در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 331

متن درس






تبیین مقام جمع و تفصیل در فص نوحیه فصوص الحکم

تبیین مقام جمع و تفصیل در فص نوحیه فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه سیصد و سی و یکم)

مقدمه

کتاب فصوص الحکم، اثر جاودانه محی‌الدین ابن‌عربی، یکی از برجسته‌ترین متون عرفان نظری در سنت اسلامی است که با نگاهی ژرف به مقامات عرفانی انبیا، به‌ویژه در فص نوحیه، جایگاه انسان و رابطه او با حقایق الهی و کونی را تبیین می‌کند. این اثر، با تمرکز بر مفاهیم بنیادین چون قرآن و فرقان، مقام جمع و تفصیل، و تنزیه و تشبیه، به تحلیل نقش انبیا و ائمه در هدایت امت‌ها می‌پردازد. شرح حاضر، برگرفته از درس‌گفتار سیصد و سی و یکم استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی فص نوحیه اختصاص دارد و با استناد به آیات قرآن کریم، روایات معتبر، و نقدهای عالمانه، به تبیین تمایز بین قرآن و فرقان، جایگاه والای رسالت انبیا، و جامعیت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌پردازد. این نوشتار، با ساختاری منظم و علمی، مفاهیم عرفانی را با بیانی روشن و متین برای مخاطبان متخصص ارائه می‌دهد و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، روح عرفانی متن را حفظ کرده و به غنای آن می‌افزاید. هدف این متن، ارائه تحلیلی جامع و عمیق از مفاهیم فص نوحیه است که ضمن حفظ اصالت متن ابن‌عربی، با نقدهای دقیق و استدلال‌های قرآنی، راه را برای فهم عمیق‌تر حقایق عرفانی هموار می‌سازد.

بخش نخست: تبیین مفاهیم قرآن و فرقان

تمایز بین قرآن و فرقان

در عرفان ابن‌عربی، قرآن کریم به‌عنوان مقام جمع، تمامی حقایق وجودی، اعم از حق و باطل، ایمان و کفر، رحمان و شیطان را در خود جای داده است. این جامعیت، قرآن کریم را به آیینه‌ای زلال بدل کرده که تمامی مظاهر هستی را بازمی‌تاباند. در مقابل، فرقان، به‌عنوان فارق بین حق و باطل، تنها به جداسازی این دو می‌پردازد و از جامعیت قرآن کریم برخوردار نیست. به تعبیری، قرآن کریم چونان اقیانوسی بی‌کران است که همه جریان‌های هستی را در خود دارد، حال آنکه فرقان، چونان تیغی برنده، تنها به تمییز حق از باطل اکتفا می‌کند.

درنگ: قرآن کریم، به‌عنوان مقام جمع، تمامی حقایق وجودی را در بر می‌گیرد، در حالی که فرقان، به‌عنوان فارق بین حق و باطل، تنها بخشی از مقام قرآن را شامل می‌شود.

قرآن کریم، ظرف جمع تنزیه و تشبیه

قرآن کریم، به دلیل مقام جمع، هم تنزیه (منزه دانستن خداوند از صفات مخلوقات) و هم تشبیه (شباهت خداوند به مخلوقات در برخی صفات) را در خود گردآورده است. این جامعیت، در آیه لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (شوری/۴۲:۱۱، «چيزی مانند او نيست و او شنواى بيناست») به‌وضوح متجلی است که تنزیه (عدم مشابهت) و تشبیه (شنوا و بینا بودن) را در یک کلام واحد جمع کرده است. فرقان، هرچند به‌طور ضمنی به این دو اشاره دارد، اما تمرکز آن بر تفکیک حق از خلق است. قرآن کریم، چونان کتابی است که تمامی اوراق هستی در آن نگاشته شده، در حالی که فرقان، تنها فصلی از این کتاب است که به جداسازی حق و باطل اختصاص دارد.

جامعیت قرآن در برابر جزئیت فرقان

هر آنچه قرآن کریم باشد، لاجرم فرقان نیز هست، زیرا مقام جمع، مقام تفصیل را در بر می‌گیرد. اما فرقان، به دلیل محدودیت به مقام تفصیل، نمی‌تواند جامعیت قرآن کریم را شامل شود. این تمایز، به برتری مقام جمع بر مقام تفصیل اشاره دارد. قرآن کریم، چونان خورشیدی است که نورش تمامی زوایای هستی را روشن می‌کند، در حالی که فرقان، چونان شعاعی از این نور، تنها بخشی از حقیقت را آشکار می‌سازد.

درنگ: قرآن کریم، به دلیل مقام جمع، فرقان را در بر می‌گیرد، اما فرقان، به دلیل جزئیت، نمی‌تواند جامعیت قرآن کریم را شامل شود.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، به تبیین تمایز بین قرآن کریم و فرقان پرداخت و جایگاه والای قرآن کریم را به‌عنوان مقام جمع، در برابر مقام تفصیل فرقان، نشان داد. قرآن کریم، با جامعیت خود، تمامی حقایق وجودی را در بر می‌گیرد و تنزیه و تشبیه را در خود جمع می‌کند، در حالی که فرقان، به جداسازی حق و باطل محدود است. این تمایز، زمینه را برای بررسی مقامات عرفانی انبیا و نقش آنها در هدایت خلقت فراهم می‌سازد.

بخش دوم: جایگاه انبیا و ائمه در هدایت الهی

نقد دیدگاه شارح درباره رسالت حضرت نوح علیه‌السلام

شارح فصوص الحکم مدعی است که حضرت نوح علیه‌السلام فرقانی بود و اگر قرآنی می‌بود، امتش به او لبیک می‌گفتند. این دیدگاه، به دلیل تنقیص مقام نبوت و نادیده گرفتن موفقیت همه انبیا، مورد نقد قرار گرفته است. همه انبیا، از جمله حضرت نوح علیه‌السلام، رسالت خود را به‌طور کامل انجام داده‌اند و هیچ پیامبری بدون امت نبوده است. این نقد، به دفاع از جامعیت رسالت انبیا تأکید دارد. قرآن کریم در آیه وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ (نساء/۴:۶۴، «هيچ پيامبری را نفرستاديم مگر برای آنکه به اذن خدا اطاعت شود») بر موفقیت انبیا در رساندن امانت الهی تأکید می‌ورزد. حضرت نوح علیه‌السلام، چونان فانوس هدایتی بود که در تاریکی کفر قومش، نور توحید را برافروخت.

درنگ: همه انبیا، از جمله حضرت نوح علیه‌السلام، رسالت خود را به‌طور کامل انجام داده‌اند و هیچ پیامبری بدون امت نبوده است.

موفقیت انبیا و استمرار نبوت در امامت

همه انبیا در رسالت خود موفق بوده‌اند و شکست هیچ پیامبری در قرآن کریم گزارش نشده است. سلسله نبوت، به دلیل موفقیت انبیا، به اتصال باقی مانده و امامت، استمرار این رسالت الهی است. ائمه علیهم‌السلام، چونان نگهبانان گنجینه نبوت، احکام و تعالیم پیامبران را حفظ کرده، جلا داده و تبیین نمودند. امام عصر علیه‌السلام نیز، در ظرف زمان خویش، همان دین اسلام را با جلوه‌ای نوین تبیین خواهد کرد. این استمرار، چونان رودی است که از سرچشمه نبوت جاری شده و در بستر امامت به اقیانوس هدایت می‌ریزد.

نقد تنقیص انبیا و ارتباط آن با خداوند

هرگونه اشکال به انبیا، در حقیقت اشکال به خداوند است، زیرا انبیا تنها به وحی الهی عمل می‌کنند. قرآن کریم در آیه إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى (نجم/۵۳:۴، «آنچه [پيامبر] می‌گويد جز وحيی که به او وحی می‌شود نيست») بر این امر تأکید دارد. تنقیص یا تکذیب رسولان، به معنای زیر سؤال بردن حکمت الهی است، زیرا انبیا مأموران خداوند و مظاهر اراده او هستند. انبیا، چونان آیینه‌هایی هستند که نور وحی الهی را بدون هیچ نقصانی بازمی‌تابانند.

درنگ: هرگونه تنقیص یا تکذیب انبیا، به معنای اشکال به خداوند است، زیرا انبیا تنها به وحی الهی عمل می‌کنند.

حفظ حرمت انبیا و ائمه در قرآن کریم

قرآن کریم، انبیا، ملائکه، و ائمه را چنان حرمت می‌دهد که دشمنی با آنها، دشمنی با خداوند تلقی می‌شود. آیه مَنْ يَعْصِ الرَّسُولَ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ (نساء/۴:۸۰، «هر کس از پيامبر نافرمانی کند، در حقيقت از خدا نافرمانی کرده است») این جایگاه رفیع را نشان می‌دهد. انبیا و ائمه، چونان ستارگان آسمان هدایت‌اند که هرگونه تعرض به آنها، تاریکی در مسیر حق‌جویان به همراه دارد.

مقام جمع و تفکیک در قرآن و فرقان

کسی که در مقام جمع قرآنی قرار گیرد، در تفرقه فرقانی قرار نمی‌گیرد، زیرا انبیا، به‌ویژه رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، هم در مقام جمع و هم در مقام تفصیل، فارق بین حق و باطل‌اند. عنوان «فصل‌الخطاب» برای امیرمؤمنان علیه‌السلام نیز به معنای جداسازی حق از باطل است. این مقام، چونان قله‌ای است که تمامی مسیرهای هدایت به سوی آن منتهی می‌شوند و انبیا و ائمه، راهنمایان این مسیرند.

نقد دیدگاه یک‌جانبه درباره انبیا

هیچ پیامبری صرفاً تنزیهی یا تشبیهی نبوده، بلکه همه انبیا دارای مقام جمع بوده‌اند، هرچند در برخی از آنها غلبه تنزیه یا تشبیه دیده می‌شود. اسلام، به دلیل جامعیت، هر دو مقام را در خود جمع کرده و به کمال مقام جمع رسیده است. این جامعیت، چونان درختی است که شاخسارهایش آسمان تنزیه و ریشه‌هایش زمین تشبیه را در بر گرفته است.

درنگ: هیچ پیامبری صرفاً تنزیهی یا تشبیهی نبوده، بلکه همه انبیا دارای مقام جمع بوده‌اند، و اسلام، به دلیل جامعیت، هر دو مقام را به کمال در بر گرفته است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی جایگاه انبیا و ائمه در هدایت الهی پرداخت و با نقد دیدگاه‌های نادرست شارح، بر جامعیت رسالت انبیا و استمرار آن در امامت تأکید کرد. انبیا، به‌عنوان مظاهر وحی الهی، رسالت خود را به‌طور کامل انجام داده‌اند و ائمه، نگهبانان این امانت‌اند. قرآن کریم، با حرمت نهادن به انبیا و ائمه، هرگونه دشمنی با آنها را دشمنی با خداوند می‌داند. این بخش، زمینه را برای تحلیل عمیق‌تر مقام جمع در رسالت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فراهم می‌سازد.

بخش سوم: جامعیت رسالت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله

اختصاص مقام جمع به رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله

رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به دلیل مظهریت اسم اعظم الهی، جامع بین وحدت و کثرت، جمع و تفصیل، و تنزیه و تشبیه است. این جامعیت، در آیه لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (شوری/۴۲:۱۱، «چيزی مانند او نيست و او شنواى بيناست») متجلی است که تنزیه و تشبیه را در یک کلام واحد جمع کرده است. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، چونان آیینه‌ای است که تمامی اسما و صفات الهی را در خود بازمی‌تاباند و امت او، به شرط تبعیت، از این خیرهیت برخوردار است.

درنگ: رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به دلیل مظهریت اسم اعظم، جامع بین وحدت و کثرت، جمع و تفصیل، و تنزیه و تشبیه است.

نقد تفسیر شارح از قرآن و فرقان

شارح، قرآن کریم را به دلیل حجاب حق از خلق و جمع از فرق، از فرقان متمایز می‌داند، اما این تفسیر مورد نقد قرار گرفته، زیرا قرآن کریم و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله محجوب نیستند. قرآن کریم، به‌عنوان مظهر جمع، هم حق و هم خلق را تبیین می‌کند و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به‌عنوان مظهر اسم اعظم، از هرگونه حجاب مبراست. این نقد، به ضرورت فهم دقیق مفاهیم عرفانی در پرتو قرآن کریم تأکید دارد.

غلبه در دعوت انبیا

دعوت انبیا، هرچند جامع بوده، اما در امت‌های مختلف، غلبه‌ای خاص داشته است. امت موسی علیه‌السلام به مسائل دنیوی (مانند عسل و بصل) گرایش داشت، امت عیسی علیه‌السلام به مسائل معنوی (مانند احیا و اماته)، و امت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به دلیل جامعیت، هر دو جنبه را در بر می‌گیرد. اسلام، چونان دریایی است که هم موج‌های معنوی و هم جریان‌های مادی را در خود جای داده است.

نقد تفسیر خیر امت

آیه كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ (آل‌عمران/۳:۱۱۰، «شما بهترين امتی هستيد که برای مردم پديد آمده‌ايد») خیر امت بودن را مشروط به امر به معروف و نهی از منکر می‌داند. این خیر، مطلق نیست و به تبعیت از ائمه علیهم‌السلام وابسته است. کسانی که از مسیر ائمه فاصله گرفته‌اند، نمی‌توانند مصداق خیر امت باشند. این خیر، چونان گوهری است که تنها در سایه تبعیت از هدایت الهی می‌درخشد.

درنگ: خیر امت بودن، مشروط به امر به معروف، نهی از منکر، و تبعیت از ائمه علیهم‌السلام است.

تفسیر خیر امت به خیر ائمه

خیر امت، به معنای امتی است که تابع ائمه علیهم‌السلام باشد. این تفسیر، با آیه يَأْتِي كُلُّ أُمَّةٍ بِإِمَامِهِمْ (اشاره به آیات مشابه) هم‌خوانی دارد که هر امتی با امام خود محشور می‌شود. امت تابع ائمه، چونان کاروانی است که در مسیر حق، به سوی مقصد هدایت می‌شود.

نقد ادعای تحریف قرآن کریم

برخی مفسران مدعی تحریف آیه خیر امت به خیر ائمه شده‌اند، اما این دیدگاه رد شده و خیر امت به معنای امت تابع ائمه تفسیر می‌شود. قرآن کریم، با بیان عام خود، معانی خاصی را منتقل می‌کند که با روایات ائمه تبیین می‌شود. این حفظ، چونان نگهبانی است که گنجینه قرآن کریم را از هرگونه تحریف مصون داشته است.

اهمیت عقل در فهم قرآن کریم

قرآن کریم برای تعقل و فهم نازل شده و پذیرش بدون تأمل آیات، نشانه عدم عقلانیت است. آیه أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ (انعام/۶:۵۰، «آيا تفکر نمی‌کنيد؟») به اهمیت تعقل در فهم آیات الهی تأکید دارد. عقل، چونان چراغی است که مسیر فهم قرآن کریم را روشن می‌سازد.

درنگ: قرآن کریم برای تعقل و فهم نازل شده و پذیرش بدون تأمل آیات، با حکمت قرآنی ناسازگار است.

تفسیر آیه یوسف و زلیخا

در داستان یوسف و زلیخا، همت یوسف علیه‌السلام به دلیل دیدن برهان پروردگارش (لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ، یوسف/۱۲:۲۴، «اگر برهان پروردگارش را نديده بود») با همت زلیخا متفاوت است. این تفاوت، در معرفت و تقوای یوسف علیه‌السلام ریشه دارد که او را از گناه بازداشت. یوسف علیه‌السلام، چونان ستاره‌ای بود که در تاریکی وسوسه، نور تقوا را پراکند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به تبیین جامعیت رسالت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امت او پرداخت. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به دلیل مظهریت اسم اعظم، جامع تمامی مقامات است و امت او، به شرط تبعیت از ائمه، خیر امت است. نقد دیدگاه‌های نادرست شارح و تأکید بر ضرورت تعقل در فهم قرآن کریم، راه را برای درک عمیق‌تر حقایق عرفانی هموار می‌سازد.

بخش چهارم: نقدهای عالمانه بر تفسیر فص نوحیه

نقد تفسیر شارح درباره دعوت حضرت نوح علیه‌السلام

شارح مدعی است که اگر حضرت نوح علیه‌السلام آیه‌ای مانند لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ آورده بود، قومش ایمان می‌آوردند. این دیدگاه، به دلیل تنقیص دعوت حضرت نوح علیه‌السلام و نادیده گرفتن عصمت انبیا، رد شده است. انبیا، به‌ویژه حضرت نوح علیه‌السلام، به وحی الهی عمل کرده‌اند و هر آنچه خداوند به آنها وحی کرده، به‌طور کامل انجام داده‌اند. این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های خطا را از چهره حقیقت کنار می‌زند.

درنگ: دعوت حضرت نوح علیه‌السلام، به‌عنوان پیامبری معصوم، کامل بوده و هرگونه تنقیص آن، با وحی الهی ناسازگار است.

دعوت حضرت نوح علیه‌السلام در شب و روز

حضرت نوح علیه‌السلام قوم خود را شب و روز دعوت می‌کرد (دَعَا قَوْمَهُ لَيْلًا وَنَهَارًا، نوح/۷۱:۵، «قومش را شب و روز دعوت کرد»). این دعوت مداوم، نشان‌دهنده جامعیت رسالت اوست که هم باطن (عقول و روحانیت) و هم ظاهر (صور و جثث) را در بر می‌گرفت. اما تفسیر شارح که شب را به دعوت عقلی (تنزیه) و روز را به دعوت ظاهری (تشبیه) محدود می‌کند، نادرست است. عبارت «لیل و نهار» به معنای استمرار دعوت است، نه تمایز بین دو نوع دعوت. حضرت نوح علیه‌السلام، چونان باغبانی بود که بذر هدایت را در هر زمان و مکان کاشت.

نقد تفسیر لیل و نهار

تفسیر شارح که لیل را به دعوت عقلی و نهار را به دعوت ظاهری محدود می‌کند، با استمرار دعوت حضرت نوح علیه‌السلام ناسازگار است. عبارت لَيْلًا وَنَهَارًا به معنای دعوت مداوم و بدون وقفه است، نه تفکیک بین تنزیه و تشبیه. این نقد، به ضرورت فهم دقیق آیات قرآنی و پرهیز از تفاسیر غیرمنطقی تأکید دارد.

هدف دعوت حضرت نوح علیه‌السلام به توبه

حضرت نوح علیه‌السلام قوم خود را به توبه دعوت می‌کرد تا مورد مغفرت الهی قرار گیرند (لِيَغْفِرَ لَهُمْ، نوح/۷۱:۱۰، «تا خدا آنان را بيامرزد»). هدف او، آمرزش قومش بود، نه صرفاً هدایت ظاهری. این دعوت، چونان کلیدی بود که درهای رحمت الهی را به روی قومش می‌گشود.

درنگ: هدف دعوت حضرت نوح علیه‌السلام، توبه و آمرزش قومش بود، نه صرفاً هدایت ظاهری.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به نقدهای عالمانه بر تفسیر شارح از فص نوحیه اختصاص داشت. نقد دیدگاه‌هایی که دعوت حضرت نوح علیه‌السلام را محدود به فرقان یا تنزیه می‌دانند، بر جامعیت رسالت او تأکید دارد. دعوت مداوم حضرت نوح علیه‌السلام، که شب و روز را در بر می‌گرفت، نشان‌دهنده کمال رسالت اوست. هدف این دعوت، توبه و آمرزش قوم بود که با حکمت الهی هم‌خوانی دارد.

نتیجه‌گیری

شرح فص نوحیه از فصوص الحکم، با تکیه بر درس‌گفتار سیصد و سی و یکم استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین مفاهیم بنیادین عرفان نظری، از جمله تمایز بین قرآن و فرقان، مقام جمع و تفصیل، و نقش انبیا و ائمه در هدایت الهی پرداخت. قرآن کریم، به‌عنوان مقام جمع، تمامی حقایق وجودی را در بر می‌گیرد و فرقان، به‌عنوان فارق بین حق و باطل، تنها بخشی از این جامعیت را شامل می‌شود. نقد دیدگاه‌های نادرست شارح، بر جامعیت رسالت انبیا، به‌ویژه حضرت نوح علیه‌السلام، و استمرار آن در امامت تأکید دارد. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به دلیل مظهریت اسم اعظم، جامع تمامی مقامات است و امت او، به شرط تبعیت از ائمه، خیر امت است. این نوشتار، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات معتبر، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه عرفان و کلام اسلامی ارائه می‌دهد که به دنبال فهم عمیق مفاهیم توحیدی و نقش انبیا در هدایت الهی هستند.

با نظارت صادق خادمی