در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 507

متن درس





تبیین عرفانی سرّ قدر و وحدت در کثرت: بازخوانی فص یعقوبیه از فصوص الحکم

تبیین عرفانی سرّ قدر و وحدت در کثرت: بازخوانی فص یعقوبیه از فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۵۰۷)

مقدمه: فصوص الحکم و جایگاه فص یعقوبیه در عرفان نظری

کتاب شریف فصوص الحکم، اثر بی‌همتای محی‌الدین ابن‌عربی، چون نگینی درخشان در گنجینه عرفان نظری می‌درخشد و با زبانی عمیق و بدیع، به تبیین رابطه وجودی میان حق‌تعالی و ممکنات می‌پردازد. فص یعقوبیه، یکی از فصول این اثر گران‌سنگ، به کاوش در مفاهیم سرّ قدر، وحدت در کثرت، کثرت در وحدت، و نقش اعیان ثابته در تجلیات الهی اختصاص دارد. این فص، با استناد به آیات قرآن کریم و تأملات عرفانی، رابطه میان علم الهی، اعیان ثابته، و مسئولیت انسان را بررسی می‌کند. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از سخنان استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۵۰۷، با نگاهی نقادانه و عالمانه، این مفاهیم را بازخوانی کرده و با تکیه بر آیات قرآن کریم، به تبیین دقیق و عمیق آن‌ها می‌پردازد. این نوشتار، با ساختاری منسجم و زبانی متین، تمامی نکات درس‌گفتار را با توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی بازنویسی کرده تا متنی جامع و علمی برای مخاطبان فرهیخته ارائه دهد.

بخش نخست: اعیان ثابته و تجلیات الهی

اعیان ثابته: بستر تجلی حق

در عرفان ابن‌عربی، اعیان ثابته به‌منزله قالب‌های وجودی ثابت در علم الهی‌اند که بستر تجلیات حق‌تعالی را فراهم می‌کنند. این اعیان، چون شیشه‌های رنگین، نور الهی را در خود متجلی می‌سازند و کیفیت ظهور حق در هر موجود را تعیین می‌کنند. آیه شریفه وَلِلَّهِ ٱلْحُجَّةُ ٱلْبَٰلِغَةُ («و برای خدا حجت رسا و تمام است»، سوره انعام، آیه ۱۴۹) مبنای این بحث قرار گرفته و بر نقش اعیان ثابته در ظهورات الهی تأکید دارد. این آیه، به‌سان چراغی روشن، نشان می‌دهد که حجت الهی بر انسان تمام است، زیرا تجلیات حق بر اساس اعیان ثابته او شکل می‌گیرند.

درنگ: اعیان ثابته، چون شیشه‌های رنگین، بستر تجلی نور الهی‌اند و کیفیت ظهور حق در هر موجود را تعیین می‌کنند.

تجلی حق در مرات وجود

تجلی حق در مرات وجود، به‌منزله ظهور نور الهی در آینه‌های اعیان ثابته است. این تجلی، مانند نوری است که از شیشه‌های رنگین عبور می‌کند و به رنگ همان شیشه درمی‌آید. هر موجود، بر اساس استعداد ذاتی خود، تجلی حق را دریافت می‌کند و حالاتش را متجلی می‌سازد. این تفاوت در تجلیات، ناشی از تفاوت در استعدادهای اعیان ثابته است. انسان، بر اساس اعیان خود، هم ستایشگر خویش است و هم نکوهش‌گر خویش، چنان‌که در بیان ابن‌عربی آمده: «فلا یحمدن إلا نفسه ولا یذنن إلا نفسه» (خود را ستایش می‌کند و خود را نکوهش می‌کند).

نقد مفهوم جبر در نسبت با اعیان ثابته

دیدگاه ابن‌عربی در باب اعیان ثابته، گاه به برداشت‌های جبری منجر شده است. برخی شارحان، با تأکید بر اینکه اعیان ثابته تعیین‌کننده همه اعمال انسان‌اند، به‌نوعی جبر وجودی را القا کرده‌اند. اما این دیدگاه، با نقدی عالمانه مواجه است: اگر اعیان ثابته همه چیز را تعیین کنند، مسئولیت انسان چه می‌شود؟ استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که نباید گفت انسان عدم محض است یا حق هیچ‌کاره است. این نقد، به تمایز میان حقیقت‌شناسی و لحاظات ذهنی اشاره دارد و از خلط میان این دو برحذر می‌دارد.

درنگ: اعیان ثابته، زمینه‌ساز تجلیات الهی‌اند، اما نباید به جبر وجودی منجر شوند، زیرا انسان در قبال اعمال خود مسئول است.

بخش دوم: سرّ قدر و وحدت در کثرت

سرّ قدر: اندازه‌های وجودی

سرّ قدر، به‌معنای اندازه‌های وجودی است که هر موجود بر اساس اعیان ثابته خود دریافت می‌کند. در مرحله وحدت در کثرت، کثرت غالب است و وحدت در پس پرده می‌ماند. انسان، بر اساس اعیان ثابته خود، جزای اعمالش را دریافت می‌کند. این مفهوم، مانند قالی است که بر خواب خود راه می‌رود؛ هر فرد بر مسیر اعیان خویش حرکت می‌کند و جزای او نتیجه همان اعیان است. آیه وَلِلَّهِ ٱلْحُجَّةُ ٱلْبَٰلِغَةُ بر این نکته تأکید دارد که حجت الهی بر انسان تمام است، زیرا او خود، با اعیان خویش، مسیرش را رقم می‌زند.

درنگ: سرّ قدر، اندازه‌های وجودی است که بر اساس اعیان ثابته شکل می‌گیرند و انسان را در قبال جزای اعمالش مسئول می‌سازند.

نقد منشأ اعیان ثابته

یکی از پرسش‌های بنیادین در عرفان ابن‌عربی، منشأ اعیان ثابته است. اگر اعیان ثابته تعیین‌کننده تجلیات الهی‌اند، خود این اعیان از کجا آمده‌اند؟ استاد فرزانه قدس‌سره این پرسش را مطرح می‌کنند که اگر همه چیز از خداست، چگونه حجت بالغه بر انسان تمام می‌شود؟ این نقد، به چالش اصلی عرفان ابن‌عربی اشاره دارد که رابطه میان اختیار انسان و تجلیات الهی را گاه مبهم می‌سازد. پاسخ این پرسش، در تبیین کلام امام صادق (ع) روشن‌تر است: «انسان یا می‌دانسته و بد کرده یا ندانسته و غفلت کرده است؛ در هر دو حال، حجت بر او تمام است.» این کلام، مسئولیت انسان را برجسته می‌کند و جبر را نفی می‌نماید.

درنگ: منشأ اعیان ثابته، پرسشی بنیادین است که نیازمند تبیین دقیق است، و کلام امام صادق (ع) با تأکید بر اختیار، حجت را بر انسان تمام می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر سرّ قدر و وحدت در کثرت، نشان داد که اعیان ثابته، بستر تجلیات الهی و تعیین‌کننده جزای انسان‌اند. اما این دیدگاه، نباید به جبر منجر شود، زیرا انسان در قبال اعمال خود مسئول است. نقد منشأ اعیان ثابته و استناد به کلام امام صادق (ع)، بر اهمیت اختیار و مسئولیت انسان تأکید دارد و از خلط میان حقیقت‌شناسی و لحاظات ذهنی پرهیز می‌دهد.

بخش سوم: کثرت در وحدت و قرب فرائض

کثرت در وحدت: غلبه وحدت بر کثرت

در مرحله کثرت در وحدت، که به قرب فرائض تعبیر می‌شود، وحدت غالب است و کثرت در پس پرده می‌ماند. در این مرحله، تنها حق است که ظاهر می‌شود و همه چیز مظهر اسما و صفات الهی است. ابن‌عربی می‌فرماید: «لا یظهر إلا الحق» (جز حق چیزی ظاهر نمی‌شود). این مرحله، چون خلوت عارفانه‌ای است که در آن کثرت محو می‌گردد و وحدت الهی رخ می‌نماید. در این حالت، تنها حق لذت می‌برد و تنها حق نکوهش می‌شود، زیرا همه چیز مظهر اوست.

درنگ: در کثرت در وحدت، وحدت غالب است و کثرت محو می‌شود، و تنها حق به‌عنوان مظهر همه چیز ظاهر می‌گردد.

تفاوت وحدت در کثرت و کثرت در وحدت

تفاوت میان وحدت در کثرت و کثرت در وحدت، در غلبه کثرت یا وحدت است. در وحدت در کثرت، کثرت ظاهر و وحدت مطوی است، و انسان درگیر ظهورات خلقی است. اما در کثرت در وحدت، وحدت ظاهر و کثرت مطوی است، و انسان به قرب الهی می‌رسد. این دو مرحله، مانند شلوغی بازار و خلوت صحرا، دو سطح از درک عرفانی را نشان می‌دهند. اولی قرب نوافل است و دومی قرب فرائض، که در آن حق محور همه چیز است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین کثرت در وحدت، نشان داد که این مرحله، نقطه اوج درک عرفانی است که در آن وحدت الهی غالب می‌شود. تفاوت این مرحله با وحدت در کثرت، در غلبه وحدت بر کثرت است که انسان را به قرب فرائض رهنمون می‌سازد. این دیدگاه، دعوتی است به گذر از کثرت ظاهری و رسیدن به وحدت باطنی.

بخش چهارم: علم الهی و رابطه آن با اعیان ثابته

علم الهی: تابع یا مقدم بر معلوم؟

ابن‌عربی معتقد است که علم الهی تابع معلوم است، به این معنا که علم حق به اعیان ثابته وابسته است. خداوند از طریق اعیان ثابته می‌داند که انسان چه می‌کند. این دیدگاه، چالش‌برانگیز است، زیرا در فلسفه اسلامی، علم الهی معمولاً مقدم بر معلوم و مستقل از آن تلقی می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد می‌کنند و تأکید دارند که علم الهی نمی‌تواند تابع باشد، زیرا حق‌تعالی خالق همه چیز بالعلم است. علم تابع، به‌معنای اسارت علم الهی است، که با مقام ربوبی سازگار نیست.

درنگ: علم الهی، مقدم بر معلوم و مستقل از آن است، و دیدگاه تابع بودن علم، با مقام ربوبی حق‌تعالی ناسازگار است.

نقد اصطلاحات عرفانی و لفاظی‌ها

استاد فرزانه قدس‌سره به لفاظی‌های عرفانی و پیچیدگی‌های اصطلاحات انتقاد دارند و تأکید می‌کنند که هدف عرفان، حقیقت‌شناسی است، نه بازی با کلمات. عرفان اصیل، به دنبال شناخت «ما هو الموجود» (آنچه موجود است) است، نه گرفتار شدن در لحاظات ذهنی مانند شب و روز یا وحدت و کثرت. این نقد، دعوتی است به بازگشت به معرفت ناب و پرهیز از اصطلاحات غیرضروری که گاه از حقیقت دور می‌افتند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی رابطه علم الهی و اعیان ثابته، نشان داد که دیدگاه ابن‌عربی در تابع بودن علم الهی، با نقدهایی عالمانه مواجه است. تأکید بر حقیقت‌شناسی و پرهیز از لفاظی‌های عرفانی، عرفان اسلامی را به سوی معرفت ناب و اصیل هدایت می‌کند.

بخش پنجم: خیر و شر در چارچوب عرفانی

خیر و شر: وجودی یا عدمی؟

در عرفان ابن‌عربی، خیر و شر هر دو از انسان و اعیان ثابته او نشأت می‌گیرند. برخلاف برخی دیدگاه‌های فلسفی که شر را عدمی می‌دانند، ابن‌عربی شر را امری وجودی تلقی می‌کند که از اعیان ثابته انسان سرچشمه می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد می‌کنند و تأکید دارند که نسبت دادن شر به اعیان ثابته، نباید حق‌تعالی را از مسئولیت خلق مبرا کند. خیر و شر، هر دو ظهورات اسما و صفات الهی‌اند، و انسان در قبال آن‌ها مسئول است.

درنگ: خیر و شر، هر دو وجودی‌اند و از اعیان ثابته انسان نشأت می‌گیرند، اما انسان در قبال آن‌ها مسئول است.

تکلیف و جزا: اقتضای اعیان ثابته

تکلیف و جزا، هر دو به اقتضای اعیان ثابته انسان‌اند. انسان مکلف است به آنچه اعیانش اقتضا می‌کند، و جزای او نیز نتیجه همان اعیان است. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که هر کس چهره خویش را در آن می‌بیند؛ تکلیف و جزا، بازتاب استعدادهای ذاتی انسان‌اند. اما این نباید به جبر منجر شود، زیرا انسان با اختیار خود مسیر اعیانش را رقم می‌زند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با بررسی خیر و شر و تکلیف و جزا، نشان داد که این مفاهیم، ریشه در اعیان ثابته دارند، اما نباید به نفی اختیار انسان منجر شوند. نقد دیدگاه عدمی بودن شر و تأکید بر مسئولیت انسان، عرفان را به سوی حقیقت‌شناسی هدایت می‌کند.

بخش ششم: حقیقت‌شناسی در برابر لحاظات ذهنی

حقیقت‌شناسی: هدف عرفان اصیل

هدف عرفان، شناخت حقیقت وجود (ما هو الموجود) است، نه گرفتار شدن در لحاظات ذهنی مانند وحدت و کثرت یا شب و روز. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عرفان اصیل، باید از بازی با الفاظ و اصطلاحات پیچیده پرهیز کند و به سوی حقیقت ناب حرکت نماید. این دیدگاه، مانند ستاره‌ای راهنما، عارف را از گمراهی در پیچ و خم اصطلاحات به سوی مقصد معرفت رهنمون می‌سازد.

درنگ: عرفان اصیل، به دنبال حقیقت‌شناسی است و از گرفتار شدن در لحاظات ذهنی و اصطلاحات پیچیده پرهیز می‌کند.

نقد لفاظی‌های عرفانی

برخی متون عرفانی، به دلیل پیچیدگی اصطلاحات، از حقیقت دور افتاده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عالمانه، تأکید می‌کنند که علم دینی باید به حقیقت وجود بپردازد، نه به بازی با کلمات. این نقد، مانند نسیمی است که غبار از آینه معرفت می‌زداید و راه را برای فهم ناب هموار می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تأکید بر حقیقت‌شناسی، نشان داد که عرفان اسلامی باید از پیچیدگی‌های غیرضروری دوری گزیند و به سوی شناخت حقیقت وجود حرکت کند. نقد لفاظی‌های عرفانی، دعوتی است به بازگشت به معرفت ناب و اصیل.

جمع‌بندی

فص یعقوبیه از فصوص الحکم، با کاوش در مفاهیم سرّ قدر، وحدت در کثرت، کثرت در وحدت، و اعیان ثابته، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق رابطه انسان و حق‌تعالی می‌گشاید. این فص، با تکیه بر آیه وَلِلَّهِ ٱلْحُجَّةُ ٱلْبَٰلِغَةُ، مسئولیت انسان را در قبال اعمالش برجسته می‌کند و جبر را نفی می‌نماید. نقدهای عالمانه استاد فرزانه قدس‌سره بر دیدگاه‌های ابن‌عربی، از جمله تابع بودن علم الهی و پیچیدگی‌های اصطلاحات عرفانی، راه را برای احیای عرفان اسلامی هموار می‌سازد. این بازخوانی، با تکیه بر آیات قرآن کریم و استدلال‌های عقلی، عرفان را به سوی حقیقت‌شناسی و معرفت ناب هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی