای جویندگان حقیقت در فضای آکادمیک و عرفانی.
بخش نخست: وحدت ادیان الهی
وحدت در مبدأ، غایت و مسیر
ادیان الهی، در سه ساحت مبدأ، غایت و مسیر، وحدتی ناگسستنی دارند. مبدأ ادیان، حق تعالی است که با حکمت و عدالت خویش، دین را برای هدایت بشر فروفرستاده است. غایت ادیان، سعادت ابدی انسانهاست که مانند مقصدی واحد، همه را به سوی کمال وجودی رهنمون میشود. مسیر ادیان نیز از طریق انبیا و اولیای معصوم شکل میگیرد که وحی الهی را بیکموکاست دریافت و ابلاغ میکنند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «ادیان الهی، از حیث فاعل که حق تعالی است، غایت که سعادت بشر است، و مسیر که انبیا و اولیای معصوماند، وحدت دارند و هیچ اختلافی در این ساحتها نیست.» این وحدت، مانند نوری است که از یک سرچشمه الهی ساطع شده و در مسیرهای گوناگون، به یک مقصد واحد منتهی میگردد.
درنگ: ادیان الهی در مبدأ (حق تعالی)، غایت (سعادت بشر) و مسیر (انبیا و اولیای معصوم) وحدت دارند و هیچ اختلافی در این ساحتها وجود ندارد.
این وحدت، ریشه در توحید ذاتی، صفاتی و فعلی الهی دارد. حق تعالی، بهعنوان فاعل حکیم و عادل، ادیان را برای هدایت بشر فروفرستاده و انبیا، بهعنوان مظاهر عصمت، این هدایت را به انجام میرسانند. آیه شریفه إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ (آل عمران: ۱۹ و ۸۵) این حقیقت را تأیید میکند: «در حقیقت، دین نزد خدا اسلام است و هر کس جز اسلام دینی بجوید، هرگز از او پذیرفته نشود.»
اختلافات طبیعی در ادیان
اختلافات در ادیان الهی، ناشی از تفاوتهای زمانی، مکانی و امتی است که مانند مراتب تحصیلی، در راستای کمال و هدایت طراحی شدهاند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «اختلافات در ادیان، مانند تفاوت میان کلاسهای ابتدایی و عالی است که هر یک، متناسب با استعداد شاگردان، به سوی کمال هدایت میکنند.» این اختلافات، مانند شاخههای درختی هستند که از یک ریشه واحد تغذیه میکنند، اما هر شاخه، به فراخور موقعیت خویش، میوهای خاص میدهد.
درنگ: اختلافات طبیعی در ادیان، مانند تفاوت مراتب تحصیلی، متناسب با استعدادهای زمانی، مکانی و امتی است و در راستای کمال قرار دارد.
این دیدگاه، انعطافپذیری ادیان الهی را در چارچوب وحدت نشان میدهد. هر دین، متناسب با استعداد امت خویش، احکام و فرامینی خاص دارد، اما همه در مسیر توحید و سعادت بشر همراستا هستند.
اختلافات غیرطبیعی و جاهلانه
اختلافاتی که از جهل، گمراهی، استعمار یا استثمار ناشی میشوند، به دین ارتباطی ندارند و صرفاً اختلاف اذهاناند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند: «اختلافات جاهلانه، مانند تحریفات و پیرایههایی که به ادیان نسبت داده شده، از مسیر هدایت الهی خارجاند و به دین ربطی ندارند.» این اختلافات، مانند علفهای هرزی هستند که در باغ دین روییده و حقیقت آن را مخدوش میسازند.
درنگ: اختلافات غیرطبیعی، ناشی از جهل و گمراهی، به دین مربوط نیستند و صرفاً اختلاف اذهاناند، نه ادیان.
ادعای «اختلاف امتی رحمة» در این زمینه بیاساس است، زیرا اختلافات جاهلانه، مانند تحریفات در کتب آسمانی پیشین، از گمراهی قومها نشأت میگیرد، نه از حکمت الهی.
نقد نسبتهای ناروا به ادیان پیشین
نسبت دادن احکام غیرفطری، مانند حلال بودن شراب یا زنا، به ادیان پیشین، ناشی از تحریف و پیرایه است و با عصمت انبیا ناسازگار میباشد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «هیچ دینی، شراب یا زنا را حلال نشمرده، زیرا این امور با نوامیس فطری و عصمت انبیا در تضاد است.» این نسبتها، مانند گرد و غباری هستند که بر آیینه پاک ادیان الهی نشسته و حقیقت آنها را پنهان میکند.
درنگ: نسبت دادن احکام غیرفطری به ادیان پیشین، ناشی از تحریف است و با عصمت انبیا و حکمت الهی ناسازگار میباشد.
این دیدگاه، بر حفظ فطرت و نوامیس الهی در همه ادیان تأکید دارد. تحریفات، مانند آنچه در تورات و انجیل نسبت داده شده، از جانب انبیا نیست، بلکه از گمراهی قومهاست.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست درسگفتار، به وحدت ادیان الهی در مبدأ، غایت و مسیر پرداخته و نشان میدهد که این وحدت، ریشه در توحید الهی و عصمت انبیا دارد. اختلافات طبیعی، متناسب با استعدادهای امتهاست، اما اختلافات جاهلانه، از تحریف و گمراهی سرچشمه میگیرد. نقد نسبتهای ناروا به ادیان پیشین، بر حفظ فطرت و حکمت الهی در ادیان تأکید دارد. این بخش، مانند دری است که به سوی فهم عمیقتر حقیقت ادیان گشوده شده و مخاطب را به تأمل در وحدت الهی دعوت میکند.
بخش دوم: عصمت انبیا و عدالت الهی
عصمت انبیا در سه ساحت
عصمت انبیا، در سه ساحت اخذ وحی، ابلاغ وحی و اعمال، شرط ضروری وحدت ادیان است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «انبیا، نهتنها از گناه، بلکه از خطا نیز معصوماند، چه در اخذ وحی، چه در ابلاغ آن، و چه در اعمال.» این عصمت، مانند سپری است که وحی الهی را از هرگونه خلل و نقصان حفظ میکند.
درنگ: عصمت انبیا در اخذ وحی، ابلاغ وحی و اعمال، ضامن خلوص و اعتبار ادیان الهی است.
عصمت، بهعنوان صفتی الهی، انبیا را از هرگونه خطا و گناه مصون میدارد و وحدت ادیان را در مسیر هدایت تضمین میکند. بدون عصمت، وحی و عمل انبیا مخدوش شده و ادیان به تشتت میانجامند.
عدالت الهی و ضرورت آن
عدالت الهی، شرطی بنیادین برای وحدت ادیان است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند: «اگر خداوند عادل نباشد یا انبیا معصوم نباشند، وحدت ادیان از هم میپاشد و دین به اختلاف و تناقض دچار میشود.» عدالت الهی، مانند ترازویی است که هدایت بشر را با حکمت و انصاف سامان میدهد.
درنگ: عدالت الهی، تضمینکننده هدایت عادلانه بشر است و بدون آن، وحدت ادیان مخدوش میگردد.
این دیدگاه، با مبانی برهانی شیعه همخوانی دارد و نشان میدهد که عدالت الهی و عصمت انبیا، دو ستون استوار وحدت ادیاناند.
نقد دیدگاههای غیربرهانی
برخی دیدگاهها در عرفان یا مکاتب غیرشیعی، که عصمت انبیا یا عدالت الهی را نفی میکنند، از منظر برهانی مردودند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «نفی عصمت انبیا یا عدالت الهی، به تشتت و تناقض در ادیان منجر میشود و با حکمت الهی ناسازگار است.» این دیدگاهها، مانند بنایی سستاند که بر پایههای متزلزل استوار شده و فرو میریزد.
درنگ: نفی عصمت انبیا یا عدالت الهی، به تشتت ادیان میانجامد و با مبانی برهانی شیعه ناسازگار است.
این نقد، بر ضرورت مبانی برهانی در الهیات تأکید دارد و نشان میدهد که بدون عصمت و عدالت، اعتبار وحی و وحدت ادیان از میان میرود.
نقد روایات غیرمعتبر درباره انبیا
بسیاری از روایات منسوب به انبیا، مانند حکایت داود و سلیمان، فاقد اعتبارند و با عصمت انبیا سازگار نیستند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «روایاتی که به انبیا نسبت داده شده و با عصمت آنها ناسازگار است، بیاساساند و قرآن کریم معیار صحت این روایات است.» آیه شریفه وَإِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ ۚ وَفَاسْتَفْهَمْنَاهَا سُلَيْمَانَ (انبیاء: ۷۸ و ۷۹) این حقیقت را روشن میکند: «و چون در کشتزار قضاوت میکردند، آنگاه که گوسفندان قومی در آن پراکنده شدند… و ما آن را به سلیمان فهماندیم.»
درنگ: روایات غیرمعتبر منسوب به انبیا، با عصمت آنها ناسازگار است و قرآن کریم معیار صحت این روایات است.
این نقد، بر ضرورت رجوع به قرآن کریم بهعنوان معیار سنجش روایات تأکید دارد و از پذیرش روایات بیاساس پرهیز میدهد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم درسگفتار، به تبیین عصمت انبیا و عدالت الهی بهعنوان دو رکن اساسی وحدت ادیان پرداخته و نشان میدهد که این دو، ضامن خلوص وحی و هدایت عادلانه بشرند. نقد دیدگاههای غیربرهانی و روایات غیرمعتبر، بر ضرورت التزام به مبانی شیعی و معیار قرار دادن قرآن کریم تأکید دارد. این بخش، مانند چراغی است که مسیر حقیقت ادیان را روشن میسازد و مخاطب را به تأمل در مبانی الهیاتی دعوت میکند.
بخش سوم: معجزات انبیا و اعجاز قرآن کریم
تفاوت معجزات و وحدت حقیقت معجزه
معجزات انبیا، متناسب با نیازها و غلبههای قوم خود متفاوتاند، اما در حقیقت معجزه، که اثبات حقانیت است، وحدت دارند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «معجزات انبیا، مانند ید بیضاء موسی یا شفا دادن عیسی، متناسب با قوم هر پیامبر است، اما همه در هدف هدایت مشترکاند.» این تفاوت، مانند تنوع رنگهای یک گلستان است که هر گل، با زیبایی خاص خود، به یک حقیقت واحد اشاره دارد.
درنگ: معجزات انبیا، متناسب با نیازهای قوم خود متفاوتاند، اما در حقیقت معجزه (اثبات حقانیت) وحدت دارند.
این تنوع، به حکمت الهی در تناسب معجزات با شرایط امتها اشاره دارد و نشان میدهد که هر معجزه، در زمان و مکان خود، هدایت را به انجام میرساند.
معجزات موسی و تنوع آن
معجزات موسی علیهالسلام، مانند ید بیضاء و عصا، متنوع و متناسب با غلبه سحر در قومش بودند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «معجزات موسی، به دلیل تنوع سحر در قومش، متعدد و متکثر بود و شناخت موسی، مستلزم شناخت این معجزات است.» آیه شریفه فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ (اعراف: ۱۰۷) این حقیقت را تأیید میکند: «پس عصایش را افکند، ناگاه آن مار آشکاری شد.»
درنگ: معجزات موسی، مانند ید بیضاء و عصا، متنوع و متناسب با غلبه سحر در قومش بودند.
این تنوع، به پیچیدگی سحر در آن زمان و نیاز به معجزات متعدد برای ابطال آن اشاره دارد و نشاندهنده حکمت الهی در انتخاب معجزات است.
معجزات عیسی و غلبه طب
معجزات عیسی علیهالسلام، مانند شفا دادن کور و پیس، متناسب با غلبه طب و رهبانیت در قومش بود. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «عیسی، با شفا دادن و زنده کردن مردگان، معجزاتی فراتر از سحر و شعبده ارائه داد که متناسب با نیازهای معنوی و جسمانی قومش بود.» آیه شریفه وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ (آل عمران: ۴۹) این حقیقت را تأیید میکند: «و کور مادرزاد و پیس را بهبود میبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم.»
درنگ: معجزات عیسی، متناسب با غلبه طب و رهبانیت، فراتر از سحر و شعبده بود و نیازهای معنوی و جسمانی قومش را پاسخ میداد.
این معجزات، به پیچیدگی نیازهای قوم عیسی اشاره دارد و نشاندهنده تناسب الهی در انتخاب معجزات است.
اعجاز قرآن کریم و فصاحت
قرآن کریم، معجزه رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، با فصاحت و بلاغت خود، بلغا و فصحای عرب را عاجز کرد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «قرآن، با فصاحت و بلاغت بینظیرش، راه را بر همه بلاغتپیشگان بست، اما فصاحت تنها جنبه اعجاز آن نیست.» این فصاحت، مانند دریایی است که امواج آن، هر سخنوری را در خود فرو میبرد.
درنگ: قرآن کریم، با فصاحت و بلاغت، بلغا و فصحا را عاجز کرد، اما اعجاز آن فراتر از فصاحت است.
این دیدگاه، به جامعیت قرآن کریم اشاره دارد که نهتنها در فصاحت، بلکه در محتوا و هدایت نیز معجزهای بینظیر است.
اعجاز عقلانی و دائمی قرآن
برخلاف معجزات عملی انبیای پیشین، اعجاز قرآن کریم عقلانی، علمی و دائمی است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «قرآن، معجزهای است که برای همه اعصار و افراد قابلارائه است، زیرا اعجازش عقلانی و دائمی است.» آیه شریفه فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ (بقره: ۲۳) این حقیقت را تأیید میکند: «پس سورهای مانند آن بیاورید.»
درنگ: اعجاز قرآن کریم، عقلانی، علمی و دائمی است و برای همه اعصار و افراد قابلارائه میباشد.
این اعجاز، قرآن کریم را از معجزات مقید به زمان متمایز میکند و آن را بهعنوان معجزهای جاودان معرفی مینماید.
نقد تقلیل اعجاز قرآن به فصاحت
تقلیل اعجاز قرآن کریم به فصاحت و بلاغت، نادرست است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند: «قرآن، نهتنها در فصاحت بینظیر است، بلکه معجزهای علمی، عقلانی و جامع است.» این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی سادهانگاری را میزداید و جامعیت قرآن را آشکار میسازد.
درنگ: اعجاز قرآن کریم، فراتر از فصاحت و بلاغت، معجزهای علمی، عقلانی و جامع است.
این نقد، بر ضرورت فهم همهجانبه قرآن کریم تأکید دارد و از تقلیل آن به یک جنبه ادبی پرهیز میدهد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم درسگفتار، به تبیین معجزات انبیا و اعجاز عقلانی و دائمی قرآن کریم پرداخته و نشان میدهد که معجزات، متناسب با نیازهای قوم هر پیامبر، در راستای هدایت طراحی شدهاند. قرآن کریم، بهعنوان معجزهای عقلانی و جاودان، از معجزات عملی پیشین متمایز است و جامعیت آن، همه علوم و معارف را در بر میگیرد. نقد تقلیل اعجاز قرآن به فصاحت، بر ضرورت فهم عمیق این کتاب آسمانی تأکید دارد.
بخش چهارم: خاتمیت و جامعیت اسلام
خاتمیت و دائمی بودن اسلام
اسلام، به دلیل خاتمیت، دینی دائمی و عمومی است و معجزه آن (قرآن کریم) نیز دائمی و علمی است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «چون اسلام دینی خاتم است، معجزهاش باید دائمی و علمی باشد، نه مقید به عمل یا زمان.» آیه شریفه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ (مائده: ۳) این حقیقت را تأیید میکند: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم.»
درنگ: اسلام، به دلیل خاتمیت، دینی دائمی و عمومی است و معجزهاش (قرآن کریم) نیز دائمی و علمی است.
این خاتمیت، اسلام را بهعنوان کاملترین دین معرفی میکند که برای همه اعصار و امتها پاسخگوست.
هدف رسالت خاتم
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، برای اتمام مکارم اخلاق مبعوث شدهاند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «هدف رسالت خاتم، اتمام مکارم اخلاق است، نه صرف کمال دین.» این هدف، مانند گوهری است که در صدف اسلام درخشیده و انسان را به سوی کمال وجودی هدایت میکند.
درنگ: رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، برای اتمام مکارم اخلاق مبعوث شدهاند که نشاندهنده جامعیت و تمامیت اسلام است.
این هدف، بر بعد اخلاقی و تربیتی اسلام تأکید دارد و آن را فراتر از احکام، بهعنوان راهی برای تکامل وجودی معرفی میکند.
نقد استناد به معجزات عملی
معجزات عملی، مانند شقالقمر، برای اثبات حقانیت اسلام در عصر حاضر کافی نیستند، زیرا دیده نشدهاند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «قرآن کریم، معجزهای فعلی و عقلانی است که برای همه اعصار معتبر است.» این دیدگاه، مانند پلی است که ایمان را به عقل پیوند میزند.
درنگ: معجزات عملی برای عصر حاضر کافی نیستند، اما قرآن کریم، بهعنوان معجزهای فعلی و عقلانی، برای همه اعصار معتبر است.
این نقد، بر ضرورت دلیل عقلانی برای ایمان تأکید دارد و قرآن کریم را بهعنوان معجزهای جاودان معرفی میکند.
جامعیت قرآن کریم
قرآن کریم، کتابی جامع است که همه علوم و معارف را در بر دارد. آیه شریفه لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (انعام: ۵۹) این حقیقت را تأیید میکند: «هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن است.» استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «قرآن، همه علوم و معارف را در بر دارد و منبع هدایت برای همه نیازهای بشری است.»
درنگ: قرآن کریم، کتابی جامع است که همه علوم و معارف را در بر دارد و منبع هدایت برای همه نیازهای بشری است.
این جامعیت، قرآن کریم را بهعنوان منبعی بینظیر برای هدایت معرفی میکند که فراتر از فصاحت و بلاغت است.
حفظ قرآن کریم و فقدان کتب پیشین
هیچ یک از کتب آسمانی پیشین باقی نماندهاند، اما قرآن کریم بهعنوان تنها کتاب الهی حفظ شده است. آیه شریفه إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (حجر: ۹) این حقیقت را تأیید میکند: «ما ذکر را نازل کردیم و ما نگهدار آنیم.» استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حفظ قرآن، نشانه حکمت الهی است و بشر تنها به یک کتاب نیاز دارد که آن قرآن است.»
درنگ: قرآن کریم، بهعنوان تنها کتاب الهی حفظشده، نشانه حکمت الهی است و بشر تنها به آن نیاز دارد.
این حفظ، قرآن کریم را بهعنوان معجزهای منحصربهفرد معرفی میکند که برای همه اعصار کفایت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم درسگفتار، به خاتمیت و جامعیت اسلام و اعجاز دائمی قرآن کریم پرداخته و نشان میدهد که اسلام، بهعنوان دین خاتم، برای همه اعصار و امتها پاسخگوست. هدف رسالت خاتم، اتمام مکارم اخلاق است و قرآن کریم، بهعنوان معجزهای عقلانی و جامع، همه علوم و معارف را در بر دارد. حفظ قرآن و فقدان کتب پیشین، نشانه حکمت الهی است و کفایت آن را برای هدایت بشر نشان میدهد.
بخش پنجم: تناسب انبیا و استعدادهای امتها
تناسب انبیا با امتها
هر پیامبری متناسب با استعداد امت خود مبعوث شده و استعدادهای آن امت را شکوفا میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «پیامبر بدون امت خود، مانند یونس در شکم ماهی، کارایی ندارد.» آیه شریفه فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (بقره: ۲۵۳) این حقیقت را تأیید میکند: «برخی را بر برخی برتری دادیم.»
درنگ: هر پیامبر، متناسب با استعداد امت خود مبعوث شده و استعدادهای آن امت را شکوفا میکند.
این تناسب، مانند کلیدی است که قفل استعدادهای امت را میگشاید و آنها را به سوی کمال هدایت میکند.
استعدادهای زمانی و مکانی
هر عصری، استعداد کلی خاصی دارد که استعدادهای افراد آن عصر را در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «نوابغ، کسانیاند که از استعداد زمان خود فراترند و گاه با مخالفت مواجه میشوند.» این استعدادها، مانند خاک حاصلخیزی هستند که هر عصر، به فراخور خود، محصولی خاص میپروراند.
درنگ: هر عصر، استعداد کلی خاصی دارد و نوابغ، به دلیل پیشگامی، گاه با مخالفت مواجه میشوند.
این دیدگاه، به تأثیر عوامل زمانی و مکانی بر رشد استعدادها اشاره دارد و نشان میدهد که حکمت الهی، همه را به سوی کمال هدایت میکند.
تفاوت در محیطها و استعدادها
استعدادها در مناطق و محیطهای مختلف متفاوتاند، مانند تفاوت در کیفیت آموزش در مناطق محروم و پیشرفته. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «محیطها، مانند معلمان و امکانات، بر رشد استعدادها تأثیر میگذارند، اما همه در چارچوب نظام الهی به سوی کمال هدایت میشوند.»
درنگ: استعدادها در محیطهای مختلف متفاوتاند، اما همه در چارچوب نظام الهی به سوی کمال هدایت میشوند.
این تفاوت، مانند تنوع در رنگهای یک تابلوی نقاشی است که هر یک، به نوبه خود، به زیبایی کل اثر میافزاید.
کمال و اکمل در انبیا
انبیا ناقص نیستند، بلکه کامل یا اکملاند. خاتمیت، مقام اکمل است که به رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله اختصاص دارد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «انبیا، کامل یا اکملاند و خاتمیت، مقام اکمل رسول اکرم است.» آیه شریفه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ (مائده: ۳) این حقیقت را تأیید میکند: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم.»
درنگ: انبیا کامل یا اکملاند و خاتمیت، مقام اکمل رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله است.
این دیدگاه، بر تمامیت و جامعیت اسلام تأکید دارد و رسول اکرم را بهعنوان خاتم انبیا معرفی میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم درسگفتار، به تناسب انبیا با استعدادهای امتها پرداخته و نشان میدهد که هر پیامبر، متناسب با امت خود مبعوث شده و استعدادهای آنها را شکوفا میکند. تفاوتهای زمانی و مکانی، مانند خاکهای گوناگون، استعدادهای متفاوتی را پرورش میدهند، اما همه در مسیر کمال الهی قرار دارند. خاتمیت رسول اکرم، بهعنوان مقام اکمل، اسلام را بهعنوان کاملترین دین معرفی میکند.
بخش ششم: صلاة و نقش انبیا
معنای صلاة
صلاة، به معنای توجه و عنایت است، نه صرف دعا. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «صلاة، توجهی است که از خدا، ملائکه، انبیا و انسانها به اشکال مختلف ظهور مییابد، اما همه در معنای توجه مشترکاند.» این توجه، مانند نسیمی است که از ساحت الهی وزیده و قلبها را به سوی حق رهنمون میسازد.
درنگ: صلاة، به معنای توجه و عنایت است و مصادیق آن در خدا، ملائکه، انبیا و انسانها متفاوت، اما در حقیقت توجه مشترک است.
این تعریف، بر جامعیت مفهوم صلاة تأکید دارد و نشان میدهد که نماز، بهعنوان مصداقی از صلاة، بدون توجه (نیت) باطل است.
نقد ترادف معانی در لغت
معانی لغات، مانند صلاة، نباید به ترادف یا سادهانگاری تقلیل یابد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «اشتقاق لغوی، معیار دقیق معنا است و از شلختگی در تفسیر جلوگیری میکند.» این نقد، مانند آیینهای است که حقیقت لغات را از تحریف و خلط معانی پاک میسازد.
درنگ: اشتقاق لغوی، معیار دقیق معنا است و از تقلیل معانی لغات به ترادف جلوگیری میکند.
این تأکید، بر ضرورت دقت در علوم لغوی و اشتقاق دلالت دارد و از تفاسیر نادرست پرهیز میدهد.
ممد الهمم و نقش انبیا
انبیا، بهویژه رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، ممد الهمماند که همتها و قصدها را جلا میدهند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «انبیا، همتها را سیر میدهند و هدایت را برای همه، اعم از مؤمن و کافر، فراهم میکنند.» این نقش، مانند خورشیدی است که بر همه موجودات نور میافشاند.
درنگ: انبیا، بهویژه رسول اکرم، ممد الهمماند و همتها را جلا داده و هدایت را برای همه فراهم میکنند.
این تعبیر، بر نقش انبیا در ارتقای وجودی انسانها تأکید دارد و رسول اکرم را بهعنوان کاملترین جلوه این هدایت معرفی میکند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم درسگفتار، به تبیین معنای صلاة، نقد ترادف معانی در لغت و نقش انبیا بهعنوان ممد الهمم پرداخته و نشان میدهد که صلاة، توجهی است که در مصادیق مختلف ظهور مییابد. نقد ترادف معانی، بر ضرورت دقت در اشتقاق لغوی تأکید دارد و نقش انبیا، بهعنوان جلادهندگان همتها، هدایت بشر را تضمین میکند.
بخش هفتم: ضرورت تحقیق و مباحثه در فصوص الحکم
اهمیت تحقیق و مباحثه
مطالعه فصوص الحکم، نیازمند تحقیق، مباحثه و دقت است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «فصوص الحکم، متنی است که باید با تحقیق و مباحثه مطالعه شود تا به تدوین متنی سالم و قابلاتکا منجر گردد.» این فرآیند، مانند کندوکاوی است که گوهر حقیقت را از دل سنگهای خام بیرون میکشد.
درنگ: مطالعه فصوص الحکم، نیازمند تحقیق و مباحثه است تا به متنی سالم و قابلاتکا منجر شود.
این تأکید، بر روششناسی علمی در مطالعه متون عرفانی دلالت دارد و از رویکردهای سطحی پرهیز میدهد.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم درسگفتار، بر ضرورت تحقیق و مباحثه در مطالعه فصوص الحکم تأکید دارد و نشان میدهد که فهم عمیق این متن، نیازمند رویکردی علمی و دقیق است. این بخش، مانند دعوتی است به سوی کاوشی عمیق در متون عرفانی که حقیقت را برای جویندگانش آشکار میسازد.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۱۵ فصوص الحکم، با تبیینی عمیق و عرفانی، به بررسی وحدت ادیان الهی، عصمت انبیا، عدالت الهی و اعجاز قرآن کریم میپردازد. این گفتار، با تأکید بر وحدت ادیان در مبدأ، غایت و مسیر، نشان میدهد که اختلافات طبیعی، متناسب با استعداد امتهاست، اما اختلافات جاهلانه، از تحریف و گمراهی سرچشمه میگیرد. عصمت انبیا و عدالت الهی، دو رکن اساسی وحدت ادیاناند و نقد دیدگاههای غیربرهانی، بر استحکام مبانی شیعی تأکید دارد. معجزات انبیا، متناسب با قوم هر پیامبر، در راستای هدایت طراحی شدهاند، اما قرآن کریم، بهعنوان معجزهای عقلانی و دائمی، برای همه اعصار معتبر است. خاتمیت اسلام و جامعیت قرآن، این دین را بهعنوان کاملترین راه هدایت معرفی میکند. این نوشتار، با ارائه تمامی جزئیات درسگفتار در قالبی علمی و منسجم، به جویندگان حقیقت یاری میرساند تا در مسیر معرفت الهی گام بردارند.
با نظارت صادق خادمی