در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 116

متن درس





شرح فصوص الحکم: تبیین رحمت نبوی و اقتدار کلام الهی

شرح فصوص الحکم: تبیین رحمت نبوی و اقتدار کلام الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۶)

مقدمه

این نوشتار، بازنویسی و تحلیلی عمیق از درس‌گفتار شماره ۱۱۶ شرح فصوص الحکم ابن‌عربی است که با رویکردی فلسفی، عرفانی و کلامی ارائه شده است. محور این بررسی، مفاهیم بنیادین رحمت نبوی، اقتدار کلام الهی، و نقش پیامبر (ص) به‌عنوان واسطه فیض الهی در هدایت همه موجودات است. متن پیش رو، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار اصلی، در قالبی منظم و علمی بازنویسی شده و با بهره‌گیری از زبانی متین، فصیح و متناسب با فضای پژوهشی، به تبیین دقیق این مفاهیم پرداخته است. هدف این نوشتار، ارائه تبیینی منسجم و عمیق از مفاهیم عرفانی و کلامی است که با تمثیلات و استعارات فاخر، روح و پیام اصلی را به شکلی روشن و اثرگذار منتقل می‌کند.

بخش یکم: ساختار کلام در سنت شیعی

مؤلفه‌های آغازین کلام شیعی

در سنت شیعی، کلام و نوشتار با چهار مؤلفه بنیادین آغاز می‌گردد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، حمد و ستایش خداوند، صلوات بر اولیای معصومین، و لعن بر دشمنان دین. این ساختار، به مثابه اذن دخول در کلام، هویت گفتار را در چارچوب توحید، نبوت و ولایت تعریف می‌کند و بر ضرورت دوری از دشمنان دین تأکید دارد. این مؤلفه‌ها، کلام را از بی‌هدفی مصون داشته و آن را در مسیر هدایت الهی قرار می‌دهند.

درنگ: آغاز کلام با بسم‌الله، حمد، صلوات و لعن، نشانه التزام به سنت شیعی است که کلام را در چارچوب توحید، نبوت و ولایت قرار می‌دهد و از بی‌هدفی مصون می‌دارد.

نقص فصوص الحکم در لعن اعدا

فصوص الحکم ابن‌عربی در بیان لعن بر مبعدین، منکرین و معاندین ناقص است. این نقص، به تفاوت رویکرد عرفانی ابن‌عربی با سنت شیعی اشاره دارد، زیرا در سنت شیعی، لعن بر دشمنان دین بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت کلامی است. این تفاوت، نشان‌دهنده عمق التزام سنت شیعی به جداسازی حق از باطل است.

درنگ: فصوص الحکم در تأکید بر لعن دشمنان دین ناقص است، در حالی که سنت شیعی، لعن را بخشی از هویت کلامی و نشانه جداسازی حق از باطل می‌داند.

اهمیت شکر منعم در کلام

عالمان سلف در کتب خود، خطبه‌هایی مشتمل بر حمد، صلوات و لعن می‌آوردند تا شکر نعمت الهی را ادا کنند. این سنت، نشانه قدردانی از اولیای الهی، به‌ویژه حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، است که مظلومیت ایشان زمینه‌ساز امکان کلام دینی بوده است. ترک این اصول، نشانه قصور عمدی یا تربیتی در التزام به سنت شیعی است.

درنگ: شکر منعم در کلام، با ذکر حمد، صلوات، لعن و مظلومیت اولیا، نشانه التزام به سنت شیعی و قدردانی از نعمت کلام دینی است.

جمع‌بندی بخش یکم

ساختار کلام در سنت شیعی، با چهار مؤلفه بنیادین، هویت گفتار را در چارچوب توحید و ولایت تعریف می‌کند. نقص فصوص الحکم در لعن دشمنان دین، تفاوت رویکرد عرفانی ابن‌عربی با سنت شیعی را نشان می‌دهد. شکر منعم، از طریق رعایت این اصول، کلام را به سوی هدایت الهی سوق می‌دهد و از بی‌هدفی مصون می‌دارد.

بخش دوم: رحمت نبوی و نقش پیامبر

پیامبر به‌عنوان ممد همم

پیامبر اکرم (ص) به‌عنوان ممد همم، امدادکننده همت‌هاست که همه موجودات را، چه مؤمن و چه غیرمؤمن، در امور تکوینی و تشریعی به مقصدشان می‌رساند. این امداد، جلوه‌ای از رحمت نبوی است که حتی افراد کافر مانند ابولهب را به سرانجام وجودی‌شان (جهیم) هدایت می‌کند. پیامبر، مانند کوره‌ای است که موجودات را پخته و به کمال ذاتی‌شان می‌رساند.

درنگ: پیامبر (ص)، به‌عنوان ممد همم، با رحمت نبوی خود، همه موجودات را، اعم از مؤمن و کافر، به مقصد وجودی‌شان هدایت می‌کند، مانند کوره‌ای که هر موجود را به کمال ذاتی‌اش می‌رساند.

جامعیت رحمت نبوی

رحمت نبوی، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ

(ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم)، شامل همه عالمیان، اعم از مؤمن و کافر، است. این رحمت، حتی افرادی مانند ابولهب را به سرانجام وجودی‌شان می‌رساند، هرچند مقصدشان جهیم باشد. این جامعیت، نشان‌دهنده نقش محوری پیامبر به‌عنوان واسطه فیض الهی در همه عوالم است.

درنگ: رحمت نبوی، شامل همه عالمیان است و حتی غیرمؤمنان را به سرانجام وجودی‌شان می‌رساند، که این خود جلوه‌ای از جامعیت فیض الهی است.

پیامبر به‌عنوان واسطه وجود و کمال

پیامبر (ص)، واسطه وجود و کمال موجودات در علم و عین است. او نه‌تنها ذات و ظهور موجودات را هدایت می‌کند، بلکه کمال ذاتی و وجودی آنها را نیز به سرانجام می‌رساند. این نقش، پیامبر را به‌عنوان محور وجودی و کمالی عالم معرفی می‌کند که فیض الهی را به همه موجودات می‌رساند.

درنگ: پیامبر (ص)، به‌عنوان واسطه وجود و کمال، ذات و ظهور موجودات را در علم و عین هدایت می‌کند و فیض الهی را به همه عالمیان می‌رساند.

جمع‌بندی بخش دوم

پیامبر اکرم (ص)، به‌عنوان ممد همم و واسطه فیض الهی، با رحمت نبوی خود همه موجودات را به مقصد وجودی‌شان هدایت می‌کند. این رحمت، شامل مؤمنان و غیرمؤمنان است و حتی افرادی مانند ابولهب را به سرانجامشان می‌رساند. نقش پیامبر به‌عنوان واسطه وجود و کمال، او را محور هدایت عالم قرار می‌دهد.

بخش سوم: صلوات و معانی آن

معنای صلوات

صلوات، به معنای توجه و عنایت است، نه صرف دعا. این توجه، بسته به فاعل (خدا، ملائکه، نبی، یا افراد عادی)، مصادیق متفاوتی دارد. صلوات از خداوند، رحمت است؛ از ملائکه، استغفار یا توجه ویژه؛ و از مردم، دعا یا محبت. این تعریف، صلوات را از معنای محدود دعا فراتر می‌برد و آن را به‌عنوان جلوه‌ای از فیض الهی معرفی می‌کند.

درنگ: صلوات، به معنای توجه و عنایت است که بسته به فاعل (خدا، ملائکه، یا انسان)، مصادیق متفاوتی دارد و از معنای محدود دعا فراتر می‌رود.

نقد تقسیم‌بندی محدود صلوات

برخی تقسیم‌بندی‌ها، صلوات را به رحمت از خدا، استغفار از ملائکه، و دعا از مردم محدود می‌کنند. این تقسیم‌بندی نادرست است، زیرا صلوات، به‌عنوان توجه، نمی‌تواند به این معانی محدود شود. صلوات ملائکه بر اولیای معصومین یا صلوات انسان‌ها بر یکدیگر، مصادیق دیگری از توجه است که در این تقسیم‌بندی نادیده گرفته شده است.

درنگ: محدود کردن صلوات به رحمت، استغفار و دعا نادرست است، زیرا صلوات به‌عنوان توجه، مصادیق متعددی دارد که نمی‌توان آن را به این سه معنا محدود کرد.

صلوات خدا و ملائکه بر نبی

قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ

(خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند). این آیه، نشان‌دهنده توجه الهی و ملائکه‌ای به پیامبر (ص) است که او را به‌عنوان گیرنده فیض الهی و محور هدایت عالم معرفی می‌کند. ملائکه، به‌عنوان مظهر اسماء الهی، به‌ویژه اسم اعظم، از پیامبر اطاعت می‌کنند و صلواتشان جلوه‌ای از این اطاعت است.

درنگ: صلوات خدا و ملائکه بر نبی، نشانه توجه الهی و اطاعت ملائکه از پیامبر به‌عنوان مظهر اسم اعظم و واسطه فیض الهی است.

جمع‌بندی بخش سوم

صلوات، به معنای توجه و عنایت، بسته به فاعل، مصادیق متعددی دارد و از معنای محدود دعا فراتر می‌رود. نقد تقسیم‌بندی‌های محدود، بر جامعیت این مفهوم تأکید دارد. صلوات خدا و ملائکه بر پیامبر، جایگاه او را به‌عنوان محور فیض الهی و گیرنده توجه الهی و ملائکه‌ای نشان می‌دهد.

بخش چهارم: مراتب رحمت و جنت

رحمت الهی و استعداد اشیا

رحمت الهی، بر اساس استعداد هر موجود، به همه اشیا تعلق می‌گیرد. این رحمت، شامل رحمت رحمانی (عام) و رحیمی (خاص) است که بر اساس ظرفیت ذاتی هر موجود متجلی می‌شود. این اصل، جامعیت رحمت الهی را نشان می‌دهد که هیچ موجودی از آن محروم نیست.

درنگ: رحمت الهی، بر اساس استعداد هر موجود، به همه اشیا تعلق می‌گیرد و شامل رحمت رحمانی و رحیمی است که بر ظرفیت ذاتی موجودات مبتنی است.

مراتب رحمت برای عاصیان و مطیعان

رحمت الهی بر عاصیان، به شکل مغفرت و نعیم، و بر مطیعان، به شکل جنت، رضا و لقاء حق متجلی می‌شود. جنت، به سه مرتبه تقسیم می‌شود: جنت اعمال، جنت صفات، و جنت ذات. جنت ذات، بالاترین مرتبه است که به لقاء حق منتهی می‌شود و از جنت حور و قصور متمایز است.

درنگ: رحمت الهی برای عاصیان، مغفرت و نعیم، و برای مطیعان، جنت، رضا و لقاء حق است. جنت ذات، بالاترین مرتبه است که به لقاء حق می‌رسد.

لقاء حق و مراتب عارفان

لقاء حق، مرتبه‌ای است که برای عارفان و محققان (کاملین و مکملین) محقق می‌شود، نه برای مطیعان عادی. محقق در عرفان، کسی است که حق را در نفس خود جای داده و با خدا کنار آمده است. این مرتبه، پس از تجلیات ذاتی، اسمایی و صفاتی برای انبیا و اولیا حاصل می‌شود.

درنگ: لقاء حق، مرتبه‌ای است برای عارفان و محققان که حق را در نفس خود متجلی کرده‌اند و پس از تجلیات ذاتی، اسمایی و صفاتی محقق می‌شود.

نقد احادیث مشکوک درباره جنت

برخی احادیث که جنت را بدون حور و قصور توصیف می‌کنند، مشکوک‌اند و نیاز به بررسی دارند. بر اساس اصل «الأصل العدم إلا ما خرج بالدلیل»، این احادیث باید با دقت تحلیل شوند تا از صحت آنها اطمینان حاصل گردد.

درنگ: احادیث مشکوک درباره جنت بدون حور و قصور، نیاز به بررسی دقیق دارند و بر اساس اصل «الأصل العدم إلا ما خرج بالدلیل» باید تحلیل شوند.

جمع‌بندی بخش چهارم

رحمت الهی، بر اساس استعداد اشیا، به همه موجودات تعلق می‌گیرد و برای عاصیان و مطیعان مراتب متفاوتی دارد. جنت ذات، بالاترین مرتبه است که به لقاء حق منتهی می‌شود و برای عارفان و محققان محقق می‌گردد. نقد احادیث مشکوک، بر لزوم دقت در منابع دینی تأکید دارد.

بخش پنجم: نقش عالم به‌عنوان طبیب

عالم، طبیب عالمیان

عالم دینی، مانند طبیبی است که باید به همه، چه سالم و چه بیمار، خدمت کند. رحمت او، مانند رحمت نبوی، باید شامل همه عالمیان باشد، بدون تبعیض. این نقش، عالم را به‌عنوان هدایتگر همه انسان‌ها معرفی می‌کند که باید با محبت و امید، آنها را به کمال سوق دهد.

درنگ: عالم دینی، مانند طبیب، باید با رحمت نبوی به همه انسان‌ها، چه سالم و چه بیمار، خدمت کند و آنها را با محبت و امید به کمال هدایت نماید.

نقد محدودیت علم دینی

علم دینی در برخی موارد، از جامعیت رحمت نبوی فاصله گرفته و به محراب و مسجد محدود شده است. این محدودیت، برخلاف سنت نبوی است که پیامبر (ص) به‌عنوان طبیب دوار، همه عالمیان را هدایت می‌کرد. علم دینی باید با بازگشت به این مشی، جامعیت خود را بازیابد.

درنگ: محدودیت علم دینی به محراب و مسجد، برخلاف جامعیت رحمت نبوی است. علم دینی باید با بازگشت به مشی نبوی، همه عالمیان را در بر گیرد.

اخلاص در سلوک عالمان

اخلاص، رکن اساسی سلوک عالم دینی است که او را از ریا و تظاهر مصون می‌دارد. عالم با اخلاص، با محبت و امید، مردم را به کمال هدایت می‌کند، مانند عالمان ربانی که با مشی مردم‌داری، همه را به سوی کمال سوق می‌دادند.

درنگ: اخلاص، عالم دینی را از ریا مصون می‌دارد و او را به هدایت مردم با محبت و امید توانمند می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

عالم دینی، به‌عنوان طبیب عالمیان، باید با رحمت نبوی همه انسان‌ها را هدایت کند. نقد محدودیت علم دینی، بر ضرورت بازگشت به جامعیت سنت نبوی تأکید دارد. اخلاص، عالم را به هدایتگری مؤثر و دور از ریا تبدیل می‌کند.

بخش ششم: فصاحت و بلاغت کلام نبوی

اعجاز کلام نبوی

کلام پیامبر (ص)، فصیح، مصقع، بلیغ و مقلق است، به‌گونه‌ای که هیچ‌کس نمی‌تواند از تأثیر آن بگریزد. این کلام، مظهر اعجاز نبوی است که همه کلام‌ها در برابر آن قاصرند. فصاحت و بلاغت نبوی، جلوه‌ای از کمال کلام الهی است که در هدایت عالمیان نقش محوری دارد.

درنگ: کلام نبوی، با فصاحت، بلاغت و اعجاز خود، همه کلام‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مظهر کمال کلام الهی در هدایت عالمیان است.

فصل‌الخطاب بودن پیامبر و امیرالمؤمنین

پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) هر دو فصل‌الخطاب‌اند، اما این صفت به‌طور خاص به امیرالمؤمنین (ع) اختصاص دارد. فصل‌الخطاب بودن، نشانه قاطعیت در کلام و جمع‌الجمع بودن است که برای پیامبر در مقام خاتمیت و برای امیرالمؤمنین در مقام ولایت برجسته است.

درنگ: فصل‌الخطاب بودن، نشانه قاطعیت و جمع‌الجمع بودن کلام است که برای پیامبر در خاتمیت و برای امیرالمؤمنین در ولایت برجسته است.

جمع‌بندی بخش ششم

کلام نبوی، با فصاحت و بلاغت بی‌مانند، مظهر اعجاز الهی است که همه کلام‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. فصل‌الخطاب بودن پیامبر و امیرالمؤمنین، قاطعیت و جامعیت کلام آنها را نشان می‌دهد که در هدایت عالم نقش محوری دارد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تبیین مفاهیم عمیق عرفانی و کلامی درس‌گفتار شماره ۱۱۶ فصوص الحکم، به بررسی رحمت نبوی، اقتدار کلام الهی، و نقش عالم دینی به‌عنوان طبیب عالمیان پرداخت. پیامبر اکرم (ص)، به‌عنوان ممد همم و واسطه فیض الهی، همه موجودات را به مقصد وجودی‌شان هدایت می‌کند. صلوات، به‌عنوان توجه و عنایت، مصادیق متعددی دارد و از معنای محدود دعا فراتر می‌رود. رحمت الهی، بر اساس استعداد اشیا، به همه تعلق می‌گیرد و مراتب جنت، از اعمال تا ذات، سیر کمال انسان را نشان می‌دهد. عالم دینی، با الهام از رحمت نبوی، باید همه انسان‌ها را با محبت و اخلاص هدایت کند. این متن، با ارائه تحلیلی منسجم و عمیق، منبعی ارزشمند برای فهم مفاهیم عرفانی و کلامی در اختیار پژوهشگران قرار می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی