متن درس
شرح فصوص الحکم: تأملی در آیه «ما مِنْ دابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها»
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۵۶۲)
مقدمه
این نوشتار، شرحی عمیق و روشمند بر آیه شریفه ۵۶ سوره هود (ما مِنْ دابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ) ارائه میدهد که در چارچوب عرفان نظری و مبتنی بر فصوص الحکم ابنعربی تدوین شده است. این آیه، با ترجمه «هیچ جنبندهای نیست مگر اینکه او پیشانیاش را گرفته است. بیگمان پروردگارم بر راهی راست است»، در سیاق گفتوگوی حضرت هود با قوم کافرش، جلوهای از اقتدار الهی و صراط مستقیم ربوبی را به تصویر میکشد. هدف این نوشتار، تبیین ابعاد جلالی و جمالی آیه، بررسی نسبت آن با صراط مستقیم، و نقد تفاسیر پیشین در زمینه وحدت وجود، هدایت و ضلالت است. متن با ساختاری منظم و روشمند، به تحلیل تفصیلی این آیه پرداخته و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات فاخر، مفاهیم عمیق عرفانی و قرآنی را برای مخاطبان متخصص روشن میسازد.
بخش نخست: ماهیت و سیاق آیه شریفه
۱. جلوه جلالی آیه و اقتدار الهی
آیه شریفه ما مِنْ دابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ با لحنی جلالی، اقتدار بیحد و حصر الهی را بر همه جنبندگان عالم متجلی میسازد. این آیه در سیاق گفتوگوی حضرت هود با قوم کافرش، که به صراحت ایمان به او را رد کردهاند (ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ)، نازل شده است. تأکید بر «آخِذٌ بِناصِيَتِها» بهسان دستی است که پیشانی هر جنبنده را در قبضه قدرت خود دارد، و این تصویر، نمایانگر احاطه کامل الهی بر موجودات است، حتی بر کسانی که از پذیرش هدایت سر باز میزنند.
|
درنگ: لحن جلالی آیه، نشانهای از اقتدار مطلق الهی است که هیچ جنبندهای از دایره مشیت و قدرت او خارج نیست. |
۲. سیاق آیه و مخاطبان کافر
صدر آیه (إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ) بیانگر توکل حضرت هود بر خداوندی است که هم پروردگار او و هم پروردگار کافران است. این توکل، در برابر قومی ابراز میشود که به خدایان خود پایبندند و ایمان به هود را نپذیرفتهاند (ما نَحْنُ بِتارِكِ آلِهَتِنا). ذیل آیه (إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ) با حذف «رَبِّكُمْ»، بر تمایز میان پروردگار هود و خدایان کافران تأکید میورزد. این حذف، بهسان نوری است که تاریکی بتپرستی را از حقیقت توحید جدا میسازد.
|
درنگ: حذف «رَبِّكُمْ» در ذیل آیه، نشانهای از تمایز میان رب حقیقی (الله) و رب کاذب (بتها) است که بر بطلان عقاید کافران تأکید دارد. |
۳. صراط مستقیم و تمایز پروردگار هود
عبارت «إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» بیانگر آن است که پروردگار هود بر صراط مستقیم است، برخلاف خدایان کافران که در مسیر ضلالتاند. این تمایز، بهسان خطی است که راه راست را از کژراههها جدا میکند، و بر حقانیت دعوت هود و بطلان عقاید مشرکان گواهی میدهد. صراط مستقیم، مسیری است که تحت هدایت الهی قرار دارد و کافران از آن محروماند.
۴. نقد تفسیر تکهتکه آیات
تفسیر آیه بهصورت جداگانه و بدون توجه به صدر و ذیل آن، بهسان بریدن شاخهای از درخت تنومند قرآن کریم است که به تحریف معنا میانجامد. قرآن کریم، به تعبیر سَبْعٌ مَثاني (سوره حجر، آیه ۸۷)، دارای ریتمی یکپارچه است که صدر و ذیل آیاتش به هم پیوستهاند. تفسیر «ما مِنْ دابَّةٍ» بدون اتصال به «إِنِّي تَوَكَّلْتُ» و «إِنَّ رَبِّي»، معنای جلالی آیه را مخدوش میسازد.
|
درنگ: یکپارچگی صدر و ذیل آیه، شرط فهم صحیح معنای قرآنی است، و تکهتکه کردن آیات به آلودگی معنا میانجامد. |
بخش دوم: تحلیل مفهومی و عرفانی آیه
۵. معنای «دابة» در نگاه قرآنی و عرفانی
واژه «دابة» در لسان عرفی قرآن کریم به موجودات زنده و متحرک، مانند انسان و حیوان، اشاره دارد. اما در نگاه عرفانی و فلسفی، با توجه به حرکت جوهری، همه هستی متحرک است و دابة شامل تمام موجودات میشود. این تفسیر، بهسان دریچهای است که افق معنای آیه را به احاطه الهی بر کل هستی میگستراند، اما باید با دقت از خلط با معنای ظاهری قرآن کریم پرهیز کرد.
۶. مرجع ضمیر «هُوَ» در آیه
ضمیر «هُوَ» در «هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها» به «الله» در صدر آیه (إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ) بازمیگردد، نه به «رَبِّي وَرَبِّكُمْ». این تبیین، بهسان کلیدی است که قفل ابهام را میگشاید و از خلط میان الله و رب جلوگیری میکند. مرجع ضمیر، الله است، زیرا رب خود به الله ارجاع میشود.
۷. نقد تعمیم دابة به غیرمنقول
برخی شارحان، دابة را به هر موجودی، حتی غیرمنقول مانند سنگ، تعمیم دادهاند و آن را به دلیل حیات و شهود، دابة دانستهاند. این تفسیر، بهسان پلی است که بر پایهای سست بنا شده، زیرا دابة در قرآن کریم به موجودات متحرک اشاره دارد. تعمیم دابة به غیرمنقول یا حتی ذات الهی، با معنای لغوی و قرآنی ناسازگار است، زیرا حرکت، شرط دابة بودن است.
|
درنگ: دابة در قرآن کریم به موجودات متحرک اختصاص دارد، و تعمیم آن به غیرمنقول یا ذات الهی، با معنای قرآنی ناسازگار است. |
۸. نقد استدلال حیات کل موجودات
ادعای برخی شارحان مبنی بر اینکه همه موجودات به دلیل «عند الله صاحب الشهود» و «اهل الوجود» حیاند و دابة تلقی میشوند، فاقد دقت فلسفی است. حیات، شهود و وجود، لزوماً به معنای حرکت (شرط دابة) نیست. خداوند نیز حی و صاحب شهود است، اما دابة نیست، زیرا حرکت در ذات او راه ندارد. این خلط، بهسان آمیختن نور و سایه است که به تاریکی معنا میانجامد.
۹. نقد اصطلاح «اهل الوجود»
اطلاق «اهل الوجود» به موجودات، بهسان پوشاندن ردای وجود حقیقی بر ظهورات است که با وحدت وجود ناسازگار است. در عرفان نظری، وجود حقیقی تنها از آنِ حق است، و موجودات، ظهورات و تعینات او هستند. این خلط، به تحریف مفهوم وجود و ظهور منجر میشود.
|
درنگ: وجود حقیقی مختص حق تعالی است، و اطلاق «اهل الوجود» به موجودات، با مبانی عرفان نظری ناسازگار است. |
۱۰. احاطه الهی و صراط مستقیم
عبارت «آخِذٌ بِناصِيَتِها» به احاطه کامل الهی بر هر جنبنده اشاره دارد، و «إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» نشان میدهد که این احاطه بر اساس صراط مستقیم الهی است. این احاطه، شامل هدایت و ضلالت است، اما حرکت در صراط مستقیم، لزوماً به معنای هدایت همه موجودات نیست.
۱۱. نقد تعمیم صراط مستقیم به همه موجودات
برخی شارحان مدعیاند که همه موجودات به دلیل احاطه الهی بر صراط مستقیماند، اما این ادعا با آیات قرآنی مانند يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً (سوره مریم، آیات ۸۵-۸۶) ناسازگار است که دو مسیر متمایز (هدایت و ضلالت) را نشان میدهد. این آیات، بهسان دو راهی هستند که یکی به سوی رحمان و دیگری به سوی جهنم میرود.
بخش سوم: جنبههای جلالی و جمالی آیه
۱۲. دو جنبه جلالی و جمالی آیه
صدر آیه با تأکید بر «ما مِنْ دابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها» جلوهای جلالی دارد و اقتدار الهی را به نمایش میگذارد، در حالی که ذیل آیه با «إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» جلوهای جمالی است و به هدایت رحمانی اشاره دارد. این دو جنبه، بهسان دو بال پرندهای هستند که در هماهنگی کامل، حقیقت الهی را به پرواز درمیآورند.
|
درنگ: صدر آیه با جلوه جلالی، اقتدار الهی را نشان میدهد، و ذیل آیه با جلوه جمالی، مسیر هدایت رحمانی را متجلی میسازد. |
۱۳. نقد تفسیر «هوية الحق»
برخی شارحان، «هُوَ آخِذٌ» را به «هوية الحق» تفسیر کردهاند. اگر «هوية» به معنای معیت قیومیه یا هويت ساریه (فعل الهی) باشد، این تفسیر پذیرفتنی است، اما اگر به ذات الهی اشاره کند، با معنای آیه ناسازگار است، زیرا آیه بر فعل الهی تأکید دارد، نه ذات.
۱۴. صراط مستقیم جامع و مقام ختمی
صراط مستقیم، بهسان دایرهای است که همه طرق را در بر میگیرد و نقطه پرگار آن، مقام الهی (الله) است. مظهر تام این صراط، پیامبر خاتم (ص) است که بهعنوان مرکز اسمای الهی، هدایت جامع را متجلی میسازد. این تفسیر، نباید با معنای ظاهری آیه خلط شود.
۱۵. نقد تفسیر الفلام صراط
برخی شارحان، الفلام در «الصِّراطِ الْمُسْتَقِيمِ» (سوره فاتحه، آیه ۶) را الفلام عهد دانستهاند، اما این با سیاق سوره فاتحه ناسازگار است. توضیح «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» نشان میدهد که الفلام جنس است، نه عهد، زیرا در غیر این صورت، نیازی به توضیح اضافی نبود.
بخش چهارم: صراط انعامی و ولایت
۱۶. تمایز صراط مستقیم و صراط انعامی
صراط مستقیم، مسیر عام هدایت الهی است، اما صراط انعامی (صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) مختص اولیاء و معصومان است. این تمایز، بهسان جدایی نور خاص از نور عام است که توحید خاص را از توحید عام متمایز میسازد.
|
درنگ: صراط انعامی، مسیر ولایت اولیاء است که از صراط مستقیم عام متمایز بوده و مختص کسانی است که به انعام الهی نائل شدهاند. |
۱۷. صراط انعامی و ولایت حضرت علی (ع)
صراط انعامی، تجلی صراط ولایت حضرت علی (ع) و ائمه معصومین است که در «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» متبلور شده است. عدم ذکر صریح نام حضرت علی (ع) در قرآن کریم، بهسان گوهری است که در صدف حفظ شده تا از تحریف در امان ماند، اما مرجع «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» به ولایت اولیاء الهی روشن است.
۱۸. تمایز «في سبيل الله» و «فينا»
آیه وَالَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا (سوره عنکبوت، آیه ۶۹) با تعبیر «فينا» به ولایت اولیاء اشاره دارد، در حالی که «في سبيل الله» به هدایت عام الهی ارجاع میشود. این تمایز، بهسان تفاوت میان راه اصلی و شاهراه ولایت است که مرتبهای بالاتر را نمایان میسازد.
بخش پنجم: نقدهای تکمیلی و جمعبندی
۱۹. نقد خلط رب کافران با الله
برخی شارحان با حذف «رَبِّكُمْ» در ذیل آیه، رب کافران (بتها) را با الله خلط کردهاند. این خلط، بهسان آمیختن آب زلال با گلآلود است که حقیقت توحید را تیره میسازد. آیه با تأکید بر «رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»، رب هود را از رب کافران متمایز میکند.
۲۰. نقد ادعای صراط مستقیم بودن همه
ادعای برخی شارحان مبنی بر اینکه همه موجودات بر صراط مستقیماند، با آیاتی مانند غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ (سوره فاتحه، آیه ۷) ناسازگار است. وجود مغضوب علیهم و ضالین، بهسان نشانههایی است که مسیرهای ضلالت را از هدایت جدا میسازد.
۲۱. فایده ارسال رسل و انزال کتب
اگر همه بر صراط مستقیم باشند، فایده ارسال رسل و انزال کتب چیست؟ این پرسش، بهسان چراغی است که تاریکی ابهام را روشن میکند. دعوت انبیا، از ضلالت به هدایت (إِلَى الْهادِي مِنَ الْمُضِلِّ) و از ظلم به عدل (إِلَى الْعَدْلِ مِنَ الْجائِرِ) است که حکمت نظری و عملی را در بر میگیرد.
|
درنگ: دعوت انبیا، از ضلالت به هدایت و از ظلم به عدل است که حکمت نظری و عملی را متجلی میسازد. |
۲۲. نقد پاسخ نادرست به فایده دعوت
برخی شارحان، دعوت را به اشتباه «من الهادي إلى المضل» (از هدایت به ضلالت) دانستهاند. این خطا، بهسان وارونه دیدن آینه حقیقت است. دعوت انبیا، به سوی هدایت از ضلالت و به سوی عدل از ظلم است که با تصحیح به «إِلَى الْهادِي مِنَ الْمُضِلِّ» با معنای قرآنی سازگار میشود.
۲۳. تبیین آیات ۸۵-۸۶ سوره مریم
آیات يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً دو مسیر متمایز را نشان میدهند: حشر متقین با جلوه جمالی و مهماننوازی، و سوق مجرمین با جلوه جلالی و شدت. این تفاوت، بهسان دو سوی یک ترازو است که متقین را به سوی رحمان و مجرمین را به سوی جهنم میبرد.
۲۴. نقد پرهیز از آیات جلالی
برخی شارحان از قرائت آیات جلالی، مانند سوق مجرمین به جهنم، پرهیز کردهاند، زیرا با ادعای صراط مستقیم بودن همه ناسازگار است. این پرهیز، بهسان نادیده گرفتن نیمهای از حقیقت قرآنی است که به تحریف معنا میانجامد.
۲۵. نقد تعمیم صراط مستقیم به کل ماشی
ادعای «فَكُلُّ ماشٍ فَعَلى صِراطِ رَبِّ الْمُسْتَقِيمِ» با آیات قرآنی مانند غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ ناسازگار است. این تعمیم، وجود گمراهان و مغضوب علیهم را نفی میکند، در حالی که قرآن کریم صراحتاً به آنها اشاره دارد.
۲۶. نقد خلط عرفان و قرآن
خلط مفاهیم عرفانی (مانند مظهر بودن موجودات) با زبان قرآن کریم، بهسان آمیختن دو زبان متمایز است که به تحریف هر دو میانجامد. در عرفان، همه موجودات مظهر اسمای الهیاند، اما در قرآن کریم، مسیرهای هدایت و ضلالت متمایزند.
|
درنگ: عرفان و قرآن کریم هر یک زبان خاص خود را دارند، و خلط این دو به تحریف معنای هر دو منجر میشود. |
۲۷. جمعبندی عرفانی و قرآنی
در نگاه عرفانی، همه موجودات تحت مشیت الهیاند، اما در قرآن کریم، مسیرهای هدایت و ضلالت متمایزند. صراط مستقیم، مسیر ربوبی حق است، اما همه به انعام آن نائل نمیشوند. این تبیین، بهسان پلی است که تعارض ظاهری میان عرفان و قرآن را رفع میکند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با تأمل در آیه ۵۶ سوره هود، ابعاد جلالی و جمالی آن را در چارچوب عرفان نظری و فصوص الحکم ابنعربی تبیین کرد. تحلیلها نشان داد که آیه، با لحنی جلالی، اقتدار الهی را بر همه جنبندگان متجلی میسازد و با جلوهای جمالی، صراط مستقیم ربوبی را به تصویر میکشد. نقدهای مطرحشده بر برخی تفاسیر، بر خلط مفاهیم قرآنی و عرفانی، تعمیم نادرست صراط مستقیم به همه موجودات، و نادیده گرفتن آیات جلالی متمرکز بود. تمایز میان صراط مستقیم عام و صراط انعامی خاص، و تأکید بر ولایت اولیاء بهعنوان مظهر صراط انعامی، از دستاوردهای این شرح است. این متن، با نگاهی عمیق و روشمند، میتواند مبنای تحقیقات گستردهتر در حوزه عرفان نظری و تفسیر قرآنی قرار گیرد.
|
با نظارت صادق خادمی |