در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 707

متن درس





تبیین و نقد فص عزیری در فصوص الحکم: کاوشی در سر القدر و جایگاه آن در نظام هستی

تبیین و نقد فص عزیری در فصوص الحکم: کاوشی در سر القدر و جایگاه آن در نظام هستی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۰۷)

دیباچه

فص عزیری در فصوص الحکم ابن‌عربی، یکی از عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین مباحث عرفانی و فلسفی است که به کاوش در مفهوم سر القدر، علم به آن، و رابطه‌اش با موجودات مطلق و مقید می‌پردازد. این اثر، با محوریت درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۷۰۷، به تبیین و نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی و شارح او، قیصری، پرداخته و با رویکردی علمی و انتقادی، جایگاه سر القدر را در نظام هستی بررسی می‌کند. متن حاضر، با حفظ تمامی جزئیات و محتوای اصلی درس‌گفتارها، در قالبی منسجم، علمی و ساختارمند بازنویسی شده است. آیات قرآن کریم با دقت و احترام، همراه با ترجمه‌ای دقیق ارائه شده‌اند، و روایات با تفسیرهایی روشن و فاخر همراه گشته‌اند. این نوشتار، با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، به گونه‌ای نگارش یافته که هم پاسخگوی نیازهای پژوهشگران حوزه عرفان و فلسفه اسلامی باشد و هم زیبایی و عمق معنایی را در خود حفظ کند. هدف، ارائه متنی است که با نگاهی نقادانه و عمیق، مفاهیم عرفانی را در چارچوبی منظم و منطقی تبیین کرده و به پرسش‌های بنیادین درباره سر القدر، اختیار، و رابطه انسان با حق پاسخ دهد.

بخش یکم: سر القدر و جایگاه آن در عالم ناسوت

تبیین حقیقت سر القدر

سر القدر، به مثابه رازی نهفته در عالم ناسوت، به خصوصیات و جزئیات این عالم اشاره دارد که تنها برای اولیای الهی که در مقام شهود و معرفت‌اند، آشکار می‌گردد. این مفهوم، به تمایز میان قدر (عالم جزئیات و اندازه‌های جزئی) و قضا (عالم کلیات و ربوبیات) وابسته است. قدر، ظرف ظهور جزئیات عالم است، و سر القدر، به خصوصیات پنهان این ظرف اشاره دارد که با علم اولیای خدا گره خورده است.

سر القدر، به خصوصیات عالم ناسوت اشاره دارد و علم به آن، مختص اولیای خداست که حقایق باطن اشیا را در این عالم می‌بینند.

تحلیل و نقد

این تبیین، بر محدودیت سر القدر به عالم ناسوت تأکید دارد و آن را از علوم کلی و ذاتی الهی جدا می‌سازد. برخلاف دیدگاه ابن‌عربی که سر القدر را به ذات الهی و صفات او تعمیم می‌دهد، این مفهوم تنها در ظرف ناسوت معنا می‌یابد و نمی‌تواند بر موجود مطلق (حق) یا اسما و صفات الهی حکم کند. این تمایز، از آشفتگی در تبیین عرفانی جلوگیری کرده و بر سلسله‌مراتب منظم عوالم تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تبیین سر القدر به عنوان مفهومی مختص عالم ناسوت، بر محدودیت آن به اولیای خدا و جدایی‌اش از علوم ذاتی الهی تأکید کرد. این دیدگاه، با نقد تعمیم سر القدر به ذات الهی، راه را برای فهمی دقیق‌تر از نظام هستی هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره سر القدر

ادعای ابن‌عربی و نقد آن

ابن‌عربی در فص عزیری، سر القدر را حقیقتی می‌داند که بر موجود مطلق (حق) و مقید (خلق) حکم می‌کند و آن را کامل‌ترین، قوی‌ترین، و عظیم‌ترین حقیقت هستی معرفی می‌کند. او معتقد است که سر القدر، منشأ رضا، غضب، و ظهور اسمای جمالی و جلالی است و خصوصیات اشیا را از اعیان ثابته ظاهر می‌سازد.

ابن‌عربی سر القدر را حقیقتی می‌داند که بر حق و خلق حکم کرده و منشأ رضا، غضب، و اسمای جمالی و جلالی است.

استاد فرزانه قدس‌سره، این دیدگاه را به دلیل خلط میان سر القدر (مختص عالم ناسوت) و علوم ذاتی الهی نقد می‌کنند. سر القدر نمی‌تواند بر ذات الهی یا اسمای او حکم کند، زیرا حق خود حَکم است و رضا و غضب، ظهور اسما و صفات او هستند، نه معلول سر القدر. این نقد، بر تقدم اسما و صفات بر اعیان ثابته و نفی هرگونه حکم خارجی بر ذات الهی تأکید دارد.

نقد تعمیم سر القدر

ابن‌عربی سر القدر را به دلیل عموم حکم متعدی (ذوات اشیا) و غیرمتعدی (ظهورات اشیا) کامل‌ترین حقیقت می‌داند. این تعمیم، به دلیل فقدان دلیل منطقی و خلط میان عوالم مختلف، نادرست است. سر القدر تنها در عالم ناسوت و در ظرف اولیای خدا معنا دارد و نمی‌تواند بر اعیان ثابته یا اسمای الهی حکم کند.

نقد تبعیت اسما از اعیان

یکی از اشکالات بنیادین دیدگاه ابن‌عربی، ادعای تبعیت اسما و صفات الهی از اعیان ثابته است. او معتقد است که اعیان ثابته به اقتضای استعدادشان، اسما و صفات را ظاهر می‌کنند. این دیدگاه، به دور باطل منجر می‌شود، زیرا اعیان ثابته خود مظهر اسما و صفات‌اند و نمی‌توانند بر آن‌ها حاکم باشند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر تقدم اسما و صفات بر اعیان، این ادعا را رد می‌کنند.

اعیان ثابته مظهر اسما و صفات الهی‌اند و نمی‌توانند بر آن‌ها حاکم باشند؛ ادعای تبعیت اسما از اعیان، به دور باطل منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره سر القدر، بر ناسازگاری تعمیم آن به ذات الهی و اسما و صفات تأکید کرد. سر القدر، به عنوان مفهومی ناسوتی، نمی‌تواند بر حق یا اعیان ثابته حکم کند، و ادعای تبعیت اسما از اعیان، به دلیل تناقض منطقی، مردود است.

بخش سوم: علم الهی و محدودیت‌های علم انسانی

علم الهی و سر القدر

علم الهی، مانند کاسه‌ای بی‌کران، تمامی هستی را در بر می‌گیرد و فراتر از محدودیت‌های سر القدر است. خداوند دارای علوم بی‌شمار، کلی، حقیقی، و ذاتی است که با سر القدر، که مختص عالم ناسوت است، متفاوت‌اند.

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره: ۳۱)؛ و به آدم همه نام‌ها را آموخت.

این آیه، بر گستردگی علم الهی و شمول آن بر تمامی اسما اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به قرآن کریم، تأکید می‌کنند که علم الهی قیفی محدود نیست، بلکه تمامی هستی را در خود جای داده و از هر سویی به تمامی موجودات احاطه دارد.

نقد تعریف علم الهی

اختلاف میان عالمان دینی، مانند ملاصدرا و شیخ اشراق، در تعریف خبیر و علیم، نشان‌دهنده محدودیت فهم انسانی از علم الهی است. این اختلافات، بر ناتوانی بشر در درک کامل علم الهی و ضرورت تواضع در برابر آن تأکید دارند.

علم اولیا و محدودیت‌های علم انسانی

علم انسانی در عالم ناسوت محدود است، اما اولیای خدا به مراتبی از علم دست می‌یابند که فراتر از حواس ظاهری است. این علم، با شهود و رويت همراه است و از وهم یا ذهن ساده ناشی نمی‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با تشبیه انسان غافل به آبکشی که علوم را از دست می‌دهد، بر نقش غفلت در محرومیت از معرفت تأکید می‌کنند.

انسان غافل، مانند آبکشی است که علوم را از دست می‌دهد، اما با رفع غفلت، علامه دهر می‌گردد.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تبیین گستردگی علم الهی و محدودیت علم انسانی، بر تفاوت میان علم ذاتی الهی و سر القدر تأکید کرد. اولیای خدا، با شهود و رويت، به مراتبی از علم دست می‌یابند که فراتر از محدودیت‌های ناسوتی است، اما غفلت، مانع اصلی درک حقایق سر القدر در انسان‌هاست.

بخش چهارم: نقش دین و عقل در تکمیل معرفت انسانی

انسان هوشمند و نیاز به دین

انسان هوشمند، دارای عقل آگاهانه است، اما فاقد عصمت است. دین، با اعطای عصمت به عقل، آن را از خطا و خلل مصون می‌دارد. این عصمت، یا از طریق امضا (تأیید کارهای درست) یا تأسیس (تصحیح خطاها) اعمال می‌شود. برای مثال، دین، بيع را تأیید و ربا را نهی می‌کند.

دین، عقل آگاهانه انسان را عصمتی می‌کند تا از خطا مصون بماند، یا با امضای کارهای درست یا با تأسیس احکام اصلاحی.

نقد نقص عقل

برخلاف دیدگاه‌هایی که عقل انسانی را ناقص می‌دانند، استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که عقل انسان آگاهانه است و نقص ندارد. آنچه عصمتی است، در ظرف معرفت و شهود قرار دارد و دین، این ظرفیت را تکمیل می‌کند.

علم انبیا و عصمت

انبیا، به دلیل برخورداری از علم عصمتی، از وهم و ذهن ساده مستقل‌اند. این علم، آن‌ها را از انسان‌های عادی متمایز می‌سازد و به آن‌ها معلواتی فراتر از بشر عادی اعطا می‌کند. سر القدر، بخشی از این علم است، اما عصمت، ویژگی اصلی تمایز انبیاست.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تأکید بر نقش دین در تکمیل عقل آگاهانه انسان، بر ضرورت عصمت در برابر خطا تأکید کرد. عقل انسان ناقص نیست، بلکه نیازمند هدایت دینی است تا به کمال برسد. علم انبیا، به دلیل عصمت، فراتر از علوم بشری است.

بخش پنجم: نقد متون عرفانی و ضرورت مهندسی عرفان

نقد بافتنی بودن متون عرفانی

متون عرفانی، مانند فصوص الحکم، به دلیل فقدان ساختار منطقی و دلیل‌محور، به مثابه خودآموزهایی ناقص و «بافتنی» هستند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمایز میان معارف یابش‌شده (بی‌خلل) و بافتنی (دارای درست و نادرست)، بر ضرورت بازسازی متون عرفانی با پشتوانه منطقی تأکید می‌کنند.

متون عرفانی، به دلیل فقدان دلیل و ساختار منطقی، بافتنی‌اند و نیازمند بازسازی با پشتوانه علمی و منطقی هستند.

ضرورت مهندسی عرفان

عرفان، نیازمند نقشه‌ای مهندسی‌شده است تا از آشفتگی و ادعاهای غیرمنطقی، مانند حکم سر القدر بر ذات الهی، جلوگیری شود. این نقشه، باید بر اساس ترتیبی منظم از عوالم (احدیت، واحدیت، اعیان ثابته، جبروت، ملکوت، مثال، و ناسوت) طراحی شود.

نقد ادبیات عرفانی

ادبیات عرفانی، به دلیل استفاده از مفاهیم زورمدارانه مانند «تعدّی» (به معنای تجاوز)، فاقد لطافت دینی است. استاد فرزانه قدس‌سره، بر ضرورت بازسازی این ادبیات با زبانی لطیف و دینی تأکید می‌کنند. هر مظهری خود مُظهر است، و هیچ مظهری بدون مُظهر نیست، زیرا همه موجودات در سلسله ظهورات‌اند.

هر مظهری خود مُظهر است، و هیچ مظهری بدون مُظهر نیست؛ عالم، سلسله‌ای پیوسته از ظهورات است.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با نقد ضعف‌های متون عرفانی و ادبیات زورمدارانه آن‌ها، بر ضرورت مهندسی عرفان و بازسازی ادبیات آن با زبانی لطیف و دینی تأکید کرد. نقشه منظم عوالم و اجتناب از ادعاهای غیرمنطقی، گامی اساسی در اعتلای علم عرفانی است.

بخش ششم: غفلت و نقش معرفت در درک سر القدر

غفلت و محرومیت از علم

غفلت، مانند سوراخ‌های آبکش، مانع از حفظ علوم و درک حقایق سر القدر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از دوران کودکی خود، به تجربه‌ای اشاره می‌کنند که در آن، گنج‌های موجود در اطراف به دلیل فقدان توجه و معرفت، نادیده گرفته شدند.

علم به سر القدر، مانند گنجی در زمین است که بدون توجه و معرفت، از دسترس انسان خارج می‌ماند.

این تمثیل، بر اهمیت رويت و آگاهی در بهره‌مندی از حقایق عالم تأکید دارد. انسان، اگر غفلت را کنار گذارد، می‌تواند به علامه دهر تبدیل شود.

نقد شتابزدگی شارح

شارح فصوص الحکم، به دلیل شتاب در تبیین، میان حقیقت سر القدر و علم به آن خلط کرده و عبارات را دقیق بیان نکرده است. این شتابزدگی، به ابهام در تمایز میان علم به سر القدر و خود سر القدر منجر شده است.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تأکید بر نقش غفلت در محرومیت از علم سر القدر، بر ضرورت معرفت و توجه در درک حقایق عرفانی تأکید کرد. نقد شتابزدگی شارح، بر اهمیت دقت در تبیین مفاهیم عرفانی و اجتناب از خلط معانی دلالت دارد.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با بازخوانی و نقد فص عزیری در فصوص الحکم، به تبیین مفهوم سر القدر و جایگاه آن در نظام هستی پرداخت. سر القدر، به عنوان حقیقتی ناسوتی، مختص اولیای خداست و نمی‌تواند بر ذات الهی، اسما، یا اعیان ثابته حکم کند. نقدهای استاد فرزانه قدس‌سره، بر اشکالات منطقی و فلسفی دیدگاه ابن‌عربی، از جمله تعمیم سر القدر به ذات الهی و تبعیت اسما از اعیان، تأکید دارند. نقش دین در اعطای عصمت به عقل انسانی، ضرورت مهندسی عرفان، و اهمیت رفع غفلت در درک حقایق، از محورهای کلیدی این نوشتار هستند. این متن، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، تصویری منسجم و منطقی از نظام هستی ترسیم کرده و با زبانی متین و علمی، مخاطبان را به تأمل در مفاهیم عرفانی و فلسفی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی