متن درس
تبیین عرفانی فص اسحاقی از فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۴۷۶)
دیباچه
فص اسحاقی از کتاب شریف فصوص الحکم ابنعربی، با محوریت رابطه میان حق و خلق در مقام ظهور و کتمان، دریچهای است به سوی فهم عمیق مراتب وجودی، نقش اعیان ثابته، ارواح، و عالم شهادت. این فص، با تکیه بر آیات قرآن کریم و اشعار عمیق ابنعربی، به کاوش در مفاهیم عرفانی نظیر قرب نوافل و فرائض، مقام عارف کامل، و نسبت ظهورات الهی و خلقی میپردازد. استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی ژرف و نقادانه، دیدگاههای ابنعربی را بررسی کرده و با استناد به معیارهای عقلانی، شرعی و عرفانی، آنها را تصحیح و تبیین نمودهاند. این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار مذکور، تمامی محتوای اصلی را با شرح و تفصیل کامل حفظ کرده و با زبانی روشن، دقیق و متناسب با فضای دانشگاهی ارائه میدهد.
.
بخش نخست: نقد عنوان جنت برای حق
فقدان ملاک برای جنت حق
ابنعربی در فص اسحاقی، حق را به جنت نسبت داده و اعیان ثابته را بهعنوان اولین جنت حق معرفی میکند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند، زیرا عنوان جنت برای حق فاقد ملاک لغوی، شرعی، فلسفی و عرفانی است. جنت، به معنای ظهور خیرات کمالی و نتیجه اعمال عباد، برای انسان معنا دارد، اما برای حق، که کمال مطلق است، چنین نسبتی مفروض نیست. گویی جنت، چون ظرفی است که خیرات انسانی را در بر میگیرد، اما حق، چون اقیانوسی بیکران، از هر ظرف محدود فراتر است.
درنگ: عنوان جنت برای حق، به دلیل فقدان ملاک لغوی، شرعی، فلسفی و عرفانی، نادرست است، زیرا جنت نتیجه اعمال عباد است و برای حق مفروض نیست.
نقد وسعت جنت نسبت به حق
ابنعربی مدعی است که جنت، بهعنوان ظرف، اعم و اوسع از مظهر (مانند زید فی الجنة) است. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را رد میکنند، زیرا هیچ ظرفی اوسع از حق نیست که حق در آن قرار گیرد. جنت، به مثابه باغی سرسبز، برای انسان محدود معنا دارد، اما حق، چون خورشیدی بیغروب، در هیچ ظرفی محدود نمیشود.
درنگ: هیچ ظرفی اوسع از حق نیست که حق در آن قرار گیرد، لذا جنت نمیتواند ظرف حق باشد.
نقد جنت بهعنوان اعیان ثابته
ابنعربی، اعیان ثابته را بهعنوان جنت حق معرفی میکند، زیرا حق از ورای استار اعیان، ذات خود را مشاهده میکند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند، زیرا اعیان ثابته ظهورات علمی حق در ذات الهیاند و جنت، ظرف عمل است، نه ظرف علم الهی. اعیان ثابته، چون آیینهای هستند که حق در آن تجلی مییابد، اما این آیینه جنت نیست.
درنگ: اعیان ثابته، بهعنوان ظهورات علمی حق، نمیتوانند جنت حق باشند، زیرا جنت ظرف عمل است، نه ظرف علم.
نقد جنت بهعنوان مقام ارواحی یا خارجی
ابنعربی، مقام ارواحی و عالم خارجی را نیز بهعنوان جنت حق معرفی میکند. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را مردود میدانند، زیرا این مقامات ظروف ظهور حقاند، نه ظرف کتمان یا جنت. عالم ارواح و شهادت، چون صحنهای است که نور حق بر آن میتابد، اما این صحنه، جنت حق نیست.
درنگ: مقام ارواحی و عالم خارجی، ظروف ظهور حقاند و نمیتوانند جنت حق تلقی شوند.
معنای لغوی جنت و محدودیت آن
جنت، در لغت به معنای ستر و پنهان شدن است و به ظرفی بزرگتر از مظهر اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هیچ ظرفی بزرگتر از حق نیست که حق در آن پنهان شود. گویی جنت، چون باغی است که انسان را در سایه خود پنهان میکند، اما حق، چون آسمانی بیانتها، در هیچ باغی مستور نمیگردد.
درنگ: جنت، به معنای ستر، ظرفی بزرگتر از مظهر میطلبد، اما هیچ ظرفی بزرگتر از حق نیست که حق در آن پنهان شود.
نقد ظهورات بهعنوان جنت
ظهورات حق، شامل اعیان ثابته، ارواح و عالم خارجی، ظروف ظهورند، نه کتمان. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عنوان جنت برای این ظهورات فاقد ملاک عقلانی و شرعی است. این ظهورات، چون رودهایی هستند که از سرچشمه حق جاری میشوند، اما جنت، مقصد این جریان نیست.
درنگ: ظهورات حق (اعیان ثابته، ارواح، عالم خارجی) ظروف ظهورند، نه کتمان، و عنوان جنت برای آنها نادرست است.
نقد استتار حق در ارواح
ابنعربی مدعی است که حق در ارواح مستتر است، بهگونهای که ملک مقرب از آن بیبهره است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند، زیرا عالم ارواح ظرف ظهور حق برای ملائکه و اولیاست. گویی ارواح، چون آیینهای شفاف، حق را برای اولیا و ملائکه نمایان میکنند، نه اینکه او را پنهان سازند.
درنگ: استتار حق در ارواح، بهگونهای که ملک مقرب از آن بیبهره باشد، نادرست است، زیرا ارواح ظرف ظهور حقاند.
نقد استتار حق در عالم شهادت
ابنعربی معتقد است که حق در عالم شهادت مستتر است، بهگونهای که اغیار از آن بیخبرند. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را با معیت قیومیه و هوویت ساریه حق ناسازگار میدانند، زیرا حق در همه عوالم حاضر است و استتار مطلق ندارد. گویی حق، چون نوری ساری، در همه کون و مکان جاری است و هیچ پردهای او را مستور نمیدارد.
درنگ: استتار حق در عالم شهادت با معیت قیومیه و هوویت ساریه ناسازگار است، زیرا حق در همه عوالم حاضر است.
نقد عبارات رمانی و خیالی
استاد فرزانه قدسسره، عباراتی نظیر جنت برای حق را به دلیل فقدان ملاک عقلانی و شرعی، خیالی و رمانی میدانند و بر ضرورت تصحیح عرفان از چنین تعابیر تأکید دارند. گویی این عبارات، چون سرابی در کویر عرفان، حقیقت را در پرده ابهام میبرند و باید با معیارهای دقیق عرفانی صیقل یابند.
درنگ: عبارات خیالی و رمانی، مانند جنت برای حق، به دلیل فقدان ملاک عقلانی و شرعی، باید از عرفان تصحیح شوند.
بخش دوم: ظهور و کتمان متقابل حق و خلق
ظهور متقابل حق و انسان
ابنعربی معتقد است که انسان میتواند آینه ظهور حق (قرب فرائض) و حق آینه ظهور انسان (قرب نوافل) باشد. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را تأیید میکنند، اما تأکید دارند که عنوان جنت برای این رابطه مناسب نیست. گویی انسان و حق، چون دو آیینه روبهرو، یکدیگر را بازتاب میدهند، اما این آیینهها جنت نیستند.
درنگ: ظهور متقابل حق و انسان در قرب نوافل و فرائض معقول است، اما عنوان جنت برای این رابطه نادرست است.
تمایز قرب نوافل و فرائض
در قرب نوافل، حق آلت ظهور انسان میشود و در قرب فرائض، انسان آلت ظهور حق. استاد فرزانه قدسسره قرب فرائض را افضل میدانند، زیرا انسان در این مرتبه مظهر صفات الهی میگردد. گویی در قرب فرائض، انسان چون آیینهای صیقلی، نور حق را تمامنما بازتاب میدهد.
درنگ: قرب فرائض، که در آن انسان آلت ظهور حق میشود، افضل از قرب نوافل است.
اعیان ثابته بهعنوان مرآت حق
ابنعربی، اعیان ثابته را ظرفی مرآتی میداند که حق از ورای استار آنها ذات خود را مشاهده میکند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را تأیید میکنند، اما تأکید دارند که این ظرف، جنت نیست، بلکه مرآت ظهور علمی حق است. گویی اعیان ثابته، چون آیینهای در برابر نور الهی، تجلی ذات حق را نمایان میسازند.
درنگ: اعیان ثابته، ظرف مرآتی حقاند، اما این ظرف جنت نیست، بلکه مرآت ظهور علمی حق است.
کتمان حق در اعیان ثابته
ابنعربی معتقد است که در اعیان ثابته، حق کتمان و اعیان ظهور مییابد. استاد فرزانه قدسسره این کتمان را به قرب نوافل نسبت میدهند، اما تأکید دارند که این کتمان، جنت نیست. گویی حق، چون نوری در پس پرده اعیان، مستتر میشود، اما این پرده، جنت حق نیست.
درنگ: کتمان حق در اعیان ثابته، به قرب نوافل اشاره دارد، اما این کتمان جنت نیست.
نقد وجود ذات برای خلق
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خلق فاقد ذات مستقل است و صرفاً ظرف ظهور حق است. لذا حق نمیتواند به ذات خلق برسد، برخلاف انسان که به ذات حق میرسد. گویی خلق، چون سایهای است که در نور حق پدیدار میشود، اما خود ذاتی مستقل ندارد.
درنگ: خلق فاقد ذات مستقل است و حق نمیتواند به ذات خلق برسد، اما انسان میتواند به ذات حق واصل شود.
ظهور و کتمان متقابل
ظهور حق به خلق و خلق به حق معقول است و استاد فرزانه قدسسره این اصل را تأیید میکنند، اما تأکید دارند که عنوان جنت برای این رابطه مناسب نیست. گویی حق و خلق، چون دو موج در اقیانوس وجود، یکدیگر را بازتاب میدهند، اما این بازتاب، جنت نیست.
درنگ: ظهور و کتمان متقابل حق و خلق معقول است، اما عنوان جنت برای این رابطه مناسب نیست.
بخش سوم: مقام عارف و حقیقت حق
تبیین آیه «وَادْخُلِي جَنَّتِي»
آیه وَادْخُلِي جَنَّتِي (فجر: ۳۰؛ و به بهشت من درآی) برای عارف به معنای ورود به ذات و حقیقت حق است، نه جنت نفسانی. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عارف، در این مقام، تنها در پی حق است و از حظوظ نفسانی فارغ است. گویی عارف، چون پرندهای سبکبال، به سوی آسمان حقیقت پرواز میکند.
درنگ: آیه «وَادْخُلِي جَنَّتِي» برای عارف، ورود به ذات و حقیقت حق است، نه جنت نفسانی.
عارف و فقدان حظوظ نفسانی
عارف واقعی، فاقد حظوظ نفسانی است و تنها در پی حق میباشد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که برخلاف غیرعارف، که به دنبال مشارب و مناکح نفسانی است، عارف تنها حظ حق را میجوید. گویی عارف، چون چشمهای زلال، از هر آلودگی نفسانی پاک است.
درنگ: عارف، فاقد حظوظ نفسانی است و تنها در پی حق است، برخلاف غیرعارف که به دنبال حظوظ نفسانی است.
عارف، حقیقت حق
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که عارف، خود حق است، زیرا فاقد حظ خلقی است و معروف او حق میباشد. این مرتبه، خاص اولیای کاملین است که در آن، عارف و معروف یکی میشوند. گویی عارف، چون قطرهای است که در اقیانوس حق محو میشود.
درنگ: عارف، خود حق است، زیرا فاقد حظ خلقی است و معروف او حق میباشد.
نقد طمع در عرفان
عارف واقعی، حتی به حق طمع ندارد و از نفس و غیر بریده است. استاد فرزانه قدسسره این مرتبه را ملکوتی و دشوار میدانند، زیرا عارف باید از هر طمع، حتی طمع به حق، آزاد باشد. گویی عارف، چون بادی سبک، از هر تعلق رها شده و در آسمان حقیقت سیر میکند.
درنگ: عارف واقعی، از طمع به نفس، غیر و حتی حق بریده است و این مرتبهای ملکوتی و دشوار است.
تبیین اولیای خدا
اولیای خدا، فاقد حظ دنیوی و اخرویاند و چون مردهای هستند که نفس میکشند، با ایمانی چون زبر الحدید. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «مؤمن، اگر کشته شود و دوباره زنده گردد، باز تغییر نمیکند». گویی اولیا، چون صخرهای استوار، در برابر طوفانهای دنیا و آخرت پایدار میمانند.
درنگ: اولیای خدا، فاقد حظ دنیوی و اخرویاند و ایمانی استوار چون زبر الحدید دارند.
تبیین آیه «إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي»
آیه إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (انعام: ۱۶۲؛ نمازم و عبادتم و زندگی و مرگم برای خداوند، پروردگار جهانیان است) بر اخلاص مؤمن در همه افعال دلالت دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که مؤمن، جز به قصد قربت نفس نمیکشد و همه افعالش ظهورات الهی است. گویی مؤمن، چون رودی است که تنها به سوی اقیانوس حق جاری میشود.
درنگ: آیه «إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي» بر اخلاص مؤمن در همه افعال و ظهورات الهی بودن اعمال او دلالت دارد.
مؤمن و قصد قربت
مؤمن، جز به قصد قربت فعل ندارد و همه اعمالش مظهر اراده الهی است. استاد فرزانه قدسسره این مرتبه را سنگین و دشوار میدانند، زیرا مؤمن حتی در خوردن و راه رفتن، منت بر خدا میگذارد که به امر او عمل میکند. گویی مؤمن، چون سربازی وفادار، تنها به فرمان حق حرکت میکند.
درنگ: مؤمن، جز به قصد قربت فعل ندارد و همه اعمالش ظهورات الهی است، که این مرتبهای سنگین است.
بخش چهارم: تمایز حظوظ ربانی و نفسانی
تمایز نكاح و زنا
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نكاح و زنا ماهیتاً متمایزند، زیرا نكاح با هوویت ساریه و معیت قیومیه همراه است، اما زنا فاقد این حقیقت است. گویی نكاح، چون جریانی زلال از سرچشمه حق، در ظرف مشروعیت جاری است، اما زنا، چون آبی راکد، از حقیقت الهی تهی است.
درنگ: نكاح و زنا ماهیتاً متمایزند، زیرا نكاح با هوویت ساریه و معیت قیومیه همراه است، اما زنا فاقد این حقیقت است.
نقد عدم تمایز حظوظ ربانی و نفسانی
عدم تمایز میان حظوظ ربانی (مأموری) و نفسانی (غیرمأموری)، به دلیل فقدان درک هوویت ساریه، مشکل عرفانی ایجاد میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که معرفت به حقیقت الهی، تمایز این حظوظ را آشکار میسازد. گویی حظ ربانی، چون نوری از حق، قلب عارف را روشن میکند، اما حظ نفسانی، چون سایهای، حقیقت را در پرده میبرد.
درنگ: عدم تمایز حظوظ ربانی و نفسانی، به دلیل فقدان معرفت هوویت ساریه، مشکل عرفانی ایجاد میکند.
نماز و قربت
نماز با قربت، افضل از عبادت ثقلین است، اما بدون قربت، ناقص و دون فعل انسان است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که قربت، حقیقت نماز است و بدون آن، نماز از حقیقت تهی میشود. گویی نماز با قربت، چون گلی است که در باغ حق میشکفد، اما بدون قربت، چون شاخهای خشکیده است.
درنگ: نماز با قربت، افضل از عبادت ثقلین است، اما بدون قربت، ناقص و دون فعل انسان است.
نقد فقدان معرفت قربت
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که اگر معنای قربت در ذهن انسان حاصل شود، عاقل بدون آن نماز نمیخواند، زیرا قربت حقیقت عبادت است. گویی قربت، چون روحی است که به کالبد نماز جان میبخشد و بدون آن، نماز جز صورتی بیجان نیست.
درنگ: اگر معنای قربت در ذهن حاصل شود، عاقل بدون آن نماز نمیخواند، زیرا قربت حقیقت عبادت است.
بخش پنجم: ظهور متقابل و معرفت حق
ظهور متقابل حق و عبد
حق با عبد ظهور مییابد و عبد با حق حقیقت مییابد، زیرا عبد مرآت ذات و مجلای صفات حق است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این رابطه، وحدت ظهور حق و عبد را نشان میدهد. گویی عبد، چون آیینهای در برابر حق، نور الهی را بازتاب میدهد و در این بازتاب، حقیقت خود را مییابد.
درنگ: حق با عبد ظهور مییابد و عبد با حق حقیقت مییابد، زیرا عبد مرآت ذات و مجلای صفات حق است.
نقد معرفت کنه ذات
کنه ذات حق قابل معرفت نیست، زیرا حقیقت ذات الهی فراتر از درک است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عارف تنها ظهورات حق را میشناسد. گویی ذات حق، چون اقیانوسی بیکران، از دسترس عقل و معرفت انسانی خارج است.
درنگ: کنه ذات حق قابل معرفت نیست و عارف تنها ظهورات حق را میشناسد.
تبیین شعر شیخ
ابنعربی در شعری میفرماید: وَلَسْتُ أَدْرِكُ مِنْ شَيْءٍ حَقِيقَتَهُ فَكَيْفَ أَدْرِكُهُ وَأَنْتُمْ فِيهِ (حقیقت هیچچیز را نمیتوانم درک کنم، پس چگونه او را درک کنم که در همه چیز حاضر است). استاد فرزانه قدسسره این شعر را بر ناتوانی عقل در درک کنه ذات و حضور حق در همه مظاهر تفسیر میکنند. گویی حقیقت حق، چون نوری است که در همه ذرات عالم ساری است، اما درک کامل آن از توان عقل خارج است.
درنگ: شعر ابنعربی بر ناتوانی عقل در درک کنه ذات و حضور حق در همه مظاهر دلالت دارد.
نتیجهگیری
فص اسحاقی از فصوص الحکم، با تمرکز بر رابطه حق و خلق در مقام ظهور و کتمان، دریچهای است به سوی فهم عمیق مراتب وجودی و مقام عارف کامل. این فص، با نقد عنوان جنت برای حق و تأکید بر ظهور متقابل حق و انسان در قرب نوافل و فرائض، نقش اعیان ثابته، ارواح و عالم شهادت را تبیین میکند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاههای ابنعربی، بر فقدان ملاک عقلانی و شرعی برای جنت حق و ضرورت تصحیح مفاهیم عرفانی تأکید کردهاند. عارف، فاقد حظوظ نفسانی و تنها در پی حق است و در مرتبه اولیای کاملین، خود حق میشود. آیات قرآن کریم، مانند وَادْخُلِي جَنَّتِي و إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي، بر اخلاص عارف و قصد قربت در همه افعال دلالت دارند. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار، گویی چون آیینهای، نور معرفت را در قلب خواننده بازتاب میدهد.
با نظارت صادق خادمی