متن درس
تأملات در فصوص الحکم: تقابل سؤال و عطا در عرفان نظری ابنعربی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۲۳۷)
دیباچه
فصوص الحکم ابنعربی، چونان چشمهای زلال در گستره عرفان اسلامی، مفاهیم ژرفی را در باب رابطه میان عبد و معبود، سؤال و عطا، و مراتب ظهورات الهی پیش روی حقیقتجویان میگشاید. این اثر، با نگاهی عمیق به نظام هستی و جایگاه انسان در آن، از دیرباز محور تأملات عرفا و حکمای اسلامی بوده است. درسگفتار حاضر، برگرفته از جلسه دویست و سی و هفتم شرح استاد فرزانه قدسسره، به بررسی تقابل سؤال و عطا در عرفان نظری ابنعربی پرداخته و با نگاهی نقادانه به تفاسیر عرفانی، بر ضرورت فهمی اصیل و مبتنی بر معارف قرآنی و شیعی تأکید میورزد. این نوشتار، با حفظ وفاداری به محتوای اصلی و افزودن توضیحات تبیینی، مفاهیم پیچیده عرفانی را با زبانی متین، روشن و علمی به خوانندگان عرضه میدارد. ساختار متن، با بخشبندیهای دقیق، عناوین تخصصی و استعارات فاخر، به گونهای طراحی شده که هم راهنمای پژوهشگران باشد و هم جذابیتی معنوی و علمی را به ارمغان آورد.
بخش یکم: تقابل سؤال و عطا در عرفان ابنعربی
مفهوم تقابل سؤال و عطا
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به فصوص الحکم، محور بحث را تقابل میان سؤال (درخواست عبد) و عطا (بخشش الهی) معرفی میکنند. این تقابل، به رابطه پویای میان عبد و معبود در نظام عطایای الهی اشاره دارد. سؤال، چونان نسیمی است که از قلب عبد به سوی اقیانوس بیکران فیض الهی میوزد، و عطا، چونان موجی است که از این اقیانوس به سوی عبد بازمیگردد. با این حال، استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که برخی شارحان، با شرحهای زائد و غیرضروری، این مفهوم روشن را در هالهای از ابهام پیچیدهاند.
درنگ: تقابل سؤال و عطا، چونان رقص نسیم و موج، رابطه عبد و معبود را در نظام فیض الهی ترسیم میکند.
تقسیمبندی عطایا از منظر فاعلی
استاد فرزانه قدسسره عطایای الهی را از منظر فاعلی (خدا) به دو نوع ذاتی و وصفی تقسیم میکنند. عطایای ذاتی، از سرچشمه ذات اقدس الهی جوشیده و بیواسطه به عبد میرسند. در مقابل، عطایای وصفی، از تجلی اسما و صفات الهی پدید آمده و به واسطه این اسما به عالم ظهور مییابند. این تقسیمبندی، چونان نوری است که مراتب فیض الهی را در آینه حکمت عرفانی روشن میسازد.
درنگ: عطایای ذاتی، چونان چشمهای از ذات الهی، و عطایای وصفی، چونان جلوههای اسما، فیض الهی را به عالم میرسانند.
تقسیمبندی عطایا از منظر قابلی
از منظر قابلی (عبد)، عطایا به قابلیت خلقی عبد وابستهاند. این قابلیت، چونان ظرفی است که ظرفیت دریافت فیض الهی را تعیین میکند. سؤال خلقی، که درخواست عبد از خداست، به دو صورت لفظی و غیرلفظی (حالی یا استعدادی) ظهور مییابد. سؤال لفظی، با کلام و بیان، و سؤال غیرلفظی، از طریق حال درونی یا استعداد ذاتی عبد شکل میگیرد. این دیدگاه، چونان آینهای است که رابطه میان ظرفیت عبد و فیض الهی را بازمیتاباند.
درنگ: قابلیت خلقی عبد، چونان ظرفی است که عطایای الهی را بر اساس سؤال لفظی یا غیرلفظی دریافت میدارد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین تقابل سؤال و عطا، به رابطه پویای میان عبد و معبود در نظام عطایای الهی پرداخت. عطایا از منظر فاعلی به ذاتی و وصفی، و از منظر قابلی به وابستگی به سؤال لفظی یا غیرلفظی تقسیم شدند. این مفاهیم، چونان چراغی در مسیر فهم عرفانی، راه را برای کاوشهای بعدی هموار میسازند.
بخش دوم: انواع و مراتب سؤال
تقسیمبندی سؤال به لفظی و غیرلفظی
استاد فرزانه قدسسره سؤال را به دو نوع لفظی و غیرلفظی (حالی یا استعدادی) تقسیم میکنند. سؤال لفظی، با بیان کلامی و از طریق زبان ظاهر میشود، در حالی که سؤال غیرلفظی، از حال درونی یا استعداد ذاتی عبد سرچشمه میگیرد. سؤال غیرلفظی، به دلیل خلوص و عمق، چونان چشمهای زلال، از سؤال لفظی که در قفس کلمات محصور است، برتر دانسته میشود.
درنگ: سؤال غیرلفظی، چونان چشمهای از اعماق وجود عبد، از سؤال لفظی که در قفس کلام محصور است، عمیقتر و عارفانهتر است.
تقسیمبندی سؤال به معین و غیرمعین
سؤال همچنین به دو نوع معین و غیرمعین تقسیم میشود. سؤال معین، به امری خاص مانند مال، فرزند یا علم اشاره دارد، در حالی که سؤال غیرمعین، چونان دعای «افعل بی ما أنت أهله» (با من چنان کن که تو شایسته آنی)، به مصلحت کلی الهی تسلیم میشود. استاد فرزانه قدسسره سؤال غیرمعین را به دلیل وسعت و تسلیم به اراده الهی، برتر میدانند.
درنگ: سؤال غیرمعین، چونان دریای بیکران تسلیم، از سؤال معین که در تنگنای خواستههای خاص محصور است، والاتر است.
برتری سؤال کلی بر جزئی
استاد فرزانه قدسسره سؤال کلی (غیرمعین) را بر سؤال جزئی (معین) ارجح میدانند، زیرا سؤال کلی، با دایرهای وسیعتر، امکان دریافت عطایای گستردهتر الهی را فراهم میسازد. سؤال جزئی، عبد را به خواستهای خاص محدود کرده و چونان قفسی، او را از فیضهای بیکران الهی محروم میسازد.
درنگ: سؤال کلی، چونان آسمانی بیکران، از سؤال جزئی که در قفس خواستههای خاص گرفتار است، والاتر است.
بیسؤالی، نشانه کمال
در مراتب عالی عرفانی، بیسؤالی نشانه کمال مطلق است. عبد در این مرتبه، به دلیل تسلیم کامل و فقدان دغدغه، از سؤال کردن بینیاز میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که این بیسؤالی، چونان قلهای است که اولیای الهی بر آن ایستادهاند، در حالی که بیسؤالی نادانان، از جهل و ناتوانی سرچشمه میگیرد.
درنگ: بیسؤالی اولیا، چونان قلهای از تسلیم و کمال، و بیسؤالی نادانان، چونان گودالی از جهل و ناتوانی است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی انواع سؤال (لفظی و غیرلفظی، معین و غیرمعین) و مراتب آنها، بر برتری سؤال غیرلفظی و غیرمعین تأکید کرد. بیسؤالی در مراتب عالی، نشانه کمال و تسلیم کامل عبد به اراده الهی است. این مفاهیم، چونان نوری در مسیر عرفان نظری، راه را برای فهم عمیقتر رابطه عبد و معبود روشن میسازند.
بخش سوم: تفاوت دعا و سؤال
تمایز دعا و سؤال
استاد فرزانه قدسسره دعا را از سؤال متمایز میدانند. هر سؤالی دعاست، زیرا دربرگیرنده خواندن و مناجات با خداست، اما هر دعایی سؤال نیست، زیرا دعا میتواند صرفاً ستایش و تقدیس الهی باشد. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان مناجات و درخواست را در عرفان نظری روشن میسازد.
درنگ: دعا، چونان نغمهای عاشقانه به سوی معبود، از سؤال که درخواستی خاص یا عام است، متمایز است.
عطایای ناشی از سؤال و بدون سؤال
استاد فرزانه قدسسره عطایا را از منظر قابل به دو دسته تقسیم میکنند: عطایای ناشی از سؤال (لفظی، معین یا غیرمعین) و عطایای بدون سؤال لفظی، اما با سؤال حالی یا استعدادی. هیچ عطایی بدون سؤال نیست، زیرا سؤال (چه لفظی، چه حالی، چه استعدادی) شرط دریافت فیض الهی است. این دیدگاه، چونان آینهای است که رابطه میان سؤال عبد و عطای الهی را بازمیتاباند.
درنگ: عطایای الهی، چونان موجی برآمده از سؤال عبد، چه لفظی و چه حالی، به سوی او بازمیگردند.
تشبیه عطایا از منظر فاعل و قابل
استاد فرزانه قدسسره تقسیم عطایا به ذاتی و اسمائی از منظر فاعل را به تقسیم آنها به ناشی از سؤال یا بدون سؤال از منظر قابل تشبیه میکنند. این تناظر، چونان پلی است که مراتب فاعلی و قابلی فیض الهی را به هم پیوند میدهد، و نشان میدهد که عطایا، چه ذاتی و چه اسمائی، به سؤالی از عبد وابستهاند.
درنگ: تشبیه عطایای ذاتی و اسمائی به عطایای ناشی از سؤال یا بدون سؤال، چونان پلی است که فاعل و قابل را در نظام فیض الهی پیوند میدهد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین تمایز دعا و سؤال، تقسیم عطایا از منظر قابل، و تشبیه آنها به عطایای فاعلی، رابطه میان عبد و معبود را در چارچوب عرفان نظری روشن ساخت. این مفاهیم، چونان چراغی در مسیر فهم عرفانی، راه را برای کاوشهای بعدی هموار میکنند.
بخش چهارم: نقد سؤال معین و برتری سؤال غیرمعین
محدودیت سؤال معین
استاد فرزانه قدسسره سؤال معین، مانند درخواست علم، یقین، مال یا فرزند، را به دلیل محدودیت به خواستهای خاص مورد نقد قرار میدهند. این سؤال، اگر با ظرفیت عبد سازگار نباشد، ممکن است به نقصهایی چون تکبر یا دلبستگی منجر شود. برای مثال، درخواست علم برای عابدی با ظرف کوچک، چونان ریختن آب در کوزهای ترکخورده، ممکن است به جای خیر، به شر بیانجامد.
درنگ: سؤال معین، چونان کوزهای ترکخورده، ممکن است فیض الهی را به جای خیر، به نقص و محدودیت تبدیل کند.
برتری درخواست مصلحت الهی
استاد فرزانه قدسسره دعای «اللهم أعطنی ما فیه مصلحتی» (خدایا، آنچه به مصلحت من است به من عطا کن) را به دلیل تسلیم به علم الهی و عدم محدودیت به خواستههای خاص، برتر میدانند. این دعا، چونان دریای بیکران، امکان دریافت عطایای گستردهتر را فراهم میسازد و عبد را از قید خواستههای محدود رها میکند.
درنگ: درخواست مصلحت الهی، چونان دریایی بیکران، عبد را از قید خواستههای محدود رها ساخته و به فیضهای گستردهتر رهنمون میشود.
سؤال، عطای الهی
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که خود سؤال کردن، عطای الهی است، زیرا خداوند سؤال را در دل عبد ایجاد میکند. این سؤال، چونان نغمهای است که از چشمه فیض الهی در قلب عبد جوشیده و او را به سوی مناجات و ارتباط با معبود هدایت میکند.
درنگ: سؤال، چونان نغمهای از چشمه فیض الهی، خود عطایی است که عبد را به سوی معبود رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد محدودیتهای سؤال معین و تأکید بر برتری سؤال غیرمعین و درخواست مصلحت الهی، رابطه عبد و معبود را در چارچوب تسلیم و فیض الهی تبیین کرد. سؤال، خود عطایی است که عبد را به سوی حقیقت رهنمون میسازد.
بخش پنجم: ادب در سؤال و مراتب ارزشی آن
ادب در لحن سؤال
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که سؤال از خدا نیازمند ادب است. دعای «افعل بی ما أنت أهله» (با من چنان کن که تو شایسته آنی) به دلیل تسلیم کامل و پرهیز از نهی، از دعای «لا تفعل بی ما أنا أهله» (با من چنان نکن که من شایسته آنم) برتر است. لحن سؤال، چونان کلیدی است که قرب یا بُعد عبد نسبت به خدا را تعیین میکند.
درنگ: ادب در سؤال، چونان کلیدی است که درهای قرب الهی را به روی عبد میگشاید.
نقد سؤالهای ناشی از ذهن مشوب
استاد فرزانه قدسسره سؤالهایی مانند «رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا» (پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن) را به دلیل سرچشمه گرفتن از ذهن مشوب به خوف و دغدغه، فروتر از سؤالهایی چون «افعل بی ما أنت أهله» میدانند. این سؤالها، چونان ابرهایی هستند که نور تسلیم و اطمینان به خدا را تیره میسازند.
درنگ: سؤالهای ناشی از ذهن مشوب، چونان ابرهایی، نور تسلیم و اطمینان به خدا را تیره میسازند.
ارزش سؤال و مقام سائل
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که ارزش سؤال به مقام سائل و مسئول بستگی دارد. هر سؤال، چونان آینهای است که سطح معرفت، عقلانیت و تسلیم سائل را در برابر خدا بازمیتاباند. سؤالهای والا، از مقامات عالی عرفانی سرچشمه میگیرند و عبد را به سوی قرب الهی رهنمون میشوند.
درنگ: سؤال، چونان آینهای، مقام معرفت و تسلیم سائل را در برابر معبود آشکار میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر ادب در سؤال، نقد سؤالهای ناشی از ذهن مشوب، و تبیین ارزش سؤال بر اساس مقام سائل، به اهمیت لحن و محتوای سؤال در عرفان نظری پرداخت. این مفاهیم، راه را برای فهمی اصیل و عمیق از رابطه عبد و معبود هموار میسازند.
بخش ششم: نقدهای متنی و تفسیری
نقد لفظ «معین»
استاد فرزانه قدسسره لفظ «معین» را با فتح یاء (به معنای مفعولی) صحیح میدانند، نه با کسر یاء (به معنای فاعلی)، زیرا با تقسیمبندی متن سازگار است. لفظ «معین» به معنای امری مشخص در سؤال است، و استفاده از کسر یاء، به دلیل دلالت بر فاعلیت، با ساختار متن ناسازگار است.
درنگ: لفظ «معین» با فتح یاء، چونان کلیدی صحیح، با ساختار متن همخوانی دارد و معنای سؤال مشخص را منتقل میکند.
نقد مثال دعای نبی
استاد فرزانه قدسسره مثال دعای پیامبر اکرم (ص): «خدایا، در قلبم نوری، در گوشم نوری، و در چشمم نوری قرار ده» را برای اجزای کثیف (مادی) نادرست میدانند، زیرا این دعا به هر دو نوع لطیف (روحانی) و کثیف (جسمانی) اشاره دارد. قلب، به معنای روحانی و مجرد، و سمع و بصر، به معنای جسمانی یا بصیرت، هر دو را دربرمیگیرد. این نقد، چونان تیغی است که خطای تفسیر را از متن جدا میسازد.
درنگ: دعای پیامبر اکرم (ص)، چونان نوری دوسویه، هم به لطیف و هم به کثیف اشاره دارد و محدود به مادیات نیست.
نقد نسخههای متنی
استاد فرزانه قدسسره افزودن «من» در عبارت «لکل جزء من ذاتی من لطیف و کثیف» را در برخی نسخهها زائد و ناسازگار با فصاحت ابنعربی میدانند. این «من» اضافی، ساختار جمله را مخدوش کرده و باید حذف شود. این نقد، چونان چراغی است که خطاهای کاتبان را روشن میسازد.
درنگ: حذف «من» اضافی، چونان چراغی، فصاحت متن ابنعربی را از سایه خطاهای کاتبان بیرون میآورد.
تبیین معنای «ذاتی»
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که مراد از «ذاتی» در متن، جزء ماهیت (جنس و فصل) یا اعراض ذاتی نیست، بلکه به اجزای وجودی عبد (لطیف و کثیف) اشاره دارد. لطیف، شامل علوم، معارف و ارزاق روحانی، و کثیف، شامل مال، فرزند و ارزاق جسمانی است. این تبیین، چونان آینهای است که معنای دقیق متن را بازمیتاباند.
درنگ: «ذاتی» در متن، چونان آینهای، اجزای وجودی عبد (لطیف و کثیف) را بازتاب میدهد، نه مفاهیم منطقی ماهیت.
نقد تشدید یاء و حذف «من»
استاد فرزانه قدسسره تشدید یاء در «ذاتی» و حذف «من» را ناشی از تصرف نادرست کاتبانی میدانند که معنای کلام ابنعربی را درک نکردهاند. «من» در «من ذاتی» برای تبعیض و در «من لطیف و کثیف» برای بیان است، و تشدید یاء، معنای متن را به جزء ماهیت (جنس و فصل) منحرف میکند. این نقد، چونان نسیمی است که غبار خطا را از متن میزداید.
درنگ: تشدید یاء و حذف «من»، چونان غباری بر متن، با فصاحت ابنعربی ناسازگار است و باید اصلاح شود.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با نقد خطاهای متنی و تفسیری، از جمله لفظ «معین»، مثال دعای نبی، و تصرفات کاتبان، بر ضرورت دقت در فهم و انتقال مفاهیم عرفانی تأکید کرد. این نقدها، راه را برای تبیینی اصیل و دقیق از فصوص الحکم هموار میسازند.
بخش هفتم: نقد عرفان سطحی و ضرورت ادب در سؤال
نقد نسبت دادن نقص به کاتبان
استاد فرزانه قدسسره نسبت دادن نافهمی به کاتبان نسخهها را شایسته نمیدانند و بر پرهیز از توهین در نقد علمی تأکید میورزند. این دیدگاه، چونان نسیمی است که ادب علمی را در نقد و بررسی متون عرفانی ترویج میدهد.
درنگ: نقد علمی، چونان نسیمی، باید با ادب و پرهیز از توهین، حقیقت را روشن سازد.
نقد عرفان سطحی در فهم سؤال
استاد فرزانه قدسسره فصوص الحکم را به دلیل عدم تبیین مراتب ارزشی سؤالات مورد نقد قرار میدهند. این کمبود، نیازمند تحلیل عرفانی و تطبیق با معارف قرآنی و شیعی است تا مراتب سؤالات و ارزش آنها روشن شود. عرفان سطحی، چونان ابری است که نور حقیقت عرفانی را پنهان میسازد.
درنگ: عرفان سطحی، چونان ابری، نور حقیقت مراتب سؤالات را در فصوص الحکم پنهان میسازد.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با تأکید بر ادب در نقد علمی و نقد عرفان سطحی در فهم مراتب سؤالات، بر ضرورت فهمی دقیق و مبتنی بر معارف قرآنی و شیعی تأکید کرد. این نقدها، راه را برای تبیینی عمیقتر از مفاهیم عرفانی هموار میسازند.
جمعبندی نهایی
این تأملات، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی تقابل سؤال و عطا در عرفان نظری ابنعربی پرداخت و با تبیین انواع و مراتب سؤال، برتری سؤال غیرلفظی و غیرمعین، و نقش ادب در سؤال را روشن ساخت. عطایای الهی، چه ذاتی و چه اسمائی، به سؤالی (لفظی، حالی یا استعدادی) وابستهاند و خود سؤال، عطایی الهی است که عبد را به سوی معبود هدایت میکند. نقدهای متنی و تفسیری، از جمله خطاهای کاتبان و کمبود تبیین مراتب سؤالات در فصوص الحکم، بر ضرورت فهمی دقیق و مبتنی بر معارف قرآنی و شیعی تأکید دارند. این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و استناد به آیات قرآن کریم، تلاش دارد تا مفاهیم عمیق عرفانی را با زبانی متین و علمی به خوانندگان عرضه کند.
با نظارت صادق خادمی