در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 473

متن درس




شرح فصوص الحکم: حکمت تجلی در مقام احدیت و واحدیت در فص اسحاقیه

شرح فصوص الحکم: حکمت تجلی در مقام احدیت و واحدیت در فص اسحاقیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۴۷۳)

دیباچه

فصوص الحکم، اثر بی‌بدیل محیی‌الدین ابن‌عربی، چونان گوهری تابناک در آسمان عرفان نظری می‌درخشد و حکمت الهی را در نسبت با مقامات انبیا و اولیا تبیین می‌کند. فص اسحاقیه، که موضوع درس‌گفتار جلسه ۴۷۳ استاد فرزانه قدس‌سره است، به بررسی عمیق مفهوم تجلی در مقام احدیت و واحدیت می‌پردازد و با نگاهی نقادانه، دیدگاه‌های رایج عرفانی را درباره امکان یا امتناع تجلی احدی به چالش می‌کشد. این نوشتار، با تجمیع دقیق محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، تمامی نکات کلیدی را با شرح و بسط کامل در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه می‌دهد. آیات قرآن کریم با احترام و با ترجمه‌ای دقیق گنجانده شده و روایات با زبانی روان و فاخر ترجمه گردیده‌اند. متن حاضر، با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات ادبی، روح حکمی فص اسحاقیه را در بستری منسجم و جذاب برای پژوهشگران عرفان، فلسفه و الهیات بازمی‌نمایاند.

بخش نخست: مبانی تجلی در مقام احدیت

آغاز با نام حق

درس‌گفتار با ذکر شریف «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» آغاز می‌شود، که چونان مشعلی فروزان، مسیر تبیین حکمت تجلی را روشن می‌سازد. این ذکر، دروازه‌ای است به سوی فهم حقیقت الهی و پیوند سالک با مبدأ هستی. تاریخ هجری شمسی «۱۷/۱۰/۱۳۸۰» و عنوان «فص اسحاقیه»، زمینه تاریخی و موضوعی درس‌گفتار را مشخص کرده و بر اصالت آن گواهی می‌دهد.

درنگ: ذکر «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، چونان نوری الهی، دروازه فهم حکمت تجلی در فص اسحاقیه را می‌گشاید و پیوند درس‌گفتار با سنت اسلامی را استوار می‌سازد.

منع تجلی در احدیت: نقد دیدگاه عرفا

ابن‌عربی در فص اسحاقیه می‌فرماید: «مَنَعَ أَهْلُ اللَّهِ التَّجَلِّي فِي الْأَحَدِيَّةِ أَيْ طَلَبَ التَّجَلِّي مِنْ مَقَامِ الْأَحَدِيَّةِ» (عرفا طلب تجلی از مقام احدیت را نفی کرده‌اند). این دیدگاه، به امتناع تجلی در احدیت به دلیل رفع تعدد اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این نظر را نقد کرده و استدلال می‌کنند که احدیت، هرچند ظرف رفع تعدد است، اما نفی تجلی در آن به معنای نفی متجلی‌به نیست. این نقد، چونان آینه‌ای، محدودیت‌های دیدگاه‌های سنتی را آشکار می‌سازد.

تحلیل سه حالت نظر در تجلی

استاد فرزانه قدس‌سره سه حالت نظر در تجلی را بررسی می‌کنند: نخست، نظر به حق، که در آن خلق غایب است و حق ناظر نفس خویش است («فَإِنَّكَ إِنْ نَظَرْتَهُ بِهِ فَهُوَ نَاظِرُ نَفْسَهُ»)؛ دوم، نظر به عبد، که در آن حق غایب است و اثنینیت رخ می‌دهد؛ و سوم، نظر به هر دو، که باز هم به تعدد منجر می‌شود. این تحلیل، نشان می‌دهد که در احدیت، به دلیل رفع تعدد، تنها نظر حق به نفس خویش ممکن است، اما این امر مانع وجود متجلی‌به نیست.

درنگ: در مقام احدیت، نظر حق به نفس خویش است و تعدد در آن راه ندارد، اما این امر مانع وجود متجلی‌به در تجلی احدی نیست.

ضرورت متجلی‌به در تجلی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که هیچ ظرفی از ظروف تجلی بدون متجلی‌به نیست: «مَا مِنْ ظَرْفٍ مِنْ ظُرُوفِ التَّجَلِّي بِدُونِ مُتَجَلًّى بِهِ». این اصل، چونان قانونی منطقی، فلسفی و عرفانی، بیان می‌دارد که تجلی بدون مظهر محال است. اگر تجلی احدی را بپذیریم، باید متجلی‌به احدی را نیز قبول کنیم. این دیدگاه، مانند جویباری زلال، ضرورت پیوند میان تجلی و مظهر را روشن می‌سازد.

درنگ: تجلی بدون متجلی‌به محال است، و پذیرش تجلی احدی، مستلزم پذیرش متجلی‌به احدی است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین مبانی تجلی در مقام احدیت پرداخت. ذکر الهی، مسیر فهم را روشن ساخت و نقد دیدگاه عرفا درباره امتناع تجلی احدی، به همراه تحلیل سه حالت نظر و ضرورت متجلی‌به، از نکات برجسته این بخش بود. این مبانی، چونان ستون‌هایی استوار، زمینه‌ساز بررسی عمیق‌تر در بخش‌های بعدی هستند.

بخش دوم: وحدت و تعدد در تجلیات

تمایز احدیت و واحدیت

استاد فرزانه قدس‌سره تمایز میان احدیت و واحدیت را تبیین می‌کنند: احدیت، مقام رفع تعدد است و واحدیت، ظرف ظهور تجلیات. در احدیت، متجلی‌به واحد است، زیرا تجلی واحد است: «فِي ظَرْفِ الْأَحَدِيَّةِ مُتَجَلًّى بِهِ وَاحِدٌ». این وحدت، چونان آینه‌ای، حقیقت ذاتی حق را در مقام احدیت بازمی‌تاباند.

درنگ: در مقام احدیت، متجلی‌به واحد است، زیرا تجلی در این مقام از تعدد مبراست.

نقد اثنینیت در تجلی

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال اثنینیت را نقد می‌کنند: «مَظْهَرٌ مَعَ مُظْهِرٍ فِي ظَرْفِ الظُّهُورِ لَا يَصْنَعُ اثْنَيْنِيَّةً» (مظهر با مُظهر در ظرف ظهور، اثنینیت ایجاد نمی‌کند). این دیدگاه، به وحدت ذاتی میان تجلی و متجلی‌به اشاره دارد و نشان می‌دهد که تعدد در مقام احدیت معنا ندارد، زیرا مظهر و مُظهر یکی هستند.

درنگ: مظهر و مُظهر در ظرف تجلی، به دلیل وحدت ذاتی، اثنینیت ایجاد نمی‌کنند.

ماهیت تجلیات الهی

تجلیات الهی، نه صرفاً طولی‌اند و نه صرفاً عرضی، بلکه ترکیبی از هر دو هستند: «التَّجَلِّيَاتُ الْإِلَهِيَّةُ لَيْسَتْ طُولِيَّةً فَقَطْ وَلَا عَرْضِيَّةً فَقَطْ». این جامعیت، چونان دریایی بی‌کران، همه مراتب وجودی را در بر می‌گیرد و امکان ظهور در ظروف مختلف را فراهم می‌سازد.

مقام ختمی و تجلی احدی

مقام ختمی، ظرف تجلی احدی است: «مَقَامُ الْخَتْمِي ظَرْفُ ظُهُورِ الْأَحَدِيَّةِ». با این حال، این ظرف منحصر به فرد عددی نیست و دیگران نیز ممکن است در لحظاتی به این مقام راه یابند. این دیدگاه، مانند نسیمی که در دشت وجود می‌وزد، امکان تجلی احدی را برای غیر ختمی نیز باز می‌گذارد.

درنگ: مقام ختمی، ظرف تجلی احدی است، اما این ظرف منحصر به فرد عددی نیست و امکان تجلی برای دیگران نیز وجود دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی وحدت و تعدد در تجلیات پرداخت. تمایز احدیت و واحدیت، نقد اثنینیت، جامعیت تجلیات الهی، و مقام ختمی به‌عنوان ظرف تجلی احدی، از نکات کلیدی این بخش بودند. این مباحث، چونان پلی، به فهم عمیق‌تر رابطه میان حق و خلق رهنمون می‌شوند.

بخش سوم: صفات کمالی و امکان ظهور در غیر اولیا

محبین و محبوبین

محبین و محبوبین، در صدر اولیای الهی قرار دارند: «الْمُحِبِّينَ وَالْمَحْبُوبِينَ فِي صَدْرِ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ». با این حال، برخی صفات کمالی، مانند جود یا زیبایی، ممکن است در غیر اولیا نیز ظهور یابد. این امکان، چونان گلی که در دشتی غیرمنتظره می‌روید، نشان‌دهنده جامعیت صفات الهی است.

درنگ: محبین و محبوبین در صدر اولیای الهی‌اند، اما صفات کمالی ممکن است در غیر اولیا نیز ظهور یابد.

ظهور صفات کمالی در کافر

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «قَدْ يَكُونُ كَافِرٌ مِنَ الْمَحْبُوبِينَ فِي صِفَةٍ» (کافری ممکن است در صفتی مانند جود یا زیبایی، از محبوبین باشد). این دیدگاه، به نسبیت صفات کمالی و عدم انحصار آن‌ها در مؤمنین اشاره دارد. به‌عنوان مثال، پیامبر اکرم (ص) به خواهر حاتم طایی به دلیل جودش احترام می‌گذاشتند، هرچند او مؤمن نبود.

احترام به کمالات

احترام به کمالات، حتی در غیر مؤمنین، از سنت اولیای الهی است. امام صادق علیه‌السلام به ارسطو به دلیل عقل و حکمتش احترام می‌گذاشتند، هرچند او را معلم خود نمی‌دانستند. این احترام، چونان آینه‌ای، ارزش ذاتی کمالات را بازمی‌تاباند.

درنگ: احترام به کمالات، حتی در غیر مؤمنین، از سنت اولیای الهی است و ارزش ذاتی صفات کمالی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به امکان ظهور صفات کمالی در غیر اولیا و احترام به این کمالات پرداخت. محبین و محبوبین در صدر اولیای الهی‌اند، اما صفات کمالی ممکن است در کافران نیز ظهور یابد. احترام پیامبر اکرم (ص) و امام صادق علیه‌السلام به جود و حکمت، بر ارزش ذاتی کمالات تأکید دارد. این مباحث، چونان جویباری زلال، جامعیت صفات الهی را نشان می‌دهند.

بخش چهارم: عبودیت و وظیفه‌محوری در سلوک عرفانی

عبودیت اولیای الهی

اولیای الهی، تنها به دنبال عبودیت و تسلیم به حق بودند: «الْأَوْلِيَاءُ لَمْ يَكُونُوا يَطْلُبُونَ شَيْئًا سِوَى الْعُبُودِيَّةِ». این عبودیت، چونان ستاره‌ای درخشان، مسیر سلوک را روشن می‌سازد و نشان می‌دهد که اولیا از طلب مقامات و کمالات مبرا بودند.

درنگ: اولیای الهی، تنها به دنبال عبودیت و تسلیم به حق بودند و از طلب مقامات و کمالات مبرا بودند.

نقد طلب در سلوک

سلوک مشروط به کسب کمال یا مقام، به غم و ناکامی منجر می‌شود: «السُّلُوكُ الْمَشْرُوطُ بِالْكَمَالِ يُؤَدِّي إِلَى الْغَمِّ». اولیای الهی، برخلاف این رویکرد، تنها به دنبال انجام وظیفه بودند و نتیجه را به حق واگذار می‌کردند. این دیدگاه، چونان نسیمی خنک، روح سلوک را از انگیزه‌های مادی آزاد می‌سازد.

وظیفه‌محوری اولیا

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اولیا وظیفه‌محور بودند: «نَحْنُ أَهْلُ الْوَظِيفَةِ لَا نَهْتَمُّ بِالنَّتِيجَةِ» (ما اهل وظیفه‌ایم و به نتیجه کاری نداریم). این وظیفه‌محوری، مانند جریانی زلال، نشان‌دهنده توکل و تسلیم اولیا به اراده الهی است.

درنگ: اولیای الهی، وظیفه‌محور بودند و نتیجه را به اراده الهی واگذار می‌کردند.

مثال حضرت ابوطالب

حضرت ابوطالب علیه‌السلام می‌فرمایند: «أَنَا رَبُّ الْإِبِلِ وَلِلْبَيْتِ رَبٌّ» (من مسئول شترانم و برای بیت، پروردگاری است). این کلام، چونان مشعلی فروزان، وظیفه‌محوری و توکل را نشان می‌دهد و بر عدم دلبستگی به نتیجه تأکید دارد.

نقد انگیزه‌های مادی در علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره، انگیزه‌های مادی در علم دینی را نقد می‌کنند: «الدِّرَاسَةُ لِأَجْلِ الْمَقَامِ أَوِ الْمَالِ تُبْعِدُ عَنِ الْحَقِيقَةِ» (درس خواندن برای کسب مقام یا مال، از حقیقت دور می‌کند). این نقد، بر ضرورت خلوص در علم دینی و پرهیز از اهداف مادی تأکید دارد.

درنگ: انگیزه‌های مادی در علم دینی، مانند کسب مقام یا مال، از حقیقت سلوک دور می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به بررسی عبودیت، وظیفه‌محوری، و نقد انگیزه‌های مادی در سلوک پرداخت. اولیای الهی، تنها به دنبال عبودیت بودند و از طلب مقامات مبرا بودند. وظیفه‌محوری حضرت ابوطالب و نقد انگیزه‌های مادی در علم دینی، بر ضرورت خلوص در سلوک تأکید دارند. این مباحث، چونان آینه‌ای، حقیقت سلوک عرفانی را بازمی‌تابانند.

بخش پنجم: تجربه عرفانی و گزینش الهی

تجربه عرفانی و ضرورت خلوت

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «حَلْوَى طَنْطَنَانِي حَتَّى لَا تَأْكُلَهَا لَا تَعْرِفُ» (حلوای طنطنانی تا نخوری، ندانی). معرفت عرفانی، نیازمند تجربه مستقیم و خلوت است. این خلوت، چونان دریچه‌ای به سوی حقیقت، امکان دسترسی به معارف عمیق را فراهم می‌کند.

درنگ: معرفت عرفانی، نیازمند تجربه مستقیم و خلوت است که چونان دریچه‌ای، حقیقت را آشکار می‌سازد.

گزینش الهی در سلوک

در سلوک عرفانی، گزینش سالک توسط اراده الهی انجام می‌شود: «كَأَنَّ الْمَدْرَسَةَ تَخْتَارُ الطَّالِبَ» (مثل اینکه خود مدرسه شاگرد را گزینش می‌کند). این گزینش، مانند نسیمی که برگ‌های شایسته را برمی‌گزیند، نشان‌دهنده نقش اراده الهی در سلوک است.

درنگ: در سلوک عرفانی، گزینش سالک توسط اراده الهی انجام می‌شود، نه با تلاش خودمحور.

مدرسه پیش از آدم

استاد فرزانه قدس‌سره از مدرسه‌ای معنوی پیش از خلقت آدم سخن می‌گویند: «مَدْرَسَةٌ قَبْلَ آدَمَ». این مدرسه، چونان قله‌ای رفیع، محل حضور سالکان خاص است که بدون طلب و با گزینش الهی به آن راه می‌یابند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به اهمیت تجربه عرفانی، خلوت، و گزینش الهی در سلوک پرداخت. معرفت عرفانی، نیازمند خلوت است و گزینش سالک توسط اراده الهی انجام می‌شود. مدرسه پیش از آدم، منظری از مقامات عرفانی پیش از خلقت را ارائه می‌دهد. این مباحث، چونان جویباری زلال، مسیر سلوک را روشن می‌سازند.

بخش ششم: نقد سوءاستفاده از مفاهیم عرفانی

نقد ادعای حسبنا کتاب الله

استاد فرزانه قدس‌سره، ادعای «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ» (کتاب خدا برای ما کافی است) را نقد می‌کنند، زیرا این ادعا از سوی شیطان القا شده تا حقیقت را محدود کند. این نقد، چونان آینه‌ای، خطر سوءاستفاده از مفاهیم دینی را نشان می‌دهد.

درنگ: ادعای «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»، به دلیل القا از سوی شیطان، حقیقت را محدود می‌کند و نیازمند تأمل است.

خطر مخلصین

استاد فرزانه قدس‌سره به روایتی اشاره دارند: «وَالْمُخْلَصُونَ فِي خَطَرٍ عَظِيمٍ» (مخلصین در خطر عظیمی هستند). این خطر، از سوءاستفاده شیطان از حقیقت برای گمراهی ناشی می‌شود. این هشدار، مانند زنگ بیداری، سالک را به هوشیاری دعوت می‌کند.

درنگ: مخلصین در خطر عظیمی هستند، زیرا شیطان از حقیقت برای گمراهی استفاده می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به نقد سوءاستفاده از مفاهیم عرفانی و دینی پرداخت. ادعای «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ» و خطر مخلصین، بر ضرورت هوشیاری در برابر تحریف حقیقت تأکید دارند. این مباحث، چونان مشعلی، مسیر سلوک را از انحرافات حفظ می‌کنند.

بخش هفتم: عصمت و مقام ختمی

حقیقت عصمت

استاد فرزانه قدس‌سره عصمت را تبیین می‌کنند: «الْمَعْصُومُ هُوَ الَّذِي يَتَعَذَّرُ عَلَيْهِ الْجُنُوحُ إِلَى الْبَاطِلِ» (معصوم کسی است که جنبش به سوی باطل برایش محال است). عصمت، مانند قفلی الهی، وجود را در حق ثابت نگه می‌دارد و از انحراف مصون می‌دارد.

درنگ: عصمت، قفل الهی است که وجود معصوم را در حق ثابت نگه می‌دارد و از جنبش به سوی باطل مصون می‌دارد.

نطفه مقام ختمی

مقام ختمی، مانند نطفه‌ای نورانی در ظرف احدیت است: «نُطْفَةُ مَقَامِ الْخَتْمِي فِي ظَرْفِ الْأَحَدِيَّةِ». این تمثیل، مانند گلی که در خاک نور می‌روید، حقیقت نورانی مقام ختمی را نشان می‌دهد.

فصل نورانی انسان

انسان دارای دو فصل است: طینی (حیوان ناطق) و نورانی (حقیقت پیش از خلقت): «لِلْإِنْسَانِ فَصْلَانِ: طِينِيٌّ وَنُورَانِيٌّ». فصل نورانی، مانند ستاره‌ای در آسمان وجود، امکان ارتباط با حقیقت پیش از خلقت را فراهم می‌کند.

درنگ: فصل نورانی انسان، امکان ارتباط با حقیقت پیش از خلقت را فراهم می‌کند و دریچه‌ای به معارف عمیق است.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، به بررسی عصمت، مقام ختمی، و فصل نورانی انسان پرداخت. عصمت، وجود را در حق ثابت نگه می‌دارد، و مقام ختمی، مانند نطفه‌ای نورانی در احدیت است. فصل نورانی انسان، امکان وصول به حقیقت پیش از خلقت را فراهم می‌کند. این مباحث، چونان آینه‌ای، عظمت مقامات عرفانی را بازمی‌تابانند.

نتیجه‌گیری

شرح فص اسحاقیه در درس‌گفتار جلسه ۴۷۳ استاد فرزانه قدس‌سره، با تمرکز بر مفهوم تجلی در مقام احدیت و واحدیت، منظری عمیق از حکمت الهی ارائه می‌دهد. نقد دیدگاه‌های سنتی درباره امتناع تجلی احدی، ضرورت متجلی‌به در هر تجلی، عبودیت و وظیفه‌محوری اولیا، و امکان ظهور صفات کمالی در غیر اولیا، از نکات برجسته این شرح بودند. آیاتی مانند «فَإِنَّكَ إِنْ نَظَرْتَهُ بِهِ فَهُوَ نَاظِرُ نَفْسَهُ»، وحدت ذاتی در تجلی احدی را تأیید می‌کنند. این نوشتار، با زبانی متین و ساختاری علمی، تمامی جزئیات درس‌گفتار را در قالبی منسجم و جذاب برای پژوهشگران عرفان و الهیات عرضه کرده و چونان دریچه‌ای، خواننده را به تأمل در حکمت تجلی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی