در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 549

متن درس





تبیین فصوص الحکم: شرح فص یوسفیه

تبیین فصوص الحکم: شرح فص یوسفیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۵۴۹)

دیباچه

کتاب فصوص الحکم، اثر گران‌سنگ عارف نامدار، ابن‌عربی، دریچه‌ای است به سوی اقیانوس بی‌کران معرفت الهی که در آن، اسماء و صفات حق‌تعالی در قالب فصوص حکمت، چون گوهری تابناک، درخشیده‌اند. فص یوسفیه، یکی از این گوهرهای بی‌بدیل، به تبیین عمیق رابطه میان حق و خلق، تعینات ذاتی و ظهوری، و مراتب کثرت و وحدت پرداخته است. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، می‌کوشد تا با زبانی روشن و متین، این معارف ژرف را در قالبی علمی و دانشگاهی به مخاطبان عرضه دارد. همان‌گونه که خورشید، با پرتوهای خود، تاریکی را می‌زداید، این تبیین نیز در پی روشن ساختن زوایای پنهان فصوص الحکم است، با تأکید بر دقت در مفاهیم و نقد کاستی‌های موجود در تبیین‌های پیشین.

متن حاضر، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های عمیق آن، ساختاری منظم و علمی یافته است. با افزودن عناوین و زیرعناوین تخصصی، توضیحات تکمیلی، و تمثیلات ادبی، این اثر به‌گونه‌ای نگارش یافته که هم برای پژوهشگران حوزه عرفان اسلامی و هم برای جویندگان معرفت، راهگشا باشد. در این مسیر، از آیات قرآن کریم با ترجمه‌ای معتبر بهره گرفته شده و دعاها و روایات با احترام و دقت ترجمه شده‌اند تا روح متعالی متن حفظ گردد.

بخش یکم: مراتب وجود و تعینات ذاتی

مفهوم لاتعین و تعین

در منظومه معرفت عرفانی، ظرف وجود به دو مرتبه بنیادین تقسیم می‌گردد: ظرف لاتعین و ظرف تعین. لاتعین، چونان اقیانوسی بی‌کران، ذات حق‌تعالی را در بر می‌گیرد که در آن، هیچ‌گونه تعین و حدّی راه ندارد. در مقابل، ظرف تعین، عرصه‌ای است که ذات الهی در دو مرتبه احدیت (تعین اول) و واحدیت (تعین ثانی) ظهور می‌یابد. احدیت، چونان نقطة آغازین نور، تجلی ذات است بدون هیچ‌گونه کثرت، و واحدیت، چونان پرتوهای گسترده نور، زمینه‌ساز ظهور مظاهر و اعیان ثابته است.

درنگ: احدیت و واحدیت، تعینات ذاتی حق‌اند که در ظرف ذات، عاری از هرگونه غیریت و انضمام‌اند و به‌عنوان مبدأ ظهورات عالم شناخته می‌شوند.

این تعینات، نه اعتباری و نه مفهومی، بلکه واقعیتی ذاتی‌اند که ذات حق را در مراتب وجود متجلی می‌سازند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که استفاده از اصطلاح «لحاظ» برای این تعینات، خطایی است که حقیقت ذاتی را به سطح مفاهیم اعتباری فرو می‌کاهد. تعین، چونان سایه‌ای از ذات، عین ذات است و نه امری خارجی یا اعتباری.

اسماء و صفات در ظرف ذات

اسماء و صفات الهی در ظرف ذات، چونان آیینه‌ای صاف و بی‌غبار، عین ذات حق‌اند. در این مرتبه، هیچ‌گونه غیریت، انضمام، یا جهت وجود ندارد. رحمان و رحیم، در این ظرف، نه به‌صورت مظاهر متکثر، بلکه به‌عنوان تعینات ذاتی ظهور می‌یابند که عاری از هرگونه کثرت‌اند. این عینیت، چونان وحدت قطره و دریا، نشان‌دهنده یگانگی کامل اسماء با ذات است.

درنگ: اسماء و صفات در ظرف ذات، تعینات ذاتی‌اند که عاری از غیریت و کثرت بوده و عین ذات حق‌اند.

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی عالمانه بر متون عرفانی، از جمله فصوص الحکم، خاطرنشان می‌سازند که خلط میان این مراتب، به کژفهمی‌هایی در تبیین اسماء انجامیده است. ایشان تأکید دارند که در ظرف ذات، هیچ‌گونه فعل یا مظهری وجود ندارد و اسماء، صرفاً تعینات ذاتی‌اند.

جمع‌بندی بخش یکم

مراتب وجود، از لاتعین تا تعینات احدی و واحدی، چونان نردبانی است که سالک را از تاریکی نادانی به سوی نور معرفت رهنمون می‌سازد. این بخش، با تبیین مفهوم لاتعین و تعین، و تأکید بر عینیت اسماء و صفات با ذات، بنیادی‌ترین مفاهیم عرفانی را روشن ساخت. نقد خلط مفاهیم و اصطلاحات، نشان از ضرورت بازنگری در تبیین‌های سنتی دارد تا معرفتی دقیق‌تر به جویندگان عرضه گردد.

بخش دوم: ظهورات اسماء و صفات

ظهور تعینات در ظرف مظاهر

هنگامی که ذات متعین به احدیت و واحدیت، در ظرف ظهورات گام می‌نهد، اسماء و صفات به‌صورت مظاهر متکثر جلوه‌گر می‌شوند. رحمان و رحیم، که در ظرف ذات عین ذات بودند، در این مرتبه، چونان رنگ‌های رنگین‌کمان، مراتب و تفاوت‌هایی می‌یابند. این تفاوت‌ها، نه در ذات، بلکه در ظرف ظهور و فعل است که به دولت‌ها و شئونات گوناگون منجر می‌گردد.

درنگ: در ظرف ظهور، اسماء و صفات به‌صورت مظاهر متکثر ظاهر می‌شوند و تفاوت‌ها و مراتب در این ظرف پدیدار می‌گردد.

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا، این ظهورات را به بدن انسان تشبیه می‌کنند که در آن، دل، عشق، و عاطفه، همگی عین ذات‌اند، اما در مظاهر، تفاوت‌هایی می‌یابند. برای مثال، دست انسان از سر او متمایز است، اما هر دو در ذات انسان یگانه‌اند.

معیت قیومیه و قرب خلق

قرآن کریم در آیه‌ای نورانی می‌فرماید: هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (او با شماست هر کجا که باشید). این معیت قیومیه، چونان سایه‌ای است که حق بر خلق می‌افکند، اما خلق از معیت با حق عاجز است. در آیه‌ای دیگر آمده است: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ (گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست). این قرب، نشانه‌ای است از تلاش خلق برای نزدیکی به حق، اما معیت، تنها از جانب حق است.

درنگ: معیت قیومیه از حق به خلق است، اما خلق تنها می‌تواند به قرب حق نائل آید، نه معیت با او.

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی دقیق، خلط میان معیت و قرب را نادرست می‌دانند و تأکید دارند که این خلط، به کژفهمی در تبیین رابطه حق و خلق منجر شده است.

جمع‌بندی بخش دوم

ظهورات اسماء و صفات، چونان پرتوهای خورشید بر زمین، در ظرف مظاهر به کثرت و تفاوت جلوه‌گر می‌شوند. این بخش، با تبیین ظهور تعینات و نقش معیت قیومیه، به روشن‌سازی رابطه میان حق و خلق پرداخت. نقد خلط مفاهیم و تأکید بر تمایز ظروف ذات و ظهور، راه را برای فهمی عمیق‌تر از معارف عرفانی هموار ساخت.

بخش سوم: نقد و تحلیل متون عرفانی

کاستی‌های تبیین اسماء

استاد فرزانه قدس‌سره با نگاهی نقادانه، کاستی‌های متون عرفانی، از جمله فصوص الحکم، را در تبیین دقیق اسماء و صفات الهی برجسته می‌سازند. ایشان با تمثیلی طنزآمیز از سقاخانه‌ای خیالی در شانديز، به نادرستی برخی تبیین‌ها اشاره دارند که گویی از تجربه واقعی بی‌بهره‌اند. این نقد، چونان آیینه‌ای است که کاستی‌های علم دینی را باز می‌تاباند، بدون آنکه به اشخاص یا نهادها نسبت داده شود.

درنگ: کاستی‌های تبیین‌های عرفانی، از جمله خلط میان ظروف ذات و ظهور، به کژفهمی در شناخت اسماء و صفات الهی منجر شده است.

ایشان تأکید دارند که علم الاسماء، علمی لدنی است که فراتر از فلسفه و عرفان ظاهری است و نیازمند معرفتی متعالی است که از تجربه شخصی و خودآموزی فراتر رود.

نقد خلط کثرت و وحدت

یکی از اشکالات بنیادین در متن فصوص الحکم، خلط میان کثرت و وحدت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عالم، خود کثرت است و نیازی به جداسازی کثرت از عالم نیست. این خلط، چونان درهم‌ریختن قطعات پازل، به تبیینی نادرست از رابطه حق و خلق انجامیده است.

درنگ: عالم، خود مظهر کثرت است و خلط میان کثرت و وحدت، به نادرستی در تبیین مراتب وجود منجر شده است.

ایشان با نقدی صریح، عباراتی چون «فمن وقف مع الکثرة کان مع العالم» را نارسا می‌دانند و پیشنهاد می‌کنند که به‌جای آن، از تعابیری دقیق‌تر استفاده شود.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقدی عالمانه بر کاستی‌های متون عرفانی، راه را برای تبیینی دقیق‌تر از اسماء و صفات الهی گشود. تأکید بر علم الاسماء به‌عنوان علمی لدنی و نقد خلط مفاهیم، نشان از ضرورت بازنگری در روش‌های سنتی دارد. این نقدها، چونان چراغی در مسیر معرفت، راهنمای جویندگان حقیقت‌اند.

بخش چهارم: انسان، مظهر جامع الهی

انسان و تعینات ذاتی

انسان، چونان آیینه‌ای تمام‌نما، مظهر ذات، صفات، و افعال الهی است. دل، عشق، و عاطفه انسان، همگی تعینات ذاتی‌اند که در عین وحدت با ذات، در مظاهر به کثرت جلوه می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا، انسان را به بدنی تشبیه می‌کنند که در آن، هر عضو، چون دست و دل، عین ذات است، اما در ظهور، تفاوت می‌یابد.

درنگ: انسان، مظهر جامع ذات، صفات، و افعال الهی است که تعینات ذاتی او، در عین وحدت، در مظاهر به کثرت جلوه می‌کنند.

این دیدگاه، انسان را به‌عنوان خلیفه الهی معرفی می‌کند که در وجود او، تمامی اسماء و صفات حق متجلی شده‌اند.

معرفت، شغلی متعالی

معرفت، چونان گوهری نایاب، شغلی است دشوار و متعالی که با محفوظات و مفاهیم اعتباری تفاوت دارد. استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی عمیق، خلط میان معرفت و محفوظات را خطایی رایج می‌دانند که راه را بر فهم حقیقی می‌بندد. ایشان با تمثیلی از محبین و محبوبین، تفاوت مراتب سلوک را روشن می‌سازند: محبین در فراق و سوزند، اما محبوبین در وصال و بازی با حق‌اند.

درنگ: معرفت، شغلی متعالی است که با محفوظات متفاوت بوده و نیازمند سلوکی عمیق و خالص است.

جمع‌بندی بخش چهارم

انسان، چونان مظهری جامع، آیینه تمام‌نمای اسماء و صفات الهی است. این بخش، با تبیین نقش انسان در ظهور تعینات ذاتی و تأکید بر متعالی بودن معرفت، جایگاه والای انسان را در نظام هستی روشن ساخت. نقد خلط معرفت با محفوظات، دعوتی است به سوی سلوکی عمیق‌تر و خالص‌تر.

بخش پنجم: کمال در شهود وحدت و کثرت

کاملین و شهود حق در خلق

کاملین، چونان ستارگان درخشان در آسمان معرفت، حق را در همه مظاهر، حتی حقیرترین اشیاء، می‌بینند. ایشان، وحدت را در کثرت و کثرت را در وحدت شهود می‌کنند، گویی که در هر قطره، اقیانوس را می‌نگرند. استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی بر متن فصوص الحکم، استفاده از اصطلاح «اعلی» برای کاملین را نادرست می‌دانند، زیرا مقامات پیشین، ناقص بوده‌اند و نمی‌توانند مبنای مقایسه‌ای برای اعلی باشند.

درنگ: کاملین، حق را در همه مظاهر شهود می‌کنند و وحدت و کثرت را به‌صورت توأمان درمی‌یابند.

این شهود، نشانه‌ای است از کمال انسانی که در آن، خلق و حق در آیینه وجود یگانه می‌شوند.

غنای ذات و دوچهرگی اسماء

ذات حق، چونان گوهری بی‌نیاز، از عالمین و حتی اسماء غنی است. بااین‌حال، استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌کنند که گفتن بی‌نیازی ذات از اسماء، نادرست است، زیرا اسماء، تعینات ذاتی حق‌اند. اسماء، چونان آیینه‌ای دوچهره، هم به ذات دلالت دارند و هم به مسمیات و آثارشان. این دوچهرگی، نقش اسماء را در ظهورات عالم برجسته می‌سازد.

درنگ: اسماء، با دوچهرگی خود، هم به ذات حق دلالت دارند و هم مظهر آثار و مسمیات‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

کمال انسانی، در شهود وحدت در کثرت و کثرت در وحدت تجلی می‌یابد. این بخش، با تبیین مقام کاملین و نقد مفاهیم نادرست، بر ضرورت فهمی جامع از رابطه حق و خلق تأکید کرد. غنای ذات و دوچهرگی اسماء، نشان از پیچیدگی و عمق معارف عرفانی دارد که نیازمند تأملی عمیق است.

نتیجه‌گیری نهایی

شرح فص یوسفیه، چونان چراغی فروزان، زوایای پنهان معارف عرفانی را روشن ساخت. این نوشتار، با تبیین مراتب وجود، تعینات ذاتی و ظهوری، و رابطه میان حق و خلق، به نقد کاستی‌های متون عرفانی پرداخت و بر ضرورت ارائه تبیین‌هایی دقیق و علمی تأکید ورزید. انسان، به‌عنوان مظهر جامع الهی، و معرفت، به‌عنوان شغلی متعالی، در مرکز این معارف جای دارند. نقد خلط مفاهیم و تأکید بر علم الاسماء به‌عنوان علمی لدنی، دعوتی است به سوی بازنگری در روش‌های سنتی و سلوکی عمیق‌تر در مسیر حقیقت.

این اثر، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، گامی است در راستای روشن ساختن راه معرفت برای جویندگان حقیقت. باشد که این تبیین، چونان نسیمی روح‌بخش، دل‌های مشتاق را به سوی اقیانوس بی‌کران معرفت الهی رهنمون سازد.

دعای پایانی درس‌گفتار، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ (بار خدایا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست)، التزامی است به سنت نبوی و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام، که چونان ستارگان هدایت، راهنمای سالکان‌اند.

با نظارت صادق خادمی