متن درس
تحلیل و تبیین فصوص الحکم: نقد عرفانی و فلسفی علم رجلی و علم فوقانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۵۷۳)
دیباچه
کتاب فصوص الحکم، اثر شیخ محیالدین ابنعربی، یکی از برجستهترین آثار عرفان نظری است که به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی در چارچوب وحدت وجود و معرفت الهی میپردازد. با این حال، پیچیدگیهای زبانی، تمثیلات رمزآلود، و تفاسیر بعضاً ناسازگار شارحان، این اثر را به متنی چالشبرانگیز تبدیل کرده که نیازمند بازخوانی انتقادی و علمی است. درسگفتار شماره ۵۷۳ استاد فرزانه قدسسره، با تمرکز بر مفاهیم علم رجلی و علم فوقانی، به نقد عبارات و معانی فصوص الحکم و شروح آن پرداخته و با استناد به عقل، قرآن کریم، و روایات، به پالایش عرفان از خرافات و انحرافات میپردازد. این نوشتار، با تکیه بر محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، به زبانی علمی و فاخر بازنویسی شده و با تمثیلات و استعارات معنوی آراسته گشته تا راهنمایی روشنگر برای پژوهشگران عرفان و فلسفه اسلامی باشد. متن حاضر، با ساختاری منظم و دانشگاهی، تمامی جزییات درسگفتار را حفظ کرده و با افزودن توضیحات تکمیلی، به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی میپردازد.
بخش یکم: نقد کلی فصوص الحکم و ضرورت بازخوانی انتقادی
اشکالات لفظی و معنایی متن و شروح
فصوص الحکم، به دلیل پیچیدگیهای زبانی و رمزآلود بودن عبارات ابنعربی، از منظر لفظی و معنایی با اشکالات متعددی مواجه است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این پیچیدگیها، همراه با تفسیرهای نادرست شارحان، به سوءتفاهم و انحرافات عقیدتی منجر شده است. مانند کتابی که صفحاتش در هم پیچیده و نیازمند بازخوانی دقیق است، فصوص الحکم نیز باید با نگاهی نقادانه بازخوانی شود تا معانی اصیل آن از تحریف مصون بماند.
درنگ: فصوص الحکم، به دلیل پیچیدگیهای لفظی و معنایی و تفسیرهای نادرست شارحان، نیازمند بازخوانی انتقادی و علمی است.
اهمیت موضوع و ریشه قرآنی
با وجود اشکالات، فصوص الحکم از اهمیتی بسزا برخوردار است، زیرا به تبیین رابطه انسان با حقتعالی و راههای معرفت الهی میپردازد. این اثر، ریشه در آیات قرآنی دارد و به مباحثی چون شهود و معرفت الهی پرداخته که در عرفان نظری جایگاهی بنیادین دارند. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به آیه وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا (مریم: ۸۶؛ و گنهکاران را گروهگروه به سوی جهنم میرانیم)، تأکید دارند که تفسیر تمثیلی ابنعربی از این آیه نیازمند بررسی دقیق است تا از انحرافات جلوگیری شود.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با نقد اشکالات لفظی و معنایی فصوص الحکم و تأکید بر اهمیت قرآنی آن، بر ضرورت بازخوانی انتقادی این اثر تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل کتاب درهمپیچیده، عرفان را به سوی شناختی دقیق و پالایششده هدایت میکنند.
بخش دوم: تبیین علم رجلی و علم فوقانی
معانی سهگانه علم رجلی و فوقانی
استاد فرزانه قدسسره، علم رجلی و علم فوقانی را در سه معنا تبیین میکنند: نخست، علم رجلی بهعنوان علم جزئی و تجربی در برابر علم فوقانی بهعنوان علم کلی و تعقلی؛ دوم، علم رجلی بهعنوان علم کلی و مفهومی در برابر علم فوقانی بهعنوان عرفان و معرفت جزئی حقیقی؛ و سوم، علم رجلی بهعنوان علم محبین و سالکین در برابر علم فوقانی بهعنوان علم محبوبین که بیزحمت به معرفت الهی میرسند. این تقسیمبندی، مانند نردبانی است که هر پلهاش به سوی مرتبهای از معرفت هدایت میکند.
درنگ: علم رجلی و فوقانی در سه معنا تبیین شده: تجربی در برابر تعقلی، مفهومی در برابر عرفانی، و معرفت محبین در برابر معرفت محبوبین.
تکثرگرایی معرفتی و رد انحصار
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این سه معنا منحصر نیستند و هر یک، بسته به زاویه دید، معتبرند. این دیدگاه، به تکثرگرایی معرفتی در عرفان اشاره دارد که در آن، معانی مختلف یک مفهوم میتوانند همزمان معتبر باشند، مشروط بر سازگاری با مبانی دینی. مانند آینهای که هر زاویهاش چهرهای متفاوت از حقیقت را نشان میدهد، این معانی گوناگون به غنای معرفت عرفانی میافزایند.
تقسیمبندی علوم به شش قسم
علوم در این چارچوب به شش قسم تقسیم میشوند: رجلی و فوقانی، شامل جزئی، کلی، معرفتی، محبی، و محبوبی. این تقسیمبندی، تلاشی است برای نظاممند کردن معرفت در عرفان و فلسفه، که هر قسم به سطح خاصی از شناخت اشاره دارد. مانند باغی که هر بخش آن میوهای متفاوت میدهد، این اقسام، مراتب گوناگون معرفت را نشان میدهند.
مراد ابنعربی از علم رجلی و فوقانی
ابنعربی علم رجلی را به علوم فلسفی و علم فوقانی را به عرفان مرتبط میداند. این تمایز، برتری معرفت عرفانی بر فلسفه را در نزد او نشان میدهد. فلسفه به درک مفاهیم کلی محدود است، در حالی که عرفان به شهود حقایق الهی میرسد. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را با نقدهای ابنعربی به فلسفه مشائی در فتوحات مکیه همراستا میدانند. مانند پرندهای که در قفس مفاهیم فلسفی محبوس است، عرفان بالهای شهود را میگشاید و به سوی حقیقت پرواز میکند.
درنگ: ابنعربی علم رجلی را به فلسفه و علم فوقانی را به عرفان مرتبط میداند، که نشاندهنده برتری معرفت شهودی بر معرفت عقلی است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین معانی سهگانه علم رجلی و فوقانی و تقسیمبندی علوم به شش قسم، به نظاممندی معرفت در عرفان و فلسفه میپردازد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل نردبان و باغ، این مفاهیم را به شکلی روشن و منسجم ارائه میکنند و بر اهمیت تکثرگرایی معرفتی تأکید دارند.
بخش سوم: نقد تفاسیر قرآنی ابنعربی
تفسیر آیه لِآكِلٍ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ
ابنعربی در تفسیر آیه لِآكِلٍ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ (مائده: ۶۶؛ برای خورندگان [از نعمتهای الهی] از بالای سرشان و از زیر پاهایشان)، بخش «من فوقهم» (عرفان) را حذف کرده و تنها به «من تحت ارجلهم» (فلسفه) اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره این انتخاب را نشانه تأکید ابنعربی بر نقد فلسفه میدانند، که به نظر او، قادر به شهود الهی نیست. مانند باغبانی که شاخههای اصلی را هرس کند و تنها شاخههای فرعی را نگه دارد، این تفسیر بخشی از حقیقت را نادیده میگیرد.
درنگ: ابنعربی با حذف «من فوقهم» در تفسیر آیه مائده، بر محدودیتهای فلسفه در برابر عرفان تأکید دارد.
نقد خطای شارح در تفسیر عرفان بهعنوان علم رجلی
شارح فصوص الحکم، به اشتباه عرفان را علم رجلی گرفته و جایگاه آن را تنزل داده است. استاد فرزانه قدسسره این خطا را ناشی از عدم درک تمایز میان علم رجلی (فلسفه) و علم فوقانی (عرفان) میدانند. مانند ستارهشناسی که ستارگان را با سنگهای زمینی اشتباه بگیرد، این تفسیر عرفان را از حقیقت متعالی آن دور کرده است.
تفسیر آیه وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا
ابنعربی در تفسیر آیه وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا (مریم: ۸۶؛ و گنهکاران را گروهگروه به سوی جهنم میرانیم)، معتقد است که سائق، حقتعالی است و مجرمین در جهنم به قرب الهی میرسند. او عذاب جهنم را توهمی و موقتی میداند. استاد فرزانه قدسسره این تفسیر را مغایر با آیات قرآنی، مانند خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا (نساء: ۱۶۹؛ جاودانه در آن خواهند ماند)، میدانند و آن را خرافه میشمارند.
درنگ: تفسیر ابنعربی از آیه مریم مبنی بر توهمی بودن عذاب جهنم و قرب مجرمین به خدا، با آیات قرآنی ناسازگار است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد تفاسیر قرآنی ابنعربی و شارحان، بر ناسازگاری برخی دیدگاهها با آیات قرآن کریم تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل باغبان و ستارهشناس، عرفان را از تفاسیر نادرست پالایش کرده و بر اهمیت پایبندی به قرآن کریم تأکید میکنند.
بخش چهارم: نقد جبرگرایی و معاد روحانی
نقد دیدگاه جبری ابنعربی
ابنعربی به جبر اعتقاد داشته و عذاب جهنم را موقتی و توهمی میداند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با استناد به آیات قرآنی و روایات، از جمله کلام امام صادق (ع) که کسانی را که عذاب جهنم را موقتی میدانند نکوهش کردهاند، رد میکنند. مانند راهنمایی که مسافران را به سوی پرتگاه هدایت کند، این دیدگاه به گمراهی عقیدتی منجر میشود.
درنگ: دیدگاه جبری ابنعربی و توهمی دانستن عذاب جهنم، با آیات قرآنی و روایات ناسازگار است.
نقد معاد روحانی و انکار خلود عذاب
ابنعربی و برخی دیگر، مانند صدرالمتألهین، معاد روحانی را مطرح کرده و خلود عذاب را انکار کردهاند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با استناد به آیاتی مانند خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا (نساء: ۱۶۹؛ جاودانه در آن خواهند ماند) باطل میدانند. مانند بنایی که بر پایهای سست ساخته شود، این تفسیر فاقد استحکام قرآنی است.
نقد تفسیر مجرمین به مؤمنین
ابنعربی در تفسیر آیه وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا (مریم: ۸۶)، مجرمین را به مؤمنین تفسیر کرده و معتقد است که مؤمنین در دنیا به دلیل سختیها مجرماند و در جهنم به قرب الهی میرسند. استاد فرزانه قدسسره این تفسیر را به دلیل ناسازگاری با معنای قرآنی مجرمین، که به گنهکاران اشاره دارد (وَالْمُجْرِمُونَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنُونَ فِي الْأَصْفَادِ، ابراهیم: ۴۹؛ و گنهکاران در آن روز در زنجیرها بستهاند)، باطل میدانند.
درنگ: تفسیر مجرمین به مؤمنین، به دلیل تعارض با معنای قرآنی، باطل است.
نقد تفسیر اولیا به مشرکین و کافرین
ابنعربی در فتوحات مکیه، مشرکین، کافرین، و منافقین را از اولیای خدا دانسته است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را خرافه و مغایر با آیاتی مانند إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ (یونس: ۶۲؛ همانا اولیای خدا) میدانند که اولیا را به مؤمنان اختصاص داده است. مانند باغی که علفهای هرز آن را از میوههای اصیل محروم کند، این تفسیر عرفان را از اصالت خود تهی میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد جبرگرایی، معاد روحانی، و تفسیرهای نادرست ابنعربی از مجرمین و اولیا، بر ناسازگاری این دیدگاهها با قرآن کریم و روایات تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل راهنما و باغ، عرفان را به سوی شناختی قرآنی و اصیل هدایت میکنند.
بخش پنجم: نقد خرافات و ضرورت تصحیح متون عرفانی
نقد دعای ابنعربی برای مشرکین و مطربین
ابنعربی برای مشرکین، مطربین، و مجرمین دعا کرده و آنها را بر مؤمنین مقدم دانسته است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با آیاتی مانند إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (بقره: ۸۲؛ همانا کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند) ناسازگار میدانند و آن را انحرافی عقیدتی میشمارند. مانند چشمهای که آب زلالش با گلآلودگی آمیخته شود، این دیدگاه عرفان را از خلوص خود دور میکند.
درنگ: دعای ابنعربی برای مشرکین و مطربین و مقدم دانستن آنها بر مؤمنین، با مبانی قرآنی ناسازگار است.
نقد تفسیر جهنم بهعنوان جایگاه اولیا
شارح فصوص الحکم، جهنم را جایگاه اولیای خدا و مؤمنین دانسته است. استاد فرزانه قدسسره این تفسیر را با استناد به آیاتی مانند إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا (فرقان: ۶۶؛ همانا آن [جهنم] بد جایگاهی است) باطل میدانند، زیرا جهنم در قرآن کریم مکان عذاب است، نه قرب الهی.
ضرورت تصحیح متون عرفانی
خواندن فصوص الحکم به شیوه کنونی، به دلیل وجود خرافات و تفاسیر نادرست، گمراهکننده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تصحیح و تنقیح این متون، وظیفه عالمان دینی است تا عرفان از انحرافات مصون بماند. مانند باغبانی که علفهای هرز را از باغ معرفت بزداید، این تصحیح برای حفظ اصالت عرفان ضروری است.
درنگ: تصحیح و تنقیح متون عرفانی، برای جلوگیری از گمراهی و حفظ اصالت عرفان، ضروری است.
نقد احساساتگرایی در تفاسیر
برخی تفاسیر ابنعربی و دیگران، ناشی از دلرحمی و احساساتگرایی است که عدالت و حکمت الهی را نادیده میگیرد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه شَدِيدُ الْعِقَابِ (رعد: ۶؛ سختکیفر است)، تأکید دارند که خدا، علاوه بر رحمت، قاصم الجبارین و عادل است. مانند پادشاهی که با رحمت و عدالت توأمان فرمان میراند، خدا نیز نظام حکمت و عدالت را حفظ میکند.
تأکید بر نقد علمی کلمات
هدف از نقد فصوص الحکم، محاکمه افراد نیست، بلکه اصلاح علمی کلمات و معانی است. استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را با روش علمی در فلسفه و عرفان همراستا میدانند که بر استدلال و برهان استوار است. مانند جراحی که زخم را با دقت درمان میکند، این نقد به اصلاح معرفتی میپردازد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد خرافات و احساساتگرایی در تفاسیر ابنعربی و شارحان، بر ضرورت تصحیح متون عرفانی تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل چشمه و باغبان، عرفان را به سوی پالایش از انحرافات و بازگشت به اصالت قرآنی هدایت میکنند.
بخش ششم: تبیین عرفان و فلسفه در چارچوب قرآنی
تفسیر آیه مِنْهُ عَذْبٌ فُرَاتٌ وَمِنْهُ مِلْحٌ أُجَاجٌ
ابنعربی در تفسیر آیه مِنْهُ عَذْبٌ فُرَاتٌ وَمِنْهُ مِلْحٌ أُجَاجٌ (فرقان: ۵۳؛ از آن [آب] گوارا و شیرین است و از آن شور و تلخ)، «عذب فرات» را به عرفان و «ملح اجاج» را به فلسفه تفسیر کرده است. استاد فرزانه قدسسره این تفسیر را تمثیلی میدانند که فلسفه را به دلیل محدودیتهایش نازلتر از عرفان قرار میدهد. مانند دو چشمه که یکی زلال و دیگری شور است، عرفان به سوی حقیقت هدایت میکند، در حالی که فلسفه در مفاهیم کلی محصور میماند.
درنگ: ابنعربی «عذب فرات» را به عرفان و «ملح اجاج» را به فلسفه تفسیر کرده، که بر برتری معرفت عرفانی تأکید دارد.
نقد اصطلاح «فن خاص» برای عرفان
ابنعربی عرفان را «فن خاص» نامیده، اما استاد فرزانه قدسسره این اصطلاح را نادرست میدانند، زیرا عرفان حقیقت و معرفت متعالی است، نه فن. مانند نوری که حقیقت را آشکار میکند، عرفان شهود و روایت حق است، نه مهارتی زمینی.
ذوق و اکل در عرفان
ذوق، مرحله آغازین عرفان است که به چشیدن حقایق اشاره دارد، اما اولیای خدا به اکل و تغذیه از حقایق الهی میرسند. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه لِآكِلٍ مِنْ فَوْقِهِمْ (مائده: ۶۶)، تأکید دارند که اکل، قوت قلب عارف است و فراتر از ذوق است. مانند کشاورزی که از چشیدن میوه به پرورش و بهرهمندی کامل از آن میرسد، عارف نیز از ذوق به اکل حقایق الهی ارتقا مییابد.
درنگ: ذوق ابتدای عرفان است، اما اکل حقایق الهی، مرحله متعالی عرفان و قوت قلب اولیای خداست.
نقد تفسیر سوق مجرمین
ابنعربی در تفسیر وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا (مریم: ۸۶)، معتقد است که سائق، حقتعالی است و مجرمین به واسطه «ریح دبور» (باد خشک و سوزان) به جهنم سوق داده میشوند، اما این جهنم توهمی است و به قرب الهی منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره این تفسیر را به دلیل ناسازگاری با معنای قرآنی و لغوی «جهنم» و «مجرمین» رد میکنند. مانند راهنمایی که مسیر را به اشتباه نشان دهد، این تفسیر عرفان را از حقیقت قرآنی دور میکند.
نقد اطلاق مقام به مجرمین
ابنعربی مجرمین را دارای مقام میداند که به واسطه «ریح دبور» به جهنم سوق داده میشوند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که مجرمین، به دلیل قرار گرفتن در «درک اسفل» (پایینترین مرتبه آتش)، فاقد مقاماند، زیرا مقام به ثبات و تعالی اشاره دارد، نه سقوط. مانند مسافری که به جای صعود به قله، در درهای تاریک فرومیافتد، مجرمین فاقد مقاماند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تبیین رابطه عرفان و فلسفه در چارچوب قرآنی و نقد تفاسیر نادرست ابنعربی، بر اهمیت پایبندی به معانی قرآنی تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل چشمه و کشاورز، عرفان را به سوی شناختی متعالی و پالایششده هدایت میکنند.
بخش هفتم: ضرورت بازنگری عرفان در حوزههای علمی
نقد تأثیر خرافات بر عرفان
دیدگاههای خرافی ابنعربی، مانند توهمی بودن جهنم و قرب مجرمین به خدا، عرفان را از اصالت خود دور کرده و به گمراهی منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره معتقدند که این خرافات، به دلیل فقدان مبنای عقلی و نقلی، عرفان را در نزد عقلای عالم بیاعتبار کرده است. مانند آتشی که به جای روشنایی، دود و تاریکی پراکنده میکند، این دیدگاهها عرفان را از حقیقت خود تهی ساختهاند.
درنگ: خرافات ابنعربی، مانند توهمی بودن جهنم، عرفان را از اصالت خود دور کرده و نیازمند پالایش است.
نقش علم دینی در پالایش عرفان
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم دینی، با تکیه بر قرآن کریم و روایات، باید عرفان را از خرافات پالایش کند. این وظیفه، نیازمند مطالعه عمیق و نقد علمی متون عرفانی است تا معرفتی اصیل و قرآنی ارائه شود. مانند چشمهای که از سنگلاخهای گمراهی پاک شود، علم دینی عرفان را به سوی زلالی هدایت میکند.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با تأکید بر تأثیر خرافات بر عرفان و ضرورت پالایش آن توسط علم دینی، راه را برای بازنگری متون عرفانی هموار میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل آتش و چشمه، عرفان را به سوی اصالت و پویایی هدایت میکنند.
نتیجهگیری نهایی
تحلیل و تبیین فصوص الحکم در درسگفتار شماره ۵۷۳، با نقد عبارات و معانی ابنعربی و شارحان، عرفان را به سوی شناختی قرآنی، عقلانی، و اصیل هدایت میکند. استاد فرزانه قدسسره، با تبیین علم رجلی و فوقانی، نقد جبرگرایی، معاد روحانی، و تفاسیر نادرست قرآنی، بر ضرورت پالایش عرفان از خرافات تأکید دارند. این نوشتار، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، مانند خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا (نساء: ۱۶۹)، و با تمثیلات فاخر، عرفان را از انحرافات مصون داشته و به سوی معرفتی نورانی هدایت میکند. مانند نوری که در تاریکی خرافات میدرخشد، این تبیین راه را برای پژوهشگران عرفان و فلسفه اسلامی روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی