متن درس
تبیین وجود، جوهر و عرض در عرفان و فلسفه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۶۶۶)
مقدمه: درآمدی بر مفاهیم وجود، جوهر و عرض در عرفان نظری و فلسفه اسلامی
این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۶۶۶، به کاوش در مفاهیم بنیادین وجود، جوهر و عرض در چارچوب فصوص الحکم ابنعربی و فلسفه اسلامی میپردازد. با رویکردی عمیق و علمی، این متن به تبیین تقسیمبندیهای وجود، تمایز میان جوهر و عرض، و نقد دیدگاههای متکلمان و برخی عارفان مینشیند. با استناد به آیات قرآن کریم، تحلیلهای فلسفی و عرفانی، و تمثیلات فاخر، این نوشتار تلاش دارد تا مفاهیم پیچیده وجودشناسی را در بستری معنوی و عقلانی روشن سازد. ساختار متن، با بخشبندیهای دقیق و علمی، راهنمایی جامع برای فهم عرفان نظری و فلسفه اسلامی ارائه میدهد، در حالی که پیوند میان این دو حوزه را با معارف قرآنی و شیعی حفظ میکند.
بخش یکم: مبانی وجودشناسی در فلسفه و عرفان
آغاز با بسمله و تبیین موضوع
درسگفتار با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (به نام خداوند بخشنده مهربان) آغاز میشود، که نشانهای است از پیوند عمیق مباحث فلسفی و عرفانی با معارف الهی. موضوع محوری این بخش، تحلیل مفاهیم وجود، جوهر و عرض در چارچوب فصوص الحکم ابنعربی است. استاد فرزانه قدسسره، این مفاهیم را چونان آینههایی میدانند که حقیقت الهی و مراتب وجودی عالم را بازتاب میدهند، و با رویکردی عقلانی و عرفانی، به تبیین آنها میپردازند.
| درنگ: بسمله، چونان دریچهای به سوی معرفت الهی، مباحث فلسفی و عرفانی را در بستری معنوی گشوده و وجود را به مثابه نور حق تبیین میکند. |
تقسیمبندی وجود در فلسفه اسلامی
وجود در فلسفه اسلامی به سه قسم تقسیم میشود:
- وجود فینفسه بنفسه: وجودی که ذاتاً و به خودی خود قائم است و نیازی به علت یا موضوع ندارد. این وجود، منحصر به ذات باریتعالی است که چونان خورشیدی بینیاز، در استقلال مطلق میدرخشد.
- وجود فینفسه لنفسه بغیره: وجودی که ذاتاً و برای خود موجود است، اما به علتی نیازمند است. این قسم، به جوهر اختصاص دارد، مانند جسم یا انسان که چونان بنایی استوار، قائم به ذات است اما به علتی وابسته است.
- وجود فینفسه لغیره بغیره: وجودی که برای غیر خود و در ظرف غیر موجود است و هم به موضوع و هم به علت نیاز دارد. این قسم، به عرض تعلق دارد، مانند سفیدی دیوار که چونان سایهای بر جسم دیوار، به موضوع و علت وابسته است.
استاد فرزانه قدسسره، این تقسیمبندی را برگرفته از حکمت سینوی و صدرایی دانسته و بر ضرورت فهم دقیق آن تأکید دارند، زیرا خلط این مراتب، به سوءتفاهم در وجودشناسی منجر میشود.
تمایز جوهر و عرض
جوهر، وجودی است که به موضوع نیاز ندارد، اما به علت وابسته است، مانند دیوار که چونان بنایی مستقل، قائم به ذات است اما به علتی نیازمند است. عرض، وجودی است که هم به موضوع و هم به علت وابسته است، مانند سفیدی دیوار که چونان رنگی بر بوم، به دیوار و علت خود وابسته است. استاد فرزانه قدسسره، این تمایز را ریشه در منطق ارسطویی و فلسفه اسلامی دانسته و بر اهمیت آن در فهم عالم تأکید دارند.
| درنگ: جوهر، چونان بنایی استوار، قائم به ذات است اما به علت وابسته؛ و عرض، چونان سایهای بر جسم، به موضوع و علت نیازمند است. |
تقسیمبندی وجود بشرط شیء، لا بشرط، و بشرط لا
وجود در فلسفه ملاصدرا به سه گونه دیگر نیز تقسیم میشود:
- وجود بشرط شیء: وجود فردی و مشخص، مانند زید یا عمرو، که چونان درختی خاص در باغ وجود، هویتی معین دارد.
- وجود لا بشرط: وجود کلی و ذهنی، مانند مفهوم «حیوان ناطق»، که چونان سایهای در ذهن، از واقعیت خارجی تهی است.
- وجود بشرط لا: وجود خارجی که نه فردی است و نه کلی، مانند ماده و صورت در خارج، که چونان جویباری جاری، در ظرف واقعیت خارجی ظهور مییابد.
استاد فرزانه قدسسره، بر ضرورت پرهیز از خلط این مفاهیم تأکید دارند، زیرا این خلط، به سوءتفاهم در تحلیلهای فلسفی منجر میشود.
بخش دوم: نقد دیدگاههای متکلمان در تعریف اشیا
نقد تعریف اشیا بر اساس اعراض
متکلمان، در تعریف اشیا، غالباً به ویژگیهای عرضی بسنده کرده و از جوهر غفلت ورزیدهاند. این رویکرد، چونان نگریستن به سایه بدون توجه به اصل، از جامعیت معرفتی محروم است. استاد فرزانه قدسسره، این ضعف را به عدم آگاهی دقیق از مسائل فلسفی و منطقی نسبت داده و بر ضرورت توجه به جوهر در تعریف اشیا تأکید دارند.
نقد خلط مفاهیم جوهر و عرض
برخی متکلمان، به دلیل ضعف در منطق و فلسفه، مفاهیم جوهر و عرض را خلط کردهاند. برای مثال، نطق (به معنای ادراک ذاتی) را عرض دانستهاند، در حالی که نطق، حقیقتی جوهری است. استاد فرزانه قدسسره، این خلط را به گمراهی در تاریکی جهل تشبیه کرده و بر تفاوت میان نطق (ادراک ذاتی) و تکلم (عرض) تأکید دارند.
| درنگ: نطق، چونان گوهر ادراک ذاتی، جوهری است و نه عرضی؛ خلط آن با تکلم، از جهل متکلمان به منطق و فلسفه سرچشمه میگیرد. |
نقد دیدگاه عالم به مثابه عرض
برخی عارفان ادعا کردهاند که عالم صرفاً عرض است و فاقد جوهر. این دیدگاه، چونان بنایی بدون شالوده، با اشکال مواجه است، زیرا عرض بدون جوهر نمیتواند وجود داشته باشد. استاد فرزانه قدسسره، استدلال میکنند که خداوند نمیتواند موضوع عرض باشد، زیرا موضوعیت با ذات الهی ناسازگار است. از این رو، عالم نمیتواند صرفاً عرض باشد.
نقد فقدان جوهر در عالم
ادعای فقدان جوهر در عالم، باطل است، زیرا اشیایی مانند دیوار، جسم، یا انسان، فینفسه موجودند و جوهر محسوب میشوند. این اشیا، اگرچه به علتی وابستهاند، اما استقلال ذاتی دارند. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را به نادیده گرفتن بنای استوار عالم تشبیه کرده و بر وجود جوهر در عالم مادی تأکید دارند.
| درنگ: عالم، چونان باغی پر از درختان استوار، دارای جوهر است و نمیتوان آن را صرفاً عرض دانست. |
نقد تعریف ناطق و مشتقات
مفهوم ناطق (به معنای دارای ادراک) جوهری است، نه عرضی. متکلمان، به اشتباه، نطق را عرض دانستهاند، زیرا مشتقات (مانند ضارب) را با ذات خلط کردهاند. استاد فرزانه قدسسره، این خلط را به سوءتفاهمی در منطق تشبیه کرده و بر ضرورت تمایز میان مشتقات لفظی و معانی ذاتی تأکید دارند.
بخش سوم: عالم به مثابه ظهورات حق
تبیین وجود رابطی و نفسی
وجود به دو نوع رابطی (وابسته به غیر) و نفسی (قائم به ذات) تقسیم میشود. خداوند، وجود نفسی مطلق است که چونان خورشیدی بینیاز، در استقلال مطلق میدرخشد. عالم، وجود رابطی دارد و چونان آیینهای، ظهورات حق را بازتاب میدهد. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را با نظریه وحدت وجود ابنعربی پیوند داده و بر حقیقت ظهورات تأکید دارند.
نقد دیدگاه ابنعربی در مورد اباطیل
ابنعربی، عالم را اباطیل و اوهام دانسته، اما استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که عالم، ظهورات حق است و حقیقت دارد. این نقد، چونان اصلاح آیینهای غبارگرفته، بر ضرورت فهم صحیح عالم به مثابه ظهورات الهی تأکید دارد.
| درنگ: عالم، چونان آیینهای زلال، ظهورات حق است و نه اباطیل؛ حقیقت آن، در بازتاب نور الهی نهفته است. |
تبیین عالم به مثابه ظهورات حق
عالم، مجموعهای از ظهورات حق است که مراتب، تعینات و خصوصیات خاص خود را دارند. این ظهورات، چونان جویبارهایی از سرچشمه حق، حقیقت دارند و نمیتوان آنها را باطل دانست. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را با فلسفه ملاصدرا و عرفان ابنعربی پیوند داده و بر حقیقت ظهوری عالم تأکید دارند.
نقد خلط شناخت و واقعیت
بحث شناخت (معرفتشناسی) نباید با واقعیت (وجودشناسی) خلط شود. در واقعیت، تنها حق وجود دارد و عالم، ظهورات اوست. استاد فرزانه قدسسره، این تمایز را به جداسازی آب زلال از گلآلود تشبیه کرده و بر اهمیت تفکیک معرفتشناسی و وجودشناسی تأکید دارند.
بخش چهارم: نقد روششناختی متکلمان و عارفان
ضعف فلسفی و منطقی برخی متکلمان
برخی متکلمان، به دلیل ضعف در منطق و فلسفه، در تعریف مفاهیم دچار خلط شدهاند. این ضعف، چونان بنایی سست، تحلیلهای آنها را از استحکام محروم ساخته است. استاد فرزانه قدسسره، بر ضرورت آگاهی علمی در مسائل فلسفی تأکید دارند.
تفاوتهای روششناختی میان شیعه و اهل سنت
سنت شیعی، به دلیل قدرت منطقی و فلسفی، در آثار فیلسوفانی چون ابنسینا و ملاصدرا درخشیده است، اما در عرفان، به دلیل تأکید بیش از حد بر روایات، دچار کاستی شده است. در مقابل، برخی متکلمان اهل سنت، از کلام به عرفان روی آوردهاند، اما به دلیل ضعف در منطق و فلسفه، تحلیلهایشان از عمق کافی برخوردار نیست. استاد فرزانه قدسسره، این تفاوت را به دو مسیر متفاوت در باغ معرفت تشبیه میکنند که هر یک به مقصدی خاص رهنمون میشود.
| درنگ: سنت شیعی، چونان درختی استوار در منطق و فلسفه، در عرفان نیازمند شاخههای نوین است؛ و سنت سنی، از کلام به عرفان روی آورده اما از عمق فلسفی محروم است. |
نقد رویکرد دگماتیک در علم دینی
تأکید بیش از حد بر روایات در علم دینی، گاه به غفلت از درایت و تحلیل عقلی منجر شده و مانع از تدوین متون عرفانی جامع شده است. استاد فرزانه قدسسره، این رویکرد را به باغبانی تشبیه میکنند که تنها به ریشهها مینگرد و از شاخههای نو غافل است.
بخش پنجم: پیوند عرفان با معارف دینی
عرفان حقیقی و محوریت اولیاء
عرفان حقیقی، حول محور پیامبران و بهویژه امام حسین علیهالسلام، به عنوان «پیامبر عشق»، شکل میگیرد. استاد فرزانه قدسسره، عرفان را به سفرهای الهی تشبیه میکنند که اولیاء الهی آن را گسترانیدهاند و بر ضرورت تمرکز موضوعی در مباحث عرفانی تأکید دارند.
| درنگ: عرفان حقیقی، چونان سفرهای الهی، حول محور اولیاء و بهویژه امام حسین علیهالسلام گسترده شده و معرفت را به عشق پیوند میدهد. |
نقد پراکندگی در علوم اسلامی
علوم اسلامی، طی سدهها، دچار پراکندگی شده و بخش زیادی از آنها، به دلیل پیرایهها، نیازمند بازنگری است. استاد فرزانه قدسسره، این پراکندگی را به باغی تشبیه میکنند که شاخههای هرز آن، زیبایی شاخههای اصیل را پنهان ساخته است. تنها بخشی از این علوم، ارزش علمی و معنوی والایی دارند.
ضرورت جداسازی علوم
هر علمی، اعم از فقه، منطق، فلسفه یا عرفان، باید در جایگاه خود قرار گیرد و از خلط آنها پرهیز شود. استاد فرزانه قدسسره، این ضرورت را به قفسهبندی دقیق در کتابخانهای عظیم تشبیه کرده و بر حفظ اصالت هر رشته تأکید دارند.
بخش ششم: نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین مفاهیم بنیادین وجود، جوهر و عرض در چارچوب فلسفه و عرفان اسلامی پرداخته است. با نقد دیدگاههای متکلمان و برخی عارفان، بر ضرورت تمایز دقیق میان مفاهیم فلسفی و عرفانی تأکید شده و نشان داده شده است که خلط این مفاهیم، به سوءتفاهمهای جدی منجر میشود. عالم، به عنوان ظهورات حق، دارای حقیقت است و نمیتوان آن را صرفاً عرض یا اباطیل دانست. تأکید بر جداسازی علوم و تمرکز بر روششناسی علمی، راهکاری برای ارتقای علوم اسلامی ارائه میدهد. این تحلیل، با پیوند عرفان نظری و عملی با معارف قرآنی و شیعی، منبعی ارزشمند برای فهم عمیق وجودشناسی اسلامی ارائه میکند.
| با نظارت صادق خادمی |