در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 679

متن درس





تأملات عرفانی و فلسفی در احدیت، اقتضائات وجود و نقد جبر

تأملات عرفانی و فلسفی در احدیت، اقتضائات وجود و نقد جبر

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۷۹)

دیباچه

در گستره عرفان نظری و حکمت متعالیه، مفاهیم احدیت، اقتضائات وجود و نقد جبر، چونان چراغ‌هایی در مسیر معرفت، راه جویندگان حقیقت را روشن می‌سازند. شرح فصوص الحکم ابن‌عربی، در این جلسه، به کاوش در این مفاهیم بنیادین می‌پردازد و با نگاهی نقادانه، دیدگاه‌های جبری را که در برخی متون عرفانی ریشه دوانده‌اند، به چالش می‌کشد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، تلاش دارد تا این مفاهیم را با دقتی علمی و زبانی متین، در قالبی آکادمیک و منسجم تبیین نماید. قلب این بحث، مانند آینه‌ای زلال، بازتاب‌دهنده وحدت احدیت و پویایی اقتضائات وجود است که عالم را نه محکوم به جبر، بلکه میدان اختیار و تحول می‌داند. با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و نقدهای علمی، این اثر به رد دیدگاه‌های جبری و ارائه دیدگاهی مبتنی بر عدالت الهی و اختیار انسانی همت گمارده است.

بخش یکم: احدیت و ظهورات آن در عالم

مشهد احدیت و وحدت ظهورات

استاد فرزانه قدس‌سره، مشهد احدیت را مقامی معرفی می‌کنند که سالک در آن به رویت حقیقت احدیت نائل می‌شود. در این مقام، همه موجودات، افعال و ظهورات، مانند جویبارهایی از سرچشمه بی‌کران احدیت، به ذات الهی نسبت داده می‌شوند. عالم، مانند آینه‌ای است که نور احدیت را بازتاب می‌دهد، و هر آنچه در وجود ظاهر می‌شود، تجلی همان حقیقت ازلی است که در علم الهی ثبوت داشته است. این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی‌های کثرت را می‌زداید، بر وحدت همه مظاهر در احدیت تأکید دارد.

احدیت، مبدأ ظهور واحدیت و اسماء و صفات الهی است. واحدیت، مانند شاخه‌هایی از درخت احدیت، در آن ریشه دارد و مظاهرش در عالم، جلوه‌های گوناگون این حقیقت واحدند. این تبیین، مانند پلی است که میان احدیت و واحدیت پیوند برقرار می‌کند، و نشان می‌دهد که همه کثرت‌ها، در نهایت، به وحدت احدیت بازمی‌گردند.

درنگ: در مشهد احدیت، عالم مانند آینه‌ای است که نور احدیت را بازتاب می‌دهد، و همه ظهورات، از افعال تا موجودات، به ذات الهی نسبت دارند.

تضاد ظاهری اسماء الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، به تضاد ظاهری میان اسماء الهی، مانند رحیم و منتقم، کریم و قاطع، ودود و باطش، اشاره دارند. این تضاد، مانند سایه و نور، در مظاهر خلقی نیز متجلی است. کسی که در ظرف هدایت است، مانند جویباری زلال، از رحمت و لطف الهی سیراب می‌شود، و کسی که در ظرف اضلال است، مانند بیابانی خشک، تحت تأثیر اسم مضل قرار می‌گیرد. با این حال، هر دو ظرف، مانند دو روی یک سکه، ظهورات احدیت‌اند و در ذات، وحدت دارند.

این دیدگاه، مانند چراغی در مسیر معرفت، نشان می‌دهد که اختلافات ظاهری میان اسماء و مظاهر، ریشه در جهل آدمی دارد. قرآن کریم می‌فرماید: أَكْثَرُ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (یوسف: ۴٠، ترجمه: بیشتر مردم نمی‌دانند). این جهل، مانند پرده‌ای است که حقیقت وحدت را پنهان می‌کند، و نزاع‌های ظاهری، مانند سایه‌های زودگذر، از این نادانی سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: تضاد ظاهری میان اسماء الهی، مانند سایه و نور، در مظاهر خلقی متجلی است، اما در احدیت، همه ظهورات به وحدت بازمی‌گردند.

جمع‌بندی بخش یکم

احدیت، مانند سرچشمه‌ای بی‌کران، مبدأ همه ظهورات عالم است، و واحدیت، مانند شاخه‌های درخت وجود، در آن ریشه دارد. تضاد ظاهری میان اسماء الهی، مانند رحیم و منتقم، در مظاهر خلقی نیز دیده می‌شود، اما این اختلافات، مانند سایه‌هایی بر پرده جهل، در احدیت به وحدت می‌رسند. این بخش، مانند آینه‌ای زلال، حقیقت وحدت وجود را بازتاب می‌دهد و پایه‌ای برای فهم اقتضائات وجود و نقد جبر فراهم می‌آورد.

بخش دوم: اقتضائات وجود و اختیار انسانی

اقتضائات وجود و پویایی عالم

استاد فرزانه قدس‌سره، اقتضائات وجود را استعداد ذاتی هر موجود می‌دانند که بر اساس آن عمل می‌کند. سعید، مانند گلی که در خاک حاصلخیز می‌روید، به سوی سعادت پیش می‌رود، و شقی، مانند نهالی در بیابان خشک، به سوی شقاوت می‌شتابد. این اقتضائات، مانند جویبارهایی هستند که از سرچشمه ذات الهی جاری می‌شوند، اما برخلاف علّیت جبری، امکان تحول و تغییر را در خود دارند.

این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی‌های جبر را می‌زداید، بر اختیار انسانی تأکید دارد. انسان، مانند دریایی است که با اراده و تربیت، می‌تواند امواج اقتضائات خود را هدایت کند. این مفهوم، با نظریه فطرت در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که انسان را موجودی دارای استعدادهای ذاتی و قابلیت تحول می‌داند.

درنگ: اقتضائات وجود، مانند جویبارهایی از ذات الهی، استعداد ذاتی موجودات‌اند، اما برخلاف علّیت جبری، امکان تحول و تغییر را در خود دارند.

امر بین‌الامرین و اختیار

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به روایت معصومین، مفهوم امر بین‌الامرین را تبیین می‌کنند که نه جبر است و نه تفویض، بلکه حقیقتی است که اقتضائات و اختیار را در خود جمع می‌کند. این مفهوم، مانند پلی است که میان جبر و تفویض پیوند برقرار می‌کند، و انسان را مسئول اعمال خویش می‌داند. قرآن کریم می‌فرماید: لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (کافرون: ۶، ترجمه: دین شما برای شما و دین من برای من). این آیه، مانند چراغی در مسیر معرفت، بر مسئولیت انسان در قبال اعمالش تأکید دارد.

امر بین‌الامرین، مانند جویباری است که از سرچشمه الهی جاری می‌شود، اما مسیرش را اراده انسانی هدایت می‌کند. این دیدگاه، با کلام شیعه همخوانی دارد که انسان را موجودی مختار و مسئول می‌داند.

درنگ: امر بین‌الامرین، مانند پلی میان جبر و تفویض، اقتضائات و اختیار را در خود جمع می‌کند و انسان را مسئول اعمالش می‌داند.

تحول اقتضائات از طریق تربیت

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی بدیع، بر امکان تحول اقتضائات تأکید دارند. حتی حیوانات وحشی، مانند شیری که با تربیت اهلی می‌شود، می‌توانند اقتضائات خود را تغییر دهند. این تحول، مانند تبدیل خاک به گوهری درخشان، از طریق تربیت و اراده امکان‌پذیر است. انسان، مانند باغبانی است که با تلاش و آگاهی، می‌تواند نهال اقتضائات خود را به سوی کمال هدایت کند.

این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی‌های جبر را می‌زداید. اقتضائات، مانند بذرهایی در خاک وجود، ثابت نیستند و با اراده و تربیت، می‌توانند به سوی خیر یا شر تحول یابند. این مفهوم، با نظریه قابلیت در فلسفه اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: اقتضائات، مانند بذرهایی در خاک وجود، با تربیت و اراده قابل تحول‌اند، و جبر در عالم جایگاهی ندارد.

جمع‌بندی بخش دوم

اقتضائات وجود، مانند جویبارهایی از سرچشمه الهی، استعداد ذاتی موجودات‌اند، اما برخلاف علّیت جبری، امکان تحول را در خود دارند. امر بین‌الامرین، مانند پلی است که جبر و تفویض را به هم پیوند می‌دهد و انسان را مسئول اعمالش می‌داند. تربیت، مانند باغبانی است که اقتضائات را به سوی کمال هدایت می‌کند. این بخش، بر اختیار انسانی و پویایی عالم تأکید دارد و پایه‌ای برای نقد دیدگاه‌های جبری فراهم می‌آورد.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های جبری و عدالت الهی

نقد جبر و دفاع از اختیار

استاد فرزانه قدس‌سره، با دقتی عالمانه، دیدگاه‌های جبری را به چالش می‌کشند. جبر، مانند سایه‌ای تاریک، با عدالت الهی و مسئولیت انسانی منافات دارد. اگر عالم جبری باشد، مانند نمایشی بی‌معنا، بهشت و جهنم، حساب و کتاب، و رسالت انبیا بی‌فایده می‌شود. این دیدگاه، مانند بنایی سست، نمی‌تواند حقیقت خلقت را بازتاب دهد.

استاد، با تمثیلی فاخر، جبر را به نظامی تشبیه می‌کنند که در آن خلقت، مانند بازیچه‌ای در دست سادیسم، بی‌معنا و ناعادلانه می‌شود. در مقابل، عالم، مانند میدانی است که در آن هر موجود، با اقتضائات خود، اختیار دارد تا مسیرش را انتخاب کند. این نقد، مانند چراغی است که تاریکی‌های جبر را می‌زداید و بر عدالت الهی تأکید دارد.

درنگ: جبر، مانند سایه‌ای تاریک، با عدالت الهی و مسئولیت انسانی منافات دارد، و عالم، میدانی است برای اختیار و تحول.

نقد جبر سیاسی و تاریخی

استاد فرزانه قدس‌سره، جبر را ابزاری سیاسی می‌دانند که در تاریخ صدر اسلام، برای توجیه ظلم و سرکوب به کار رفته است. این دیدگاه، مانند پرده‌ای است که حقیقت اختیار را پنهان می‌کرد تا ستمگری‌ها را مشروع جلوه دهد. در مقابل، کلام شیعه، مانند نوری که این پرده را کنار می‌زند، بر اختیار و مسئولیت انسان تأکید دارد.

این نقد، مانند آینه‌ای است که انحرافات تاریخی را بازتاب می‌دهد. جبر، مانند ابزاری در دست ستمگران، رسالت انبیا را که هدایت با اختیار است، تهی می‌کرد. استاد، با استناد به قرآن کریم، بر جدیت عالم و مسئولیت انسان تأکید دارند: لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (کافرون: ۶، ترجمه: دین شما برای شما و دین من برای من).

درنگ: جبر، مانند پرده‌ای در دست ستمگران، حقیقت اختیار را پنهان می‌کرد، اما کلام شیعه، مانند نوری، بر مسئولیت انسان تأکید دارد.

جدیت عالم و عدالت الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، عالم را میدانی جدی و عادلانه می‌دانند که در آن هیچ شوخی و بازیچه‌ای وجود ندارد. خلقت، مانند کتابی است که هر صفحه‌اش با عدالت الهی نگاشته شده، و هر موجود، مسئول اعمال خویش است. قرآن کریم می‌فرماید: فَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ (غافر: ۵۵، ترجمه: پس برای گناهت آمرزش بخواه). این آیه، مانند آینه‌ای است که جدیت عالم را حتی برای معصومین نشان می‌دهد.

عدالت الهی، مانند خورشیدی بی‌کران، بر همه موجودات می‌تابد و هیچ‌کس، حتی پیامبران، از مسئولیت معاف نیست. این دیدگاه، مانند چراغی است که حقیقت خلقت را روشن می‌سازد و جبر را به‌عنوان دیدگاهی ناسازگار با عدل الهی رد می‌کند.

درنگ: عالم، مانند کتابی با عدالت الهی نگاشته شده، میدانی جدی است که در آن هر موجود، مسئول اعمال خویش است.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد جبر، مانند نوری است که تاریکی‌های فکری را می‌زداید. جبر، چه در قالب فلسفی و چه در قالب سیاسی، با عدالت الهی و مسئولیت انسانی منافات دارد. عالم، مانند میدانی جدی و عادلانه، بستری است برای اختیار و تحول، و رسالت انبیا، هدایت انسان‌ها به سوی کمال با اراده و آگاهی است. این بخش، بر ضرورت رد دیدگاه‌های جبری و تأکید بر عدالت الهی و اختیار انسانی همت گمارده است.

بخش چهارم: نقد متون جبری و تحول‌پذیری عالم

نقد شعرهای جبری و ناتوانی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، به شعرهایی مانند «گلیم بخت کسی که سیاه بافتند، به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد» اشاره دارند و آن‌ها را مصداق جهل و ناتوانی می‌دانند. این اشعار، مانند سایه‌هایی بر پرده ذهن، حقیقت تحول‌پذیری عالم را پنهان می‌کنند. عالم، مانند کارگاهی است که در آن هر چیز می‌تواند به چیز دیگر تبدیل شود: «کل شیء فی کل شیء». این اصل، مانند نوری است که امکان تحول را در همه مراتب وجود نشان می‌دهد.

استاد، با تمثیلی بدیع، این دیدگاه را به چالش می‌کشند: همان‌گونه که آب نجس را می‌توان پاک کرد و حتی حیوانات وحشی را اهلی نمود، اقتضائات انسانی نیز با تربیت و اراده قابل تحول‌اند. این نقد، مانند نسیمی است که غبار جهل را از آینه معرفت می‌زداید.

درنگ: شعرهای جبری، مانند سایه‌هایی بر پرده ذهن، حقیقت تحول‌پذیری عالم را پنهان می‌کنند، در حالی که هر چیز می‌تواند به چیز دیگر تبدیل شود.

مثال حر و شمر: تحول و اقتضا

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به داستان حر و شمر، بر امکان تحول اقتضائات تأکید دارند. حر، مانند نهالی که در خاک حاصلخیز نجابت ریشه دوانده، با اختیار و اراده به سوی هدایت تحول یافت، اما شمر، مانند بیابانی خشک، فاقد این اقتضا بود. این مثال، مانند آینه‌ای است که حقیقت اختیار و تحول را بازتاب می‌دهد.

تحول حر، مانند گوهری است که از دل سنگ پدید می‌آید، و نشان می‌دهد که اقتضائات، هرچند ریشه‌دار، با اراده و عوامل محیطی قابل تغییرند. این دیدگاه، با تاریخ کربلا و تحلیل عرفانی همخوانی دارد و بر پویایی عالم تأکید می‌کند.

درنگ: تحول حر، مانند گوهری از دل سنگ، نشان‌دهنده امکان تغییر اقتضائات با اراده و نجابت است، در حالی که شمر، فاقد این اقتضا بود.

ثبوت علمی و عینی

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به عبارت «فما ظهر فی الوجود إلا ما کان له فی حال العدم»، تأکید دارند که آنچه در وجود ظاهر می‌شود، همان است که در علم الهی ثبوت داشته است. این ثبوت علمی، مانند طرحی است که در ذهن معمار وجود دارد، و ثبوت عینی، مانند بنایی است که بر اساس آن طرح ساخته می‌شود. با این حال، این ثبوت، جبر را ایجاب نمی‌کند، بلکه بستری برای اختیار و تحول فراهم می‌آورد.

این دیدگاه، مانند آینه‌ای زلال، نشان می‌دهد که اقتضائات، هرچند در علم الهی ریشه دارند، با اراده انسانی قابل تغییرند. انسان، مانند نقاشی است که بر بوم وجود، با اختیار خود طرح می‌زند.

درنگ: ثبوت علمی، مانند طرحی در ذهن معمار، و ثبوت عینی، مانند بنای ساخته‌شده، بستری برای اختیار و تحول فراهم می‌آورد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد شعرهای جبری، مانند نوری است که تاریکی‌های ناتوانی را می‌زداید. مثال حر و شمر، مانند آینه‌ای، امکان تحول اقتضائات را نشان می‌دهد. ثبوت علمی و عینی، مانند طرح و بنای معمار، بستری برای اختیار و پویایی عالم فراهم می‌آورد. این بخش، بر ضرورت بازنگری در متون جبری و تأکید بر تحول‌پذیری عالم همت گمارده است.

نتیجه‌گیری کلی

در نظام عرفان نظری، احدیت، مانند سرچشمه‌ای بی‌کران، مبدأ همه ظهورات عالم است، و اقتضائات وجود، مانند جویبارهایی از این سرچشمه، استعدادهای ذاتی موجودات‌اند که با اختیار و تربیت قابل تحول‌اند. نقد دیدگاه‌های جبری، مانند چراغی است که تاریکی‌های فکری را می‌زداید و بر عدالت الهی و مسئولیت انسانی تأکید دارد. عالم، مانند میدانی جدی و عادلانه، بستری است برای هدایت و تقرب الهی، و رسالت انبیا، هدایت انسان‌ها با اختیار و اراده است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، کوشید تا این مفاهیم را با دقتی علمی و زبانی متین تبیین نماید.

با نظارت صادق خادمی