در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 678

متن درس





شرح فصوص الحکم: نقد جبرگرایی و تبیین اختیار در عرفان شیعی

شرح فصوص الحکم: نقد جبرگرایی و تبیین اختیار در عرفان شیعی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۷۸)

دیباچه

این نوشتار، شرحی عمیق و روشمند بر فصوص الحکم ابن‌عربی است که با محوریت نقد دیدگاه‌های جبرگرایانه، به کاوش در رابطه معرفت، همت و تصرف در عالم می‌پردازد. با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، این اثر به بررسی دقیق مدعیات جبرگرایانه پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم، عقل و مبانی عرفان شیعی، بر دفاع از اختیار انسانی و رد جبر تأکید دارد. متن حاضر، با زبانی متین و علمی، تمامی جزئیات و محتوای اصلی را حفظ کرده و با افزودن تحلیل‌های کلامی، فلسفی و عرفانی، چونان مشعلی فروزان، مسیر حقیقت‌جویی را روشن می‌سازد..

بخش یکم: رابطه معرفت و همت در عرفان شیعی

نقد مدعای کاهش همت با افزایش معرفت

برخی شارحان فصوص الحکم ادعا کرده‌اند که با افزایش معرفت، همت عارف در مقابله با بدی‌ها کاهش می‌یابد. این مدعا، که با دو دلیل پشتیبانی شده، از منظر عرفان شیعی و عقل نادرست است. معرفت، چونان نوری الهی، همت را در جهت خیر تقویت می‌کند، نه آنکه آن را تضعیف نماید. عرفان شیعی، معرفت را ابزار هدایت همت به سوی مقاصد الهی می‌داند، و این دیدگاه، چونان آیینه‌ای صیقل‌یافته، حقیقت را از تحریف مصون می‌دارد.

درنگ: معرفت، همت را در جهت خیر تقویت کرده و کارایی آن را افزایش می‌دهد، نه آنکه آن را کاهش دهد.

دلیل اول: منافات عبودیت با تصرف در ربوبیت

دلیل نخست شارحان جبرگرا این است که عبودیت با تصرف در ربوبیت منافات دارد، لذا عارف نمی‌تواند در عالم دخالت کند. این استدلال، بر جدایی کاذب میان عبودیت و اختیار استوار است. عارف، در چارچوب عبودیت، مکلف به امر به معروف و نهی از منکر است، که خود نوعی تصرف در عالم به اذن الهی است. این دیدگاه، چونان جریانی زلال، نادرستی جداسازی عبودیت از مسئولیت را نشان می‌دهد.

درنگ: عبودیت با تصرف در عالم به اذن الهی سازگار است، و امر به معروف و نهی از منکر، جلوه‌ای از عبودیت عارف است.

دلیل دوم: وحدت متصرف و متصرف‌فیه

دلیل دوم مدعی است که عارف، با رسیدن به معرفت، متصرف (حق تعالی) و متصرف‌فیه (خلق) را یک حقیقت می‌بیند، لذا تصرف در حق، چه مؤمن باشد و چه کافر، سزاوار نیست. این استدلال، به جبرگرایی منجر شده و با تکلیف و اختیار انسانی در تعارض است. وحدت وجودی عالم، به معنای نفی مسئولیت عارف در قبال فساد نیست، بلکه عارف را به اصلاح عالم مکلف می‌سازد.

درنگ: وحدت وجودی عالم، مسئولیت عارف در قبال فساد را نفی نمی‌کند، بلکه او را به اصلاح عالم مکلف می‌سازد.

نقد نتیجه جبرگرایانه

شارحان جبرگرا مدعی‌اند که عارف، با دیدن همه افعال به عنوان فعل الهی، همت خود را از دست می‌دهد و از تصرف در عالم بازمی‌ماند. این دیدگاه، جبر محض است و با آیات قرآن کریم، مانند كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (نساء: ۷۸، «همه از جانب خداست»)، که به نظم و تکلیف اشاره دارد، در تعارض است. معرفت، همت را به سوی خیر هدایت می‌کند، نه آنکه آن را سست نماید.

درنگ: ادعای کاهش همت با معرفت، به جبرگرایی منجر شده و با آیات قرآن کریم و نظم الهی در تعارض است.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با نقد مدعای کاهش همت با افزایش معرفت، بر تقویت همت در جهت خیر تأکید ورزید. دلایل جبرگرایانه شارحان، که عبودیت را از تصرف و وحدت وجود را از مسئولیت جدا می‌سازند، با مبانی عرفان شیعی و آیات قرآن کریم ناسازگارند. این تحلیل، چونان مشعلی فروزان، حقیقت اختیار و تکلیف را در عرفان اسلامی روشن می‌سازد.

بخش دوم: نقد جبرگرایی و تبیین حیثیات وجودی

نقد وحدت وجود و حفظ حیثیات

دیدگاه جبرگرا، که همه خیرات، شرور، معاصی و برکات را ظهور حق تعالی می‌داند، با حفظ حیثیات وجودی در تعارض است. بدون رعایت حیثیات، هر فعلی به خدا نسبت داده شده و نظم الهی مختل می‌شود. عرفان شیعی، وحدت وجود را با حفظ مراتب و تکلیف تلفیق می‌کند، چنان‌که معصیت و اطاعت، بهشت و جهنم، هرکدام در جایگاه خود معنا می‌یابند.

درنگ: حفظ حیثیات وجودی، چارچوب تکلیف و اختیار را فراهم می‌کند؛ نادیده گرفتن آنها به جبرگرایی و زندقه می‌انجامد.

نقد جبرگرایی در نسبت دادن همه افعال به خدا

شارحان جبرگرا، با نسبت دادن همه افعال به خدا، امر به معروف، نهی از منکر و رسالت انبیا را بی‌معنا می‌کنند. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم و عقل در تعارض است. امر به معروف و نهی از منکر، خود ظهور حق تعالی است و با نظم الهی همخوانی دارد. این نقد، چونان خطی روشن، نادرستی جبرگرایی را نشان می‌دهد.

درنگ: امر به معروف و نهی از منکر، ظهور حق تعالی است و با نظم الهی سازگار است، نه با جبرگرایی.

نقد جبرگرایی و رسالت انبیا

اگر همه افعال فعل خدا باشد، رسالت انبیا و تکلیف امر به معروف و نهی از منکر بی‌معنا می‌شود. انبیا، مکلف به هدایت و اصلاح‌اند، که خود ظهور اراده الهی است. جبرگرایی، این نقش را نفی کرده و با عقل و آیات قرآن کریم در تعارض است.

درنگ: رسالت انبیا، جلوه‌ای از اراده الهی است و جبرگرایی، با نفی این نقش، با عقل و دین تعارض دارد.

جبرگرایی و بی‌مسئولیتی

جبرگرایی، با نسبت دادن همه افعال به خدا، انسان را از تکلیف معاف کرده و به بی‌مسئولیتی می‌انجامد. این دیدگاه، با آیه لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ (انبیاء: ۲۳، «او درباره آنچه انجام می‌دهد بازخواست نمی‌شود») سوءتفاهم ایجاد کرده و حکمت الهی را تحریف می‌کند.

درنگ: جبرگرایی، با نفی مسئولیت انسانی، نظم الهی را مختل کرده و با حکمت الهی در تعارض است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد دیدگاه جبرگرایانه در نسبت دادن همه افعال به خدا، بر ضرورت حفظ حیثیات وجودی و تکلیف تأکید ورزید. جبرگرایی، با نفی مسئولیت انبیا و انسان، نظم الهی را مختل می‌کند. عرفان شیعی، با تلفیق وحدت وجود و تکلیف، چونان آیینه‌ای، حقیقت اختیار را بازمی‌نمایاند.

بخش سوم: اختیار انسانی و نقد سیاسی جبرگرایی

اختیار انسانی در عرفان شیعی

خداوند انسان را مختار آفریده و نزاع، حق و باطل، و بهشت و جهنم را در عالم قرار داده است. این اختیار، با ظهور حق تعالی منافات ندارد، بلکه جلوه‌ای از اراده الهی است. جبرگرایی، با نفی این مسئولیت، انسان را از تکلیف معاف می‌کند، که با حکمت الهی ناسازگار است.

درنگ: اختیار انسانی، جلوه‌ای از اراده الهی است و جبرگرایی، با نفی آن، حکمت الهی را تحریف می‌کند.

نقد سیاسی جبرگرایی

جبرگرایی، در تاریخ اسلام، ابزاری برای توجیه ظلم رجال سیاسی بوده و جوامع اسلامی را به انفعال کشانده است. این دیدگاه، با عرفان شیعی، که بر عدالت و اصلاح اجتماعی تأکید دارد، در تعارض است. جبرگرایی، چونان سایه‌ای تاریک، مانع پویایی جوامع اسلامی شده است.

درنگ: جبرگرایی، با توجیه ظلم رجال سیاسی، جوامع اسلامی را به انفعال کشانده و با عرفان شیعی در تعارض است.

مقایسه جبرگرایی با دیدگاه‌های مدرن

دیدگاه‌های مدرن که مجازات را به دلیل عوامل محیطی و روانی نفی می‌کنند، مشابه جبرگرایی‌اند و به بی‌نظمی اجتماعی منجر می‌شوند. این دیدگاه‌ها، با نفی مسئولیت فردی، نظم الهی و اجتماعی را مختل می‌کنند، که با عقلانیت شیعی ناسازگار است.

درنگ: دیدگاه‌های مدرن نافی مجازات، مشابه جبرگرایی‌اند و با نفی مسئولیت، به بی‌نظمی اجتماعی می‌انجامند.

نقد جبرگرایی در علم دینی

جبرگرایی در برخی جریان‌های علم دینی، با توجیه اطاعت از رجال سیاسی ناحق، به انفعال جوامع اسلامی منجر شده است. این دیدگاه، با مبانی عرفان شیعی، که بر عصمت و عدالت تأکید دارد، ناسازگار است و نیازمند نقد علمی و دقیق است.

درنگ: جبرگرایی در علم دینی، با توجیه اطاعت از رجال سیاسی ناحق، با عرفان شیعی ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین اختیار انسانی و نقد سیاسی جبرگرایی، بر ناسازگاری این دیدگاه با عرفان شیعی و عقلانیت تأکید ورزید. جبرگرایی، با توجیه ظلم و انفعال اجتماعی، نظم الهی را مختل کرده و با حکمت الهی در تعارض است. این تحلیل، چونان مشعلی، مسیر عدالت و اصلاح را روشن می‌سازد.

بخش چهارم: نقد فقهی و کلامی جبرگرایی

نقد فقهی جبرگرایی

در فقه شیعه، انسان بر مال خود مسلط است، اما نوع استفاده باید شرعی باشد. اسراف یا تخریب مال، مستوجب تعزیر و خمس است. این اصل، نشان‌دهنده نظم الهی در تصرفات انسانی است، برخلاف جبرگرایی که هر تصرفی را مجاز می‌داند. این دیدگاه، چونان خطی روشن، تفاوت میان نظم شرعی و جبر را نشان می‌دهد.

درنگ: در فقه شیعه، تصرفات انسانی باید شرعی باشد؛ جبرگرایی، با مجاز دانستن هر تصرفی، با نظم شرعی در تعارض است.

نقد دیدگاه سادیستی درباره خدا

جبرگرایی، خدا را به مولایی تشبیه می‌کند که هر ظلمی به عبد خود روا می‌دارد. این دیدگاه، با آیه لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (آل عمران: ۱۸۲، «او به بندگانش ستمکار نیست») در تعارض است. حکمت و عدالت الهی، هرگونه تحریف صفات الهی را رد می‌کند.

درنگ: جبرگرایی، با تشبیه خدا به ستمکار، با حکمت و عدالت الهی در تعارض است.

تبیین آیه «لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ»

آیه لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ (انبیاء: ۲۳، «او درباره آنچه انجام می‌دهد بازخواست نمی‌شود») به معنای منع سؤال از خدا نیست، بلکه به حکمت و کمال افعال الهی اشاره دارد. این تبیین، سوءتفاهم جبرگرایانه را برطرف کرده و امکان پرسش عقلانی از نظام الهی را تأیید می‌کند.

درنگ: آیه «لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ» به حکمت الهی اشاره دارد، نه منع پرسش عقلانی از نظام الهی.

نقد گمراهی جبرگرایی

جبرگرایی، گمراهی محض است و با عقل، دین و عرفان شیعی در تعارض است. این دیدگاه، با نفی نظم الهی و مسئولیت انسانی، به تحریف حقیقت منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، این گمراهی را چونان سایه‌ای تاریک می‌دانند که حقیقت را از دیده‌ها پنهان می‌سازد.

درنگ: جبرگرایی، با نفی نظم الهی و مسئولیت انسانی، گمراهی محض است و با عرفان شیعی در تعارض است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد فقهی و کلامی جبرگرایی، بر نظم شرعی و حکمت الهی تأکید ورزید. جبرگرایی، با تحریف صفات الهی و نفی مسئولیت، با آیات قرآن کریم و عرفان شیعی ناسازگار است. این تحلیل، چونان آیینه‌ای، حقیقت نظم الهی را بازمی‌نمایاند.

بخش پنجم: نقد عرفانی و اجتماعی جبرگرایی

نقد عارف جبرگرا

عارفی که به دلیل معرفت، از تصرف در عالم خودداری کند، فاقد معرفت کامل است، زیرا معرفت، او را به اصلاح عالم مکلف می‌سازد. این دیدگاه، با مسئولیت عارف در عرفان شیعی در تعارض است و جبرگرایی را به جای اصلاح، ترویج می‌کند.

درنگ: عارف جبرگرا، با خودداری از تصرف در عالم، فاقد معرفت کامل است، زیرا معرفت او را به اصلاح مکلف می‌کند.

نقد جاهل در تصرف

جاهل، به دلیل فقدان علم، حق تصرف در عالم ندارد، زیرا امر به معروف و نهی از منکر نیازمند معرفت است. جبرگرایی، این شرط را نادیده گرفته و هر تصرفی را مجاز می‌داند، که با عقل و شرع در تعارض است.

درنگ: امر به معروف و نهی از منکر، نیازمند علم است؛ جبرگرایی، با نادیده گرفتن این شرط، با عقل و شرع در تعارض است.

نقد اقدام لوط علیه قومش

جبرگرایان، اقدام حضرت لوط (ع) علیه قومش را نادرست می‌دانند، زیرا همه را فعل خدا می‌بینند. این دیدگاه، با رسالت انبیا، که مکلف به اصلاح‌اند، در تعارض است. لوط (ع)، چونان مشعلی فروزان، به اصلاح قومش مأمور بود.

درنگ: اقدام حضرت لوط (ع) علیه قومش، جلوه‌ای از رسالت الهی است و با جبرگرایی در تعارض است.

نقد اقدام ملائکه علیه قوم لوط

اگر همه افعال فعل خدا باشد، اقدام ملائکه علیه قوم لوط بی‌معنا می‌شود. ملائکه، مأمور اجرای اراده الهی‌اند، که با نظم و تکلیف الهی همخوانی دارد، نه با جبرگرایی.

درنگ: اقدام ملائکه علیه قوم لوط، جلوه‌ای از نظم الهی است و با جبرگرایی ناسازگار است.

نقد اجتماعی جبرگرایی

جبرگرایی، جوامع اسلامی را به انفعال کشانده و مانع اصلاح اجتماعی شده است. این دیدگاه، با عرفان شیعی، که بر پویایی و عدالت تأکید دارد، در تعارض است و نیازمند نقد علمی است.

درنگ: جبرگرایی، با انفعال اجتماعی، مانع اصلاح جوامع اسلامی شده و با عرفان شیعی در تعارض است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد عرفانی و اجتماعی جبرگرایی، بر مسئولیت عارف، انبیا و ملائکه در اصلاح عالم تأکید ورزید. جبرگرایی، با نفی این مسئولیت، نظم الهی را مختل کرده و با عرفان شیعی ناسازگار است. این تحلیل، چونان آیینه‌ای، حقیقت اصلاح و پویایی را بازمی‌نمایاند.

بخش ششم: تبیین احدیت، تصرف و نقد شارحان جبرگرا

تبیین احدیت و تصرف

دیدگاه جبرگرا، احدیت متصرف و متصرف‌فیه را یکی می‌داند، لذا عارف را از تصرف در عالم بازمی‌دارد. این تبیین، وحدت وجود را به نفی اختیار تحریف می‌کند. عرفان شیعی، احدیت را با تکلیف و اختیار هماهنگ ساخته و عارف را به اصلاح عالم مکلف می‌داند.

درنگ: عرفان شیعی، احدیت را با تکلیف و اختیار هماهنگ ساخته و جبرگرایی را به دلیل تحریف وحدت وجود رد می‌کند.

نقد دخالت در ملک خدا

ادعای جبرگرا که عارف نباید در ملک خدا دخالت کند، با تکلیف امر به معروف و نهی از منکر در تعارض است. این مسئولیت، جلوه‌ای از عبودیت است و عارف را به اصلاح عالم مکلف می‌سازد.

درنگ: دخالت عارف در عالم، به اذن الهی و در چارچوب عبودیت، جلوه‌ای از تکلیف است.

نقد شارحان جبرگرا

شارحان جبرگرا، با افزودن استدلال‌های بی‌اساس، به تحریف عرفان ابن‌عربی دامن زده‌اند. این دیدگاه‌ها، چونان سایه‌هایی گمراه‌کننده، حقیقت عرفان را از دیده‌ها پنهان کرده‌اند. نقد علمی این متون، برای تبیین حقیقت ضروری است.

درنگ: شارحان جبرگرا، با استدلال‌های بی‌اساس، عرفان ابن‌عربی را تحریف کرده و نیازمند نقد علمی‌اند.

تبیین روایت در عرفان

روایت در فصوص الحکم، گاه به معنای دیدن با چشم و گاه به معنای علم است. این دو معنا، در نقد جبرگرایی بررسی شده و ظرافت‌های لغوی متن را روشن می‌سازند. عارف، با علم به حقیقت، مکلف به تصرف در عالم است، نه خودداری از آن.

درنگ: روایت در فصوص الحکم، به معنای علم و دیدن است و عارف را به تصرف مسئولانه در عالم مکلف می‌کند.

نقد تصرف انبیا و اولیا

جبرگرایان ادعا می‌کنند تصرف انبیا و اولیا از روی محبت است، حتی اگر به هلاکت منجر شود. این دیدگاه، به توجیه ظلم می‌انجامد و با قانون‌مندی تصرفات انبیا در تعارض است. محبت، چونان گوهری الهی، با نظم و عدالت همراه است.

درنگ: تصرف انبیا و اولیا، قانون‌مند و با نظم الهی است؛ جبرگرایی، با توجیه ظلم، این قانون‌مندی را تحریف می‌کند.

نقد رجال الغیب

رجال الغیب، برخلاف انبیا، بر اساس قوانین غیبی عمل می‌کنند، اما این قوانین نیز با نظم الهی سازگارند، نه با جبرگرایی. تمایز میان انبیا و رجال الغیب، چونان خطی روشن، نادرستی دیدگاه جبرگرا را نشان می‌دهد.

درنگ: رجال الغیب، بر اساس قوانین غیبی عمل می‌کنند که با نظم الهی سازگار است، نه با جبرگرایی.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تبیین احدیت و نقد شارحان جبرگرا، بر هماهنگی وحدت وجود با تکلیف و اختیار تأکید ورزید. جبرگرایی، با تحریف مفاهیم عرفانی و توجیه ظلم، حقیقت را مخدوش می‌کند. این تحلیل، چونان مشعلی، عرفان شیعی را در پرتو عقل و شرع روشن می‌سازد.

بخش هفتم: نظام الهی و ضرورت مطالعه انتقادی

نظام الهی و اختیار

عالم، ملک خداست، اما خداوند انسان را مختار آفریده تا در چارچوب حق و باطل آزموده شود. این نظام، با جبرگرایی ناسازگار است و با آیات قرآن کریم و عرفان شیعی همخوانی دارد. اختیار، چونان گوهری الهی، انسان را مسئول اعمالش می‌سازد.

درنگ: نظام الهی، بر اختیار انسانی استوار است و جبرگرایی، با نفی این اختیار، با حکمت الهی در تعارض است.

نقد مطالعه فصوص الحکم بدون تصحیح

مطالعه فصوص الحکم بدون نقد و تصحیح، به گمراهی منجر می‌شود. هدف مطالعه، اصلاح و تبیین حقیقت است. استاد فرزانه قدس‌سره، این ضرورت را چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت می‌دانند.

درنگ: مطالعه فصوص الحکم بدون نقد و تصحیح، به گمراهی می‌انجامد؛ هدف مطالعه، تبیین حقیقت است.

نقد عقلانی جبرگرایی

جبرگرایی، با عقل در تعارض است، زیرا انسان نمی‌تواند خود را به هر کاری مجاز بداند، حتی اگر همه را فعل خدا ببیند. عقلانیت شیعی، اختیار و مسئولیت را لازمه نظام الهی می‌داند، و جبرگرایی را چونان سایه‌ای گمراه‌کننده رد می‌کند.

درنگ: جبرگرایی، با عقلانیت شیعی در تعارض است، زیرا اختیار و مسئولیت، لازمه نظام الهی‌اند.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با تبیین نظام الهی و ضرورت مطالعه انتقادی، بر ناسازگاری جبرگرایی با عقل و شرع تأکید ورزید. اختیار انسانی، هدف مطالعه متون عرفانی و نقد علمی، چونان مشعل‌هایی فروزان، حقیقت را روشن می‌سازند.

نتیجه‌گیری نهایی

این شرح عرفانی و کلامی، با تمرکز بر نقد جبرگرایی در فصوص الحکم، به تبیین رابطه معرفت، همت و تصرف در عالم پرداخت. ادعای کاهش همت با افزایش معرفت، مبتنی بر استدلال‌های جبرگرایانه‌ای است که با عقل، عرفان شیعی و آیات قرآن کریم در تعارض‌اند. جبرگرایی، با نفی اختیار و مسئولیت، نظم الهی، رسالت انبیا و تکلیف انسان را بی‌معنا می‌کند. عرفان شیعی، وحدت وجود را با حفظ حیثیات و تکلیف تلفیق کرده و عارف را به اصلاح عالم مکلف می‌سازد. نقدهای فقهی، کلامی و اجتماعی، ریشه‌های سیاسی و تاریخی جبرگرایی را آشکار ساخته و بر ضرورت مطالعه انتقادی متون عرفانی تأکید دارند. این نوشتار، چونان آیینه‌ای صیقل‌یافته، حقیقت عرفان شیعی را در پرتو عقل و شرع بازمی‌نمایاند.

با نظارت صادق خادمی