در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 525

متن درس





تبیین فصوص الحکم: شرح فص نوار 525

تبیین فصوص الحکم: شرح فص نوار 525

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۵۲۵)

مقدمه

شرح فص نوار ۵۲۵ از فصوص الحکم، اثری عمیق در عرفان نظری است که به کاوش در مفهوم «الدُّنْيَا نِيَامٌ فِي نِيَامٍ» (جهان، خواب در خواب است) می‌پردازد. این مفهوم، که به غفلت انسان در عالم ناسوت اشاره دارد، در این شرح با نگاهی انتقادی به دیدگاه ابن‌عربی و شارحان او مورد تحلیل قرار گرفته و بر تمایز میان غفلت نفسانی و حقیقت عینی عالم تأکید شده است. این اثر، با تکیه بر معارف قرآنی و روایی، جایگاه والای معصومان و اولیای الهی را در رهایی از لایه‌های ظلمانی غفلت تبیین می‌کند و نقدی روشمند بر تفاسیر نادرست از عالم ناسوت و مثال ارائه می‌دهد. نوشتار حاضر، با ساختاری منظم و زبانی علمی، به بازنویسی و تدوین این درس‌گفتار پرداخته و با افزودن توضیحات تفصیلی، مفاهیم را برای مخاطبان متخصص روشن ساخته است. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع از رابطه انسان با غفلت، حقیقت عالم، و مقام بیداری معصومان است، در حالی که از تمثیلات و استعارات فاخر برای غنای مفهومی بهره گرفته شده است.

بخش اول: مفهوم غفلت و نِيَامٌ فِي نِيَامٍ

تبیین قول عایشه درباره تجربه رویای پیامبر

در شرح فص نوار ۵۲۵، به روایتی از عایشه اشاره شده که ادعا می‌کند پیامبر اکرم (ص) به مدت شش ماه در خواب، ملک را مشاهده می‌کردند بدون آنکه او را بشناسند. این قول، که به صورت «مَضَى قَوْلُهَا سِتَّةَ أَشْهُرٍ» (قول او شش ماه طول کشید) تفسیر شده، به تجربه رویایی پیامبر در آغاز بعثت اشاره دارد. با این حال، تفسیر این روایت به عنوان مصداقی از «نِيَامٌ فِي نِيَامٍ» مورد نقد قرار گرفته، زیرا چنین تفسیری با مقام عصمت پیامبر سازگار نیست. مراد از «قول» در این عبارت، مقول آن یعنی مدت شش ماه است، نه خود گفتار عایشه، که این دقت در تفسیر، بر لزوم توجه به معنای لفظی تأکید دارد.

مفهوم «الدُّنْيَا نِيَامٌ فِي نِيَامٍ»

عبارت «الدُّنْيَا نِيَامٌ فِي نِيَامٍ» به معنای آن است که انسان در عالم دنیا، به دلیل غلبه ماده و کثرت، در غفلتی عمیق فرو می‌رود که همانند خوابی در خواب است. این غفلت، مانند سکر ناشی از شراب یا افیون، انسان را از شهود حقیقت بازمی‌دارد. با این حال، برخلاف سکر شراب که برای انسان قابل تشخیص است، غفلت دنیوی به دلیل عادت انسان به دنیا، پنهان می‌ماند. این غفلت، که در قرآن کریم به صورت ﴿ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ﴾ (تاریکی‌هایی که برخی بر فراز برخی است) توصیف شده، لایه‌های متعددی دارد که انسان را در ظلمات نفسانی گرفتار می‌کند. این لایه‌ها ممکن است در بیداری یا خواب ظاهر شوند و هر لایه، انسان را از حقیقت دورتر می‌سازد.

درنگ: غفلت دنیوی، برخلاف سکر شراب، به دلیل عادت انسان به دنیا، پنهان است و او را از درک حقیقت بازمی‌دارد. این غفلت، وصف نفس است، نه ذات عالم.

نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره غفلت پیامبر

ابن‌عربی معتقد است که پیامبر اکرم (ص) در تمام عمر خود در دنیا گرفتار «نِيَامٌ فِي نِيَامٍ» بوده‌اند، به این معنا که جهان مادی سراسر غفلت است و پیامبر نیز در این غفلت شریک بوده‌اند. این دیدگاه، که عالم ناسوت را ظلمانی و پیامبر را در آن گرفتار می‌داند، با مقام عصمت و آگاهی دائمی پیامبر ناسازگار است. نقد این دیدگاه بر آن است که غفلت، وصف نفس انسان است، نه ذات عالم یا مقام معصومان. پیامبر اکرم (ص)، به استناد روایات، از هرگونه غفلت مبرا بوده و در خواب و بیداری، حقایق را با چشم و دل شهود می‌کرده‌اند.

لایه‌های غفلت و جهل مرکب

غفلت انسانی ممکن است در لایه‌های متعدد ظاهر شود، به‌گونه‌ای که انسان در یک نوم، دو نوم یا بیشتر گرفتار گردد. این لایه‌ها، که در قرآن کریم به ظلمات متراکم تشبیه شده‌اند، مانع از شهود حقیقت می‌شوند. انسانی که با علم به معصیت، مرتکب آن می‌شود، دچار جهل مرکب است، یعنی در عین آگاهی ظاهری، در غفلتی عمیق‌تر گرفتار است. روایات معصومان، این غفلت‌ها را به لشکریان شیطان تشبیه کرده‌اند که در وجود انسان جبهه می‌گیرند و او را به سوی حرمان می‌کشانند. این تشبیه، غفلت را میدانی برای مبارزه باطل علیه حق معرفی می‌کند.

درنگ: جهل مرکب، غفلتی است که انسان را در عین آگاهی ظاهری، به معصیت می‌کشاند و لایه‌های ظلمات را در وجود او متراکم می‌سازد.

بخش دوم: حقیقت عالم ناسوت و نقد دیدگاه خیلاتی بودن

عالم ناسوت: ظرف ظهور حقیقت

برخلاف دیدگاه ابن‌عربی و برخی شارحان که عالم ناسوت را خیلاتی یا ظلمانی می‌دانند، این عالم حقیقتاً ظرف ظهور و شهادت است. سنگ، گل و گله، همگی مظاهر الهی‌اند و ذاتاً نورانی‌اند. قرآن کریم در آیه ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (خدا نور آسمان‌ها و زمین است) عالم را عین نور و تجلی الهی معرفی می‌کند. غفلت، وصف نفس انسان است، نه ذات عالم. این تمایز، بر واقعیت عینی ناسوت تأکید دارد و هرگونه فروکاستن آن به وهم یا خیال را رد می‌کند.

نقد شعر «کَلُّمَا فِی الْکَوْنِ وَهْمٌ أَوْ خَیَالْ»

شعری منسوب به ابن‌عربی که عالم را وهم یا خیال می‌داند، مورد نقد قرار گرفته است. این دیدگاه، که عالم را از حقیقت به وهم فرومی‌کاهد، با واقعیت نورانی ناسوت ناسازگار است. عرفانی که عالم را خیلاتی بداند، به گمراهی می‌انجامد، زیرا ارزش عالم واقعی را نفی می‌کند. ناسوت، ظرف شهود الهی است و با آیه ﴿قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ﴾ هم‌خوانی دارد که بر شهادت در این عالم تأکید دارد.

درنگ: عالم ناسوت، ظرف ظهور حقیقت و نور الهی است و فروکاستن آن به وهم یا خیال، انحراف از عرفان حقیقی است.

نقد دیدگاه صدرالمتألهین درباره عالم مثال

صدرالمتألهین، عالم مثال را به خواب تشبیه کرده و آن را خیلاتی دانسته است. این دیدگاه نادرست است، زیرا عالم مثال، حقیقتی نورانی‌تر از ناسوت دارد و ظرف ظهور نفوس است. تشبیه آن به خواب، از واقعیت متعالی آن می‌کاهد. عالم برزخ نیز، برخلاف تصور برخی، خیلات نیست، بلکه جلوه‌ای برتر از ناسوت دارد و ظرف شهود حقایق است.

اهمیت دنیا در سعادت اخروی

قرآن کریم در آیه ﴿مَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ﴾ (هرکس در این [جهان] کور باشد، در آخرت نیز کور است) بر اهمیت دنیا در سعادت اخروی تأکید دارد. غفلت در دنیا، به کوری در آخرت منجر می‌شود. بدون بهره‌مندی صحیح از دنیا، سعادت اخروی ممکن نیست. دعوت به ترک دنیا، به گمراهی می‌انجامد و مسلمین را از هر دو جهان محروم ساخته است.

درنگ: دنیا، میدانی برای ظهور حق و بستری برای سعادت اخروی است. ترک دنیا، به محرومیت از هر دو جهان منجر می‌شود.

بخش سوم: مقام معصومان و بیداری کامل

بیداری معصومان و اولیای الهی

معصومان و اولیای الهی، چه در خواب و چه در بیداری، از غفلت مبرا هستند و در همه حال بیدارند. ایشان، به استناد روایات، از پیش‌رو و پشت‌سر، با چشم و دل، حقایق را شهود می‌کنند. این بیداری کامل، که در تضاد با دیدگاه ابن‌عربی درباره گرفتاری پیامبر در «نِيَامٌ فِي نِيَامٍ» است، بر مقام عصمت و آگاهی دائمی ایشان تأکید دارد. معصومان، ظلمات را در وجود خود راه نمی‌دهند و نور محض‌اند.

نقد فقدان معرفت ابن‌عربی به ولایت خاصه

ابن‌عربی، به دلیل فقدان معرفت به ولایت خاصه (معرفت به امامت شیعی)، در فهم مقام معصومان دچار نقص است. گرچه ولایت عامه او قوی است، محدودیت‌های زمانی و فقدان مربی، مانع از دستیابی او به ولایت خاصه شده است. این نقص، در تفسیر او از عالم و جایگاه پیامبر آشکار می‌شود.

درنگ: معصومان، در خواب و بیداری، از غفلت مبرا هستند و حقایق را با جامعیت شهود می‌کنند.

بخش چهارم: عالم مثال و تعبیر خواب

حقیقت عالم مثال

عالم مثال، برخلاف تصور ابن‌عربی و صدرا، خیلات نیست، بلکه ظهور نفوس و حقیقتی نورانی‌تر از ناسوت است. تقسیم‌بندی عوالم به متصل و منفصل یا صعودی و نزولی، محدود است و نمی‌تواند گستردگی عوالم را دربر گیرد. نسبت دنیا به آخرت، مانند نسبت رحم به دنیاست، و معصومان این نسبت را به‌طور کامل شهود می‌کنند.

قانونمندی در علوم و تعبیر خواب

هر علمی، از جمله عرفان و تعبیر خواب، باید قانونمند باشد. تعبیر خواب نباید شتابزده یا غیرعلمی باشد. برخی خواب‌ها خودشان تعبیرند، برخی روان‌شناختی‌اند، و برخی نیازمند تعبیر دقیق هستند. دیدگاه ابن‌عربی که همه رویاها را نیازمند تعبیر و متعلق به عالم خیال می‌داند، نادرست است. علم تعبیر، قواعد و اصول خاص خود را می‌طلبد.

درنگ: علم تعبیر خواب، نیازمند قانونمندی است و نباید به تفاسیر شتابزده یا خیال‌انگیز فروکاسته شود.

تمایز مفهوم و معنا در علوم

بسیاری از علوم، تنها مفهوم را منتقل می‌کنند، نه معنا. قضیه معنوی، علم است، اما قضیه مفهومی، در حد مفردات باقی می‌ماند. برای مثال، قضیه «خرما شیرین است» هم مفهوم دارد و هم معنا، زیرا شیرینی آن در ذهن متجلی می‌شود. اما «عالم مثال» تنها مفهوم دارد، زیرا معنای آن نیازمند شهود مستقیم است. علوم دینی که صرفاً مفهومی‌اند، فاقد معنا هستند و این نقص، مانع پیشرفت علمی می‌شود.

بخش پنجم: تمثیلات و ضرورت بازپس‌گیری دنیا

تمثیل یاقوت و شکلات

مسلمین، به دلیل غفلت، دنیا را به اهل دنیا واگذار کردند، مانند کودکی که یاقوتی گرانبها را با شکلاتی بی‌ارزش معاوضه کرد. این تمثیل، بر غفلت مسلمین و از دست دادن فرصت‌های دنیوی و اخروی تأکید دارد. بازپس‌گیری دنیا، ضرورتی برای سعادت اخروی است، زیرا بدون حضور فعال در دنیا، آخرت نیز از دست می‌رود.

درنگ: غفلت مسلمین، مانند معاوضه یاقوت با شکلات، به محرومیت از دنیا و آخرت منجر شده است.

جمع‌بندی

شرح فص نوار ۵۲۵ از فصوص الحکم، با نقدی روشمند بر دیدگاه‌های ابن‌عربی و شارحان او، بر تمایز میان غفلت نفسانی و حقیقت عالم ناسوت تأکید دارد. این شرح، مفهوم «الدُّنْيَا نِيَامٌ فِي نِيَامٍ» را به غفلت انسان نسبت می‌دهد و عالم را ظرف ظهور نور الهی می‌داند. جایگاه معصومان به عنوان بیداران کامل، در برابر دیدگاه‌های ناسازگار با عصمت، تبیین شده و بر ضرورت قانونمندی در علوم عرفانی و تعبیر خواب تأکید شده است. این اثر، با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و تحلیل‌های قرآنی، راهی به سوی فهم عمیق‌تر حقیقت عالم و رهایی از غفلت نفسانی می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی