در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 217

متن درس





تبیین عرفانی مقام جمع انسانی و نسبت آن با قرب الهی و استکبار شیطانی در فصوص الحکم

تبیین عرفانی مقام جمع انسانی و نسبت آن با قرب الهی و استکبار شیطانی در فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۲۱۷)

مقدمه: درآمدی بر مقام جمع انسانی در عرفان نظری

فصوص الحکم، اثر بی‌بدیل ابن‌عربی، چونان آیینه‌ای درخشان، مفاهیم عمیق عرفان نظری را بازتاب می‌دهد. در این میان، مقام جمع انسانی، به مثابه گوهری تابناک، جایگاه انسان را به‌عنوان مظهر کامل اسماء و صفات الهی نمایان می‌سازد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در مقام جمع انسانی، نسبت آن با قرب الهی، و تمایز آن از استکبار شیطانی می‌پردازد. با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عرفانی، این بررسی به تبیین جایگاه انسان به‌عنوان ظرف ظهور حق و خلق، و نقد دیدگاه‌های نادرست درباره ماهیت شیطان و استکبار او اختصاص دارد. ساختار این متن، با عناوین و زیرعناوین منظم، به گونه‌ای سامان یافته که تمامی جزئیات درس‌گفتار را با شرح و تفصیل منتقل کند، و با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی، هماهنگی میان عقل و شهود عرفانی را برای مخاطبان متخصص به نمایش بگذارد.

بخش یکم: مقام جمع انسانی و تجلی اسماء الهی

انسان، مظهر جامع حق و خلق

انسان، به‌عنوان مظهر جامع اسماء الهی، در مقام جمع انسانی، دو صورت متمایز را در خود گرد می‌آورد: صورت عالم، که حقایق کونیه را بازتاب می‌دهد، و صورت حق، که تجلی‌گاه حقایق الهی است. این جامعیت، انسان را به ظرفی یگانه برای ظهور حق و خلق تبدیل می‌سازد، گویی چونان آیینه‌ای که نور ذات و صفات الهی را در خود منعکس می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این مقام، نه تنها شأن انسان را متعالی می‌سازد، بلکه او را به جایگاهی رفیع می‌رساند که هیچ موجود دیگری، حتی ملائکه، به آن دست نیافته است.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿فَقَالَ لَهُ ۥٓ أَيُّهَا ٱلشَّيۡطَٰنُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّۖ﴾ (ص: ۷۵)؛ «گفت: ای شیطان! چه چیز تو را باز داشت از اینکه برای آنچه با دو دست خویش آفریدم سجده کنی؟». در این آیه، «یدین» به معنای مظهر اسماء جلالی و جمالی حق است، که انسان را به‌عنوان موجودی جامع، متمایز از سایر مخلوقات معرفی می‌کند. این جامعیت، چونان دریایی بی‌کران، انسان را به جایگاهی رفیع می‌رساند که در آن، حقایق کونیه و الهی در هم می‌آمیزند.

دو دست حق و وحدت مظهر و مُظهر

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که «دو دست حق» در آیه، اشاره به اسماء جلالی و جمالی دارد که در انسان به‌صورت مظهر و مُظهر متجلی شده‌اند. برخلاف برخی تفاسیر که یمین و یسار را به ترتیب به حق و انسان نسبت می‌دهند، این دیدگاه نادرست است، زیرا انسان، به‌عنوان مظهر کامل، هر دو صورت جلال و جمال را در خود دارد، همان‌گونه که حق هر دو را داراست. این وحدت، چونان آیینه‌ای است که تصویر مُظهر و مظهر را در یک حقیقت واحد متحد می‌سازد. بنابراین، انسان و حق، هر دو دارای یمین و یسارند، و تقسیم این دو میان آن‌ها، به مثابه شکافتن نور وحدت در دو نیمه است که با حقیقت عرفانی ناسازگار است.

درنگ: مقام جمع انسانی، چونان آیینه‌ای تمام‌نما، حقایق کونیه و الهی را در خود متحد می‌سازد، و انسان را به مظهر کامل اسماء جلالی و جمالی حق تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم نشان داد که انسان، به‌عنوان مظهر جامع اسماء الهی، در مقام جمع، دو صورت عالم و حق را در خود گرد می‌آورد. این جامعیت، انسان را به ظرف ظهور حق و خلق تبدیل می‌سازد، و «دو دست حق» در آیه، به وحدت مظهر و مُظهر اشاره دارد. نقد تقسیم یمین و یسار میان حق و انسان، بر وحدت وجودی این دو تأکید می‌کند، که انسان را به مثابه آیینه‌ای تمام‌نمای حق معرفی می‌نماید.

بخش دوم: قرب الهی و تمایز آن از استکبار دنیوی

قرب الهی و خضوع انسانی

قرب الهی، برخلاف استکبار دنیوی که از امور ناسوتی مانند مال، علم، یا مقام نشأت می‌گیرد، با نزول و خضوع همراه است. هرچه انسان به قرب الهی نزدیک‌تر می‌شود، عبودیت و فروتنی او فزونی می‌یابد، گویی چونان رودی که به سوی دریای بی‌کران ذات حق جاری می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این نزول، نشانه‌ای از کمال انسانی است، نه ضعف، زیرا در قرب الهی، انسان به حقیقت عبودیت دست می‌یابد.

نماز، تجلی‌گاه قرب و نزول

نماز، چونان سفری روحانی، مراحل سلوک انسان را از قیام به رکوع و سجده متجلی می‌سازد. قیام، ورود به عبودیت است؛ رکوع، تسبیح و تعظیم حق؛ و سجده، اوج عبودیت و نزول ناسوت انسان در برابر حق. سجده، با قرار گرفتن پیشانی بر زمین و بالا رفتن اسافل اعضا، حقارت ذاتی انسان را آشکار می‌سازد، و این حقارت، به‌گونه‌ای پارادوکسیکال، به قرب الهی منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره سجده را چونان آیینه‌ای می‌دانند که حقیقت ناسوت و لاهوت انسان را در برابر حق به نمایش می‌گذارد.

حکمت زاویه سجده

سجده، با زاویه خاص خود که مواضع سبعه (هفت عضو) را بر زمین قرار می‌دهد، نه‌تنها عبودیت، بلکه تحقیر ناسوت انسانی را در برابر حق متجلی می‌سازد. این پرسش عرفانی که «چرا سجده این‌گونه است؟» انسان را به تأمل در حکمت الهی دعوت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این زاویه، به‌گونه‌ای طراحی شده که انسان را به تأمل در حقارت وجودی خود وامی‌دارد، گویی چونان بذری که در خاک فرو می‌رود تا به شکوفایی قرب الهی برسد.

درنگ: سجده، چونان آیینه‌ای درخشان، حقارت ناسوت انسانی را در برابر عظمت لاهوت الهی آشکار می‌سازد و به قرب الهی رهنمون می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم نشان داد که قرب الهی، با خضوع و نزول همراه است، برخلاف استکبار دنیوی که از امور ناسوتی سرچشمه می‌گیرد. نماز، به‌ویژه سجده، تجلی‌گاه این نزول است که انسان را به اوج عبودیت می‌رساند. حکمت زاویه سجده، در نمایش حقارت ناسوت و تعالی لاهوت نهفته است، که انسان را به تأمل در حقیقت وجودی خود دعوت می‌کند.

بخش سوم: استکبار شیطانی و فقدان مقام جمع

استکبار شیطان و فقدان جامعیت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که شیطان، به دلیل فقدان مقام جمع، به استکبار فرو غلتید، اما این فقدان به‌تنهایی کافی نیست، زیرا بسیاری از مخلوقات فاقد این مقام‌اند و به استکبار دچار نشده‌اند. شیطان، علاوه بر فقدان جامعیت، دارای خبث و رذالت ذاتی است که او را به مظهر اسم مضل تبدیل کرده است. این خبث، چونان سایه‌ای تاریک، او را از سایر موجودات متمایز می‌سازد.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿فَقَالَ لَهُ ۥٓ أَيُّهَا ٱلشَّيۡطَٰنُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّۖ﴾ (ص: ۷۵)؛ «گفت: ای شیطان! چه چیز تو را باز داشت از اینکه برای آنچه با دو دست خویش آفریدم سجده کنی؟». این پرسش الهی، نه از باب استنکار، بلکه از منظر استنطاق است، که حکمت الهی را در آشکار ساختن ماهیت شیطان نشان می‌دهد.

نقد نقل شفاعت پیامبر برای شیطان

برخی نقل‌ها ادعا می‌کنند که پیامبری برای شفاعت شیطان نزد حق رفت، اما شیطان با استکبار پاسخ داد که حق باید توبه کند، نه او. استاد فرزانه قدس‌سره این نقل را از نظر عرفانی و منطقی ناسازگار می‌دانند، زیرا با عدالت الهی و ماهیت استکباری شیطان همخوانی ندارد. این داستان، به مثابه قصه‌ای ناساز، عدالت الهی را زیر سؤال می‌برد، گویی گناه شیطان به سادگی قابل بخشش است.

ماهیت شیطان به‌عنوان وجود مصداقی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که شیطان، موجودی مصداقی با وجود خارجی است، نه صرفاً قوه وهمیه یا نفس اماره. این دیدگاه، با نصوص قرآنی و روایی سازگار است، زیرا انکار وجود مصداقی شیطان، به انکار بهشت و جهنم منجر می‌شود، که هر دو در عالم آخرت وجود عینی دارند. شیطان، چونان موجودی مستقل، مظهر اسم مضل است، اما هر اضلالی به شیطان بازنمی‌گردد.

درنگ: شیطان، موجودی مصداقی با خبث ذاتی و مظهر اسم مضل است، که فقدان مقام جمع و استکبار او را از سایر مخلوقات متمایز می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم نشان داد که استکبار شیطان، ریشه در فقدان مقام جمع و خبث ذاتی او دارد. نقد نقل شفاعت پیامبر، بر ناسازگاری آن با عدالت الهی تأکید می‌کند. شیطان، به‌عنوان موجودی مصداقی، نه قوه وهمیه یا نفس اماره، مظهر اسم مضل است، و این تمایز، او را از سایر مظاهر اضلال جدا می‌سازد.

بخش چهارم: نقد دیدگاه قوه وهمیه به‌عنوان شیطان

نقد تعریف شیطان به‌عنوان قوه وهمیه

برخی شارحان، مانند کاشانی، شیطان را قوه وهمیه کلی در عالم کبیر یا قوه وهمیه متصل در انسان می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نادرست می‌دانند، زیرا قوه وهمیه، هرچند تحت تأثیر شیطان است، خود شیطان نیست. قوه وهمیه، به ادراک جزئیات می‌پردازد، در حالی که عقل، کلیات را درمی‌یابد، و قوه خیال، صورت‌ها را متمثل می‌سازد. شیطان، به‌عنوان موجودی مستقل، فراتر از این قواست.

تمایز قوه وهمیه متصل و منفصل

قوه وهمیه متصل، در افراد انسانی یا حیوانی ظهور دارد، و قوه وهمیه منفصل، به عالم مثال منفصل مربوط است، که نزولی آن عالم ذر و صعودی آن عالم برزخ است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تعاریف، بیشتر ریشه در علم کلام دارند تا عرفان، و نمی‌توانند ماهیت شیطان را به‌درستی تبیین کنند. شیطان، چونان موجودی مستقل، نه قوه وهمیه کلی است و نه نفس اماره.

درنگ: شیطان، موجودی مستقل و مصداقی است، نه قوه وهمیه یا نفس اماره، و تقلیل او به این قوا، حقیقت وجودی او را مخدوش می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد دیدگاه قوه وهمیه به‌عنوان شیطان، نشان داد که این تعریف، ماهیت شیطان را تقلیل می‌دهد. قوه وهمیه، چه متصل و چه منفصل، تحت تأثیر شیطان است، اما خود او نیست. این نقد، بر ضرورت فهم دقیق‌تر ماهیت شیطان به‌عنوان موجودی مصداقی تأکید دارد.

بخش پنجم: معیار قرب الهی در سلوک عرفانی

خضوع، معیار موفقیت در سلوک

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که معیار موفقیت در سلوک عرفانی، میزان خضوع و نزول سالک در برابر حق است. هرچه علم، معرفت، یا مقام سالک فزونی یابد، باید به همان نسبت خضوع او افزایش یابد. این خضوع، چونان شاخصی دقیق، نشان‌دهنده قرب الهی است، و سالک را از نیاز به تأیید دیگران بی‌نیاز می‌سازد.

نقد استکبار در سلوک

اگر علم یا معرفت سالک به استکبار منجر شود، این نشانه انحراف از مسیر قرب است. استکبار، چونان سایه‌ای تاریک، مسیر سلوک را مسدود می‌سازد، و سالک را به ورطه‌ای شبیه به استکبار شیطانی می‌کشاند. استاد فرزانه قدس‌سره این نکته را چونان آینه‌ای می‌دانند که سالک می‌تواند خود را در آن محک بزند.

درنگ: خضوع و نزول در برابر حق، معیار راستین موفقیت در سلوک عرفانی است، و استکبار، نشانه انحراف از این مسیر متعالی.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم نشان داد که خضوع، معیار اصلی موفقیت در سلوک عرفانی است، و استکبار، نشانه انحراف از این مسیر. سالک، با تأمل در میزان خضوع خود، می‌تواند موفقیت سلوک خویش را ارزیابی کند، و این خودآزمایی، او را از رجوع به دیگران بی‌نیاز می‌سازد.

بخش ششم: حکمت الهی در سجده و وحدت مظهر و مُظهر

سجده، نماد وحدت مظهر و مُظهر

سجده، به‌عنوان اوج عبودیت، مظهر وحدت میان مظهر (انسان) و مُظهر (حق) است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حکمت الهی در طراحی سجده، انسان را به تأمل در جایگاه واقعی خود در برابر حق دعوت می‌کند. این حالت، چونان پلی است که ناسوت را به لاهوت متصل می‌سازد.

نقد تقسیم‌بندی ناصواب یمین و یسار

تقسیم یمین و یسار میان حق و انسان، به مثابه جداسازی نور وحدت است که با حقیقت عرفانی ناسازگار است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که انسان، به‌عنوان مظهر کامل، هر دو صورت جلال و جمال را داراست، و این وحدت، او را به آیینه‌ای تمام‌نمای حق تبدیل می‌کند.

درنگ: سجده، چونان پلی میان ناسوت و لاهوت، وحدت مظهر و مُظهر را متجلی می‌سازد، و انسان را به جایگاه واقعی خود در برابر حق رهنمون می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم نشان داد که سجده، نماد وحدت مظهر و مُظهر است، و حکمت الهی در آن، انسان را به تأمل در حقیقت وجودی خود دعوت می‌کند. نقد تقسیم‌بندی یمین و یسار، بر وحدت وجودی انسان و حق تأکید دارد، که انسان را به‌عنوان آیینه‌ای تمام‌نما معرفی می‌کند.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین مقام جمع انسانی، قرب الهی، و تمایز آن از استکبار شیطانی در فصوص الحکم پرداخت. انسان، به‌عنوان مظهر جامع اسماء الهی، در سجده به اوج قرب می‌رسد، جایی که ناسوتش تحقیر و لاهوتش تجلی می‌یابد. این مقام، با استکبار شیطانی که از فقدان جامعیت و خبث ذاتی نشأت می‌گیرد، در تضاد است. نقد دیدگاه‌هایی که شیطان را به قوه وهمیه یا نفس اماره تقلیل می‌دهند، بر ضرورت فهم دقیق‌تر ماهیت شیطان تأکید دارد. سجده، به‌عنوان نماد وحدت مظهر و مُظهر، انسان را به تأمل در حکمت الهی دعوت می‌کند. این تبیین، چونان نوری درخشان، راه را برای درک وحدت وجود و جایگاه متعالی انسان در عرفان نظری هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی