در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 266

متن درس





شرح فصوص الحکم: تحلیل عجز، سکوت و مراتب ذات در عرفان نظری

شرح فصوص الحکم: تحلیل عجز، سکوت و مراتب ذات در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۲۶۶)

دیباچه

این نوشتار، شرح و تحلیل بخشی از کتاب شریف فصوص الحکم تألیف محی‌الدین ابن‌عربی، صفحه ۱۰۸، سطرهای ۱ تا ۱۰، است که به بررسی مفاهیم عمیق عجز، سکوت، ذات، اعیان ثابته، و مقامات خاتم‌الرسل و خاتم‌الاولیاء در عرفان نظری می‌پردازد. متن با استناد به آیات قرآن کریم، روایات، نهج‌البلاغه، و صحیفه سجادیه، به تبیین مراتب عجز و سکوت در سلوک عرفانی پرداخته و با رویکردی نقادانه، تمایز میان عجز از تمییز و عجز در قبال حق را بررسی می‌کند. این تحلیل، ضمن حفظ تمامی محتوای اصلی درس‌گفتار، با افزودن توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی، به زبانی فاخر، روشن و متین، در ساختاری علمی و دانشگاهی ارائه شده است تا برای پژوهشگران حوزه عرفان نظری و فلسفه اسلامی منبعی جامع و معتبر باشد. متن با تأکید بر وحدت ذات و صفات الهی، به نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی و شارحان پرداخته و با شواهد قرآنی و روایی، برتری عجز در برابر حق را بر سکوت اثبات می‌کند.

بخش نخست: تبیین عجز و مراتب آن در عرفان نظری

نقل قول ابن‌عربی و مسئله تمییز بین مرآتین

ابن‌عربی در فصوص الحکم می‌فرماید: فَمِمَّا مِنْ جَهْلٍ فِی عِلْمِهِ تَحَیَّرَ فِی التَّمْیِیزِ بَیْنَ الْمِرْآتَیْنِ حَالَ عِلْمِهِ بِهِمَا فَقَالَ الْعَجْزُ أَنْ دَرَکَ الْإِدْرَاکِ إِدْرَاکُهُ وَ مِنَّا مَنْ عَلِمَ أَیْ مَیَّزَ بَیْنَهُمَا فَلَمْ یَقُلْ بِمِثْلِ هَذَا وَ هُوَ أَعْلَی الْقَوْلِ. این عبارت به تحیر سالک در تمییز میان دو مرآت، یعنی ذات الهی و اعیان ثابته، اشاره دارد. مرآتین، چونان دو آیینه مقابل یکدیگر، ذات حق و مظاهر آن را نشان می‌دهند. سالک، در مواجهه با این دو سطح وجودی، ممکن است به دلیل جهل در علم خود دچار تحیر شود و عجز از تمییز را اظهار کند. اما گروهی دیگر، که به تمییز میان ذات و عین دست یافته‌اند، از این عجز مبرا بوده و به مرتبه‌ای برتر نائل آمده‌اند.

درنگ: عجز از تمییز میان ذات و اعیان ثابته، ناشی از جهل در علم است، اما تمییز میان این دو، نشانه مرتبه‌ای برتر در سلوک عرفانی است.

تمایز عجز از تمییز و عجز در قبال حق

عجز در عرفان نظری، دو گونه است: عجز از تمییز و عجز در قبال حق. عجز از تمییز، به ناتوانی سالک در تشخیص میان ذات الهی و اعیان ثابته اشاره دارد که نقصی در معرفت اوست. این عجز، چونان سایه‌ای بر قلب سالک، از ضعف معرفتی او سرچشمه می‌گیرد و در ظرف کثرت رخ می‌دهد. اما عجز در قبال حق، نشانه کمال سالک است، زیرا به عظمت ذات الهی و قرب سالک به حق اشاره دارد. این عجز، چونان دریایی بی‌کران، سالک را در برابر عظمت حق غرق می‌کند و او را به تسلیم و فنای کامل می‌رساند.

درنگ: عجز از تمییز، نقص سالک در ظرف کثرت است، اما عجز در قبال حق، نشانه کمال و قرب او به ذات الهی در مراتب فنا یا فوق فناست.

توهم وجودی و عجز از تمییز

سالک در ظرف رویت، ممکن است دچار توهم شود که خود موجود است یا حق را در حد تجلیاتش تقلیل دهد. این توهم، چونان غباری بر آیینه معرفت، از عجز در تمییز میان ذات و عین ثابت ناشی می‌شود. سالک در این مرتبه، به دلیل خلط مراتب وجودی، یا خود را مستقل از حق می‌بیند یا حق را در حد مظاهرش فرو می‌کاهد، که هر دو خطایی معرفتی است.

عجز در قبال حق: غایت کمال عرفانی

عجز در برابر حق، بالاترین مرتبه کمال سالک است، زیرا هیچ راهی جز اقرار به ناتوانی در برابر عظمت ذات الهی وجود ندارد. این عجز، چونان شعله‌ای که پروانه را در خود می‌سوزاند، سالک را به فنای کامل و قرب به حق می‌رساند. این مرتبه، در ظرف فنا یا فوق فنا رخ می‌دهد، جایی که سالک تمام هستی خود را در برابر حق ناچیز می‌بیند.

درنگ: عجز در قبال حق، غایت عرفان عارفین است، زیرا نشانه تسلیم کامل و اقرار به عظمت بی‌کران ذات الهی است.

تفاوت عاجز و عاجد

تفاوت میان عاجز و عاجد، در متعلق عجز است. عاجز، کسی است که از تمییز میان ذات و عین ثابت ناتوان است، در حالی که عاجد، در برابر عظمت حق عجز دارد. عاجز در مراتب پایین‌تر سلوک گرفتار است، اما عاجد به مرتبه‌ای والاتر، یعنی وحدت وجودی، نزدیک شده است. این تمایز، چونان خطی روشن، مراتب معرفتی سالک را از یکدیگر جدا می‌سازد.

بخش دوم: نقد مقام سکوت در برابر عجز

سکوت در قبال حق و مرتبه آن

سکوت در برابر حق، مرتبه‌ای پایین‌تر از عجز دارد، زیرا به آرامش وابسته است، در حالی که عجز با طوفان معرفتی و بحران وجودی همراه است. سکوت، چونان ساحلی آرام پس از طوفان، در شرایطی رخ می‌دهد که سالک از گرداب معرفتی رها شده باشد. اما در ظرف ذات، جایی که عظمت حق سالک را در خود فرو می‌برد، آرامش ممکن نیست و عجز، نشانه شدت مواجهه با حق است.

درنگ: سکوت در برابر حق، مرتبه‌ای نازل‌تر از عجز است، زیرا عجز با طوفان معرفتی و شدت قرب به ذات الهی همراه است.

نقد مقام سکوت در ظرف ذات

در ظرف ذات، هیچ سالکی، حتی خاتم‌النبیین یا اولیاء، آرامش و سکوت ندارد. مواجهه با ذات الهی، چونان طوفانی بی‌امان، سالک را از قرار محروم می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ (سوره تکویر، آیه ۲۳؛ و به‌راستی او را در افق روشن دید) و ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ۞ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ (سوره نجم، آیات ۸-۹؛ سپس نزدیک شد و [بیشتر] فروآمد، تا آنکه فاصله‌اش به قدر دو کمان یا کمتر بود)، به تجربه معراجی خاتم‌النبیین (ص) اشاره دارند که حتی در این مرتبه، آرامش وجود ندارد و اضطراب ناشی از قرب به ذات، غالب است.

درنگ: در ظرف ذات، حتی خاتم‌النبیین (ص) و اولیاء از آرامش و سکوت محروم‌اند، زیرا عظمت حق، سالک را در طوفان معرفتی فرو می‌برد.

عجز به عنوان غایت عرفان

غایت معرفت عارفین، عجز در برابر ذات حق است، نه سکوت. عجز، نشانه ناتوانی در ادراک کامل ذات الهی است، در حالی که سکوت ممکن است به انفعال یا عدم مواجهه عمیق اشاره داشته باشد. عجز، چونان قله‌ای رفیع، سالک را به اقرار به محدودیت‌های معرفتی در برابر حق می‌رساند.

شواهد قرآنی و روایی بر عجز

هیچ جمله‌ای در قرآن کریم، سنت، یا روایات شیعه و سنی یافت نمی‌شود که مقامی بالاتر از عجز را برای سالک اثبات کند. روایات منسوب به خاتم‌النبیین (ص)، مانند «ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک» (ترجمه: تو را آن‌گونه که شایسته معرفت توست نشناختیم و تو را آن‌گونه که شایسته عبادت توست عبادت نکردیم) و دعای «زِدْنِي فِيكَ عِلْمًا وَ تَحَيُّرًا» (ترجمه: مرا در تو به علم و تحیر افزون کن)، به عجز معرفتی و عبادی در برابر حق اشاره دارند. تحیر، که ظرف عجز است، پس از علم حاصل می‌شود و نشانه کمال معرفتی است.

درنگ: عجز، غایت معرفت عارفین است و هیچ روایت یا آیه‌ای مقامی برتر از آن را اثبات نمی‌کند.

بخش سوم: معصومین و غیرمعصومین در ظرف عجز

تفاوت معصوم و غیرمعصوم

معصومین (ع) و غیرمعصومین، هر دو در ظرف ذات عاجزند، اما معصومین به دلیل قوه تمییزی قوی، از شطح (سخنان غیرمتعارف ناشی از وجد عرفانی) مصون‌اند. غیرمعصومین ممکن است در این مرتبه به شطح افتاده و سخنان نامناسب بیان کنند. قوه تمییز معصومین، چونان مشعلی فروزان، آنها را از لغزش در مراتب عالی حفظ می‌کند.

درنگ: معصومین (ع) به دلیل قوه تمییز قوی، در ظرف عجز از شطح مصون‌اند، در حالی که غیرمعصومین ممکن است به شطح افتند.

نقد اختصاص سکوت به خاتم‌الرسل و خاتم‌الاولیاء

ادعای اختصاص سکوت به خاتم‌الرسل (ص) و خاتم‌الاولیاء (ع) نادرست است، زیرا معصومین (ع) حتی در مراتب عالی، با ضجه، گریه و بی‌قراری به حق متوسل شده‌اند. سیره امام سجاد (ع)، که با اشک و دعا به حق روی می‌آوردند، نشان‌دهنده عدم سکوت و انفعال در برابر ذات است. این بی‌قراری، چونان طوفانی که عاشق را در خود می‌پیچد، نشانه شدت قرب و عشق به حق است.

نقد آرامش در مراتب عالی

آرامش و سکوت در مراتب عالی عرفانی، مانند سمع، کمتر از عجز است. معصومین (ع) در برابر حق، بی‌قرار و مضطرب بوده‌اند. گریه‌های امام سجاد (ع)، عبادات شدید خاتم‌النبیین (ص)، و سیره حضرت زهرا (س) نشان‌دهنده طوفان معرفتی و عدم آرامش در این مراتب است.

درنگ: معصومین (ع) در برابر حق بی‌قرار و مضطرب‌اند و سیره آنها نشان‌دهنده برتری عجز و بی‌قراری بر سکوت است.

بی‌قراری عاشق در ظرف ذات

عاشق در ظرف ذات، آرام ندارد و با بی‌قراری و اضطراب به حق روی می‌آورد. این بی‌قراری، چونان آتشی که پروانه را در خود می‌سوزاند، نشانه شدت عشق و قرب به حق است. سیره معصومین (ع)، مانند عبادات شدید و گریه‌های آنها، این حقیقت را تأیید می‌کند.

بخش چهارم: نقد علم سکوت و علم عجز

تمایز علم سکوت و علم عجز

علم سکوت، به سالکی اعطا می‌شود که با شناخت مراتب وجودی، به سکوت می‌رسد و از اضطراب مبراست. اما علم عجز، ناشی از جهل در علم است که سالک را به تحیر و عجز می‌کشاند. علم سکوت، چونان ساحلی آرام، سالک را به شناخت مراتب و اعطای حق هر مقام می‌رساند، در حالی که علم عجز، او را در گرداب تحیر فرو می‌برد.

درنگ: علم سکوت، سالک را به شناخت مراتب و آرامش می‌رساند، اما علم عجز، ناشی از جهل در علم، او را به تحیر و ناتوانی می‌کشاند.

نقد شارح در خلط علم و عجز

شارح در تبیین علم و عجز دچار خطا شده است، زیرا علم نمی‌تواند عجز را اعطا کند. ابن‌عربی تأکید دارد که عجز، نتیجه جهل در علم است، نه خود علم. شارح با خلط این دو مفهوم، به خطا رفته است. علم، چونان نوری که مراتب را روشن می‌کند، به سکوت منجر می‌شود، اما جهل در علم، سالک را به عجز می‌کشاند.

برتری علم سکوت بر علم عجز

علم سکوت، به دلیل شناخت مراتب و اعطای حق هر مقام، برتر از علم عجز است. سالکی که به علم سکوت رسیده، چونان مسافری که به مقصد رسیده، مراتب وجودی را درک کرده و در هر مقام، حق آن را ادا می‌کند. اما علم عجز، به تحیر و ناتوانی در تمییز منجر می‌شود.

بخش پنجم: مقام خاتم‌الرسل و خاتم‌الاولیاء

احاطه خاتم‌الرسل و خاتم‌الاولیاء بر مراتب

خاتم‌الرسل (ص) و خاتم‌الاولیاء (ع)، به دلیل احاطه بر همه مراتب کلی و جزئی، جلیل و حقیر، و دارا بودن اسم اعظم، مقامی بی‌نظیر دارند. این احاطه، چونان مشعلی که همه زوایای وجود را روشن می‌کند، آنها را از سایر انبیا و اولیا متمایز می‌سازد.

درنگ: خاتم‌الرسل (ص) و خاتم‌الاولیاء (ع)، به دلیل احاطه بر همه مراتب و اسم اعظم، مقامی بی‌نظیر دارند.

رابطه ظاهر و باطن در نبوت و ولایت

نبوت، ظرف ظاهر، و ولایت، ظرف باطن است. خاتم‌الرسل (ص)، هر دو را داراست، در حالی که خاتم‌الاولیاء (ع)، ولایت و امامت را در خود جمع کرده است. ولایت، چهره باطنی اشیا، و نبوت، چهره ظاهری آن‌هاست. خاتم‌الرسل، چونان خورشیدی که نورش ظاهر و باطن را روشن می‌کند، هر دو را در خود دارد.

ختم نبوت و ولایت

خاتم‌الرسل (ص)، به دلیل متأخر بودن در ظاهر، از باطن به انبیا امتداد می‌یابد. خاتم‌الاولیاء (ع) نیز، منبع ولایت همه اولیاست. انبیا و اولیا، حق را از مشکات خاتم‌الرسل و خاتم‌الاولیاء می‌بینند. این امتداد، چونان رودی که از سرچشمه‌ای واحد جاری می‌شود، معرفت را به انبیا و اولیا منتقل می‌کند.

رابطه انبیا و امت‌ها

انبیا، مظاهر اسماء حق، و امت‌ها، مظاهر انبیا هستند. رابطه میان انبیا و امت‌ها، وجودی و طبیعی است، نه جعلی. هر نبی با امتش، و هر امام با مأمومینش، تناسب دارد. این تناسب، چونان پیوند میان ریشه و شاخه، به ظهور وجودی آنها بازمی‌گردد.

ختم امامت در دوازده امام

ختم امامت در دوازده امام، به ضرورت الهی و ربوبیت حق وابسته است. این تعداد، چونان گوهری که در صدف حکمت الهی نهفته است، از ظروف کمالی اولیاء ناشی می‌شود. فهم این حقیقت، برای غیرمخلصین دشوار است، اما برای اولیاء، شامه معرفتی آنها به این حقایق معطر است.

درنگ: ختم امامت در دوازده امام، به حکمت الهی وابسته است و شامه معرفتی اولیاء به این حقیقت معطر است.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل مفاهیم عجز، سکوت، ذات، و مقامات خاتم‌الرسل و خاتم‌الاولیاء در فصوص الحکم ابن‌عربی پرداخت. عجز در قبال حق، غایت عرفان عارفین است و بر سکوت برتری دارد، زیرا نشانه قرب به ذات و مواجهه با عظمت حق است. معصومین (ع)، با بی‌قراری و طوفان معرفتی، این مرتبه را به کمال رسانده‌اند. خاتم‌الرسل و خاتم‌الاولیاء، به دلیل احاطه بر همه مراتب، مقامی بی‌نظیر دارند، اما حتی آنها نیز در ظرف ذات، از عجز و بی‌قراری مبرا نیستند. نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی و شارحان، نشان‌دهنده خطای خلط علم و عجز و برتری علم سکوت بر علم عجز است. رابطه انبیا و امت‌ها، و ختم امامت در دوازده امام، به حکمت الهی و ظهور وجودی وابسته است. این تحلیل، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، به تبیین دقیق این مفاهیم پرداخته و منبعی جامع برای پژوهشگران عرفان نظری و فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی