در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 429

متن درس





تبیین فص ابراهیمی در فصوص الحکم

تبیین فص ابراهیمی در فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۴۲۹)

دیباچه

فص ابراهیمی در فصوص الحکم ابن‌عربی، چونان دری گران‌قدر در گنجینه عرفان نظری، به مقام خلت حضرت ابراهیم علیه‌السلام و پیوند آن با توحید و ظهورات الهی می‌پردازد. این بخش از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی ژرف به تفاوت زبان شعر و عقل، نقد بی‌ادبی، و ضرورت پایبندی به تکلیف در سلوک عرفانی، به تبیین این مقام والا پرداخته است. این نوشتار، با ساختاری منظم و علمی، تمامی نکات و معانی مطرح‌شده را با شرح و تفصیل کامل ارائه می‌دهد و با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات فاخر، تلاش دارد تا مفاهیم عمیق عرفانی را به‌گونه‌ای روشن و منسجم برای مخاطبان عرضه نماید.

بخش نخست: تبیین زبان شعر و عقل در عرفان

تفاوت بیان نثر و نظم

زبان، چونان آینه‌ای است که حقایق وجود را بازمی‌تاباند؛ گاه در قالب نثر، که عقلانی و متعارف است، و گاه در کسوت نظم، که با تغزل و حال‌وهوای خاص خود، حقیقت را در پرده کنایه و استعاره می‌آراید. استاد فرزانه قدس‌سره فرموده‌اند: «یک چهره در بیان نثر است و یک حرف بیان نظم است». نثر، زبانی است که در چارچوب عقل متعارف، معانی را با صراحت و دقت منتقل می‌کند، حال آنکه شعر، با قیود قافیه و عروض، به بیان حقایقی می‌پردازد که در زبان متعارف، گاه غیرقابل‌بیان است. این تمایز، ریشه در تفاوت کارکردهای زبان عقلانی و تغزلی در عرفان دارد.

درنگ: زبان نثر، عقلانی و متعارف است و معانی را با صراحت منتقل می‌کند، در حالی که زبان شعر، با بهره‌گیری از کنایه و استعاره، حقایق عرفانی را در قالب تغزل بیان می‌دارد.

جواز در شعر و محدودیت‌های نثر

در زبان شعر، به دلیل قیود بلاغی و عروضی، تعابیری روا شمرده می‌شود که در نثر پذیرفتنی نیست. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «یغتفر فیه ما لا یغتفر فی غیره». این جواز، به انعطاف‌پذیری زبان شعر در عرفان اشاره دارد که با بهره‌گیری از کنایه، مجاز، و استعاره، حقایقی را بیان می‌کند که در زبان متعارف، غیرمجاز یا نامفهوم است. برای نمونه، تعابیری چون «چشم و ابرو» در زبان تغزل، نه به معنای ظاهری، بلکه کنایه‌ای از ظهورات الهی است که نباید به سطح ظاهری تقلیل یابد.

درنگ: در شعر، به دلیل قیود قافیه و عروض، تعابیری مجاز است که در نثر پذیرفته نیست، و این انعطاف، به بیان حقایق عرفانی در قالب کنایه و استعاره یاری می‌رساند.

زبان متعارف و ضرورت انضباط

در مقابل زبان تغزل، زبان نثر عقلانی باید معانی را با دقت و وضوح منتقل کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند: «لسان متفاهم معقول… خصوصیات خودش را داشته باشد». این انضباط، به ضرورت رعایت معانی متعارف در زبان عقلانی اشاره دارد، مانند سندی که در قباله‌نویسی باید دقیق و روشن باشد، نه شاعرانه و مبهم. زبان عقل، چونان ترازویی دقیق، معانی را وزن می‌کند و از ابهام و بی‌نظمی می‌پرهیزد.

درنگ: زبان نثر عقلانی، باید معانی را با دقت و وضوح منتقل کند، برخلاف زبان تغزل که از آزادی و انعطاف برخوردار است.

بخش دوم: نقد بی‌ادبی و حفظ کرامت در عرفان

نفی بی‌ادبی در همه زبان‌ها

ادب، چونان گوهری است که در هر زبان و حالتی، درخشش خود را حفظ می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند: «بی‌ادبی هیچ‌جا جایز نیست، نه در شعر و نه در غیر شعر». بی‌ادبی، چه در زبان شعر و چه در نثر، نه‌تنها به مخاطب، بلکه به گوینده نیز آسیب می‌رساند، زیرا نخست شخصیت خود او را فرومی‌کاهد. این دیدگاه، با اصل حفظ کرامت نفس در عرفان هم‌خوانی دارد و بر ضرورت ادب در تمامی مراتب سلوک تأکید می‌ورزد.

درنگ: بی‌ادبی در هیچ زبانی جایز نیست و ادب، چونان شرطی لازم، در همه حالات عرفانی و شرعی باید رعایت شود.

نقد ادعای ترک ادب به‌عنوان ادب

ادعای اینکه «ترک ادب، ادب است»، سخنی بی‌اساس و مخالف با اصول عرفانی و شرعی است. استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را رد کرده و می‌فرمایند: «ترک الادب ادب… حرف بی‌ادبی است». این نقد، به ضرورت حفظ ادب در تمامی مراتب سلوک اشاره دارد و هرگونه توجیه بی‌ادبی را ناپذیرفتنی می‌داند.

درنگ: ادعای ترک ادب به‌عنوان ادب، سخنی بی‌اساس است که با اصول شریعت و عرفان سازگار نیست.

الفت و ترک کلفت

الفت حقیقی، چونان نسیمی لطیف، نیازمند ترک زحمت و کلفت است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «شرط الالفت ترک الکلفة… زحمت نباید باشد». بااین‌حال، این ترک کلفت به معنای بی‌ادبی نیست، بلکه به سهولت و محبت در روابط انسانی اشاره دارد که با حفظ ادب و شریعت همراه است.

درنگ: الفت حقیقی، نیازمند ترک زحمت و کلفت است، اما این به معنای نادیده گرفتن ادب و شریعت نیست.

بخش سوم: تکلیف و انضباط در سلوک عرفانی

تداوم تکلیف تا لحظه مرگ

تکلیف، چونان سایه‌ای است که تا آخرین لحظه حیات، همراه انسان است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند: «تا انسان تو کفن نگذاشتندش مکلف است». هیچ حال عرفانی، حتی جذبه و غلبه تجلیات، نمی‌تواند تکلیف را ساقط کند. این دیدگاه، با اصل تداوم تکلیف در شریعت هم‌خوانی دارد و هرگونه ادعای اسقاط تکلیف را رد می‌کند.

درنگ: انسان تا لحظه مرگ مکلف است و هیچ حال عرفانی نمی‌تواند این تکلیف را ساقط کند.

صلوة غذقی و پایبندی به تکلیف

حتی در شرایط بحرانی، مانند صلوة غذقی، که انسان در آستانه مرگ است، تکلیف نماز پابرجاست. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «صلوة غذقی… شرط صلوة تکلیف است». این تأکید، با فقه شیعه هم‌خوانی دارد که حتی در دشوارترین شرایط، قضای تکالیف را لازم می‌داند.

درنگ: حتی در شرایط بحرانی مانند صلوة غذقی، تکلیف نماز باقی است و باید به هر نحو ممکن ادا شود.

نقد اسقاط تکلیف

ادعای اسقاط تکلیف در عرفان، چونان آفتی است که به انحطاط این دانش منجر شده است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «اسقاط تکلیف… عرفان را ضایع کرد و شکست داد». این نقد، بر ضرورت حفظ شریعت در عرفان تأکید دارد و هرگونه توجیه برای نادیده گرفتن تکلیف را مردود می‌شمارد.

درنگ: ادعای اسقاط تکلیف، به انحطاط عرفان و تقابل با شریعت منجر می‌شود.

تکلیف همگان و پاداش اعمال

همه انسان‌ها، خیر یا شر، بر اساس اعمالشان پاداش یا جزا می‌بینند. استاد فرزانه قدس‌سره به آیه کریمه استناد می‌کنند:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ (بقره: ۶۲)؛ «کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که یهودی و نصرانی و صابئی‌اند، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار شایسته کند، پاداششان نزد پروردگارشان است». این آیه، بر مسئولیت همگانی در برابر تکلیف تأکید دارد.

درنگ: همه انسان‌ها، خیر یا شر، بر اساس اعمالشان پاداش یا جزا می‌بینند و هیچ‌کس از تکلیف معاف نیست.

نقد خرافات و معافیت از تکلیف

ادعای معافیت از تکلیف به دلیل مقام، مانند سلطان یا ظل‌الله، خرافه‌ای است که با شریعت سازگار نیست. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «سلطان مکلف نیست چون ظل‌الله است… خرافات است». این نقد، بر تساوی همگان در برابر شریعت تأکید دارد و هرگونه استثنا را رد می‌کند.

درنگ: ادعای معافیت از تکلیف به دلیل مقام، خرافه‌ای است که با شریعت سازگار نیست.

بخش چهارم: عقل، شریعت، و حقیقت در عرفان

عقل و تکلیف

عقل، چونان چراغی است که راه تکلیف را روشن می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «عقل… انسان زنده مردار نیست که بی‌تکلیف باشد». عقل، مبنای تکلیف است و انسان زنده، برخلاف مردار، همیشه مکلف است. این مفهوم، با تأکید شریعت بر عقل هم‌خوانی دارد.

درنگ: عقل، مبنای تکلیف است و انسان زنده، برخلاف مردار، همیشه مکلف است.

نقد جذبه نادرست

جذبه‌ای که به دوری از حق یا ترک تکلیف منجر شود، گمراهی است، نه جذبه حقیقی. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «جذبه نیست گمراهی است… المقرب لا یکون مبعدا». این دیدگاه، با اصل قرب در عرفان هم‌خوانی دارد و هرگونه انحراف را نفی می‌کند.

درنگ: جذبه‌ای که به دوری از حق یا ترک تکلیف منجر شود، گمراهی است، نه جذبه حقیقی.

نقد عبادت مضر

عبادتی که به قضای تکالیف اصلی منجر شود، شیطانی است و ارزش عرفانی ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «نماز شب… قضا شد… شیطانی بوده». این نقد، با اصل اولویت تکالیف واجب هم‌خوانی دارد و بر ضرورت انضباط در عبادت تأکید می‌کند.

درنگ: عبادتی که به قضای تکالیف اصلی منجر شود، شیطانی است و ارزش عرفانی ندارد.

عارف و تکلیف

عارف بدون تکلیف، فاقد ارزش انسانی است، زیرا عقل و تکلیف، اساس انسانیت‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «عارف غیر مکلف… آدم نیست». این دیدگاه، بر ضرورت عقل در عرفان تأکید دارد و عارف را از پایبندی به شریعت مستثنی نمی‌داند.

درنگ: عارف بدون تکلیف، فاقد ارزش انسانی است، زیرا عقل و تکلیف، اساس انسانیت‌اند.

عقل و عشق

عشق حقیقی، چونان گلی است که در خاک عقل می‌روید. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «عاشق اگر عاقل نباشد آدم نیست». عشق بدون عقل، به هوس تقلیل می‌یابد و از کمال عرفانی دور است. این مفهوم، با مراتب کمال در عرفان هم‌خوانی دارد.

درنگ: عشق حقیقی، مبتنی بر عقل است و بدون عقل، به هوس تبدیل می‌شود.

بخش پنجم: نقد انحرافات و ضرورت استدلال

نقد نقل‌های بی‌اساس

نقل‌هایی که تکلیف را نفی می‌کنند، حتی اگر به عرفای بزرگ نسبت داده شوند، بی‌اساس‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «خواجه هم گفته باشد بی‌خود گفته». این نقد، به ضرورت استناد به شریعت و عقل اشاره دارد و هرگونه ادعای بی‌دلیل را رد می‌کند.

درنگ: نقل‌هایی که تکلیف را نفی می‌کنند، حتی اگر به عرفای بزرگ نسبت داده شوند، بی‌اساس‌اند.

شریعت، طریقیت، و حقیقت

شریعت، طریقیت، و حقیقت، چونان جویبار، نهر، و دریا، مراتب مترتب‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «شریعت طریقیت حقیقت… مترتب است». بدون شریعت، عرفان مهمل است و نقص در یکی، به نقص در همه منجر می‌شود.

درنگ: شریعت، طریقیت، و حقیقت، مراتب مترتب‌اند و بدون شریعت، عرفان مهمل است.

نقد تفویت مصلحت

سالک نباید مصلحت را تفویت کند و در صورت خطا، باید قضای تکلیف را ادا نماید. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «نباید تفویت بکند… قضایش را باید بیاورد». این مفهوم، با فقه شیعه و اصل قضا هم‌خوانی دارد.

درنگ: سالک نباید مصلحت را تفویت کند و در صورت خطا، باید قضای تکلیف را ادا کند.

ضعف فقهی برخی عرفا

برخی عرفا به دلیل ضعف در فقه، شریعت را به‌درستی نشناخته و دچار خطا شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «فقهشان ضعیف بوده… شریعت را خوب نمی‌شناختند». این نقد، به ضرورت فهم دقیق شریعت در عرفان اشاره دارد.

درنگ: ضعف در فقه، برخی عرفا را به خطا در شناخت شریعت کشانده است.

نقد محی‌الدین ابن‌عربی

محی‌الدین ابن‌عربی، با وجود عظمت در عرفان، در فقه ضعیف بوده و مقلد بوده است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «محی‌الدین تو فقه ضعیف بوده مقلد بوده». این نقد، به محدودیت‌های فقهی برخی عرفا اشاره دارد.

درنگ: محی‌الدین ابن‌عربی، با وجود عظمت در عرفان، در فقه ضعیف و مقلد بوده است.

شریعت و حقیقت

شریعت و حقیقت، چونان دو روی یک سکه، در اصل یکی‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «شریعت را با حقیقت یکسان دید». نقص در شریعت، به نقص در حقیقت منجر می‌شود و این وحدت، اساس عرفان حقیقی است.

درنگ: شریعت و حقیقت در اصل یکی‌اند و نقص در شریعت، به نقص در حقیقت منجر می‌شود.

فقه شیعه و عمق معرفتی

فقه شیعه، چونان دریای بی‌کرانی از تعقل و معرفت است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «فقه شیعه… دریای بی‌کرانی از تعقل و معرفت است». این تأکید، به عمق فقه شیعه در پیوند با عرفان اشاره دارد و آن را فراتر از جنبه‌های ظاهری می‌داند.

درنگ: فقه شیعه، دریای وسیعی از تعقل و معرفت است که نباید به جنبه‌های ظاهری محدود شود.

بخش ششم: نقد آیات و روایات در عرفان

نقد تفسیر صعق موسی

تفسیر نادرست آیه وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا (اعراف: ۱۴۳)؛ «و موسی بیهوش بر زمین افتاد»، به معنای قضای تکلیف یا دیوانگی نیست. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «خرّ موسی صعقا… یعنی چی». این نقد، به ضرورت فهم دقیق آیات در عرفان اشاره دارد.

درنگ: صعق موسی در آیه اعراف به معنای قضای تکلیف یا دیوانگی نیست و باید با دقت تفسیر شود.

اقتدار نفسانی انبیا

انبیا در اقتدار نفسانی، چه جسمانی و چه روحانی، کامل بودند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «انبیای ما… هیچ مشکلی در اقتدار نفسانی نداشتند». این دیدگاه، با اصل عصمت انبیا هم‌خوانی دارد.

درنگ: انبیا در اقتدار نفسانی، چه جسمانی و چه روحانی، کامل بودند و نقص نداشتند.

نقد قیاس به انبیا

قیاس به انبیا در تکالیف، نادرست است، زیرا مراتب آن‌ها متفاوت است. استاد فرزانه قدس‌سره به روایت «لا یقاس بنا احد» استناد کرده و می‌فرمایند: «ما خودمان را به انبیا قیاس نکنیم». این نقد، بر تفاوت مراتب انبیا و دیگران تأکید دارد.

درنگ: قیاس به انبیا در تکالیف، نادرست است، زیرا مراتب آن‌ها متفاوت است.

ضرورت استدلال

هر ادعایی در عرفان باید مستدل باشد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «دلیل بیاور… بی‌دلیل چه فایده دارد». این تأکید، به ضرورت استدلال در برابر تعبد اشاره دارد و سخنان بی‌دلیل را بی‌ارزش می‌داند.

درنگ: هر ادعایی در عرفان باید مستدل باشد و سخنان بی‌دلیل ارزشی ندارند.

بخش هفتم: تعامل عرفان و فقه

تفاوت زبان تغزل و تعقل

زبان تعقل، چونان قلم قباله‌نویسی، دقیق و متعارف است، در حالی که زبان تغزل، شاعرانه و آزاد است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «لسان تعقل قباله‌نویسی است… شاعرانه نباید قباله بنویسی». این تمایز، به تفاوت کارکردهای زبان در عرفان و فقه اشاره دارد.

درنگ: زبان تعقل برای اسناد دقیق است، در حالی که زبان تغزل برای بیان شاعرانه مناسب است.

بی‌ادبی و عمر

بی‌ادبی، چونان آفتی است که عمر انسان را کوتاه می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «هر جوانی که بی‌ادب باشد گر به پیری رسد عجب باشد». این دیدگاه، با اصل ادب در اخلاق اسلامی هم‌خوانی دارد.

درنگ: بی‌ادبی، عمر انسان را کوتاه می‌کند، زیرا نشانه ضعف شخصیت است.

نقد کرامات بی‌دلیل

نقل کرامات بدون سند و استدلال، در مباحث عرفانی ارزشی ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «50 تا کتاب کراماتی… به چه کار من می‌خورد». این دیدگاه، به ضرورت استدلال در برابر تعبد اشاره دارد.

درنگ: نقل کرامات بدون سند و استدلال، در مباحث عرفانی ارزشی ندارد.

عرفان و تعقل

عرفان، مبتنی بر برهان و عیان است، نه تعبد و نقل‌های بی‌اساس. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «در عرفان جای تعبد و نقل خبر… نیست». این تأکید، با اصل عقل‌مداری در عرفان هم‌خوانی دارد.

درنگ: عرفان، مبتنی بر برهان و عیان است، نه تعبد و نقل‌های بی‌اساس.

نقد معجزه‌باوری

ادعاهای معجزه بدون دلیل، قابل پذیرش نیست. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «یکی بدود بیرون بگوید من خوب شدم… باور نمی‌کنم». این نقد، به ضرورت عقلانیت در عرفان اشاره دارد.

درنگ: ادعاهای معجزه بدون دلیل، قابل پذیرش نیست و باید با استدلال بررسی شود.

نقد رفتار غیرشرعی

توجیه رفتارهای غیرشرعی به نام مراسم دینی، نادرست است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «عید الزهراء… هر کاری می‌خواهید بکنید». این نقد، به ضرورت رعایت شریعت در اعمال دینی اشاره دارد.

درنگ: توجیه رفتارهای غیرشرعی به نام مراسم دینی، مانند عید الزهراء، نادرست است.

نقد عارف غیرفقیه

عارفی که فقه را رعایت نکند، فاقد اعتبار است. استاد فرزانه قدس‌سره به نمونه‌ای اشاره کرده و می‌فرمایند: «عارفی… ملامسه نامحرم… حرام است». این نقد، به ضرورت فهم فقهی در عرفان اشاره دارد.

درنگ: عارفی که فقه را رعایت نکند و رفتار غیرشرعی انجام دهد، فاقد استدلال و اعتبار است.

تعامل عارف و فقیه

در گذشته، عرفا و فقها به یکدیگر رجوع می‌کردند و این تعامل، به تکامل معرفتی کمک می‌کرد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «مرحوم میرزای قمی… تقلید می‌کرده». این دیدگاه، با اصل تعامل دانش‌ها در عرفان هم‌خوانی دارد.

درنگ: تعامل عرفا و فقها در گذشته، به تکامل معرفتی یاری می‌رساند.

انقیاد عارف

عارف حقیقی، در مسائل فقهی به فقها رجوع می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «عارف… مسائل فقهی را زا ما می‌پرسیدند». این تأکید، با اصل انقیاد به شریعت در عرفان هم‌خوانی دارد.

درنگ: عارف حقیقی، در مسائل فقهی به فقها رجوع می‌کند و متعبد به شریعت است.

نقد بدگویی

بدگویی درویش از عالم یا عالم از درویش، ناپسند است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «بدش می‌آمد که یک درویشی از عالمی بد بگوید». این دیدگاه، با اصل وحدت در جامعه دینی هم‌خوانی دارد.

درنگ: بدگویی درویش از عالم یا عالم از درویش، به وحدت دینی آسیب می‌زند.

ضرورت تقلید

غیرمجتهد، حتی اگر عارف باشد، باید در فقه تقلید کند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «وقتی کسی مجتهد نیست باید تقلید کند». این مفهوم، با اصل تقلید در فقه شیعه هم‌خوانی دارد.

درنگ: غیرمجتهد، حتی اگر عارف باشد، باید در فقه تقلید کند.

مسئولیت پاسخگویی

هر ادعا و سخنی، مسئولیت شرعی و عرفانی دارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «هر چی می‌گوییم روز قیامت گردن خودمان». این تأکید، به ضرورت مسئولیت‌پذیری در عرفان اشاره دارد.

درنگ: هر ادعا و سخنی، مسئولیت شرعی و عرفانی دارد و باید مستدل باشد.

جمع‌بندی

فص ابراهیمی در فصوص الحکم، چونان آیینه‌ای است که مقام خلت و توحید را در عرفان نظری بازمی‌تاباند. درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با تبیین تفاوت زبان شعر و عقل، نقد بی‌ادبی، و تأکید بر تداوم تکلیف، به روشن‌سازی این مقام والا پرداخته است. زبان شعر، با انعطاف و تغزل، حقایق عرفانی را در پرده کنایه می‌آراید، در حالی که زبان عقل، با انضباط و دقت، معانی را روشن می‌سازد. بی‌ادبی، در هر زبانی ممنوع است و تکلیف، تا آخرین لحظه حیات، پابرجاست. نقد انحرافات، مانند ادعای اسقاط تکلیف یا توجیه رفتارهای غیرشرعی، بر ضرورت پایبندی به شریعت و عقل تأکید دارد. تعامل عرفا و فقها، چونان پلی است که معرفت عرفانی و فقهی را به هم پیوند می‌دهد. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات و معانی درس‌گفتار، تلاش کرد تا این مفاهیم را در قالبی علمی و منسجم ارائه نماید.

با نظارت صادق خادمی