متن درس
تبیین حکمت رَوحیه و نقد مفاهیم عرفانی در فص یعقوبیه فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه پانصد و پانزده)
مقدمه
کتاب فصوص الحکم، اثر جاودانه محیالدین ابنعربی، از برجستهترین آثار عرفان نظری است که با ژرفنگری به مقامات انبیا و اولیا، حکمتهای الهی را در قالب فصول گوناگون تبیین میکند. فص یعقوبیه، که به مقام حضرت یعقوب علیهالسلام اختصاص دارد، حکمت رَوحیه را مورد کاوش قرار داده و به مفاهیمی چون امر الهی، اراده حق، و نقش انبیا در هدایت خلق میپردازد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در تاریخ دوم بهمن ۱۳۸۱ هجری شمسی، به تحلیل جامع و نقد مفاهیم عرفانی این فص میپردازد. متن حاضر، با بهرهگیری از نصوص قرآنی و روایی، و با استفاده از تمثیلات و استعارات فاخر، تلاش دارد تا عمق معانی عرفانی را در قالبی علمی و متناسب با فضای دانشگاهی ارائه دهد..
بخش اول: تبیین مقام حضرت یعقوب و حکمت رَوحیه
مفهوم حکمت رَوحیه و تمایز آن با رُوحیه
در فصوص الحکم، حضرت یعقوب علیهالسلام بهعنوان صاحب مقام رَوحیه (با فتح راء) معرفی شده است، مقامی که در مرتبهای نازلتر از حکمت رُوحیه (با ضم راء) قرار دارد، که به حضرت عیسی علیهالسلام نسبت داده میشود. حکمت رَوحیه به ظهورات روح در ظرف وجودی انسان اشاره دارد، در حالی که رُوحیه به حقیقت متعالی روح الهی مرتبط است. این تمایز، که در متون عرفانی کمتر مورد توجه قرار گرفته، نشاندهنده مراتب مختلف سلوک عرفانی و مقامات انبیاست. طی قرنها، شارحان فصوص الحکم، از جمله قونوی، در تبیین این تمایز دچار خلط شدهاند و گاه رَوح و رُوح را یکسان پنداشتهاند، که این امر به ابهام در فهم مقام حضرت یعقوب علیهالسلام منجر شده است.
«لَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»
ترجمه: از رحمت خدا مأیوس نشوید (سوره یوسف، آیه ۸۷).
این آیه، با تأکید بر واژه «رَوح» (با فتح راء)، مقام رَوحیه حضرت یعقوب را تأیید میکند و نشاندهنده دقت قرآن کریم در حفظ این تمایز است. برای رفع ابهام در تبیین این مقام، استناد به نصوص قرآنی ضروری است، زیرا برخی شارحان، به دلیل عدم دقت در قرائت رَوح یا رُوح، به خطا رفتهاند.
درنگ: تمایز رَوح (با فتح راء) و رُوح (با ضم راء) نشاندهنده مراتب وجودی متفاوت در سلوک عرفانی است. رَوحیه به ظهور روح در ظرف نفس و بدن اشاره دارد، در حالی که رُوحیه به حقیقت متعالی روح الهی مرتبط است.
نقد خلط رَوح و رُوح در شرحهای سنتی
برخی شارحان، از جمله قونوی، در خوانش واژه رَوح یا رُوح تردید کردهاند، که این تردید به عدم وضوح در تبیین مقام حضرت یعقوب علیهالسلام انجامیده است. قرآن کریم در سوره یوسف، صراحتاً از «رَوح» (با فتح راء) سخن گفته و این امر، مقام رَوحیه را برای حضرت یعقوب تأیید میکند. خلط این دو مفهوم، نهتنها به فهم نادرست مقام یعقوب منجر شده، بلکه بر تبیین مفهوم دین نیز تأثیر منفی گذاشته است. این خطا، از عدم دقت در قرائات قرآنی و بیتوجهی به مراتب وجودی انبیا ناشی شده است.
جمعبندی بخش اول
مقام حضرت یعقوب علیهالسلام در فصوص الحکم، بهعنوان مقام رَوحیه تبیین شده که مرتبهای نازلتر از رُوحیه است. این تمایز، با استناد به آیه ۸۷ سوره یوسف، تأیید میشود. نقد خلط رَوح و رُوح در شرحهای سنتی، بر ضرورت بازنگری در تبیینهای عرفانی تأکید دارد. این بخش، با تکیه بر نصوص قرآنی، نشان داد که مقام رَوحیه یعقوب، ظهوری از روح در ظرف وجودی انسان است و از مرتبه متعالی رُوحیه متمایز است.
بخش دوم: تمایز امر الهی و اراده حق در هدایت انبیا
امر الهی و اراده حق
در عرفان ابنعربی، تمایز میان امر الهی و اراده حق از مفاهیم بنیادین است. امر الهی بر دو قسم است: امری که متعلق اراده حق بوده و وقوع مییابد، و امری که اراده حق به آن تعلق نگرفته و تحقق نمییابد. انبیا، بهعنوان خادمان امر الهی، نه به دنبال تحقق اراده حق بهصورت مطلق، بلکه به دنبال اجرای اوامر و نواهی الهی هستند. این تمایز، چون جدایی دو شاخه از یک درخت، نقش انبیا را در هدایت خلق به سوی خیر و بازداری از شر برجسته میکند.
درنگ: انبیا به دنبال تحقق امر الهیاند، نه اراده حق که ممکن است شامل معاصی نیز باشد. این تمایز، مأموریت هدایتی انبیا را از اراده الهی که همه افعال را در بر میگیرد، متمایز میسازد.
انبیا و عدم ترویج معصیت
انبیا، برخلاف اراده حق که به همه افعال عباد، اعم از خیر و شر، تعلق میگیرد، تنها مروج خیر و مانع شر هستند. این مسئولیت، چون نوری که تاریکی را میزداید، نشاندهنده نقش هدایتی انبیا در برابر معاصی است که هرچند متعلق اراده حق باشند، با مأموریت الهی انبیا در تضادند.
علم الهی و فعل عباد
در عرفان ابنعربی، علم حق تابع معلوم (اعیان ثابته) است، و فعل عباد تابع اراده حق. از آنجا که انسان به اراده حق علم ندارد، نمیتواند به دنبال آن باشد و لذا به امر الهی عمل میکند. این دیدگاه، چون آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، نشاندهنده محدودیت انسان در فهم اراده الهی و التزام او به امر الهی است.
درنگ: علم الهی تابع معلوم است و اراده حق تابع علم حق. انبیا، به دلیل ناآگاهی از اراده حق، تنها به امر الهی پایبندند.
اطاعت مولا و هدایت عباد
انبیا در خدمت اطاعت مولا (خدا) هستند، و این اطاعت به معنای ارشاد و هدایت بندگان است. اطاعت حق، از اراده حق که ممکن است معاصی را نیز در بر گیرد، متمایز است. این اطاعت، چون جریانی زلال، بندگان را به سوی فطرت الهی هدایت میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به تبیین تمایز امر الهی و اراده حق پرداخت و نقش انبیا را در اجرای اوامر و نواهی الهی، به جای دنبالهروی از اراده حق، روشن ساخت. انبیا، بهعنوان خادمان امر الهی، در پی هدایت خلق به سوی خیرند و از ترویج معصیت، حتی اگر متعلق اراده حق باشد، پرهیز میکنند.
بخش سوم: تمثیل طبیب و طبیعت در تبیین نقش انبیا
نقش طبیب و انبیا
ابنعربی، با تمثیلی بدیع، نقش انبیا را به طبیب تشبیه میکند. طبیب به دنبال شفا و خدمت به طبیعت در جهت صحت است، نه خدمت به مرض. انبیا نیز به دنبال اطاعت حقاند، نه خدمت به هر آنچه عباد انجام میدهند. این تمثیل، چون گوهری درخشان، رابطه میان انبیا و امر الهی را روشن میسازد.
درنگ: همانگونه که طبیب طبیعت را در جهت صحت یاری میدهد، انبیا نیز خلق را در مسیر اطاعت الهی هدایت میکنند، نه در خدمت هر فعل عباد.
طبیعت و عوارض زائد
مرض، عارضهای زائد بر طبیعت انسان است، مانند کرم یا ویروس که موجوداتی جدا از طبیعت اصلی انساناند. این عوارض، چون همسایگانی ناخوانده، در طبیعت انسان رخنه میکنند و باید دفع شوند.
نقش انسان در ایجاد بیماریها
قرآن کریم در آیهای فرموده است:
«وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»
ترجمه: و هر مصیبتی به شما رسد، به سبب دستاوردهای خود شماست (سوره شوری، آیه ۳۰).
این آیه، چون آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که بیماریها و نقایص نتیجه اعمال انساناند و به دخالت الهی نسبت داده نمیشوند.
نقد سبک زندگی ناسالم
بیماریها و نقایص جسمی و روانی، نتیجه بیتوجهی به نظافت، تغذیه نامناسب، و سبک زندگی ناسالم است. این دیدگاه، چون نسیمی که شاخسار را به حرکت درمیآورد، بر اهمیت رعایت اصول بهداشتی و اخلاقی در زندگی تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
تمثیل طبیب و طبیعت، نقش انبیا را در هدایت خلق به سوی فطرت الهی روشن میسازد. بیماریها و نقایص، نتیجه اعمال انساناند و انبیا، چون طبیبان معنوی، در پی بازگرداندن خلق به صحت فطریاند.
بخش چهارم: نقد مفاهیم جبرگرایانه و تبیین اختیار انسان
نقد جبر در عرفان ابنعربی
متن فص یعقوبیه، دیدگاههایی که بوی جبر میدهند را نقد میکند و تأکید دارد که علم حق تابع معلوم نیست و انسان دارای اختیار است. این نقد، چون تیغی برنده، دیدگاههای جبرگرایانه را که همه افعال را به اراده الهی نسبت میدهند، رد میکند.
درنگ: علم الهی تابع معلوم نیست و انسان دارای اختیار است. انبیا به دنبال اوامر و نواهی الهیاند، نه صرف اراده حق.
اختیار انسان و اراده الهی
حتی معصیت، با حول و قوه الهی رخ میدهد، اما خدا انسان را آزاد آفریده تا اختیار داشته باشد. انبیا به دنبال اوامر و نواهیاند، نه صرف اراده حق. این دیدگاه، چون دریایی ژرف، توازن میان اراده الهی و اختیار انسانی را نشان میدهد.
«وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ»
ترجمه: و برای انسان جز آنچه کوشیده نیست (سوره نجم، آیه ۳۹).
«كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»
ترجمه: هر کس در گرو دستاورد خویش است (سوره مدثر، آیه ۳۸).
نقد شعر جبری
شعر «خدا کشتی آنجا که خواهد برد» به دلیل ترویج جبر مطلق و نادیده گرفتن نقش عقل و اراده انسان نقد میشود. این نقد، چون نوری که تاریکی را میزداید، بر اهمیت اختیار انسان تأکید دارد.
ظهور معلوم به صورته
معلوم (اعیان ثابته) به همان صورتی که در علم الهی است، ظاهر میشود. انبیا به دنبال تغییر این صورت نیستند، بلکه به امر الهی عمل میکنند. این مفهوم، چون آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، رابطه میان علم الهی و ظهور اعیان را نشان میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد دیدگاههای جبرگرایانه، بر اختیار انسان و نقش انبیا در اجرای اوامر الهی تأکید کرد. انبیا، بهعنوان خادمان امر الهی، در پی هدایت خلق به سوی خیرند و از دنبالهروی صرف اراده حق که ممکن است معصیت را در بر گیرد، پرهیز میکنند.
بخش پنجم: تولید و تصحیح نسل در جامعه اسلامی
تولید نسل و تصحیح نسل
تولید نسل باید با تصحیح نسل همراه باشد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند که به کثرت امت مباهات میکنند، اما این کثرت باید کارآمد باشد، نه سیاهلشکر. این دیدگاه، چون درختی تنومند، بر اهمیت کیفیت در کنار کمیت در جامعه اسلامی تأکید دارد.
درنگ: تولید نسل، زمانی ارزشمند است که با تصحیح نسل همراه باشد. کثرت امت، تنها در صورتی مباهاتآمیز است که کارآمد و مؤثر باشد.
نقد بیغیریتی و عدم کارآمدی
روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: «مَنْ أَصْلَحَ وَلَمْ يُحْسِنْ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» (ترجمه: کسی که اصلاح کند ولی به امور مسلمین نیکی نکند، مسلمان نیست). این روایت، چون آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، بر ضرورت غیرت دینی و مسئولیت اجتماعی تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
تولید نسل، زمانی ارزشمند است که با تصحیح نسل و پرورش انسانهای کارآمد همراه باشد. نقد بیغیریتی و عدم کارآمدی، بر اهمیت مسئولیت اجتماعی و غیرت دینی در جامعه اسلامی تأکید دارد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تبیین فص یعقوبیه فصوص الحکم، به بررسی مقام حضرت یعقوب علیهالسلام در چارچوب حکمت رَوحیه، تمایز امر الهی و اراده حق، و نقش انبیا در هدایت خلق پرداخت. انبیا، بهعنوان خادمان امر الهی، در پی هدایت خلق به سوی خیرند و از ترویج معصیت، حتی اگر متعلق اراده حق باشد، پرهیز میکنند. نقد دیدگاههای جبرگرایانه، بر اختیار انسان و مسئولیت او در برابر اعمالش تأکید دارد. تمثیل طبیب و طبیعت، رابطه انبیا با امر الهی را بهخوبی نشان میدهد، و تأکید بر تولید و تصحیح نسل، پیوند میان عرفان و عمل اجتماعی را برجسته میسازد. این تحلیل، با تکیه بر نصوص قرآنی و روایی، راه را برای گفتوگوی فلسفی و عرفانی عمیقتر هموار میکند.
با نظارت صادق خادمی