متن درس
شرح فصوص الحکم: تأملاتی در وحدت وجود و ظهورات الهی (فص نوحی)
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۳۵۲)
دیباچه
کتاب فصوص الحکم، اثر جلیلالقدر ابنعربی، چونان نگینی درخشان در سپهر عرفان اسلامی میدرخشد و تأملاتی ژرف در باب وحدت وجود، ظهورات الهی، و نسبت میان حق و خلق ارائه میدهد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۳۵۲ (مورخ ۱۹/۷/۱۳۷۹)، به شرح فص نوحی این اثر میپردازد و با تمرکز بر عبارت «وَإِنْ كَانَ الْكُلُّ لِلَّهِ وَبِاللَّهِ بَلْ هُوَ اللَّهُ» و آیه ۲۵ سوره نوح، به تبیین مفاهیم وحدت وجود، مراتب ظهورات، و نقد تأویلهای عرفانی مینشیند. این متن، با ساختاری علمی و زبانی متین، میکوشد تا مفاهیم عمیق عرفانی را با استدلالهای قرآنی و کلامی درهمآمیزد و برای مخاطبان فرهیخته، راهی به سوی فهم توحید ناب هموار سازد. تمامی نکات درسگفتار، همراه با تحلیلهای تفصیلی و پیوندهای معنایی، در این نوشتار گنجانده شده و با تمثیلات ادبی و اشارات قرآنی غنا یافته است.
بخش یکم: وحدت وجود و مراتب ظهورات الهی
تبیین عبارت «وَإِنْ كَانَ الْكُلُّ لِلَّهِ وَبِاللَّهِ بَلْ هُوَ اللَّهُ»
عبارت محوری فص نوحی، «وَإِنْ كَانَ الْكُلُّ لِلَّهِ وَبِاللَّهِ بَلْ هُوَ اللَّهُ»، چونان مشعلی فروزان، حقیقت وحدت وجود را روشن میسازد. این عبارت، مراتب وجود را در سه سطح تبیین میکند: «لِلَّهِ»، که به انتساب همه موجودات به حق اشاره دارد؛ «بِاللَّهِ»، که قیام وجودی مخلوقات به حق را نشان میدهد؛ و «بَلْ هُوَ اللَّهُ»، که به وحدت شخصی وجود و عینیت کل هستی با حق اشارت دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این مراتب، نهتنها به کل هستی، بلکه به جزء نیز تسری مییابد، چرا که هر ذرهای از هستی، مظهر اسم جامع «الله» است.
| درنگ: همه موجودات، چه از حیث کل و چه از حیث جزء، ظهورات حقاند و مظهر اسم جامع «الله» هستند، که به وحدت شخصی وجود اشاره دارد. |
مراتب متفاوت ظهورات
ظهورات الهی، از منظر مُظهر (اسماء و صفات الهی) و مَظهر (افعال و تعینات)، دارای مراتب متفاوتی هستند. این تفاوت، نه به معنای جدایی از حق، بلکه به شدت و ضعف تجلی حق در مظاهر اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که هیچ حیثیتی از هستی، چه کلی و چه جزئی، از ظهور حق خارج نیست. این دیدگاه، چونان رودی زلال، وحدت وجود را در همه مراتب جاری میسازد و هرگونه دوگانگی میان کل و جزء را نفی میکند.
نقد تفسیر شارح
شارح فصوص الحکم (قیصری)، در تفسیر خود، ظهور اسم جامع «الله» را به کل هستی نسبت میدهد، اما جزء را مستثنا میکند و آن را مظهر اسماء جزئی میداند. استاد فرزانه قدسسره این تفسیر را ناقص میخوانند و تأکید دارند که در عرفان بلند، کل و جزء هر دو مظهر اسم جامع «الله» هستند. این نقد، چونان تیغی برنده، تأویلهای نادرست را از پیکره عرفان توحیدی جدا میسازد و بر شمول وحدت وجود در همه مراتب تأکید دارد.
| درنگ: تفکیک میان کل و جزء در ظهور اسم «الله» نادرست است، زیرا هر ذرهای از هستی، مظهر اسم جامع الهی است. |
اسم «الله» و مقام واحدیّت
اسم «الله»، به مقام واحدیّت اشاره دارد که در آن، همه اسماء و صفات الهی در وحدتی جامع جمع شدهاند. این مقام، متمایز از احدیّت ذاتی است که خالی از صفات است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که «الله»، بهعنوان اسم الاسم، مظهر مقام وصفی حق است و همه ظهورات، چه با حیثیت و چه بیحیثیت، جلوههای این اسماند. این دیدگاه، چونان آیینهای صاف، حقیقت وحدت را در کثرت مظاهر منعکس میسازد.
نظام احسن خلقت
نظام خلقت، چه در کل و چه در جزء، احسن است و حتی شر و خار نیز در این نظام، حسن کاملاند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که نسبت دادن شر به ظهورات، ظلمی به حقیقت آنهاست، زیرا شر، امری عدمی است و همه موجودات، ذاتاً حسناند. این دیدگاه، با حکمت متعالیه همخوانی دارد و نظام خلقت را چونان تابلویی زیبا ترسیم میکند که هر جزء آن، نقشی از کمال الهی دارد.
| درنگ: نظام احسن خلقت، چه در کل و چه در جزء، حسن کامل است و شر، امری عدمی است که به ضرورت خلقت بازمیگردد. |
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین وحدت وجود و مراتب ظهورات الهی، بر شمول حق در همه مظاهر تأکید کرد. عبارت «وَإِنْ كَانَ الْكُلُّ لِلَّهِ وَبِاللَّهِ بَلْ هُوَ اللَّهُ» مراتب توحید افعالی، صفاتی، و ذاتی را روشن ساخت و نقد شارح، بر ضرورت فهم دقیق وحدت وجود دلالت داشت. نظام احسن خلقت، همه ظهورات را حسن کامل دانست و هرگونه دوگانگی میان کل و جزء را نفی کرد.
بخش دوم: نقد تأویلهای عرفانی و معیارهای عرفان ناب
نقد سلسلهمراتب عرفانی
استاد فرزانه قدسسره، تقسیمبندیهای عرفانی مانند قطبالاقطاب، امامین، و بدلاء را بیمبنا و مندرآوردی میدانند. این تقسیمات، که گاه از ساختارهای سیاسی مانند خلافت عباسی یا اموی الهام گرفته شدهاند، فاقد استناد به برهان، شرع، یا شهود معتبرند. عرفان حقیقی، تنها بر محور خدا و اولیای معصومین استوار است و هرگونه سلسلهمراتب غیرمستند، چونان سرابی است که راه را از چاه میآمیزد.
| درنگ: عرفان ناب، تنها بر سه پایه برهان، شرع محکم، و شهود معتبر استوار است و تأویلهای غیرمستند، خرافهاند. |
معیارهای عرفان
عرفان، تنها بر سه پایه استوار است: برهان عقلی، شرع محکم، و شهود کامل. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هر ادعای عرفانی بدون این معیارها، خرافه است و از حقیقت توحید دور. این دیدگاه، چونان مشعلی راهنما، عرفان شیعی را از تأویلهای بیمبنا متمایز میسازد و بر ضرورت استناد به عقل، نقل، و شهود تأکید دارد.
نقد تأویلهای غیرمستند
تأویلهای عرفانی که فاقد استدلال، برهان، یا دلیل شرعیاند، بیاعتبارند. استاد فرزانه قدسسره این تأویلات را مندرآوردی میخوانند و بر لزوم وفاداری به اصول عرفان تأکید دارند. این نقد، چونان تیری بر هدف، تأویلهای سست را نشانه میگیرد و راه را برای عرفان مبتنی بر حقیقت هموار میسازد.
| درنگ: تأویلهای عرفانی بدون استناد به برهان، شرع، یا شهود، بیمبنا و مردودند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد تأویلهای غیرمستند و تبیین معیارهای عرفان ناب، بر ضرورت استناد به برهان، شرع، و شهود تأکید کرد. سلسلهمراتب عرفانی بیمبنا، چونان سرابی گمراهکننده، از مسیر توحید دورند و عرفان حقیقی، تنها بر محور خدا و اولیای معصومین استوار است. این دیدگاه، راه را برای فهم عرفان شیعی هموار میسازد.
بخش سوم: تحلیل قرآنی وحدت وجود و عبودیت
تفسیر آیه ۲۵ سوره نوح
فَادْخُلُوا نَارًا
آتشی [در پیش] درآیید.
آیه ۲۵ سوره نوح، به هلاکت کفار و مشرکین اشاره دارد، اما استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حتی این گروه نیز ظهورات حقاند. این دیدگاه، با وحدت وجود همخوانی دارد و همه موجودات را مظهر اسم جامع «الله» میداند، گرچه مراتب اختیاری آنها متفاوت است.
عبودیت ذاتی همه موجودات
همه موجودات، از ملائکه مهیمن تا کفار و مشرکین، از حیث ذاتی، عبد خدا هستند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که حتی شمر، از منظر طبیعی، عبد خداست، گرچه از حیث اختیاری، به دلیل اعمالش، از توحید دور است. این دیدگاه، با آیه وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (الإسراء: ۴۴) سازگار است، که تسبیح همه موجودات را تأیید میکند.
| درنگ: همه موجودات، از حیث ذاتی، عبد خدا هستند، گرچه از حیث اختیاری، مراتب متفاوتی دارند. |
مراتب لِلَّهِ، بِاللَّهِ، و هُوَ اللَّهُ
مراتب وجودی شامل «لِلَّهِ» (انتساب به حق)، «بِاللَّهِ» (قیام به حق)، و «هُوَ اللَّهُ» (عینیت با حق) است. این مراتب، به ترتیب به توحید افعالی، صفاتی، و ذاتی اشاره دارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که شارح، در تبیین «بَلْ هُوَ اللَّهُ»، به سطح پایینتری تقلیل یافته و از فهم وحدت شخصی وجود بازمانده است.
صعود و نزول سالک در نماز
سالک در نماز، با گفتن إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، بین صعود (توجه به حق) و نزول (عبودیت) در نوسان است. استاد فرزانه قدسسره این حرکت را به هندوانهای تشبیه میکنند که در آب بالا و پایین میرود. این تلاطم، عظمت نماز را نشان میدهد، که چونان دریایی متلاطم، وجود سالک را متأثر میسازد.
| درنگ: نماز، سالک را در صعود و نزول متلاطم میکند و وجودش را در مسیر توحید به حرکت درمیآورد. |
تفسیر آیه عظمت نماز
وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ
و از شکیبایی و نماز یاری جویید، و آن جز بر خاشعان گران است.
این آیه، بر عظمت نماز تأکید دارد که سالک را در صعود و نزول متلاطم میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که این عظمت، وجود سالک را متأثر ساخته و او را به سوی قرب الهی سوق میدهد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تحلیل قرآنی وحدت وجود و عبودیت، بر ذاتی بودن عبودیت همه موجودات و مراتب توحید تأکید کرد. آیه ۲۵ سوره نوح، حتی کفار را ظهور حق دانست، و عظمت نماز، سالک را در مسیر صعود و نزول به سوی توحید هدایت میکند. نقد شارح، بر ضرورت فهم دقیق وحدت شخصی وجود دلالت داشت.
بخش چهارم: توحید و کرنش به ظهورات الهی
شکر مخلوق و شکر خالق
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به حدیث «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق»، تأکید دارند که شکر مخلوق، به دلیل ظهور حق در آن، شکر خالق است. رد احسان مخلوق، چونان انکار ظهور حق، شرک است. این دیدگاه، توحید را در رفتار عملی متجلی میسازد و کرنش به همه مظاهر را واجب میداند.
| درنگ: شکر مخلوق، شکر خالق است و رد احسان مخلوق، به دلیل ندیدن حق در آن، شرک است. |
تمایز ذات و فعل
عارف، با ذات موجودات (بهعنوان ظهورات حق) مشکلی ندارد، بلکه با بدیهایشان (افعال اختیاری) مخالف است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که کرنش به شمر، به اعتبار ظهور حق در اوست، نه به اعتبار افعالش. این دیدگاه، حب و بغض فیالله را در عرفان شیعی متجلی میسازد.
مظهریت و اختیار
مظهریت حق، با اختیار انسان و مراتب بهشت و جهنم سازگار است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که وحدت وجود، با مسئولیت اختیاری انسان منافاتی ندارد. این دیدگاه، چونان پلی استوار، وحدت وجود را با جبر و اختیار در فلسفه اسلامی پیوند میدهد.
تفاوت مراتب ظهور
ظهورات حق، مانند ظهور اجلالی (پیامبر) و اضلالی (ابولهب)، متفاوتاند، گرچه همه ظهور حقاند. استاد فرزانه قدسسره خلط این مراتب را نادرست میدانند و بر حفظ حیثیات تأکید دارند. این دیدگاه، با آیه لَا تُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ (البقرة: ۲۸۵) سازگار است.
| درنگ: ظهورات اجلالی و اضلالی، گرچه هر دو ظهور حقاند، متفاوتاند و خلط مراتب آنها نادرست است. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین توحید در رفتار عملی، بر شکر مخلوق بهعنوان شکر خالق و تمایز میان ذات و فعل تأکید کرد. مظهریت حق با اختیار انسان سازگار است و تفاوت مراتب ظهور، نیازمند حفظ حیثیات است تا از خلط با شرک پرهیز شود.
بخش پنجم: کربلا، ولایت، و بلاء الهی
بلاء ولایت
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به حدیث «أشد الناس بلاء الأنبياء»، تأکید دارند که اولیای خدا به دلیل مرتبه والای ولایت، با بلای الهی مواجهاند که دیگران تحمل آن را ندارند. این بلاء، چونان کورهای گدازان، اولیا را در مسیر قرب الهی صیقل میدهد.
| درنگ: بلاء اولیا، نشانه قرب آنها به حق است و مرتبه والای ولایت را آشکار میسازد. |
کربلا و ذوالفقار
کربلا، نتیجه قاطعیت ولایت امیرمؤمنین (ع) و ذوالفقار اوست. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که این واقعه، جلوهای از بلاء ولایت است که اولیا به دلیل مرتبه والایشان متحمل آن میشوند. ذوالفقار، چونان تیغی برنده، فصلالخطاب ولایت را نشان میدهد و کربلا را بهعنوان نتیجه این قاطعیت ترسیم میکند.
تفسیر آیه ختم الهی
خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ (البقرة: ۷)
خدا بر دلهایشان مهر نهاده است.
این آیه، به قفل شدن دلهای برخی به دلیل اضلال الهی اشاره دارد، اما استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خدا خود هدایتشان میکند. این دیدگاه، ختم را به اراده الهی و هدایت را به رحمت او نسبت میدهد.
تفسیر آیه هدایت الهی
إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ (القصص: ۵۶)
تو هر که را دوست بداری نمیتوانی هدایت کنی، ولی خداست که هر که را بخواهد هدایت میکند.
این آیه، محدودیت رسالت انبیا و حاکمیت اراده الهی را نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هدایت، تنها به دست خداست و حتی انبیا نمیتوانند همه را هدایت کنند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین بلاء ولایت و نقش کربلا در عرفان شیعی، بر مرتبه والای اولیا تأکید کرد. آیات ختم و هدایت الهی، حاکمیت اراده حق را نشان داد و کربلا را بهعنوان جلوهای از قاطعیت ولایت ترسیم کرد.
بخش ششم: کل شیء فی کل شیء و نسبیت ظهورات
اصل کل شیء فی کل شیء
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به اصل عرفانی «کل شیء فی کل شیء»، تأکید دارند که هر ذرهای از هستی، حاوی همه هستی است. این اصل، به شمول حق در همه مظاهر اشاره دارد و هر موجود را آیینهای از کل هستی میداند.
| درنگ: هر ذرهای از هستی، حاوی همه هستی است و ظهورات جمالی و جلالی در آن متفاوتاند. |
خار و گل
خار و گل، هر دو ظهورات حقاند و با تغییر زاویه دید، یکی به دیگری تبدیل میشود. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که خار، از منظری گل است و گل، از منظری خار. این تشبیه، چونان نقاشیای بدیع، نسبیت ظهورات را در وحدت ذاتی آنها نشان میدهد.
تفاوت در خلق رحمن
فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (البقرة: ۲۵۳)
برخی را بر برخی برتری دادیم.
این آیه، بر تفاوت مراتب مخلوقات تأکید دارد، گرچه همه ظهورات حقاند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که در خلقت رحمانی تفاوتی نیست، اما مراتب برتری (فضل) وجود دارد.
درجات و درکات
موجودات، علاوه بر درجات (مراتب صعود)، دارای درکات (مراتب نزول) نیز هستند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که درکات، به مراتب دوزخی و درجات، به مراتب بهشتی اشاره دارند. این دیدگاه، دوگانگی مراتب نورانی و اضلالی را در هستی نشان میدهد.
تفاوت اسماء الهی
اسماء الهی نیز دارای مراتب متفاوتاند، که برخی تحت دولت دیگراناند (مثل رزاق تحت رحمن). استاد فرزانه قدسسره این سلسلهمراتب را با نظریه تجلی اسماء در عرفان ابنعربی همخوان میدانند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین اصل «کل شیء فی کل شیء»، بر شمول حق در همه مظاهر تأکید کرد. نسبیت ظهورات، تفاوت مراتب خلقت، و سلسلهمراتب اسماء الهی، وحدت وجود را در کثرت مظاهر متجلی ساخت.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، فص نوحی از فصوص الحکم را تبیین کرد. وحدت وجود، مراتب ظهورات، و نقد تأویلهای غیرمستند، محورهای اصلی بحث بودند. همه موجودات، چه کل و چه جزء، ظهورات حقاند و عبودیت ذاتی آنها، با اختیار و مراتب بهشت و جهنم سازگار است. عرفان ناب، بر برهان، شرع، و شهود استوار است و تأویلهای بیمبنا را مردود میداند. کربلا، جلوهای از بلاء ولایت است که مرتبه والای اولیا را نشان میدهد. این تحلیل، چونان رودی زلال، مفاهیم عرفانی را با استدلالهای قرآنی و کلامی به مخاطبان فرهیخته عرضه میدارد.
| با نظارت صادق خادمی |