متن درس
شرح فصوص الحکم: تأملاتی در فص ادریسیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۳۷۲)
مقدمه: کاوشی در ژرفای علو الهی و انسانی
فصوص الحکم، اثر بیبدیل محیالدین ابنعربی، چونان نگینی درخشان در گنجینه عرفان نظری میدرخشد. فص ادریسیه، به عنوان یکی از فصول این اثر گرانسنگ، به کاوش در مفهوم علو (برتری) میپردازد و رابطه میان ذات الهی، انسان کامل، و مفاهیم مکان و مکانت را با ظرافتی عرفانی و فلسفی بررسی میکند. شرح حاضر، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه سیصد و هفتاد و دوم، با نگاهی نقادانه و عمیق، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم و اصول عرفان شیعی، دیدگاههای ابنعربی را مورد تحلیل و نقد قرار میدهد. این نوشتار، با ساختاری علمی و زبانی متین، تلاش دارد تا مفاهیم پیچیده عرفانی را به گونهای روشن و منسجم برای پژوهشگران این حوزه ارائه دهد، در حالی که با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، روح معنوی و زیبایی کلام را حفظ میکند.
بخش نخست: مفهوم علو و تمایز میان ذات و وصف
تبیین علو در فص ادریسیه
ابنعربی در فص ادریسیه، با نقل عبارتی بنیادین، به تبیین مفهوم علو میپردازد: «فَما کانَ عُلُوُّهُ لِذاتِهِ فَهُوَ العَلِيُّ بِعُلُوِّ المَکانِ وَ المَکانَةِ فَالعُلُوُّ لَهُما اَيْ فَلَيْسَ عُلُوُّ الإنسانِ الکاملِ مِن کَوْنِهِ اَعْلی المَوْجوداتِ عُلُوّاً ذاتِيّاً فَهُوَ عَلِيٌّ بِعُلُوِّ المَکانِ وَ المَکانَةِ لا لِذاتِهِ». این عبارت، بر این نکته تأکید دارد که علو انسان کامل، مانند حضرت ادریس علیهالسلام، نه ذاتی، بلکه وابسته به مکان و مکانت است. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را ناقص میدانند و معتقدند که علو ذاتی، تنها از آنِ خداوند است و هرگونه علو در انسان، حتی در مرتبه کمال، به تجلیات الهی بازمیگردد.
این تمایز، ریشه در اصول عرفان شیعی دارد که هرگونه علو در موجودات را به تجلیات الهی نسبت میدهد. انسان کامل، هرچند مظهر صفات الهی است، اما ذات او از علو مستقل نیست و این برتری، در پرتو تجلی اسم «علی» خداوند متجلی میشود.
نقد نسبت دادن علو به مکان
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه ابنعربی را که علو انسان را به مکان نسبت میدهد، مورد نقد قرار میدهند. مکان، به عنوان امری اعتباری و نسبی، نمیتواند مبنای علو انسان کامل باشد. مکان، نسبتی است میان متمکن (انسان) و ظرف حیز، که در لحظهای خاص تعریف میشود و قابل تغییر است. این امر اعتباری، که در فلسفه به معقولات ثانویه تعلق دارد، ارزشی ذاتی ندارد و شرف آن به متمکن است، نه بالعکس.
به عنوان مثال، آسمان چهارم، که در روایات به عنوان جایگاه حضرت ادریس علیهالسلام ذکر شده، ارزش خود را از حضور این پیامبر الهی میگیرد. این اصل، با قاعده عرفانی «شرف المکان بالمکین» همخوانی دارد، که بیان میدارد ارزش مکان به دلیل حضور موجود شریف در آن است، نه اینکه مکان به خودی خود ارزشی ذاتی داشته باشد.
مکانت به عنوان وصف حقیقی
برخلاف مکان، مکانت به عنوان موقعیت و ارزش صفاتی، وصفی حقیقی تلقی میشود، زیرا به اوصاف ذاتی و ارزشهای واقعی انسان وابسته است. استاد فرزانه قدسسره، با تمایز میان اتصاف اعتباری (مانند مکان) و اتصاف حقیقی (مانند مکانت)، تأکید میکنند که مکانت، هرچند وصف است، اما به دلیل ارتباط با اوصاف ذاتی انسان، از اعتبار بیشتری برخوردار است. با این حال، حتی مکانت نیز نمیتواند علو ذاتی را به انسان نسبت دهد، زیرا ذات انسان، به خودی خود، از علو مستقل نیست.
این تمایز، مانند تفاوت میان سفیدی دیوار و زیبایی گل است. سفیدی دیوار، وصفی اعتباری و قابل تغییر است، اما زیبایی گل، وصفی حقیقی است که به ذات آن وابسته است. با این حال، هر دو وصفاند و نه ذات، و از اینرو، نمیتوانند مبنای علو ذاتی باشند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین مفهوم علو در فص ادریسیه، بر تمایز میان علو ذاتی (مختص خداوند) و علو غیرذاتی (وابسته به مکان و مکانت) تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاه ابنعربی، نشان میدهند ACP که مکان، به عنوان امری اعتباری، و حتی مکانت، به عنوان وصفی حقیقی، نمیتوانند مبنای علو انسان کامل باشند. این دیدگاه، با استناد به قاعده «شرف المکان بالمکین» و اصول عرفان شیعی، برتری انسان را به تجلیات الهی نسبت میدهد و از تشبیه خداوند به صفات خلقی پرهیز میکند.
بخش دوم: نقد تأویلات ابنعربی در نسبت علو به خداوند
نقد نسبت دادن علو خداوند به مکان
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به تفسیر عبارت «ما» در متن ابنعربی به صورت موصوله (اشاره به خداوند)، این دیدگاه را نقد میکنند که علو خداوند به مکان و مکانت وابسته باشد. این تفسیر، به معنای نسبت دادن علو الهی به امری اعتباری مانند مکان است که با اصل تنزیه خداوند از صفات خلقی ناسازگار است. خداوند، به عنوان مبدأ علو، از هرگونه وابستگی به مکان یا مکانت منزه است.
استاد با استناد به آیه ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾ (طه: ۵)؛ «خداوند رحمان بر عرش استیلا یافت»، تأکید میکنند که علو عرش به حضور رحمان است، نه اینکه علو رحمان به عرش وابسته باشد. عرش، به عنوان مکانی اعتباری، ارزش خود را از تجلی خداوند میگیرد، نه اینکه خداوند به دلیل استقرار بر عرش دارای علو شود.
تمایز میان علو ذاتی و علو رتبی
استاد فرزانه قدسسره، میان علو ذاتی (مختص خداوند) و علو رتبی (مرتبط با مکان و مکانت) تمایز قائل میشوند. حتی اگر خداوند علو رتبی داشته باشد، این علو به واسطه تجلیات او در مکان و مکانت است، نه اینکه ذات الهی به این امور وابسته باشد. این تمایز، برای حفظ مقام الوهیت و تنزیه خداوند از صفات خلقی ارائه شده است.
به عنوان تمثیلی فاخر، میتوان خداوند را به خورشیدی تشبیه کرد که نورش بر همه جا میتابد، اما خود از مکانها و ظروف بینیاز است. مکانها و مراتب، چونان آینههاییاند که نور الهی را بازمیتابانند، اما این آینهها به خودی خود ارزشی ندارند.
نسبت دادن صفات خلقی به خداوند
استاد با اشاره به آیه ﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا﴾ (بقره: ۲۴۵)؛ «کیست که به خدا وامی نیکو دهد؟»، بیان میکنند که نسبت دادن صفات خلقی مانند قرض به خداوند، در ظرف تنزل و به صورت اعتباری است. این قرض، در حقیقت، کمک به بندگان محتاج خداوند است و نه قرض به ذات الهی. این دیدگاه، بر معنای مجازی آیات تأکید دارد و از تشبیه خداوند به صفات خلقی پرهیز میکند.
به همین ترتیب، حدیث قدسی «مریض شدم و تو به عیادتم نیامدی» به معنای بیماری بنده مؤمن است، نه ذات الهی. این نسبتها، در ظرف مظهریت بندگان معنا مییابد و نشاندهنده ارتباط دوسویه میان حق و خلق در مراتب ظهور است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد تأویلات ابنعربی در نسبت دادن علو خداوند به مکان، بر تنزیه الهی و تمایز میان علو ذاتی و رتبی تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم و اصول عرفان شیعی، نشان میدهند که علو خداوند از هرگونه وابستگی به مکان یا مکانت منزه است و ارزش این امور، به تجلیات الهی وابسته است. این بخش، با بهرهگیری از تمثیلات فاخر، مفاهیم پیچیده عرفانی را به گونهای روشن و علمی تبیین میکند.
بخش سوم: رابطه حق و خلق در مراتب ظهور
نسبت دادن صفات حقی به خلق
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به اصل وحدت وجود، بیان میکنند که همانگونه که صفات خلقی به خداوند نسبت داده میشود، صفات حقی نیز به خلق نسبت مییابد، مانند «ید الله» یا «عین الله». این نسبتها، در ظرف تنزل و اعتبار جایز هستند و به مظهریت خلق در برابر حق اشاره دارند. به عنوان مثال، هنگامی که گفته میشود «دست خدا»، منظور مظهریت بنده در انجام فعل الهی است، نه اینکه دست خلقی به خداوند نسبت داده شود.
این ارتباط دوسویه، مانند آینهای است که نور حق را بازمیتاباند و در عین حال، خود از نور بینیاز است. خلق، در مراتب ظهور، مظهر صفات الهیاند، اما این مظهریت، به معنای استقلال آنها از حق نیست.
تجلیات الهی در مکان و مکانت
استاد تأکید میکنند که علو مکان و مکانت، از تجلیات خداوند به واسطه اسم «علی» است. مکان و مکانت، به عنوان اوصاف، خود مظهر تجلیات الهیاند و ارزش آنها به حضور حق در آنها وابسته است. به عنوان مثال، مکه، به دلیل ارتباط با انبیا و تجلیات الهی، ارزش مییابد، نه به دلیل خاک و سنگ آن.
این دیدگاه، مانند گلی است که زیباییاش از نور خورشید سرچشمه میگیرد. مکان و مکانت، چونان گلهاییاند که در پرتو تجلیات الهی شکوفا میشوند و ارزش آنها به نور الهی است که بر آنها میتابد.
نقد تشبیه خداوند به صفات خلقی
استاد با اشاره به حدیث قدسی «مریض شدم و تو به عیادتم نیامدی»، تأکید میکنند که این نسبتها در ظرف مجاز و ظهور هستند و نه حقیقت. این حدیث، به معنای بیماری بنده مؤمن است که در مقام مظهریت، به خداوند نسبت داده میشود. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود همخوانی دارد که همه موجودات را مظهر تجلیات الهی میداند.
به عنوان تمثیلی فاخر، میتوان این نسبتها را به نسیمی تشبیه کرد که از دریا میوزد و عطر دریا را به ساحل میآورد، اما خود دریا از این نسیم بینیاز است. بندگان، چونان ساحلاند که عطر الهی را در خود بازمیتابانند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین رابطه میان حق و خلق در مراتب ظهور، بر اصل وحدت وجود و مظهریت خلق در برابر حق تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با نقد تشبیهات خلقی به خداوند و استناد به آیات و احادیث، نشان میدهند که همه علوها، چه در مکان و چه در مکانت، به تجلیات الهی بازمیگردد. این بخش، با بهرهگیری از تمثیلات فاخر، مفاهیم عرفانی را به گونهای روشن و جذاب ارائه میدهد.
بخش چهارم: نقد خرافات کلامی و تأکید بر معارف اصیل
نقد دیدگاههای کلامی ابنعربی
استاد فرزانه قدسسره، برخی از بیانات ابنعربی را که علو خداوند یا انسان را به مکان نسبت میدهند، خرافات کلامی میدانند و معتقدند که این دیدگاهها با معارف اصیل عرفانی سازگار نیستند. این نقد، ریشه در رویکرد شیعی دارد که بر تنزیه مطلق خداوند و پرهیز از تشبیه تأکید دارد.
به عنوان مثال، نسبت دادن علو خداوند به عرش، نوعی تشبیه است که با اصل تنزیه ناسازگار است. عرش، به عنوان مکانی اعتباری، ارزش خود را از حضور رحمان میگیرد، نه اینکه خداوند به دلیل استقرار بر عرش دارای علو شود.
علو ذاتی و تبعی
استاد تأکید میکنند که علو ذاتی، تنها از آن خداوند است و علو تبعی (مکان و مکانت) نیز در نهایت به خداوند بازمیگردد. این دیدگاه، با اصل «لَيْسَ فِي الْوُجُودِ إِلَّا هُوَ» (هیچ چیز جز خداوند در وجود نیست) همخوانی دارد. همه موجودات، از جمله مکان و مکانت، مظهر تجلیات الهیاند و علو آنها به خداوند وابسته است.
این دیدگاه، مانند رودی است که از سرچشمهای زلال جاری میشود. همه رودها، هرچند مسیرهای متفاوتی دارند، در نهایت به اقیانوس بیکران الهی میپیوندند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد دیدگاههای کلامی ابنعربی، بر ضرورت پایبندی به معارف اصیل عرفانی تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تبیین اصل تنزیه و وحدت وجود، نشان میدهند که همه علوها به خداوند بازمیگردد و نسبت دادن علو به امور اعتباری مانند مکان، با اصول عرفان شیعی ناسازگار است. این بخش، با زبانی متین و تمثیلات فاخر، مفاهیم عرفانی را به گونهای علمی و جذاب ارائه میدهد.
بخش پنجم: قرض حسنه و معنای مجازی آیات
تفسیر قرض حسنه
استاد با اشاره به آیه ﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا﴾ (بقره: ۲۴۵)؛ «کیست که به خدا وامی نیکو دهد؟»، بیان میکنند که قرض حسنه، در واقع کمک به بندگان محتاج خداوند است و نه قرض به ذات الهی. قرض حسنه، عملی اخلاقی و معنوی است که با نیت خالص و بدون منت یا ربا انجام میشود.
این دیدگاه، مانند بارانی است که بر زمین خشک میبارد و حیات را به ارمغان میآورد. قرض حسنه، با نیت تقرب به خدا، حیات معنوی را به بندگان نیازمند هدیه میدهد و در عین حال، مظهری از رحمت الهی است.
نقد استدلالهای کلامی
استاد، استدلالهایی که علو یا صفات خلقی را به خداوند نسبت میدهند، مورد نقد قرار میدهند و آنها را از جنس خرافات کلامی میدانند. این دیدگاهها، به دلیل تشبیه خداوند به صفات خلقی، با معارف اصیل عرفانی ناسازگارند. به عنوان مثال، تفسیر علو خداوند به واسطه مکان، نوعی تنزل است که با اصل تنزیه خداوند منافات دارد.
این نقد، مانند چراغی است که در تاریکی خرافات میدرخشد و راه معرفت اصیل را روشن میکند. عرفان شیعی، با تأکید بر تنزیه و تقدیس الهی، از هرگونه تشبیه پرهیز میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین معنای مجازی آیات و احادیث، بر ضرورت پرهیز از تشبیهات خلقی به خداوند تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تفسیر قرض حسنه و نقد استدلالهای کلامی، نشان میدهند که همه نسبتها در ظرف مظهریت و مجاز معنا مییابد. این بخش، با بهرهگیری از تمثیلات فاخر، مفاهیم عرفانی را به گونهای علمی و جذاب ارائه میدهد.
نتیجهگیری: عرفان شیعی در پرتو تنزیه الهی
شرح فص ادریسیه، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه به تأویلات ابنعربی، بر تمایز میان علو ذاتی و غیرذاتی تأکید دارد. این شرح، با تبیین مفاهیم مکان و مکانت به عنوان اوصاف اعتباری و حقیقی، نشان میدهد که علو انسان کامل، به تجلیات الهی وابسته است و علو ذاتی، تنها از آن خداوند است. با استناد به آیات قرآن کریم و اصول عرفان شیعی، استاد بر تنزیه خداوند از صفات خلقی و پرهیز از خرافات کلامی تأکید میکنند. این نوشتار، با زبانی متین و تمثیلات فاخر، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران عرفان نظری ارائه میدهد و راه را برای بررسیهای آتی در حوزه وحدت وجود و مظهریت خلق هموار میسازد.