در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 376

متن درس





تبیین فص ادریسی در فصوص الحکم: تحلیل اسم علی و نقد عرفان نظری

تبیین فص ادریسی در فصوص الحکم: تحلیل اسم علی و نقد عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۳۷۶)

مقدمه: درآمدی بر فص ادریسی و جایگاه اسم علی

فص ادریسی در کتاب شریف فصوص الحکم اثر ابن‌عربی، یکی از بخش‌های محوری در تبیین مفاهیم عرفانی و الهیاتی است که به بررسی اسم «علی» به عنوان یکی از اسماء حسنی الهی و نسبت آن با مفاهیم عرفانی، از جمله علو ذاتی و نسبی، می‌پردازد. این بخش، با تمرکز بر شخصیت حضرت ادریس علیه‌السلام و ارتباط او با صفت علو، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر رابطه میان حق و خلق، ظهورات الهی، و اعیان ثابته می‌گشاید. در این نوشتار، با استناد به درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل و نقد محتوای فص ادریسی پرداخته شده است. این تحلیل، با رویکردی علمی و انتقادی، بر ضرورت وفاداری به مبانی شرعی، عقلی، و کشفی تأکید دارد و از پذیرش تفاسیر غیرمستند و خیالی پرهیز می‌کند. نوشتار حاضر، با ساختاری منظم و علمی، مفاهیم را در قالب عناوین و زیرعناوین تخصصی ارائه می‌دهد و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، مفاهیم را برای پژوهشگران عرفان نظری و الهیات روشن می‌سازد. همانند جویباری زلال که از سرچشمه حقیقت سرچشمه می‌گیرد، این متن می‌کوشد معرفت الهی را با دقت و روشنی در برابر دیدگان مخاطب قرار دهد.

بخش نخست: تحلیل اسم علی و جایگاه آن در فص ادریسی

اسم علی به عنوان صفت ذاتی

ابن‌عربی در فص ادریسی بیان می‌دارد که «علی» یکی از اسماء حسنی الهی است که به ذات حق تعالی نسبت داده می‌شود: «و من اسمائه الحسنى العلی». این اسم، در مقام ذات، صفتی اطلاقی و غیرمضاف است که به هیچ غیر وابسته نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که «علی» به لحاظ حق تعالی، از اسماء ذاتی است و معنای آن از هرگونه نسبیت و مقایسه با غیر مبراست. این صفت، چونان قله‌ای دست‌نیافتنی، بر استقلال و اطلاق ذات الهی دلالت دارد و از هرگونه محدودیت یا وابستگی به غیر آزاد است.

تمایز علو ذاتی و نسبی

استاد فرزانه قدس‌سره تبیین می‌کنند که «علی» در دو مقام قابل بررسی است: مقام ذاتی و مقام نسبی. در مقام ذاتی، «علی» به معنای برتری مطلق حق تعالی است که به هیچ غیر وابسته نیست و نیازی به مرجع مقایسه ندارد: «لا یستدعی من یکون علیاً علیه». اما در مقام نسبی، علو به عنوان نسبتی اضافی تعریف می‌شود که به وجود سفل (پستی) وابسته است: «أن العلو نسبة اضافیة تستدعی السفل». این تمایز، چونان دو سوی آیینه‌ای است که یک سوی آن حقیقت مطلق الهی و سوی دیگر آن ظهورات خلقی را نشان می‌دهد. علو ذاتی، از هرگونه قیاس مبراست، در حالی که علو نسبی در مراتب خلقی معنا می‌یابد.

درنگ: اسم «علی» در مقام ذاتی، برتری مطلق حق تعالی را نشان می‌دهد که از هرگونه نسبیت و مقایسه با غیر مبراست، اما در مقام نسبی، به رابطه میان حق و خلق اشاره دارد.

وحدت وجود و علو ذاتی

ابن‌عربی تأکید می‌کند که در مقام ذات، غیر از حق وجود ندارد: «و ما ثم إلا هو». این بیان، بر وحدت وجود در مرتبه ذاتی دلالت دارد، جایی که علو ذاتی حق تعالی بدون نیاز به غیر تحقق می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تبیین کرده و می‌فرمایند که علو ذاتی، چونان خورشیدی است که در آسمان وجود می‌درخشد و هیچ سایه‌ای از غیر در آن راه ندارد. این اصل، با مفهوم «لا موجود إلا الله» در عرفان نظری همخوانی دارد و بر استقلال مطلق ذات الهی تأکید می‌ورزد.

بخش دوم: ظهورات حق و خلق در عرفان نظری

ظهورات الهی و نسبت حق و خلق

استاد فرزانه قدس‌سره بیان می‌دارند که صفات حق تعالی، ظهورات او هستند و خلق نیز به مثابه مظاهر این صفات‌اند: «صفات حق تعالى ظهورات حق تعالى خلق هم این گونه است». خلق، چونان آیینه‌ای است که صفات الهی در آن تجلی می‌یابد، و حق تعالی، چونان نوری است که این آیینه را روشن می‌سازد. این دیدگاه، بر نسبت ظهوری میان حق و خلق تأکید دارد، به‌گونه‌ای که خلق، ظهورات وجود حق‌اند و نه موجوداتی مستقل از او.

دیدگاه سالک جامع

در نظر سالک جامع، که به هر دو اعتبار ذاتی و نسبی نظر دارد، حق مظهر خلق است و خلق مظهر حق. این دیدگاه، چونان پلی است که وحدت و کثرت را به هم پیوند می‌دهد، و بر اصل «وحدت در کثرت» در عرفان شیعی دلالت دارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «به نظر سالک جامع به اعتبارین هم حق ظهور خلق است و هم خلق ظهور حق است». این نگاه، نشان‌دهنده جامعیت عرفانی است که در آن، حق و خلق در عین تمایز، در وحدت وجودی یکی هستند.

درنگ: خلق، آیینه ظهورات حق است و سالک جامع، با دیدن وحدت در کثرت، حق را مظهر خلق و خلق را مظهر حق می‌بیند.

بخش سوم: روش‌شناسی شناخت اسماء الهی

وحدت معنای اسماء

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اسماء الهی باید دارای معنای واحدی باشند، چه در مورد حق تعالی و چه در غیر او: «اسماء الهى نباید از مفاهیم لغوى متفاوت باشد». این اصل، از خلط معانی در تأویلات عرفانی جلوگیری می‌کند و بر ثبات معنای اسماء تأکید دارد. برای مثال، «علی» چه در مورد خدا و چه در مورد غیر، باید معنای واحدی داشته باشد، هرچند در مراتب مختلف ظهور یابد.

ماده واحد و مشتقات

اسماء الهی از ماده واحدی مشتق می‌شوند، اما مشتقات آن‌ها متفاوت‌اند: «ماده واحد است اگر چه مشتقات متفاوتند». برای نمونه، «علی»، «عالی»، و «اعلی» از ماده واحدی مشتق شده‌اند، اما در شدت معنا تفاوت دارند. این دیدگاه، چونان درختی است که ریشه‌ای واحد دارد، اما شاخه‌هایش در مراتب گوناگون پراکنده شده‌اند.

انواع اسماء الهی

استاد فرزانه قدس‌سره اسماء الهی را به سه دسته تقسیم می‌کنند: اسماء فردی، متقابل، و متجانس. اسماء فردی، مانند «صمد»، فاقد مقابل‌اند و معنای انحصاری دارند: «صمد مقابل ندارد تنهاست». اسماء متقابل، مانند «اول» و «آخر» یا «ظاهر» و «باطن»، در تقابل معنایی تعریف می‌شوند. اسماء متجانس، مانند «علی»، «عالی»، و «اعلی»، از ماده واحدی با تفاوت در مراتب معنا مشتق‌اند. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای است که راه شناخت اسماء را هموار می‌سازد.

روش‌شناسی شناخت اسماء

برای شناخت اسماء الهی، باید ابتدا ماده و موقعیت آن‌ها شناسایی شود: «اول منطقه و موقعیت آن اسم را شناسایی کنیم». این روش، شامل بررسی ماده اسم (معنای لغوی) و موقعیت آن (فردی، متقابل، یا متجانس) است. این رویکرد، چونان ترازویی دقیق، از تأویلات بی‌مبنا جلوگیری می‌کند و تحلیل اسماء را علمی و نظام‌مند می‌سازد.

درنگ: شناخت اسماء الهی نیازمند شناسایی ماده و موقعیت آن‌هاست، که شامل دسته‌بندی به اسماء فردی، متقابل، و متجانس می‌شود.

بخش چهارم: نقد تأویلات ابن‌عربی و شارحان

نقد فقدان روش‌شناسی در تحلیل اسم علی

استاد فرزانه قدس‌سره به نقد ابن‌عربی پرداخته و بیان می‌دارند که وی ماده و موقعیت اسم «علی» را تحلیل نکرده و تنها به علو ادریسی پرداخته است: «نه ماده‌ی این اسم چیه و نه صحبت از این که این اسم چه اسمی است». این نقد، بر فقدان روش‌شناسی در تأویلات ابن‌عربی تأکید دارد و نشان می‌دهد که بررسی‌های او گاه فاقد ساختار علمی و دقیق است. این دیدگاه، چونان مشعلی است که تاریکی‌های تأویلات غیرمستند را روشن می‌سازد.

اهمیت اسم علی در عرفان

اسم «علی» در عرفان، به دلیل ارتباط با اولیاء، جایگاه ویژه‌ای دارد: «بدو به علی و ختم به علی خودش از اوصاف اولیا و بلاست». این اصل، با فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام در عرفان شیعی همخوانی دارد و نشان‌دهنده نقش محوری این اسم در سلوک عرفانی است. «علی»، چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت، راهنمای سالکان به سوی حقیقت است.

تمایز اسماء حسنی و اعظم

استاد فرزانه قدس‌سره تبیین می‌کنند که اسماء حسنی، که ذاتی‌اند، با اسم اعظم، که جامع همه اسماء است، متفاوت‌اند: «اسماء حسنی با اسم اعظم فرق دارد». این تمایز، بر مراتب اسماء در عرفان دلالت دارد و نشان می‌دهد که اسم اعظم، چونان اقیانوسی بی‌کران، همه صفات الهی را در خود جای داده است.

نقد معنای اکرب

استاد فرزانه قدس‌سره به نقد معنای «اکبر» پرداخته و بیان می‌دارند که «اکبر» به معنای بزرگ‌ترین نیست، زیرا مراتب بزرگ‌تری وجود دارد: «اکبر بزرگ‌تر هم داریم». این نقد، بر نسبیت در معنای اکرب تأکید دارد و نشان می‌دهد که در مراتب الهی، هیچ صفتی به طور مطلق محدود نمی‌شود.

درنگ: ابن‌عربی در تحلیل اسم «علی» فاقد روش‌شناسی دقیق است، و اسماء حسنی با اسم اعظم تفاوت دارند، در حالی که معنای اکرب نسبی است.

بخش پنجم: علم اسماء و جایگاه آن در معرفت الهی

اهمیت علم اسماء

علم اسماء، علمی الهی است که خداوند مستقیماً به حضرت آدم علیه‌السلام آموخت: «علم اسماء الحسناست چون معلمش خداست متعلمش حضرت آدم». این علم، چونان گنجینه‌ای است که خداوند به انسان ارزانی داشت تا او را از ملائکه متمایز سازد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (و خدا به آدم همه نام‌ها را آموخت؛ بقره: ۳۱).

برتری آدم بر ملائکه

خداوند علم اسماء را به آدم آموخت تا برتری او بر ملائکه آشکار شود: «علم اسما را به آدم داد که برتری داشته باشد به ملائکه». این برتری، چونان نشان خلافت الهی است که آدم را به عنوان خلیفه خدا در زمین متمایز ساخت. این اصل، با آیات ۳۰ تا ۳۴ سوره بقره همخوانی دارد و بر جایگاه والای انسان در نظام خلقت دلالت می‌کند.

علم قرآن و خلقت انسان

استاد فرزانه قدس‌سره تبیین می‌کنند که علم قرآن مقدم بر خلقت انسان است و برای انسان نورانی، نه آدم خاکی، نازل شده است: «علم القرآن… خلق الانسان». قرآن کریم در این باره می‌فرماید: الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ (خداوند رحمان قرآن را تعلیم داد، انسان را آفرید؛ رحمن: ۱-۳). این تقدم، نشان‌دهنده آن است که علم قرآن برای انسان نورانی، که وجودی مقدم بر آدم خاکی دارد، نازل شده است.

درنگ: علم اسماء، گنجینه‌ای الهی است که خداوند به آدم آموخت تا برتری او بر ملائکه آشکار شود، و علم قرآن مقدم بر خلقت انسان نورانی است.

بخش ششم: نقد جبر و تحریفات استبدادی

نقد مفهوم جبر

استاد فرزانه قدس‌سره جبر را مفهومی سیاسی می‌دانند که توسط برخی رجال سیاسی برای توجیه استبداد ترویج شده است: «جبر یک بحث سیاسی است». این دیدگاه، بر غیرالهی بودن جبر تأکید دارد و نشان می‌دهد که جبر، برخلاف حقیقت الهی، برای تبرئه مستبدان و آرام کردن مردم به کار رفته است. این نقد، چونان تیغی تیز، پرده از تحریفات استبدادی برمی‌دارد.

معنای حقیقی جبار

استاد فرزانه قدس‌سره تبیین می‌کنند که «جبار» به معنای شفا‌دهنده و جبران‌کننده است، نه زورگو: «جبار به معنای شکسته‌بند است». این دیدگاه، با آیه‌ای از قرآن کریم همخوانی دارد: لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (او به بندگان ستمکار نیست؛ آل‌عمران: ۱۸۲). جبار، چونان پزشکی است که شکستگی‌های وجود را درمان می‌کند، نه زورگویی که بندگان را به اجبار وادارد.

نقد فرهنگ استبدادی

فرهنگ استبدادی، معنای جبار را به زورگویی تحریف کرده و از آن ترس ایجاد کرده است: «ادبیات اهل استبداد… یا جبار ترس برمان». این تحریف، چونان غباری است که بر آیینه حقیقت نشسته و شیرینی نام الهی را به تلخی بدل کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره بر ضرورت پالایش فرهنگ دینی تأکید دارند تا معانی اصیل الهی بازسازی شوند.

درنگ: جبر، مفهومی سیاسی است که توسط مستبدان ترویج شده، و جبار به معنای شفا‌دهنده است، نه زورگو، که نیازمند بازسازی فرهنگ دینی است.

بخش هفتم: عشق الهی و نظام هستی

عالم به مثابه عالم عشق

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عالم بر اساس عشق الهی اداره می‌شود، نه جبر: «عالم عالم عشق است… جبرش کجاست». عشق، چونان موتور محرکه‌ای است که همه ذرات هستی را به حرکت درمی‌آورد. این دیدگاه، با عرفان شیعی که هستی را زنده و پویا می‌داند، همخوانی دارد و بر حاکمیت عشق در نظام خلقت دلالت می‌کند.

عشق در ذرات هستی

هر ذره از هستی، به دلیل عشق الهی، دارای حرکت و امید است: «هر ذره… عاشق و امیدوار است». استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا بیان می‌دارند که حتی خاک و لجن، اگر به حال خود واگذار شوند، به کوهی استوار بدل می‌شوند، زیرا عشق الهی در آن‌ها جاری است. این اصل، چونان شعله‌ای است که در دل هر ذره می‌درخشد و حیات معنوی هستی را نشان می‌دهد.

تحریف معنای خدا

معنای خدا در فرهنگ استبدادی تحریف شده و از شیرینی آن کاسته شده است: «چرا خدا این طور نیست بد معنا شده». استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که خدا، آفریننده عسل و گل، باید شیرین‌ترین نام در دل‌ها باشد، اما تحریفات استبدادی این شیرینی را به تلخی بدل کرده‌اند. این دیدگاه، چونان دعوتی است به سوی بازسازی فرهنگ توحیدی.

اولیاء و عشق الهی

اولیاء خدا، به دلیل پر بودن از عشق حق، از غیر بی‌نیازند: «اولیاء خدا… مست از عشق حقند». این اولیاء، چونان جام‌هایی لبریز از شراب معرفت‌اند که هیچ جایی برای غیر در دل‌هایشان باقی نمانده است. این اصل، با توصیفات عرفانی اولیاء در منابع شیعی همخوانی دارد و بر مقام والای آنان تأکید می‌ورزد.

درنگ: عالم بر اساس عشق الهی اداره می‌شود، و اولیاء خدا، به دلیل پر بودن از این عشق، از غیر بی‌نیازند.

بخش هشتم: اعیان ثابته و ظهورات الهی

اعیان ثابته و عدم وجود خارجی

استاد فرزانه قدس‌سره تبیین می‌کنند که اعیان ثابته فاقد وجود خارجی‌اند و تنها در علم الهی موجودند: «لان الاعیان التی لها العدم الثابة… ما شمت رائحة من الوجود». اعیان ثابته، چونان طرح‌های ازلی در علم حق‌اند که ظهور خارجی آن‌ها در مراتب خلقی تحقق می‌یابد. این دیدگاه، بر وجود علمی اعیان ثابته تأکید دارد و آن‌ها را از وجود عینی متمایز می‌سازد.

ظهورات علمی و خارجی

اعیان ثابته، ظهورات علمی حق تعالی‌اند که در خارج به صورت عینی ظاهر می‌شوند: «ظهورات علمی حق تعالى… ظرف اظهارشان خارج است». استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ظرف ظهور این اعیان در علم، علم است و در خارج، عین. این تمایز، چونان دو بال است که پرواز معرفت را در آسمان حقیقت ممکن می‌سازد.

چالش‌های معرفتی در نسبت حق و خلق

تمایز میان مظهر (حق) و مظهر (خلق) یکی از چالش‌های بزرگ معرفتی در عرفان است: «فرق مظهر با مظهر چیه». استاد فرزانه قدس‌سره این سؤال را مطرح کرده و بر پیچیدگی نسبت حق و خلق تأکید دارند. این مسئله، چونان گرهی است که باز کردن آن نیازمند دقت عمیق عرفانی است.

درنگ: اعیان ثابته، ظهورات علمی حق‌اند که در خارج به صورت عینی ظاهر می‌شوند، و تمایز میان مظهر و مظهر چالش معرفتی بزرگی است.

بخش نهم: عشق الهی و رابطه حق و خلق

خدا و بندگی در عشق الهی

استاد فرزانه قدس‌سره بیان می‌دارند که در عشق الهی، انسان می‌تواند ادعای ربوبیت کند و خدا بندگی را بپذیرد: «ما می‌توانیم خدایی کنیم خدا می‌تواند بندگی کند». این دیدگاه، با آیه‌ای از قرآن کریم همخوانی دارد: يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا (چه کسی به خدا وامی نیکو می‌دهد؛ بقره: ۲۴۵). این رابطه، چونان رقصی عاشقانه میان حق و خلق است که در آن، هر دو در ظرف عشق به یکدیگر نزدیک می‌شوند.

خطر گمراهی در بیان عشق

بیان عشق الهی، به دلیل پیچیدگی، می‌تواند به گمراهی منجر شود: «بیان عشق… گمراه هم فراوان پیدا می‌کند». استاد فرزانه قدس‌سره این هشدار را مطرح کرده و بر ضرورت دقت در سلوک عرفانی تأکید دارند. این خطر، چونان مین‌هایی در راه معرفت است که سالک را تهدید می‌کند، اما با هدایت الهی می‌توان از آن‌ها گذر کرد.

تشبیه سلوک به مین‌یابی

سلوک عرفانی، مانند مین‌یابی، دشوار و خطرناک است: «مین‌یاب‌ها خیلی سخت است». استاد فرزانه قدس‌سره با این تشبیه، بر دشواری و خطرات سلوک عرفانی تأکید دارند. این مسیر، چونان راهی پرپیچ‌وخم است که تنها با عنایت الهی می‌توان در آن به سلامت گام برداشت.

درنگ: عشق الهی، رابطه‌ای دوسویه میان حق و خلق است، اما بیان آن به دلیل پیچیدگی، نیازمند دقت است تا به گمراهی منجر نشود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

تحلیل فص ادریسی در فصوص الحکم، با تمرکز بر اسم «علی»، تمایز علو ذاتی و نسبی، و بررسی اعیان ثابته و ظهورات الهی، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر عرفان نظری گشوده است. این نوشتار، با نقد تأویلات ابن‌عربی و تأکید بر روش‌شناسی شناخت اسماء، بر ضرورت استناد به شرع، عقل، و کشف بین تأکید ورزیده است. عشق الهی، به عنوان موتور محرکه هستی، و جایگاه اولیاء خدا در سلوک عرفانی، از نکات برجسته این تحلیل‌اند. نقد جبر و تحریفات استبدادی نیز نشان‌دهنده ضرورت بازسازی فرهنگ دینی است. این متن، برای پژوهشگران عرفان نظری و الهیات، چارچوبی علمی و انتقادی ارائه می‌دهد تا مفاهیم عرفانی را با دقتی افزون‌تر بکاوند.

با نظارت صادق خادمی