در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 625

متن درس

 

شرح فصوص‌الحکم: حکمت قلبیه در کلام شعیبیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۲۵)

مقدمه

این نوشتار، شرحی عمیق و نظام‌مند از فصوص‌الحکم ابن‌عربی است که به تبیین حکمت قلبیه در نسبت با مقام حضرت شعیب علیه‌السلام می‌پردازد. قلب، به عنوان کانون شهود و تحول در عرفان اسلامی، در این شرح به مثابه ظرفی معرفی شده که ظرفیت دریافت فیض اسماء و صفات الهی را داراست. این متن، با تمرکز بر رابطه قلب عارف با رحمت رحیمیه و شریعت شعیب، به کاوش در مفاهیم عرفانی و الهیاتی پرداخته و با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، روایات، و تمثیلات فاخر، معارف توحیدی را با زبانی روشن و علمی برای مخاطبان آشنا با عرفان و فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد. ساختار این کتاب، با تقسیم‌بندی موضوعی و تبیین نکات کلیدی، به گونه‌ای طراحی شده که هم جنبه آموزشی داشته باشد و هم زمینه‌ساز تأملات عمیق عرفانی گردد. استعارات و تلویحات، چونان چراغ‌هایی در مسیر معرفت، راه را برای فهم حقیقت قلب و نسبت آن با شریعت شعیب هموار می‌سازند.

بخش نخست: قلب و مقام شعیب

ویژگی‌های قلب و پیوند آن با شریعت شعیب

قلب در عرفان اسلامی، به دلیل کثرت شعب و نتایج، به عنوان مرکز تحول و گستردگی معرفی شده است. این ویژگی، با مقام حضرت شعیب علیه‌السلام پیوندی عمیق دارد، زیرا شریعت وی، به دلیل سعه در احکام، مراودات، و نتایج، به قلب نسبت داده شده است. شریعت شعیب، چونان پیش‌درآمدی برای شریعت مدون و گسترده موسوی، در قرآن کریم با تأکید بر عدالت در معاملات و احکام، مانند آیه وَإِلَىٰ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ (هود: ۸۴؛ و به سوی مدین، برادرشان شعیب را [فرستادیم]. گفت: ای قوم من، خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید و پیمانه و ترازو را کم نکنید)، برجسته شده است. این آیه، بر قیام شعیب به عدل تأکید دارد که با ظرفیت قلب عارف در دریافت معانی کلی و جزئی هم‌خوانی دارد.

قلب، به مثابه آینه‌ای است که هم حقایق سماوی را منعکس می‌کند و هم جزئیات عالم خلق را در خود جای می‌دهد. شریعت شعیب، با تأکید بر عدالت در کیل و میزان، چونان نوری است که این آینه را صیقل می‌دهد و آن را برای دریافت فیض الهی آماده می‌سازد. این پیوند، نشان‌دهنده آن است که قلب عارف، به دلیل سعه وجودی، قادر به شهود حقایق کلی و جزئی است و شریعت شعیب، به عنوان مقدمه‌ای برای شریعت موسوی، این ظرفیت را در بُعد عملی متجلی می‌سازد.

درنگ: قلب، به دلیل کثرت شعب و نتایج، با شریعت شعیب علیه‌السلام که مبتنی بر عدالت و سعه در احکام است، تطبیق داده شده و به مثابه پیش‌درآمدی برای شریعت موسوی تلقی می‌شود.

سعه احکام و نتایج در شریعت شعیب

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که شریعت شعیب، در مقایسه با شریعت انبیای پیشین مانند یعقوب و یوسف علیهما‌السلام، از سعه بیشتری در احکام برخوردار است. این سعه، در مراودات، اولاد، و نتایج شریعت شعیب آشکار است و او را به مقام قلب نسبت داده است. قرآن کریم، در آیاتی چون وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ (هود: ۸۴؛ پیمانه و ترازو را کم نکنید، همانا من شما را در نعمت می‌بینم)، بر این سعه و تأکید بر عدالت در معاملات دلالت دارد. این ویژگی‌ها، قلب را به عنوان ظرف تحول و گستردگی معرفی می‌کنند که قادر است معانی کلی سماوی و جزئیات زمینی را در خود جمع آورد.

تحقق مقام قلب در شعیب

حضرت شعیب علیه‌السلام، به دلیل تحقق مقام قلب، به عنوان شخصیتی معرفی شده که نه تنها متلبس به کمالات است، بلکه متحقق به مقام قلب است. این تحقق، به معنای دریافت شهودات کلی و جزئی و تخلق به اخلاق الهی است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «متحققاً بمقام القلب، مشاهداً للمعانی الکلیه و الجزئیه، متخلقاً بالاخلاق الإلهیه، قائماً بالعدل». این عبارت، چونان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید و نشان می‌دهد که شعیب، با قیام به عدل و دریافت معانی سماوی و زمینی، به مقام قلب رسیده است. عدل الهی، که سبب وجود عالم است، در شریعت شعیب متجلی شده و قلب عارف را به مثابه ظرفی برای این عدل معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین ویژگی‌های قلب و پیوند آن با شریعت شعیب، نشان می‌دهد که قلب، به دلیل سعه و ظرفیت، قادر به دریافت معانی کلی و جزئی است. شریعت شعیب، با تأکید بر عدالت در کیل و میزان، چونان پلی است که قلب را به شریعت موسوی پیوند می‌دهد. تحقق مقام قلب در شعیب، این پیامبر را به عنوان مظهر عدل الهی و ظرف شهودات معرفی می‌کند که راه را برای فهم عمیق‌تر حکمت قلبیه هموار می‌سازد.

بخش دوم: قلب عارف و رحمت رحیمیه

قلب خاص و رحمت رحیمیه

قلب خاص عارف، که از رحمت رحیمیه الهی سرچشمه می‌گیرد، به عنوان ظرفی برای تجلی اسماء ذاتی معرفی شده است. برخلاف قلب عام، که مظهر رحمانیت و شامل همه موجودات، حتی سنگ، است، قلب خاص مختص مؤمنان و عارفان است که از فیض رحیمیت برخوردارند. قرآن کریم در آیه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ (فاتحه: ۱؛ به نام خداوند بخشنده مهربان)، تمایز میان رحمانیت (صفت عام) و رحیمیت (صفت خاص) را نشان می‌دهد. قلب عارف، به دلیل ظرفیت ویژه‌اش، مظهر رحیمیت است و قادر به دریافت فیض اسماء ذاتی است.

درنگ: قلب خاص عارف، مظهر رحمت رحیمیه است و به دلیل ظرفیت ویژه‌اش، قادر به دریافت فیض اسماء ذاتی الهی است، برخلاف قلب عام که مظهر رحمانیت است.

نقد ادعای گستردگی قلب عارف

استاد فرزانه قدس‌سره، ادعای برخی عرفا مبنی بر اینکه قلب عارف از رحمت رحیمیه گسترده‌تر است را مورد نقد قرار می‌دهند. این ادعا، با اصول عرفانی و الهیاتی ناسازگار است، زیرا هیچ مظهری نمی‌تواند از مُظهر خود (اسماء و صفات الهی) اوسع باشد. قلب عارف، به عنوان معلول رحمت الهی، نمی‌تواند از علت خود فراتر رود. این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های توهم را می‌درد و حقیقت رابطه مُظهر و مظهر را آشکار می‌سازد. استاد فرزانه تأکید دارند که عرفان، مانند سایر علوم، نیازمند قانون‌مندی است و ادعاهای بدون پشتوانه منطقی، چونان خانه‌ای بی‌بنیان، فرو می‌ریزد.

وحدت اسماء و صفات الهی

اسماء و صفات الهی، عین ذات پروردگار هستند و هیچ‌گونه تبعض، تعدد، یا انفکاکی در آنها وجود ندارد. برخلاف صفات بشری، که متکثر و متمایزند (مانند شاعر بودن و کاتب نبودن)، اسماء الهی مانند رحمان و رحیم، عین یکدیگر و عین ذات‌اند. قرآن کریم در آیه وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا (اعراف: ۱۸۰؛ و برای خدا نام‌های نیکوست، پس او را به آنها بخوانید) بر این وحدت تأکید دارد. این وحدت، هرگونه دوگانگی یا تقابل میان صفات، مانند رحیمیت و جباریت، را نفی می‌کند. رحیمیت، با جباریت متحد است و هر دو صفت، چونان جویبارهایی هستند که از یک سرچشمه الهی جاری می‌شوند.

رابطه مُظهر و مظهر

هیچ مظهری نمی‌تواند از مُظهر خود اوسع باشد، زیرا مظهر همواره در مرتبه‌ای فروتر از مُظهر قرار دارد. قلب عارف، هرچند ظرف تجلیات الهی است، اما محدود به ظرفیت مظهریت خود است. این اصل، با منطق فلسفی نیز سازگار است که معلول نمی‌تواند از علت خود فراتر باشد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ادعای برتری قلب عارف بر رحمت رحیمیه، به دلیل نقض این رابطه علّی، نادرست است. این تبیین، چونان نوری است که تاریکی‌های سوء‌فهم را می‌زداید و راه را برای فهم صحیح عرفانی هموار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین قلب خاص عارف و رابطه آن با رحمت رحیمیه، بر ظرفیت ویژه این قلب در دریافت فیض اسماء ذاتی تأکید دارد. نقد ادعای گستردگی قلب عارف نسبت به رحمت الهی، نشان‌دهنده ضرورت قانون‌مندی در عرفان است. وحدت اسماء و صفات الهی و رابطه مُظهر و مظهر، بنیان‌های این تبیین را استوار می‌سازند و قلب عارف را به عنوان ظرفی برای تجلیات الهی، نه احاطه بر ذات، معرفی می‌کنند.

بخش سوم: قلب عارف و اسم اعظم

مظهریت قلب عارف و اسم اعظم

قلب عارف، به عنوان مظهر تام اسماء الهی، قادر به دریافت فیض همه اسماء حسنی است، اما نه در مرتبه احاطه بر ذات یا صفات الهی. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که انسان کامل یا معصوم، مظهر اسم اعظم است، اما نه به معنای مُظهر بودن. این مفهوم، با حدیث قدسی «ما وسعنی ارضی و لا سمائی ولکن وسعنی قلب عبدی المؤمن» (زمین و آسمانم مرا در خود جای ندادند، اما قلب بنده مؤمنم مرا در خود جای داد) مرتبط است. این حدیث، به ظرفیت قلب مؤمن برای دریافت تجلیات الهی اشاره دارد، نه برتری آن بر ذات یا صفات الهی. قلب عارف، چونان آیینه‌ای است که نور اسماء الهی را منعکس می‌کند، اما خود منبع نور نیست.

درنگ: قلب عارف، مظهر تام اسماء الهی است، اما نه در مرتبه احاطه بر ذات یا صفات الهی، بلکه به عنوان ظرفی برای دریافت تجلیات الهی.

نقد سوء‌فهم در عرفان

استاد فرزانه قدس‌سره، برخی ادعاهای عرفانی، مانند برتری قلب عارف بر رحمت الهی، را به دلیل فقدان انضباط علمی نقد می‌کنند. عرفان، مانند سایر علوم، نیازمند قانون‌مندی است و ادعاهای بدون پشتوانه منطقی و الهیاتی، چونان بادهایی هستند که در برابر صخره‌های حقیقت پراکنده می‌شوند. این نقد، بر اهمیت انضباط علمی در عرفان تأکید دارد و نشان می‌دهد که هر ادعایی باید با اصول الهیاتی و فلسفی سازگار باشد.

تبیین حدیث قدسی و ظرفیت قلب مؤمن

حدیث قدسی «ما وسعنی ارضی و لا سمائی ولکن وسعنی قلب عبدی المؤمن» به ظرفیت قلب مؤمن برای دریافت تجلیات الهی اشاره دارد، نه به برتری آن بر ذات الهی. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این حدیث، قلب مؤمن را به عنوان ظرفی برای ظهورات الهی معرفی می‌کند، نه به معنای احاطه بر ذات یا صفات. این قلب، چونان دریایی است که امواج فیض الهی را در خود جای می‌دهد، اما خود از سرچشمه فیض مستقل نیست. این تبیین، سوء‌فهم‌هایی را که قلب را بزرگ‌تر از خدا یا رحمت او می‌دانند، رد می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین مظهریت قلب عارف در برابر اسم اعظم، بر ظرفیت این قلب برای دریافت فیض اسماء الهی تأکید دارد. نقد سوء‌فهم‌های عرفانی و تبیین حدیث قدسی، نشان‌دهنده ضرورت انضباط علمی در عرفان است. قلب عارف، به عنوان مظهر تام، ظرفی برای تجلیات الهی است، اما هرگز از مُظهر خود فراتر نمی‌رود.

بخش چهارم: قلب، عدل الهی و شکر نعمت

قلب و قیام به عدل

حضرت شعیب علیه‌السلام، به دلیل قیام به عدل و ایفای حقوق در کیل و میزان، به عنوان مظهر عدل الهی معرفی شده است. قرآن کریم در آیه وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ ۖ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا (انعام: ۱۵۲؛ پیمانه و ترازو را به عدالت پر کنید و هیچ‌کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی‌کنیم) بر این عدل تأکید دارد. قلب عارف، به دلیل ظرفیت دریافت معانی کلی و جزئی و تخلق به اخلاق الهی، با این مقام هم‌خوانی دارد. عدل الهی، چونان ستونی است که عالم خلقت بر آن استوار است و شریعت شعیب، این عدل را در بُعد عملی متجلی می‌سازد.

درنگ: عدل الهی، سبب وجود عالم است و شریعت شعیب، با تأکید بر عدالت در کیل و میزان، این صفت را متجلی می‌سازد که با ظرفیت قلب عارف هم‌خوانی دارد.

شکر نعمت و یادآوری گذشته

استاد فرزانه قدس‌سره، به اهمیت شکر نعمات الهی و یادآوری سختی‌های گذشته اشاره می‌کنند. قلب عارف، به دلیل ظرفیت دریافت فیض الهی، باید در شکر نعمت و حفظ تواضع پیشگام باشد. این یادآوری، چونان نسیمی است که غبار کفران نعمت را از دل می‌زداید و راه را برای سلوک عرفانی هموار می‌سازد. اشاره به مبارزات عالمان دینی در گذشته، بر بُعد اجتماعی و تاریخی عرفان تأکید دارد و قلب عارف را نه تنها در مقام شهود، بلکه در مقام عمل و شکر نعمت فعال می‌سازد.

قلب عام و قلب خاص

قلب عام، مظهر صفت رحمانیت است و شامل همه موجودات، حتی سنگ، می‌شود که از فیض عام الهی بهره‌مندند. اما قلب خاص، مختص عارفان و مؤمنان است که از رحمت رحیمیه برخوردارند. قرآن کریم در آیه الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ (طه: ۵؛ بخشنده بر عرش استیلا یافت) بر شمول عام رحمانیت تأکید دارد. قلب خاص، به دلیل روشن شدن موتور ربوبیت، انسان را از مرتبه عادی به مرتبه عرفانی ارتقا می‌دهد و ظرف تجلیات خاصه الهی می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین پیوند قلب عارف با عدل الهی و شریعت شعیب، بر اهمیت قیام به عدالت و شکر نعمت تأکید دارد. تمایز میان قلب عام و خاص، نقش قلب عارف را به عنوان ظرف فیض رحیمیه برجسته می‌سازد. یادآوری گذشته و شکر نعمت، بُعد عملی و اجتماعی عرفان را نشان می‌دهد و قلب را به عنوان موتور ربوبیت در انسان معرفی می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این شرح از فصوص‌الحکم، با تبیین حکمت قلبیه در کلام شعیبیه، قلب عارف را به عنوان ظرفی برای دریافت فیض اسماء الهی معرفی می‌کند. پیوند قلب با شریعت شعیب، که مبتنی بر عدل و سعه در احکام است، نشان‌دهنده ظرفیت قلب در شهود معانی کلی و جزئی است. نقد ادعاهای ناسازگار با اصول عرفانی، مانند برتری قلب بر رحمت رحیمیه، بر ضرورت انضباط علمی در عرفان تأکید دارد. تمایز میان قلب عام و خاص، وحدت اسماء و صفات الهی، و تبیین رابطه مُظهر و مظهر، بنیان‌های این شرح را استوار می‌سازند. آیات قرآن کریم، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه را به سوی حقیقت توحیدی هدایت می‌کنند. این نوشتار، با پیوند عرفان و شریعت، مخاطب را به تأمل در عمق حکمت قلبیه و سلوک عرفانی دعوت می‌نماید.

با نظارت صادق خادمی