متن درس
انسان کامل و ملائکه در فصوص الحکم: تأملات عرفانی در علم اسماء و مقام احدیت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۴۶)
مقدمه: درآمدی بر جایگاه انسان و ملائکه در عرفان نظری
کتاب فصوص الحکم، اثر بیهمتای شیخ اکبر محیالدین ابنعربی، چونان گوهری درخشان در آسمان عرفان نظری، راه به سوی فهم عمیق رابطه میان انسان، ملائکه، و حق تعالی میگشاید. درسگفتار حاضر، برگرفته از سخنان استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۱۴۶، به بررسی جایگاه انسان کامل و ملائکه در نسبت با علم الهی، اسماء حسنی، و مقام احدیت میپردازد. این نوشتار، با نگاهی ژرف به محدودیتهای علم ملائکه، برتری انسان در انباء اسماء، و نقش واسطهای ملائکه در نزول فیض الهی، تلاش دارد تا این مفاهیم را چونان آیینهای صیقلیافته در برابر خوانندگان قرار دهد. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، تمثیلات فاخر، و تحلیلهای عمیق، این متن خواننده را به سفری معنوی در گستره حکمت عرفانی دعوت میکند.
بخش نخست: جایگاه انسان در قرآن کریم
ذم انسان در آیات قرآنی
قرآن کریم، انسان را به دلیل صفات ناپسندش، چون ستمگری، نادانی، و جدالپذیری، مورد نکوهش قرار داده است. این ذم، چونان آینهای، نقصانهای انسان در مقام فعلی را نمایان میسازد، اما استعداد بالقوه او را نفی نمیکند.
إِنَّ ٱلْإِنسَٰنَ لَفِى خُسْرٍ (العصر: ۲؛ همانا انسان در زیان است).
إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُومًۭا جَهُولًا (الأحزاب: ۷۲؛ بهراستی او ستمگر و نادان بود).
درنگ: قرآن کریم، انسان را به دلیل صفات ظلوم، جهول، و هلوع مورد نکوهش قرار داده و بر نقصان فعلی او تأکید دارد.
توصیه به احسان به والدین
قرآن کریم، انسان را به نیکی با والدین سفارش کرده است، اما این توصیه، خود میتواند نشانهای از نقصان باشد، زیرا انسان بهطور طبیعی باید این احسان را انجام دهد و نیاز به امر الهی، بیانگر کاستی در عمل اوست.
وَوَصَّيْنَا ٱلْإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيْهِ حُسْنًۭا (العنكبوت: ۸؛ و انسان را به نیکی با پدر و مادرش سفارش کردیم).
درنگ: توصیه به احسان به والدین، نشانه نقصان عملی انسان است، زیرا این وظیفه باید بهطور طبیعی انجام شود.
جزای سعی انسان
آیهای که بیان میدارد انسان جز به قدر سعی خود پاداش نمیگیرد، نه ذم است و نه مدح، بلکه حکمی عادلانه از نظام الهی را بازگو میکند.
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ (النجم: ۳۹؛ و اینکه برای انسان جز آنچه کوشیده نیست).
درنگ: پاداش انسان به قدر سعی اوست، که بیانگر عدالت الهی در نظام خلقت است.
خلقت انسان در احسن تقویم
قرآن کریم، خلقت انسان را در نیکوترین صورت توصیف میکند، اما این حسن به خالق نسبت داده میشود و به استعداد بالقوه انسان اشاره دارد، نه فعلیت او.
لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَٰنَ فِىٓ أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (التين: ۴؛ بهراستی ما انسان را در نیکوترین صورت آفریدیم).
درنگ: حسن خلقت انسان در احسن تقویم، به استعداد بالقوه او و عظمت خالق اشاره دارد.
رد انسان به اسفل سافلین
با وجود خلقت در احسن تقویم، انسان به دلیل نقصان عملی به پستترین مرتبه بازمیگردد، مگر آنکه از استعداد خود بهره گیرد.
ثُمَّ رَدَدْنَٰهُ أَسْفَلَ سَٰفِلِينَ (التين: ۵؛ سپس او را به پستترین مرتبه بازگرداندیم).
درنگ: بازگشت انسان به اسفل سافلین، نتیجه غفلت از استعداد الهی و سوء استفاده از اختیار است.
حمل امانت توسط انسان
انسان با پذیرش امانت الهی، ظرفیتی بینظیر از خود نشان داد، اما صفات ظلوم و جهول، این حسن را تحتالشعاع قرار میدهد.
إِنَّا عَرَضْنَا ٱلْأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱلْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا ٱلْإِنسَٰنُ ۖ إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُومًۭا جَهُولًا (الأحزاب: ۷۲؛ ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن ترسیدند، و انسان آن را برداشت، بهراستی او ستمگر و نادان بود).
درنگ: حمل امانت، نشانه ظرفیت بالای انسان است، اما ظلوم و جهول بودن، فعلیت این حسن را محدود میکند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با بررسی آیات قرآن کریم، جایگاه انسان را در نظام خلقت روشن ساخت. انسان، با وجود استعداد بینظیر در احسن تقویم و حمل امانت، به دلیل نقصان عملی مورد ذم قرار گرفته و به اسفل سافلین بازمیگردد، مگر آنکه از ظرفیتهای الهی خود بهره جوید. این مفاهیم، چونان نهرهایی زلال، خواننده را به سوی فهم عمیقتر حقیقت انسان هدایت میکنند.
بخش دوم: جایگاه ملائکه و نقد دیدگاه ابنعربی
محدودیت علم ملائکه در نظر ابنعربی
ابنعربی معتقد است که ارواح مجرده (ملائکه) و غیر آنها، اگرچه به اشیاء نقشبسته در وجودشان آگاهاند، حقایق و اعیان ثابتة اشیاء را بهطور کامل نمیشناسند. این دیدگاه، بر محدودیت علم ملائکه در برابر انسان کامل تأکید دارد.
درنگ: ابنعربی، علم ملائکه را به اشیاء نقشبسته محدود دانسته و از شناخت حقایق اعیان ثابتة محروم میداند.
نقد ناآگاهی ملائکه
این ادعا که ملائکه از حقایق اشیاء بیخبرند، نادرست است، زیرا ملائکه دارای علم قوی و جایگاه ربوبیاند و نمیتوان آنها را به نادانی نسبت داد.
شَدِيدُ ٱلْقُوَىٰ (النجم: ۵؛ [جبرئیل] سختقوت است).
درنگ: ملائکه، به دلیل علم شدید القوی، از نادانی مبرا هستند و جایگاه رفیعی در نظام خلقت دارند.
واسطهگری ملائکه در نزول فیض
ملائکه، واسطه نزول فیض الهی و موجودات به عالم سفلیاند، اما به اعتقاد ابنعربی، حقایق اعیان ثابتة را بهطور کامل نمیشناسند، بلکه تنها صور و لوازم اشیاء را درک میکنند.
درنگ: ملائکه، واسطه نزول فیضاند، اما به اعتقاد ابنعربی، از حقایق اعیان ثابتة بیخبرند.
احاطه ملائکه بر عالم
ملائکه، با احاطه کامل بر عالم بالا و پایین، نقش کلیدی در اداره نظام هستی دارند. آنها چونان کدخدایان عالم، فیض الهی را به خلق منتقل میکنند.
درنگ: ملائکه، با احاطه بر عالم، نقش مدیران اصلی نظام هستی را بر عهده دارند.
جبرئیل، معلم خاتمالمرسلین
جبرئیل علیهالسلام، بهعنوان معلم پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله و واسطه وحی، دارای مقام والای علمی و ربوبی است، که ادعای ناآگاهی او را رد میکند.
درنگ: جبرئیل، بهعنوان معلم خاتمالمرسلین، دارای علم و جایگاه رفیع ربوبی است.
ملائکه، ظرف ربوبی تجردی
ملائکه، موجوداتی ربوبی و تجردیاند که شفابخش و واسطه امداد الهی به عالماند. آنها، چونان عیون الهی، مظاهر علم و نور حق تعالی هستند.
درنگ: ملائکه، بهعنوان ظروف ربوبی تجردی، شفابخش و مظاهر علم و نور الهیاند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد دیدگاه ابنعربی درباره محدودیت علم ملائکه، بر جایگاه رفیع آنها بهعنوان واسطههای فیض و مدیران عالم تأکید کرد. ملائکه، چونان ستارگانی نورانی، با علم قوی و احاطه بر عالم، نقش کلیدی در نظام خلقت ایفا میکنند و ادعای ناآگاهی آنها نادرست است.
بخش سوم: انباء اسماء و برتری انسان کامل
آموزش اسماء توسط آدم علیهالسلام
آدم علیهالسلام، به دلیل عجز ملائکه در انباء (اخبار یقینی) اسماء الهی، آنها را از این اسماء آگاه کرد. ملائکه با اعتراف به محدودیت خود، تسلیم علم الهی شدند.
قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ ۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلْعَلِيمُ ٱلْحَكِيمُ (البقرة: ۳۲؛ گفتند: منزهی تو، ما را جز آنچه به ما آموختهای دانشی نیست، تویی که دانای حکیمی).
درنگ: آدم علیهالسلام، با انباء اسماء، برتری خود را بر ملائکه نشان داد و آنها را از علم الهی آگاه کرد.
عجز ملائکه در انباء اسماء
ملائکه، به دلیل عدم توانایی در ارائه اخبار یقینی و مطابق با واقع درباره اسماء الهی، عاجز بودند و به آدم علیهالسلام نیازمند شدند.
درنگ: عجز ملائکه در انباء اسماء، به برتری آدم علیهالسلام در مقام خلافت اشاره دارد.
اسماء، ظرف وجوبی مظهری
اسماء الهی، ظرف وجوبی مظهریاند که مقدم بر اعیان ثابتة و وجودات علمیاند. این ظرف، به مقام وجوب الهی و ظهور آن در مظاهر اشاره دارد.
درنگ: اسماء الهی، ظرف وجوبی مظهریاند که مقدم بر اعیان و وجودات علمی قرار دارند.
عجز آدم و ملائکه بدون تعلیم الهی
آدم علیهالسلام و ملائکه، بدون تعلیم الهی، از شناخت اسماء عاجز بودند. این علم، تنها از جانب حق تعالی به آدم عطا شد تا او ملائکه را آگاه کند.
درنگ: آدم و ملائکه، بدون تعلیم الهی، از شناخت اسماء عاجز بودند و این علم به آدم عطا شد.
انباء مظهری آدم
انباء آدم به ملائکه، اخبار از ظرف مظهری اسماء الهی بود، نه صرفاً اشیاء و اعیان ثابتة. این انباء، برتری آدم در شناخت ظهور اسماء را نشان میدهد.
درنگ: انباء آدم، اخبار مظهری از اسماء الهی بود که برتری او را بر ملائکه نشان داد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین انباء آدم علیهالسلام و عجز ملائکه در شناخت اسماء، بر برتری انسان کامل در مقام خلافت تأکید کرد. اسماء الهی، چونان گوهری در ظرف وجوبی، تنها با تعلیم الهی آشکار میشوند و آدم، واسطه این تعلیم به ملائکه بود.
بخش چهارم: مقام معلوم ملائکه و محدودیتهای وجودی
مقام معلوم ملائکه
ملائکه، هر یک دارای مقامی معلوماند که نمیتوانند از آن تجاوز کنند. این مقام، چونان خطی روشن، نظم الهی در مراتب وجودی را نشان میدهد.
وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٌۭ مَّعْلُومٌ (الصافات: ۱۶۴؛ و هیچ یک از ما [فرشتگان] نیست مگر اینکه برای او مقام معلومی است).
درنگ: مقام معلوم ملائکه، نظم الهی در مراتب وجودی آنها را نشان میدهد.
سخن جبرئیل درباره محدودیت
جبرئیل علیهالسلام فرمود: «اگر یک انگشت جلوتر روم، خواهم سوخت»، که به محدودیت او در صعود به مقامات بالاتر، بهویژه مقام احدیت، اشاره دارد.
درنگ: سخن جبرئیل، محدودیت صعود او به مقام احدیت را نشان میدهد.
مقام محفوظ و عدم کوچکی
مقام محفوظ ملائکه، نشانه کوچکی آنها نیست، بلکه حدی وجودی است که نظم الهی را در خلقت حفظ میکند.
درنگ: مقام محفوظ ملائکه، نشانه نظم الهی است، نه کوچکی آنها.
ملائکه مقرب، کدخدای عالم
ملائکه مقرب، مانند جبرئیل، عزرائیل، میکائیل، و اسرافیل، چونان کدخدایان عالم هستی، نظام خلقت را اداره میکنند.
درنگ: ملائکه مقرب، مدیران اصلی نظام هستیاند و نقش کلیدی در اداره عالم دارند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین مقام معلوم ملائکه و محدودیتهای وجودی آنها، بر نظم الهی در مراتب خلقت تأکید کرد. ملائکه مقرب، چونان ستونهای نظام هستی، نقش بیبدیلی در اداره عالم ایفا میکنند، اما حتی آنها در برابر مقام احدیت محدودند.
بخش پنجم: انسان کامل، وحدت قوا، و مقام احدیت
انسان، عالم صغیر
انسان، عالم صغیر است که به لحاظ کمیت کوچک، اما به لحاظ کیفیت بزرگ و جامع است. این جامعیت، او را بهعنوان مظهر تام اسماء الهی متمایز میکند.
درنگ: انسان، عالم صغیر است که با وجود کوچکی کمی، از نظر کیفی جامع و بزرگ است.
وحدت قوای انسان
انسان، به دلیل وحدت قوای وجودی، از عالم کبیر که فاقد این وحدت است، متمایز میشود. این وحدت، چونان گوهری درخشان، انسان را به مرکز تجلی اسماء تبدیل میکند.
درنگ: وحدت قوای انسان، او را از عالم کبیر متمایز کرده و به مظهر تام اسماء تبدیل میکند.
ملائکه، قوای انسان
ملائکه، در ظرف نزول فیض و صعود انسان، بهعنوان قوای وجودی او عمل میکنند و واسطه ارتباط او با عالم ربوبیاند.
درنگ: ملائکه، قوای وجودی انسان در ظرف نزول و صعودند و نقش واسطهگری دارند.
واحدیت و احدیت
آدم علیهالسلام و انبیا در مقام واحدیتاند، اما مقام احدیت، مختص خاتم صلیاللهعلیهوآله در ظرف صعود است. حتی آدم در این مقام نمیتواند باقی بماند.
درنگ: مقام احدیت، مختص خاتم صلیاللهعلیهوآله است و حتی آدم علیهالسلام در آن محدود است.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین جایگاه انسان بهعنوان عالم صغیر و دارنده وحدت قوا، بر برتری او در نظام خلقت تأکید کرد. تمایز میان واحدیت و احدیت، چونان نوری، مراتب وجودی انسان کامل و محدودیتهای او در برابر احدیت را روشن میسازد.
بخش ششم: استمداد از ملائکه و معیت الهی
استمداد از ملائکه در سلوک
سالک باید شبها به التجاء و استمداد از ملائکه بپردازد تا از عالم غیب هدایت و امداد دریافت کند. ملائکه، چونان مشعلهای نورانی، در لحظهای میتوانند نور و هدایتی به وسعت دریا به سالک عطا کنند.
درنگ: استمداد از ملائکه، راهی برای دریافت هدایت و امداد از عالم غیب در سلوک عرفانی است.
قطع رابطه انسان با ملائکه
انسانهای زمینی، به دلیل تعلق به خاک، رابطهای فعال با ملائکه ندارند، برخلاف انبیا که از آنها بهره میبردند. این قطع رابطه، چونان پردهای، انسان را از فیض معنوی محروم میسازد.
درنگ: تعلق انسان به خاک، رابطه او با ملائکه را قطع کرده و او را از فیض معنوی محروم میسازد.
معیت الهی و خلق
معیت الهی با خلق قطعی است، اما معیت خلق با حق، به دلیل محدودیتهای انسانی، غیرقطعی و حالی است.
وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ (الحديد: ۴؛ و او با شماست هر کجا که باشید).
درنگ: معیت الهی با خلق قطعی است، اما معیت خلق با حق به دلیل محدودیتهای انسانی غیرقطعی است.
معیت حالی در احدیت
معیت در مقام احدیت، حالی و غیرثابت است و حتی خاتم صلیاللهعلیهوآله تنها در لحظاتی به آن دست مییابد.
درنگ: معیت در مقام احدیت، حالی و غیرثابت است و حتی برای خاتم صلیاللهعلیهوآله لحظهای است.
معیت خاص اولیای خمسه
معیت حالی در مقام احدیت، مختص اولیای خمسه طیبه علیهمالسلام است و هیچ نبی مرسل، ملک مقرب، یا مؤمنی آن را تحمل نمیکند.
درنگ: معیت حالی در احدیت، مختص اولیای خمسه طیبه علیهمالسلام است و دیگران از آن محروماند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تأکید بر استمداد از ملائکه و معیت الهی، راههای وصول به هدایت معنوی را روشن ساخت. معیت خاص اولیای خمسه، چونان قلهای رفیع، عظمت مقام احدیت و اختصاص آن به اهل بیت علیهمالسلام را نشان میدهد.
بخش هفتم: صلوات و جایگاه اهل بیت علیهمالسلام
صلوات بر محمد و آل محمد
متن با صلوات بر محمد و آل محمد علیهمالسلام پایان مییابد: «خداوندا، درود فرست بر محمد و آل محمد». این صلوات، چونان گوهری درخشان، ارادت به اهل بیت و پیوند عرفان با محبت ایشان را نشان میدهد.
درنگ: صلوات بر محمد و آل محمد، نشانه ارادت به اهل بیت و پیوند عرفان با محبت ایشان است.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با تأکید بر صلوات و جایگاه والای اهل بیت علیهمالسلام، بر پیوند عمیق عرفان اسلامی با محبت ایشان تأکید کرد. این پایانبندی، چونان مشعلی فروزان، همسویی عرفان ابنعربی با اصول شیعی را روشن میسازد.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تبیین درسگفتار شماره ۱۴۶ فصوص الحکم، جایگاه انسان کامل و ملائکه را در نظام خلقت روشن ساخت. انسان، با وجود ذم در قرآن کریم به دلیل نقصان فعلی، به دلیل استعداد بالقوه و حمل امانت، مظهر تام اسماء الهی است. ملائکه، برخلاف ادعای ابنعربی، دارای علم قوی و جایگاه ربوبیاند و واسطه نزول فیض الهیاند، اما از ظرف مظهری اسماء آگاه نبودند تا اینکه آدم علیهالسلام به تعلیم الهی آنها را آگاه کرد. مقام احدیت، مختص خاتم صلیاللهعلیهوآله و اولیای خمسه علیهمالسلام است و حتی ملائکه مقرب و انبیا در آن محدودند. استمداد از ملائکه، راهی برای وصول به هدایت الهی است و صلوات پایانی، پیوند عرفان با اهل بیت را نشان میدهد. این نوشتار، چونان آیینهای شفاف، خواننده را به سوی اقیانوس حکمت الهی رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی