متن درس
تبیین عرفانی صفات حق و خلق در فص ابراهیمی فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۴۰۹)
مقدمه: کاوش در مقام خلت و ظهورات الهی
فص ابراهیمی از فصوص الحکم ابنعربی، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان نظری، به بررسی مقام خلت حضرت ابراهیم علیهالسلام و نسبت صفات حق و خلق در ظهورات الهی میپردازد. این فص، با محوریت تلبس متقابل حق و خلق در صفات یکدیگر، پرده از حقیقت وحدت وجود برمیدارد و جایگاه انسان را بهعنوان مظهر جامع اسمای الهی تبیین میکند. شرح حاضر، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی روشمند و عمیق، این مفاهیم را در پرتو آیات قرآن کریم و روایات نبوی تحلیل کرده و با افزودن توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی، چونان جویباری زلال، معانی عرفانی را در چارچوبی علمی جاری میسازد. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع از نسبت صفات حق و خلق، نقد دیدگاههای فلسفی، و تبیین وجودی بودن تمامی ظهورات، اعم از خیر و شر، در نظام متافیزیکی عرفان نظری است.
بخش یکم: نسبت صفات حق و خلق در سلوک عرفانی
تلبس متقابل حق و خلق در صفات
ابنعربی در فص ابراهیمی، نسبتدادن صفات حق به خلق و صفات خلق به حق را در ظرف سلوک عرفانی روا میداند. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را چونان آیینهای صاف توصیف میکنند که در آن، حق و خلق در مراتب ظهوری به یکدیگر متلبس میشوند. این تلبس، مبتنی بر اصل وحدت وجود است که در آن، حقتعالی و مظاهر او در صفات یکدیگر سهیماند. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم و روایات همخوانی دارد و بر پیوند وثیق میان ذات الهی و خلق تأکید میورزد.
|
درنگ: در سلوک عرفانی، نسبتدادن صفات حق به خلق و صفات خلق به حق، در ظرف ظهورات الهی رواست و بر وحدت وجود دلالت دارد. |
منشأ کمالات و خیرات از حقتعالی
تمامی کمالات و خیرات، چونان چشمهای جوشان، از حقتعالی سرچشمه میگیرند، اما در ظرف ظهور، به خلق نسبت داده میشوند. استاد فرزانه قدسسره این اصل را با استناد به آیه مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ («هر خیری به تو رسد، از جانب خداست»، سوره نساء، آیه ۷۹) تبیین میکنند. نسبتدادن صفات خلقی به حق، در مراتب ظهوری، جایز است و این نسبت، نشاندهنده وحدت منشأ تمامی صفات در ذات الهی است.
|
درنگ: تمامی کمالات و خیرات از حقتعالی سرچشمه میگیرند و در ظرف ظهور، به خلق نسبت داده میشوند. |
ظهور حکم در موطن خاص
ابنعربی تأکید دارد که هر حکمی، موطن خاصی برای ظهور دارد و از آن موطن تجاوز نمیکند. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را با تمثیلی روشن تبیین میکنند: زوجیت (حکم) در معدود (موطن) ظهور مییابد، مانند نوری که در ظرف آیینه متجلی میشود. این محدودیت، نظم ظهورات الهی را نشان میدهد که هر حکمی در جایگاه خاص خود آشکار میگردد.
|
درنگ: هر حکمی در موطن خاص خود ظهور مییابد و از آن تجاوز نمیکند، که نشاندهنده نظم ظهورات الهی است. |
دو تفسیر از ظهور حکم
عبارت ابنعربی در فص ابراهیمی، دو تفسیر را برمیتابد: نخست، ظهور حکم در موطن خاص، که با ذهن سازگارتر است؛ و دوم، ظهور حقتعالی بهواسطه حکم در آن موطن. استاد فرزانه قدسسره تفسیر نخست را به دلیل همخوانی با متن اصلی ترجیح میدهند و تأکید دارند که این تفسیر، بر نقش موطن بهعنوان ظرف ظهور حکم تمرکز دارد.
|
درنگ: ظهور حکم در موطن خاص، تفسیری است که با متن ابنعربی سازگارتر بوده و بر نقش موطن بهعنوان ظرف ظهور تأکید دارد. |
نقد ضمیر «هی» در متن
در برخی نسخههای فصوص الحکم، ضمیر «هی» بهصورت زائد و نادرست ظاهر شده و معنا را مختل میکند. استاد فرزانه قدسسره این ضمیر را خطای نسخهای میدانند و حذف آن را ضروری میشمارند. این نقد، چونان مشعلی فروزان، بر اهمیت نقد نسخهشناسی در متون عرفانی تأکید میکند و نشان میدهد که خطاهای نسخهای میتوانند فهم متن را دشوار سازند.
|
درنگ: ضمیر «هی» در برخی نسخهها زائد و نادرست است و حذف آن، معنا را روان و روشن میسازد. |
نقد تفسیر ضمیر «هی» به شأن و قصه
برخی شارحان، ضمیر «هی» را بهعنوان ضمیر شأن و قصه تفسیر کردهاند، مشابه «هو» در آیه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ («بگو او خدای یگانه است»، سوره اخلاص، آیه ۱). استاد فرزانه قدسسره این تفسیر را نادرست میدانند و تأکید دارند که «هو» در این آیه، به ذات حق اشاره دارد، نه شأن و قصه. این نقد، بر ضرورت دقت در تحلیل نحوی و معنایی متون عرفانی تأکید میورزد.
|
درنگ: تفسیر ضمیر «هی» به شأن و قصه نادرست است، زیرا مشابه «هو» در آیه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، به ذات حق اشاره دارد. |
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با تمرکز بر نسبت صفات حق و خلق در سلوک عرفانی، نشان داده است که تلبس متقابل حق و خلق، مبتنی بر وحدت وجود است. تمامی کمالات از حق سرچشمه میگیرند و در ظرف ظهور، به خلق نسبت داده میشوند. نقد ضمیر زائد «هی» و تفسیرهای نادرست، بر اهمیت دقت در نسخهشناسی و تحلیل عرفانی تأکید دارد. این بخش، چونان دریچهای به سوی حقیقت ظهورات، مخاطب را به تأمل در پیوند حق و خلق دعوت میکند.
بخش دوم: ظهورات الهی و وجودی بودن خیر و شر
ظهور حق به صفات محدثات
ابنعربی تأکید دارد که حقتعالی به صفات محدثات (خلقی) متجلی میشود و حتی صفات نقص و ذم را در ظرف ظهور به خود نسبت میدهد. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را با استناد به آیه مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا («کیست که به خدا وام نیکو دهد»، سوره بقره، آیه ۲۴۵) تبیین میکنند. این آیه، صفت استقراض (خلقی) را به حق نسبت میدهد، که نشاندهنده سرایت حق در خلق است.
|
درنگ: حقتعالی به صفات محدثات متجلی میشود و نسبتدادن صفات نقص به او، در ظرف ظهور، جایز است. |
ظهور مخلوق به صفات حق
مخلوق نیز به تمامی صفات حق، از ابتدا تا انتها، متجلی میشود. استاد فرزانه قدسسره این اصل را با حدیث «خداوند آدم را بر صورت خویش آفرید» و آیه وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا («و به آدم همه نامها را آموخت»، سوره بقره، آیه ۳۱) تأیید میکنند. هر صفتی در مخلوق، ظهوری از صفت الهی است و این ظهور، جامعیت انسان را بهعنوان مظهر اسمای الهی نشان میدهد.
|
درنگ: مخلوق به تمامی صفات حق متجلی میشود و هر صفتی در خلق، ظهوری از صفت الهی است. |
تفاوت صفات حقی و خلقی
صفات حقی، همگی کمالی و عاری از نقصاند، درحالیکه صفات خلقی ممکن است شامل نقص باشند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نسبتدادن صفات نقص به حق، نیازمند توجیه عرفانی است، زیرا ذات الهی از هر نقص مبراست. این تمایز، چونان خطکشی دقیق، مراتب ظهور را از ذات الهی جدا میسازد.
|
درنگ: صفات حقی، کمالی و عاری از نقصاند، اما صفات خلقی ممکن است شامل نقص باشند و نسبت آنها به حق، نیازمند توجیه عرفانی است. |
سرايت متقابل حق و خلق
حق در وجود عبد سرایت میکند و به صفات خلقی متصف میشود، همانگونه که عبد به صفات حق متصف میگردد. استاد فرزانه قدسسره این سرایت متقابل را با مفهوم «تخلقوا بأخلاق الله» تبیین میکنند که بر اتحاد ظاهری حق و خلق در مراتب ظهور تأکید دارد. این دیدگاه، چونان گوهری یکپارچه، وحدت ظهوری را در نظام عرفانی ابنعربی نشان میدهد.
|
درنگ: سرایت متقابل حق و خلق در صفات، نشاندهنده وحدت ظهوری در مراتب سلوک عرفانی است. |
کرامت انسانی و ظهور هویت حق
کرامت انسانی، ناشی از ظهور هویت حق در صورت عینی انسان است. استاد فرزانه قدسسره این اصل را با آیه وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ («و بهراستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم»، سوره اسراء، آیه ۷۰) و حدیث «خداوند آدم را بر صورت خویش آفرید» تأیید میکنند. انسان، بهعنوان مظهر جامع اسمای الهی، تمامی صفات حق را در خود متجلی میسازد.
|
درنگ: کرامت انسانی، ناشی از ظهور هویت حق در صورت عینی انسان است که او را مظهر جامع اسمای الهی میسازد. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تمرکز بر ظهورات الهی، نشان داده است که حق و خلق در صفات یکدیگر متلبس میشوند. صفات حقی، کمالی و عاری از نقصاند، درحالیکه صفات خلقی ممکن است شامل نقص باشند. کرامت انسانی، نتیجه ظهور هویت حق در انسان است که او را به مظهر جامع اسمای الهی تبدیل میکند. این بخش، چونان چراغی روشنگر، مخاطب را به تأمل در وحدت ظهوری دعوت میکند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای فلسفی و وجودی بودن شرور
وجودی بودن تمامی ظهورات
ابنعربی، برخلاف دیدگاه فلسفی که شرور را عدمی میداند، تمامی ظهورات، اعم از خیر و شر، را وجودی میبیند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با آیه قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ («بگو پناه میبرم به پروردگار مردم * از شر آنچه آفریده است»، سوره ناس، آیات ۱-۲) تأیید میکنند. این آیه، شر را به خلقت الهی نسبت میدهد و بر وجودی بودن آن تأکید دارد.
|
درنگ: تمامی ظهورات، اعم از خیر و شر، وجودیاند و از حقتعالی سرچشمه میگیرند. |
نقد دیدگاه فلسفی خیر و شر
فیلسوفان، تحت تأثیر افلاطون و ارسطو، شرور را عدمی میدانند تا از نسبت دادن شر به خدا اجتناب کنند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را خلاف وجدان میخوانند و تأکید دارند که شرور، مانند خیرات، وجودیاند و مظهر اسمای جلالی حقاند. این نقد، چونان مشعلی فروزان، بر تفاوت روش عرفانی و فلسفی تأکید میکند.
|
درنگ: دیدگاه فلسفی عدمی بودن شرور، خلاف وجدان است و عرفان، خیر و شر را ظهورات وجودی الهی میداند. |
مشکل فاعلیت شر در فلسفه
فیلسوفان، برای حل مشکل فاعلیت شر، آن را عدمی تلقی کردهاند، زیرا اگر شر وجودی باشد، فاعل آن یا خدا یا غیر اوست، که هر دو مشکلساز است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که شرور، مظهر اسمای جلالی مانند مضل و قاطعاند، درحالیکه خیرات، مظهر اسمای جمالی مانند هادی و رئوفاند. این تحلیل، چونان پلی استوار، مشکل فاعلیت شر را در چارچوب وحدت وجود حل میکند.
|
درنگ: شرور، مظهر اسمای جلالی حق، و خیرات، مظهر اسمای جمالیاند، که مشکل فاعلیت شر را در عرفان حل میکند. |
حمد الهی و بازگشت تمامی صفات
حمد الهی، تمامی ستایشها و صفات را به حقتعالی بازمیگرداند. استاد فرزانه قدسسره این اصل را با آیه وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ («و همه کارها به سوی او بازگردانده میشود»، سوره هود، آیه ۱۲۳) و الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ («ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است»، سوره فاتحه، آیه ۲) تأیید میکنند. تمامی ظهورات، اعم از محمود و مذموم، از حق سرچشمه گرفته و به او بازمیگردند.
|
درنگ: حمد الهی، تمامی صفات، اعم از محمود و مذموم، را به حقتعالی بازمیگرداند. |
لسان حمد و ظهورات حق
حمد الهی، هم صفت حقی و هم صفت خلقی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تمامی محامد و حتی مشکلات (مذمومات)، ظهورات حقتعالیاند و به او بازمیگردند. این دیدگاه، چونان آیینهای صاف، وحدت ظهورات را در نظام الهی نشان میدهد.
|
درنگ: تمامی محامد و مشکلات، ظهورات حقتعالیاند و در لسان حمد، به او بازمیگردند. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تمرکز بر وجودی بودن تمامی ظهورات، نشان داده است که خیر و شر، هر دو مظهر اسمای الهیاند. نقد دیدگاه فلسفی عدمی بودن شرور، بر تفاوت روش عرفانی و فلسفی تأکید دارد. حمد الهی، تمامی صفات را به حق بازمیگرداند و نشاندهنده وحدت منشأ ظهورات است. این بخش، چونان دریچهای به سوی فهم عمیقتر نظام هستی، مخاطب را به تأمل در حقیقت ظهورات دعوت میکند.
جمعبندی: مقام خلت و وحدت ظهوری
فص ابراهیمی از فصوص الحکم، با محوریت مقام خلت حضرت ابراهیم علیهالسلام، به تبیین نسبت صفات حق و خلق در ظهورات الهی پرداخته است. استاد فرزانه قدسسره، با تحلیل عمیق و نقد دیدگاههای فلسفی، نشان دادهاند که تمامی ظهورات، اعم از خیر و شر، وجودیاند و از حقتعالی سرچشمه میگیرند. نقد ضمیر زائد «هی» و تفسیرهای نادرست، بر اهمیت دقت در نسخهشناسی و تحلیل عرفانی تأکید دارد. انسان، بهعنوان مظهر جامع اسمای الهی، در این نظام ظهوری جایگاه ویژهای دارد و کرامت او، نتیجه ظهور هویت حق در صورت عینی اوست. این شرح، چونان جویباری زلال، معانی عرفانی را در پرتو حقیقت قرآنی جاری ساخته و راهی به سوی فهم عمیقتر برای مخاطبان گشوده است.
|
با نظارت صادق خادمی |