در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 254

متن درس





شرح فصوص الحکم: تحلیل علم الهی و مراتب ظهور در عرفان نظری

شرح فصوص الحکم: تحلیل علم الهی و مراتب ظهور در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۲۵۴)

دیباچه

این نوشتار، شرح و تحلیل بخشی از کتاب شریف فصوص الحکم تألیف محی‌الدین ابن‌عربی، صفحه ۱۰۴، سطر ۱۹، است که به بررسی مفهوم والای علم الهی در آیه شریفه حَتَّىٰ نَعْلَمَ (تا بدانیم) و پیوند آن با اعیان ثابته و مظاهر انسانی از منظر عرفان نظری می‌پردازد. این بحث، با نگاهی نقادانه به آرای ابن‌عربی و شارحان، به تبیین مفاهیمی چون علم تابع و متبوع، حدوث و ازلیت علم الهی، و نقش انسان به‌عنوان وقایه (سپر) برای حق می‌نشیند و اصول عرفانی شیعی را در برابر برخی مغالطات عرفانی روشن می‌سازد. متن با رویکردی عرفانی، فلسفی و نقادانه، به تحلیل آیه و شرح آن پرداخته و بر ضرورت دقت در اصطلاحات عرفانی و حفظ توحید در مراتب ذات و صفات تأکید می‌ورزد. این نوشتار، تمامی نکات و تحلیل‌های ارائه‌شده در درس‌گفتار را با شرح و تفصیل کامل و با زبانی روشن و متین، در ساختاری علمی و دانشگاهی ارائه می‌دهد تا برای پژوهشگران حوزه عرفان نظری و فلسفه اسلامی منبعی معتبر و جامع باشد.

بخش نخست: تبیین آیه شریفه حَتَّىٰ نَعْلَمَ و مفهوم علم الهی

تفسیر آیه و پیوند آن با علم تفصیلی

آیه شریفه وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ (سوره محمد، آیه ۳۱؛ و قطعاً شما را می‌آزماییم تا مجاهدان و شکیبایان از میان شما را معلوم کنیم) به علم تفصیلی الهی در مظاهر انسانی اشاره دارد. این آیه، آزمایش الهی را برای آشکار شدن صفات مجاهدین و صابرین نشان می‌دهد که در عرفان نظری به ظهور علم تفصیلی تعبیر می‌شود. این تفسیر، علم الهی را به مظاهر انسانی مرتبط می‌سازد، اما با چالش حدوث علم مواجه است، زیرا تجدد علم در مظاهر انسانی به حدوث آن منجر می‌شود. با این حال، این حدوث به انسان نسبت داده می‌شود، نه به ذات الهی، تا تنزیه ذات حق از نقص و حدوث حفظ گردد.

درنگ: آیه حَتَّىٰ نَعْلَمَ به علم تفصیلی الهی در مظاهر انسانی اشاره دارد که حدوث آن به انسان نسبت داده می‌شود، نه به ذات حق.

علم تفصیلی و نقش انسان به‌عنوان وقایه

علم تفصیلی الهی در مظاهر انسانی، به دلیل ماهیت حادث انسان، به‌عنوان علمی حادث تلقی می‌شود. این دیدگاه، انسان را به‌عنوان وقایه (سپر) برای حق معرفی می‌کند که از نسبت دادن حدوث و نقص امکان به ذات الهی جلوگیری می‌نماید. انسان، با پذیرش حدوث علم تفصیلی، سپری برای حفظ تنزیه ذات حق می‌شود، چنان‌که گویی حقیقت انسانی، چونان آیینه‌ای، تجلی صفات الهی را بر دوش می‌کشد و از نسبت دادن نقص به ذات بی‌نیاز حق جلوگیری می‌کند.

اعیان ثابته و علم تابع

ابن‌عربی در فصوص الحکم، علم الهی به مخلوقات را از طریق اعیان ثابته، به‌عنوان علم تابع، معرفی می‌کند که پس از تحقق معلوم در خارج شکل می‌گیرد. این دیدگاه، علم الهی را تابع اعیان ثابته می‌داند، اما با چالش حدوث در تعلق مواجه است. برای رفع این اشکال، حدوث به تعلق علم نسبت داده می‌شود، نه به ذات یا علم الهی، تا ازلیّت ذات و علم حفظ گردد. این تمایز، گویی پلی است میان ازلیت الهی و حدوث مظاهر، که علم را در مرتبه ذات از نقص و تغییر مصون می‌دارد.

درنگ: علم الهی از طریق اعیان ثابته، به‌عنوان علم تابع، پس از تحقق معلوم شکل می‌گیرد، اما حدوث به تعلق علم نسبت داده می‌شود تا ذات و علم الهی از نقص مصون بمانند.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی و شارحان در باب علم الهی

نقد علم تابع و اصل تقدم مُظهر بر مظهر

دیدگاه ابن‌عربی در فصوص الحکم، که علم الهی را تابع اعیان ثابته می‌داند، با اصل تقدم مُظهر بر مظهر در عرفان نظری منافات دارد. علم الهی، به‌عنوان مُظهر، مقدم بر معلوم (مظهر) است و نمی‌تواند تابع آن باشد. هر معلوم، چه در مرتبه اعیان ثابته و چه در وجود خارجی، ظهور علم مقدم الهی است. این اصل، چونان مشعلی است که تاریکی‌های مغالطه علم تابع را روشن می‌سازد و نشان می‌دهد که علم الهی مبدأ ظهور معلوم است، نه تابع آن.

تمایز علم تنزیهی و تشبیهی

عرفان نظری، علم الهی را در دو رویکرد تنزیهی و تشبیهی بررسی می‌کند. علم تنزیهی، علم الهی را از طریق اعیان ثابته می‌بیند که حق را از کثرات خارجی منزه می‌دارد، اما این دیدگاه به نقص در استقلال علم الهی منجر می‌شود، زیرا علم را به اعیان وابسته می‌کند. علم تشبیهی، علم الهی را از طریق مظاهر انسانی می‌بیند، اما این دیدگاه حق را محتاج مظهر برای علم می‌داند که با استقلال و کمال الهی ناسازگار است. هر دو رویکرد، چونان دو شاخه از یک درخت، در تلاش برای تبیین علم الهی‌اند، اما هر یک با اشکالاتی مواجه است که عرفان شیعی آن‌ها را نقد می‌کند.

درنگ: علم تنزیهی و تشبیهی، هر دو با چالش‌هایی مواجه‌اند؛ علم الهی، به‌عنوان مُظهر، مقدم بر هر مظهری است و وابستگی به اعیان یا انسان با استقلال ذات الهی منافات دارد.

نقد دیدگاه اشاعره و برتری عرفان نظری

اشاعره علم را زائد بر ذات و حادث می‌دانند، در حالی که عرفان نظری، علم را عند ذات و ازلی می‌گیرد. این تمایز، چونان خطی روشن میان دو دیدگاه، برتری تحلیل عرفانی را در حفظ وحدت ذات و صفات نشان می‌دهد. محققین اهل‌الله، از طریق کشف و وجدان، علم را عند ذات و متعلق را حادث می‌دانند، که این دیدگاه با نظام معرفت عرفانی سازگار است و از مغالطات کلامی اشاعره به دور است.

بخش سوم: علم الهی در مراتب احدیت و واحدیت

مراتب وجود و ظهور علم

علم الهی در مرتبه احدیت، به‌صورت اندماجی و در مرتبه واحدیت، به‌صورت ظهور اعیان ثابته متجلی می‌شود. اعیان ثابته، مظهر علم الهی‌اند، نه مبدأ آن. این مراتب، چونان نردبانی از احدیت به واحدیت و سپس به اعیان، نظام ظهورات الهی را ترسیم می‌کنند. علم الهی، در همه مراتب، متبوع و مقدم است و هیچ‌گاه تابع معلوم نمی‌شود.

وحدت علم الهی

علم الهی واحد است و ظرف نزولات آن، معلومات‌اند، چه در اعیان ثابته و چه در وجود خارجی. این وحدت، چونان جامی است که همه کثرات را در خود جای می‌دهد، اما خود از تعدد و تغییر مصون است. آیه شریفه وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا (سوره انعام، آیه ۵۹؛ و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر آنکه او آن را می‌داند) نشان‌دهنده علم بی‌واسطه و مستقل الهی است که نیازی به عینک اعیان یا انسان ندارد.

درنگ: علم الهی واحد است و در همه مراتب وجود، مقدم بر معلوم است؛ اعیان ثابته و مظاهر انسانی، ظهور علم الهی‌اند، نه مبدأ آن.

بخش چهارم: سلوک عرفانی و تهذیب نفس

رفع حدث و کمال عبودیت

سلوک عرفانی، سالک را به مرتبه‌ای می‌رساند که حدث (تغییر و تعدد) را از خود دفع کند و نیازی به تجدد وضو نداشته باشد. این رفع حدث، چونان نوری است که قلب سالک را روشن می‌سازد و او را به فناء فی‌الله و تجلی ربوبیت می‌رساند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «العبودية كنه الربوبية»؛ عبودیت کامل، حقیقت ربوبیت را آشکار می‌کند.

کم‌خوری و تهذیب نفس

کم‌خوری، چونان کلیدی است که قفل‌های نفسانی را می‌گشاید و ذهن را برای معرفت آماده می‌کند. پرخوری، ذهن را تعطیل و قوه عاقله را تضعیف می‌کند، در حالی که کم‌خوری، چونان آبی زلال، نفس را شست‌وشو می‌دهد و قلب را برای دریافت نور معرفت مهیا می‌سازد. حدیث شریف «صُومُوا تَصِحُّوا» (روزه بگیرید تا تندرست شوید) نه‌تنها به اصلاح مزاج، بلکه به تهذیب قلب و دل اشاره دارد.

درنگ: کم‌خوری و روزه‌داری، به تخلیه نفس و تقویت معرفت الهی کمک می‌کند و سالک را به مرتبه نورانیت و قرب می‌رساند.

تمثیل خانه اغنیا و فقرا

خانه اغنیا، به دلیل تنوع خوراک و تراکم نفسانیات، چونان کارگاهی است که نجاست تولید می‌کند، اما خانه فقرا، به سبب سادگی و کم‌خوری، پاکیزه و نورانی است. این تمثیل، چونان آیینه‌ای است که تأثیر زهد و تهذیب نفس را بر روحانیت انسان نشان می‌دهد. سالک عارف، با دوری از نفسانیات، به پاکی نفس و قرب الهی می‌رسد.

بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل مفهوم علم الهی در فصوص الحکم ابن‌عربی پرداخت و دیدگاه‌های او و شارحان را با رویکردی نقادانه بررسی کرد. علم الهی، در همه مراتب، متبوع و مقدم است و تابع معلوم (اعیان ثابته یا انسان) نمی‌شود. حدوث، تنها به متعلق خارجی (معلوم) نسبت داده می‌شود، نه به ذات، علم یا تعلق الهی. انسان، به‌عنوان مظهر کامل، سپر حق نیست، بلکه حق، سپر همه عالم است و نیازی به واسطه ندارد. عرفان شیعی، با تأکید بر استقلال و تقدم علم الهی، از دیدگاه‌های تنزیهی و تشبیهی ابن‌عربی متمایز است. سلوک عرفانی، سالک را به رفع حدث و عبودیت کامل می‌رساند که حقیقت ربوبیت را آشکار می‌کند. این تحلیل، با زبانی روشن و متین، برای پژوهشگران حوزه عرفان نظری و فلسفه اسلامی منبعی جامع و معتبر ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی