در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 697

متن درس





تبیین عرفانی و فلسفی فصوص الحکم

تبیین عرفانی و فلسفی فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۶۹۷)

مقدمه

کتاب فصوص الحکم اثر محی‌الدین ابن‌عربی، به مثابه گوهری درخشان در آسمان عرفان نظری، بستری ژرف برای تأمل در پیوند میان حق و خلق، جبر و اختیار، و نقش اعیان ثابته و اسما و صفات الهی فراهم آورده است. این اثر، که از دیرباز محور توجه عارفان و فیلسوفان بوده، با نگاهی عمیق به هستی‌شناسی عرفانی، پرسش‌های بنیادین درباره ماهیت وجود، اراده الهی، و مسئولیت انسانی را به چالش می‌کشد. درس‌گفتار جلسه ۶۹۷، با تمرکز بر نقد دیدگاه‌های جبری و تبیین نقش اعیان ثابته، تلاشی است در راستای روشن‌سازی این مفاهیم پیچیده. این نوشتار، با بازنویسی و ساختاربندی علمی، می‌کوشد محتوای این درس‌گفتار را به‌گونه‌ای نظام‌مند و جامع ارائه دهد تا برای پژوهشگران و طالبان علم، راهگشای تأملات عمیق‌تر باشد. در این راستا، از استعارات فاخر و تمثیلات معنوی بهره گرفته شده تا مفاهیم، هم‌چون نوری که از مشکات حکمت ساطع می‌شود، در ذهن خواننده تجلی یابد.

بخش نخست: نقد جبر مطلق و تبیین اقتضای اعیان ثابته

نقد جبر غلاظ و شداد

دیدگاه جبر غلاظ و شداد، که خداوند را مالک مطلق و فاعلی دل‌خواه در تمامی امور می‌داند، از منظر عرفان نظری مورد نقد قرار گرفته است. این دیدگاه، که اراده الهی را بدون قید و شرط و فارغ از نظام اقتضائات می‌انگارد، با اصل توحید و نظام‌مندی خلقت ناسازگار است. به جای این جبر مطلق، اقتضای اعیان ثابته مطرح می‌شود که مراتب وجودی موجودات را نه بر اساس دل‌خواهی الهی، بلکه بر پایه نظام‌مندی ذاتی هستی تعیین می‌کند.

درنگ: جبر مطلق، که اراده الهی را فارغ از نظام اقتضائات می‌داند، با توحید و حکمت الهی ناسازگار است. اقتضای اعیان ثابته، جایگزینی است که مراتب وجود را بر اساس ظهور اسما و صفات الهی تبیین می‌کند.

این دیدگاه با آیه شریفه وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ (انسان، ۳۰) هم‌خوانی دارد که اراده الهی را حاکم بر همه امور می‌داند، اما این اراده را در چارچوب نظام اقتضائات قرار می‌دهد: «و شما جز آنچه خدا بخواهد، نمی‌خواهید».

تبیین نقش اعیان ثابته

اعیان ثابته، به مثابه صور علمی در علم الهی، ظهور اسما و صفات الهی‌اند که مراتب وجودی موجودات، از جمادات و حیوانات گرفته تا انسان مؤمن و کافر، را تعیین می‌کنند. این اعیان، نه محصول اراده دل‌خواهی الهی، بلکه مظاهر ذاتی اسما و صفات‌اند که ازلی و ابدی‌اند. این مفهوم، هم‌چون آینه‌ای که نور حقیقت را بازمی‌تاباند، نشان‌دهنده وابستگی وجودی خلقت به ذات الهی است.

این دیدگاه با آیه شریفه وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره، ۳۱) هم‌راستاست که به تعلیم اسما به آدم اشاره دارد: «و خدا همه نام‌ها را به آدم آموخت». اعیان ثابته، به مثابه صور علمی این اسما، نظام خلقت را شکل می‌دهند.

نقد جبر مبتنی بر اسما و صفات

هرچند اعیان ثابته ظهور اسما و صفات‌اند، استناد صرف به این اقتضا به جبر منجر می‌شود و نقش اختیار انسان را نادیده می‌انگارد. این دیدگاه، که مسئولیت انسانی را تحت‌الشعاع اقتضائات ذاتی قرار می‌دهد، با اصل اختیار و مسئولیت‌پذیری انسانی ناسازگار است. انسان، هم‌چون مسافری در مسیر بی‌کران هستی، با اختیار خود می‌تواند راه خویش را برگزیند.

این نقد با آیه شریفه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان، ۳) هم‌خوانی دارد: «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس».

ازلی بودن اعیان ثابته

اعیان ثابته، به عنوان صور علمی اسما و صفات، ازلی و ابدی‌اند، اما این ازلیت به ذات الهی وابسته است، نه به اراده اختیاری خداوند. این مفهوم، هم‌چون رودی که از سرچشمه ذات الهی جاری می‌شود، نشان‌دهنده پیوند عمیق میان خلقت و ذات حق است. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود ابن‌عربی سازگار است که اعیان را مظاهر ذاتی اسما می‌داند.

نقد بی‌فایده بودن اقتضای اعیان

استناد به اقتضای اعیان ثابته یا اسما و صفات، بدون توجه به نقش اختیار انسانی، برای انسان بی‌فایده است، زیرا مسئولیت و توان تغییر را از او سلب می‌کند. انسان، هم‌چون باغبانی که می‌تواند نهال وجود خویش را پرورش دهد، با تلاش و اختیار می‌تواند مراتب وجودی خود را دگرگون سازد.

این دیدگاه با آیه شریفه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (انعام، ۱۶۴) هم‌خوانی دارد: «و هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد».

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نقد جبر غلاظ و شداد و تبیین نقش اعیان ثابته، بر ضرورت توجه به نظام اقتضائات و رد جبر مطلق تأکید دارد. اعیان ثابته، به مثابه صور علمی اسما و صفات، مراتب وجودی را تعیین می‌کنند، اما این تعیین، مانع اختیار انسانی نیست. انسان، با بهره‌گیری از اراده و تلاش، می‌تواند در این نظام پویا به تحول دست یابد.

بخش دوم: پویایی عالم و قابلیت تحول مراتب وجودی

قابلیت تبدیل مراتب وجودی

همه موجودات، از جمادات تا انسان، قابل تبدیل‌اند و مراتب وجودی آنها می‌تواند تغییر یابد. این دیدگاه، برخلاف جبر مطلق که موجودات را در مرتبه‌ای ثابت می‌انگارد، عالم را هم‌چون اقیانوسی سیال می‌بیند که هر موجودی می‌تواند با عوامل مناسب به مرتبه‌ای دیگر ارتقا یابد.

درنگ: عالم، میدان پویایی و تحول است. هیچ موجودی در مرتبه‌ای ثابت محصور نیست و با عوامل مناسب، از زغال‌سنگ تا الماس و از انسان عادی تا مقامات عالی، تحول ممکن است.

این مفهوم با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا هم‌راستاست که وجود را سیال و قابل تحول می‌داند.

نقد دیدگاه «کل میسر لما خلق له»

عبارت «هر چیز برای آنچه آفریده شده، میسر است» به معنای جبر مطلق نیست. استعدادها قابل تغییرند و موجودات می‌توانند از یک مرتبه وجودی به مرتبه‌ای دیگر منتقل شوند. این دیدگاه، هم‌چون بذری که در خاک مناسب می‌روید، بر امکان تحول و پویایی تأکید دارد.

این مفهوم با آیه شریفه لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد، ۱۱) هم‌خوانی دارد: «خدا سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خود دارند، تغییر دهند».

پویایی عالم و امکان تحول

در عالم، هیچ جاده بسته‌ای وجود ندارد. هر موجودی، با عوامل مناسب، می‌تواند به مرتبه‌ای دیگر تبدیل شود. این دیدگاه، عالم را به مثابه میدانی بی‌کران برای مسابقه و تحول می‌بیند، جایی که زغال‌سنگ می‌تواند به الماس و انسان به مقامات عالی ارتقا یابد.

این مفهوم با دیدگاه عرفانی ابن‌عربی در سیر و سلوک و امکان وصول به مقامات عالی سازگار است.

نقد جبر در عالم ناسوت

حتی در عالم ناسوت، جبر مطلق وجود ندارد. زمین و عوامل آن، هم‌چون خاکی حاصل‌خیز، در خدمت انسان برای تحول و پویایی است. این دیدگاه، با رد جبر، بر سیالیت و امکان تغییر در نظام خلقت تأکید دارد.

این مفهوم با آیه شریفه هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا (ملک، ۱۵) هم‌خوانی دارد: «اوست که زمین را برای شما رام کرد».

نقد ارتجاع در عالم طبیعت

فعلیت‌های موجود قابل بازگشت نیستند، اما استعدادها می‌توانند تغییر کنند. عالم، هم‌چون رودی که همواره به سوی جلو جاری است، از ارتجاع و واپس‌گرایی بیزار است. این دیدگاه، بر پویایی مداوم وجود تأکید دارد.

این مفهوم با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا هم‌راستاست که وجود را در حال تحول مداوم می‌بیند.

امکان توبه و تحول

حتی افرادی که در مسیر خطا قرار گرفته‌اند، با تغییر عوامل و بهره‌گیری از توبه، می‌توانند مسیر متفاوتی را طی کنند. این دیدگاه، انسان را به مثابه مسافری می‌بیند که با توبه و تلاش، می‌تواند مقصد خویش را تغییر دهد.

این مفهوم با آیه شریفه إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا (فرقان، ۷۰) سازگار است: «مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد».

نقد انفعال در برابر اقتضائات

اقتضائات عالم، به معنای جبر نیست. انسان، هم‌چون جنگجویی در میدان حیات، باید با تلاش و عوامل مناسب، به تغییر استعدادها اقدام کند. انفعال در برابر اقتضائات، مانع رشد و کمال است.

این دیدگاه با آیه شریفه وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم، ۳۹) هم‌خوانی دارد: «و برای انسان جز آنچه کوشیده، نیست».

نقش عوامل محیطی در تحول

عوامل محیطی، مانند زمان، مکان، و لقمه، در تحول استعدادها نقش دارند. هیچ‌چیز در عالم بی‌اثر نیست، و این عوامل، هم‌چون نسیمی که بذر را به بار می‌نشاند، در شکل‌گیری مراتب وجودی مؤثرند.

این دیدگاه با روایات شیعی در باب تأثیر لقمه حلال بر نفس هم‌خوانی دارد: «لقمه حلال، نور قلب را افزون می‌کند».

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر پویایی عالم و قابلیت تحول مراتب وجودی، جبر مطلق را رد می‌کند و عالم را میدان مسابقه و تلاش می‌بیند. انسان، با اختیار و تلاش، می‌تواند استعدادهای خود را تغییر دهد و به مراتب عالی وجودی دست یابد. عوامل محیطی و توبه، ابزارهایی هستند که این تحول را ممکن می‌سازند.

بخش سوم: نقد مفاهیم جعل و انفعال در علم دینی

نقد جعل اعیان ثابته

اعیان ثابته، جعلی و مخلوق به اراده خدا نیستند، بلکه صور علمی اسما و صفات‌اند و ازلی‌اند. این دیدگاه، هم‌چون نوری که از ذات الهی ساطع می‌شود، بر ازلیت اعیان به‌عنوان ظهورات ذاتی تأکید دارد.

این مفهوم با نظریه ابن‌عربی در باب اعیان ثابته به‌عنوان صور علمی در علم الهی سازگار است.

نقد مفاهیم جعل و معل متکلمان

مفاهیم جعل و معل، ساخته‌های متکلمان و برخی فلاسفه‌اند و با حقیقت وجود سازگار نیستند. این مفاهیم، که گاه از محدودیت‌های علمی سرچشمه گرفته‌اند، نمی‌توانند حقیقت پویای هستی را بازتاب دهند. این دیدگاه، هم‌چون کلیدی که قفل معرفت را می‌گشاید، بر ضرورت بازنگری در مفاهیم فلسفی تأکید دارد.

این نقد با دیدگاه ملاصدرا در اسفار هم‌راستاست که مفاهیم متکلمان را مورد نقد قرار داده است.

نقد مسئولیت اسما و صفات

نسبت دادن کاستی‌های وجودی به اسما و صفات الهی، نادرست است. انسان، با تلاش و اختیار، می‌تواند مراتب وجودی خود را تغییر دهد. این دیدگاه، هم‌چون باغبانی که خاک را برای کشت آماده می‌کند، بر مسئولیت انسان در رفع کاستی‌ها تأکید دارد.

این مفهوم با آیه شریفه إِنَّ اللَّهَ لَا يُظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (یونس، ۴۴) هم‌خوانی دارد: «خدا به مردم هیچ ستمی نمی‌کند، ولی مردم خود به خویشتن ستم می‌کنند».

نقد مخلصون در خطر

مخلَصون، به معنای کسانی که خالص شده‌اند، در خطر عظیم‌اند، زیرا حتی آنها باید هوشیار باشند و جبر مطلق وجود ندارد. این دیدگاه، هم‌چون هشداری به سالکان طریق حق، بر ضرورت مراقبت مداوم تأکید دارد.

این مفهوم با روایت «مخلَصون در خطر عظیم‌اند» هم‌راستاست که بر لزوم هوشیاری اولیا تأکید دارد.

تبیین نظام مسابقه در عالم

عالم، میدان مسابقه و امتحان است. وجود اسفل‌السافلین در برابر انسان کامل، از اقتضائات این نظام است. این دیدگاه، عالم را به مثابه میدانی می‌بیند که در آن، هر موجودی با تلاش و رقابت می‌تواند به کمال دست یابد.

این مفهوم با آیه شریفه وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً (انبیاء، ۳۵) هم‌خوانی دارد: «و شما را با بدی و نیکی می‌آزماییم».

نقد انفعال در علم دینی

علم دینی، به دلیل فقدان نظام رقابتی و امتحانی، گاه از رشد علمی و کمالی بازمانده است. این دیدگاه، هم‌چون آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، بر ضرورت ایجاد انگیزه و رقابت در مسیر علم تأکید دارد.

این مفهوم با سنت اسلامی در باب جد و جهد برای کسب علم هم‌خوانی دارد: «طلب علم، وظیفه‌ای است بر هر مسلمانی».

ضرورت تلاش و عرق‌ریزی در علم

علم، هم‌چون ورزش، بدون تلاش و عرق‌ریزی بی‌ثمر است. طلاب، به مثابه ورزشکارانی در میدان معرفت، باید با زحمت و کوشش مداوم، به کسب کمال نائل شوند.

این مفهوم با روایت «طلب علم، وظیفه‌ای است بر هر مسلمانی» هم‌راستاست.

نقد نظام امتحانی در علم دینی

نظام امتحانی در علم دینی، گاه به دلیل فقدان صلاحیت ممتحنین و نبود عدالت، از اعتبار لازم برخوردار نیست. این دیدگاه، بر ضرورت اصلاح نظام آموزشی و ایجاد رقابت عادلانه تأکید دارد.

این مفهوم با اصل عدالت در سنت اسلامی هم‌خوانی دارد که امتحان را منوط به صلاحیت ممتحن می‌داند.

نقش استعدادهای طلاب

طلاب، دارای استعدادهای بالقوه‌ای هستند که به دلیل فقدان نظام رقابتی، گاه به انفعال کشیده می‌شوند. این دیدگاه، طلاب را به مثابه بذرهایی می‌بیند که در خاک مناسب، می‌توانند به شکوفایی برسند.

این مفهوم با آیه شریفه وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا (سجده، ۲۴) هم‌خوانی دارد: «و از میان آنان پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می‌کنند».

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد مفاهیم جعل و انفعال در علم دینی، بر ضرورت تلاش، رقابت، و اصلاح نظام آموزشی تأکید دارد. اعیان ثابته، به عنوان صور علمی اسما و صفات، ازلی‌اند، اما کاستی‌های وجودی نتیجه انفعال انسان است، نه اقتضای ذاتی اسما. عالم، میدان مسابقه‌ای است که طلاب و طالبان علم باید با عرق‌ریزی و تلاش، به کمال دست یابند.

جمع‌بندی نهایی

تبیین عرفانی و فلسفی فصوص الحکم در درس‌گفتار جلسه ۶۹۷، با نقد جبر مطلق و تبیین نقش اعیان ثابته و اسما و صفات، عالم را به مثابه میدانی پویا برای مسابقه و تحول ترسیم می‌کند. این دیدگاه، با رد انفعال و تأکید بر مسئولیت‌پذیری، انسان را به تلاش و تغییر استعدادها فرا می‌خواند. نقد نظام‌های آموزشی و تأکید بر ضرورت رقابت عادلانه، پیامی است برای طالبان علم که باید هم‌چون جنگجویان معرفت، با عرق‌ریزی و کوشش، به قله‌های کمال دست یابند. این اثر، با پیوند آیات قرآن کریم و روایات، راهنمایی است برای پژوهشگران عرفان نظری که در پی فهمی عمیق‌تر از حقیقت وجودند.

با نظارت صادق خادمی