در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 687

متن درس





شرح فصوص الحکم: تبیین عرفانی و فلسفی جبر، اختیار و علم الهی

شرح فصوص الحکم: تبیین عرفانی و فلسفی جبر، اختیار و علم الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ششصد و هشتاد و هفتم)

دیباچه

کتاب حاضر، شرحی عمیق و جامع بر فص شعیبیه از فصوص الحکم ابن عربی است که با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ششصد و هشتاد و هفتم، به بررسی مفاهیم بنیادین جبر، اختیار و علم الهی در چارچوبی عرفانی و فلسفی می‌پردازد. این اثر، چونان جویباری زلال، با رویکردی نقادانه و علمی، دیدگاه‌های جبری را مورد تحلیل قرار داده و با استناد به آیات قرآن کریم و استدلال‌های عقلی، رابطه علم الهی با هدایت و گمراهی را تبیین می‌کند. هدف این نوشتار، ارائه نگاهی منسجم و عمیق به نظام عرفانی ابن عربی است که با اصلاح تفاسیر نادرست، راه را برای فهمی روشن‌تر از حقیقت توحید و مسئولیت انسانی هموار می‌سازد. متن، با زبانی متین و استدلالی، به سان مشعلی فروزان، مسیر حقیقت‌جویی را برای مخاطبان متخصص روشن می‌کند و بر پیوند ناگسستنی علم و عمل در سلوک عرفانی تأکید می‌ورزد.

بخش نخست: تبیین جبر و علم الهی در نظام عرفانی

آغاز بحث با استناد به قرآن کریم

بحث با استناد به آیه شریفه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (به نام خداوند بخشنده مهربان) آغاز می‌شود و به موضوع جبر و علم الهی در فصوص الحکم می‌پردازد. این مبحث، چونان پلی استوار، به تداوم گفتارهای پیشین درباره اعیان ثابته و علم الهی متصل است و به بررسی دیدگاه‌های شارح در این زمینه می‌پردازد.

درنگ: بحث جبر و علم الهی، با استناد به قرآن کریم، به تداوم مباحث اعیان ثابته و رابطه آن با اعمال انسانی اشاره دارد.

دیدگاه جبری شارح درباره اعیان ثابته

شارح فصوص الحکم مدعی است که هر فرد مطابق اعیان ثابته خود عمل می‌کند و نمی‌تواند جز آنچه در وجود علمی‌اش نزد خداوند مقدر شده، رفتار کند. این دیدگاه، چونان بنایی سست، به جبر مطلق منجر می‌شود و اختیار انسانی را نفی می‌کند. شارح با استناد به آیه وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (قصص: ۵۶، به معنای: و او به هدایت‌یافتگان داناتر است)، ادعا می‌کند که خداوند از پیش می‌داند چه کسی هدایت یا گمراه می‌شود و این علم، به اعیان ثابته وابسته است.

درنگ: دیدگاه جبری شارح، اعمال انسان را به اعیان ثابته مقید می‌داند و اختیار را نفی می‌کند، که این تفسیر به جبر مطلق منجر می‌شود.

تقسیم‌بندی علم الهی در دیدگاه شارح

شارح، علم الهی را به دو نوع تقسیم می‌کند: علم متبوع، که مستقل و آفریننده اعیان ثابته است، و علم تابع، که از اعیان ثابته ناشی می‌شود و اعمال افراد را مقدر می‌کند. این تقسیم‌بندی، چونان نقشی بر آب، به این باور منجر می‌شود که اعمال انسان‌ها از پیش تعیین‌شده و تغییرناپذیر است.

درنگ: شارح، علم الهی را به متبوع و تابع تقسیم می‌کند و علم تابع را عامل مقدر بودن اعمال می‌داند.

نقد دیدگاه علم تابع الهی

این دیدگاه که علم الهی تابع اعیان ثابته است، چونان سایه‌ای گمراه‌کننده، مردود است. علم الهی، فعلی و فعال است و هیچ انفعالی در آن راه ندارد. خداوند به همه هدایت‌یافتگان و گمراهان آگاه است، اما این علم، به جبر منجر نمی‌شود. آیه وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ صرفاً به علم مطلق الهی اشاره دارد و هیچ ارتباطی با جبر ندارد.

درنگ: علم الهی، فعلی و فعال است و دیدگاه علم تابع، که جبر را نتیجه می‌دهد، با حقیقت الهی ناسازگار است.

نقد سوءاستفاده از آیات قرآنی

استناد شارح به آیه وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ برای توجیه جبر، نادرست است. این آیه، چونان آینه‌ای روشن، تنها علم مطلق خداوند را نشان می‌دهد و منافاتی با اختیار انسانی ندارد. سوءتفسیر آیات، راه را بر فهم صحیح حقیقت می‌بندد.

درنگ: آیه وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ به علم مطلق الهی اشاره دارد و ارتباطی با جبر ندارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین دیدگاه جبری شارح و نقد آن پرداخت. شارح با استناد به اعیان ثابته و علم تابع، اعمال انسان را مقدر و تغییرناپذیر می‌داند، اما این دیدگاه با حقیقت علم الهی، که فعلی و فعال است، ناسازگار است. آیات قرآن کریم، چونان مشعل‌هایی فروزان، علم مطلق خداوند را تأیید می‌کنند، اما این علم به جبر منجر نمی‌شود. این مباحث، بنیانی استوار برای فهم صحیح رابطه علم الهی و اختیار انسانی فراهم می‌کنند.

بخش دوم: نقد جبر و تأکید بر اختیار انسانی

نقد دیدگاه جبری در کلام اهل سنت

دیدگاه جبری شارح، ریشه در گمراهی‌های کلامی برخی از اهل سنت دارد که در مقابل اختیارگرایان افراطی، به جبر مطلق گراییدند. این دیدگاه، چونان بنایی سست، از عدم فهم صحیح حقایق ناشی می‌شود و با عدالت الهی و مسئولیت انسانی ناسازگار است.

درنگ: دیدگاه جبری شارح، به گمراهی‌های کلامی اهل سنت بازمی‌گردد و با عدالت الهی و اختیار انسانی ناسازگار است.

مشکل اصلی بشر: جهل یا بی‌عملی؟

مشکل اصلی بشر، نه بی‌عملی، بلکه جهل و ناآگاهی است. اگر انسان‌ها حقیقت را بدانند، چونان پرندگانی که به سوی نور پرواز می‌کنند، به سوی خیر عمل خواهند کرد. بی‌عملی یا بدعملی، از ناآگاهی سرچشمه می‌گیرد، نه از فقدان اراده.

درنگ: مشکل اصلی بشر، جهل و ناآگاهی است که به بی‌عملی یا بدعملی منجر می‌شود، نه فقدان اراده.

نقد ادعای علم بدون عمل

شارحان مدعی‌اند که بشر علم دارد، اما عمل نمی‌کند. این ادعا، چونان سایه‌ای گمراه‌کننده، نادرست است. علم حقیقی، چونان مشعلی فروزان، عمل را به دنبال دارد. بی‌عملی از ناآگاهی ناشی می‌شود، نه از وجود علم بدون عمل. کلام «کسی که گفتارش صادق باشد، عملش آن را تصدیق می‌کند» این حقیقت را تأیید می‌کند.

درنگ: علم حقیقی، عمل را به دنبال دارد و بی‌عملی از ناآگاهی ناشی می‌شود، نه از علم بدون عمل.

مثال ذهن گرفتار جهل

ذهن گرفتار جهل، چونان خانه‌ای که سال‌ها در بسته مانده و پر از گرد و خاک است، نمی‌تواند به حقیقت دست یابد. انسان باید ذهن خود را از ناآگاهی پالایش کند تا به سوی حقیقت رهنمون شود.

درنگ: ذهن گرفتار جهل، مانند خانه‌ای کهنه و پر از گرد و خاک، مانع وصول به حقیقت است.

نقد رسانه‌ها و ژست‌های علمی

برخی رسانه‌ها، چونان نقاشانی که با رنگ‌های فریبنده حقیقت را می‌پوشانند، سخنان نادرست را با ژست علمی ارائه می‌کنند. این سخنان، از جهل سرچشمه می‌گیرند و با حقیقت علمی سازگار نیستند.

درنگ: سخنان رسانه‌ای با ژست علمی، اگر از جهل سرچشمه گیرند، با حقیقت علمی ناسازگارند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به نقد دیدگاه جبری و تأکید بر نقش جهل به‌عنوان مشکل اصلی بشر پرداخت. دیدگاه جبری، ریشه در گمراهی‌های کلامی دارد و با عدالت الهی ناسازگار است. علم حقیقی، عمل را به دنبال دارد و بی‌عملی از ناآگاهی ناشی می‌شود. پالایش ذهن از جهل، چونان کلیدی زرین، راه را برای وصول به حقیقت می‌گشاید.

بخش سوم: علم الهی و رابطه آن با هدایت و گمراهی

تبیین علم الهی به‌عنوان علم فعلی

علم الهی، چونان خورشیدی فروزان، فعلی و فعال است و هیچ انفعالی در آن راه ندارد. ظهورات هستی، تجلیات این علم‌اند و هیچ محدودیتی به اعیان ثابته ندارند. دیدگاه شارح که علم الهی را تابع اعیان ثابته می‌داند، چونان پرده‌ای تاریک، حقیقت را مخدوش می‌سازد.

درنگ: علم الهی، فعلی و فعال است و به اعیان ثابته محدود نیست؛ ظهورات هستی، تجلیات این علم‌اند.

نقد نظریه علم انفعالی

شارح مدعی است که اعیان ثابته به خداوند علم می‌دهند و علم الهی انفعالی است. این دیدگاه، چونان بنایی سست، با حقیقت علم الهی ناسازگار است. خداوند از همه جوانب هستی آگاه است و علم او به اعیان ثابته محدود نمی‌شود.

درنگ: علم الهی، به اعیان ثابته محدود نیست و دیدگاه علم انفعالی، با حقیقت الهی ناسازگار است.

مثال رصد منجم

مثال منجمی که قمر در عقرب را پیش‌بینی می‌کند، چونان آینه‌ای روشن، نشان می‌دهد که علم الهی، علت اعمال نیست، بلکه صرفاً آگاهی از آنهاست. این علم، جبر را توجیه نمی‌کند.

درنگ: علم الهی، مانند پیش‌بینی منجم، آگاهی از اعمال است، نه علت آنها، و جبر را توجیه نمی‌کند.

تبیین هدایت الهی در قرآن کریم

آیه وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ (قصص: ۵۶، به معنای: ولی خدا هر که را بخواهد هدایت می‌کند) به هدایت الهی اشاره دارد، اما این هدایت با اختیار انسانی منافاتی ندارد. خداوند راه را نشان می‌دهد، اما انتخاب با انسان است.

درنگ: هدایت الهی، با اختیار انسانی سازگار است و انسان در انتخاب راه آزاد است.

تبیین اعیان ثابته و علم الهی

اعیان ثابته در علم الهی‌اند، اما علم خداوند به آنها محدود نیست. همه هستی، چونان آیینه‌ای زلال، ظهور علم الهی است. انحصار علم الهی به اعیان ثابته، چونان پرده‌ای بر حقیقت، نادرست است.

درنگ: علم الهی، به اعیان ثابته محدود نیست و همه هستی، ظهور این علم است.

تمایز فصل نوری و اعیان ثابته

فصل نوری، چونان نوری که در عالم خارج می‌درخشد، قیدی مادی دارد، اما اعیان ثابته، چونان گوهری در علم الهی، پیش از عوالم است. خلط این دو، به گمراهی در فهم عرفانی منجر می‌شود.

درنگ: فصل نوری در عالم خارج و اعیان ثابته در علم الهی‌اند و خلط این دو، به گمراهی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تبیین علم الهی و نقد دیدگاه‌های جبری پرداخت. علم الهی، فعلی و فعال است و به اعیان ثابته محدود نیست. هدایت الهی با اختیار انسانی سازگار است و انسان در انتخاب راه آزاد است. تمایز میان فصل نوری و اعیان ثابته، چونان چراغی روشن، راه را برای فهم صحیح عرفانی هموار می‌کند.

بخش چهارم: مسئولیت انسانی و نقد جبر

نقد جبر و ظلم الهی

اگر اعمال انسان به اعیان ثابته وابسته باشد، خداوند ظالم خواهد بود، اما آیه وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (فصلت: ۴۶، به معنای: و پروردگارت به بندگان ستمگر نیست) ظلم الهی را رد می‌کند. جبر، چونان سمی مهلک، عدالت الهی را نفی می‌کند.

Human beings possess various predispositions influenced by upbringing, environment, and innate characteristics. However, these predispositions are not deterministic. Through effort and proper nurturing, individuals can transform their tendencies, much like a wild beast tamed into docility or a virtuous person led astray by negative influences. Examples such as taming a lion or transforming a person’s character illustrate the human capacity for change, underscoring the role of free will.

درنگ: انسان با تلاش و تربیت می‌تواند اقتضائات خود را تغییر دهد و این امر، جبر را نفی می‌کند.

اختیار انسانی در قرآن کریم

آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان: ۳، به معنای: ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس) به روشنی اختیار انسان در انتخاب راه را نشان می‌دهد. خداوند راه را نشان می‌دهد، اما انسان با اراده خود انتخاب می‌کند.

درنگ: آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ بر آزادی انسان در انتخاب هدایت یا گمراهی تأکید دارد.

نقد جبر و قیامت

اگر جبر حاکم باشد، قیامت و حسابرسی بی‌معنا خواهد بود. انسان مسئول اعمال خود است و نمی‌تواند به بهانه اعیان ثابته از مسئولیت شانه خالی کند. آیه فَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (روم: ۹، به معنای: خدا به آنها ستم نکرد، بلکه آنها به خودشان ستم کردند) این مسئولیت را تأیید می‌کند.

درنگ: جبر، قیامت و مسئولیت انسانی را بی‌معنا می‌کند؛ انسان مسئول اعمال خود است.

نقد نقش شیطان و عوامل امتحان

شارح مدعی است که شیطان برای جلوگیری از ادعای خدایی انسان آفریده شده، اما این دیدگاه، چونان خرافه‌ای کهن، مردود است. شیطان و دیگر عوامل، حکمت الهی دارند، اما جبر را توجیه نمی‌کنند. انبیا با وجود این عوامل، معرفت و تقوای خود را حفظ کردند.

درنگ: شیطان و عوامل امتحان، حکمت الهی دارند، اما جبر را توجیه نمی‌کنند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به نقد جبر و تأکید بر مسئولیت انسانی پرداخت. جبر، با عدالت الهی و قیامت ناسازگار است. انسان با اختیار و تربیت می‌تواند اقتضائات خود را تغییر دهد و مسئول اعمال خویش است. آیات قرآن کریم، چونان مشعل‌هایی فروزان، بر آزادی انسان در انتخاب راه تأکید دارند.

نتیجه‌گیری

این شرح، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین مفاهیم جبر، اختیار و علم الهی در فصوص الحکم پرداخت و با نقد دیدگاه‌های جبری، بر فعال بودن علم الهی و اختیار انسانی تأکید کرد. علم الهی، چونان خورشیدی که همه هستی را روشن می‌کند، فعلی و متبوع است و به اعیان ثابته محدود نیست. مشکل اصلی بشر، جهل و ناآگاهی است که به بی‌عملی یا بدعملی منجر می‌شود. انسان با اختیار و تربیت، می‌تواند سرنوشت خود را تغییر دهد و مسئول اعمال خویش است. این اثر، چونان پلی استوار، راه را برای فهمی عمیق‌تر از نظام عرفانی ابن عربی و پیوند آن با معارف قرآنی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی