متن درس
شرح فصوص الحکم: تبیین مفاتیح الغیب در فص عزیریه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۷۱۴)
دیباچه
فصوص الحکم، اثر بیبدیل محیالدین ابنعربی، چونان گوهری درخشان در آسمان معرفت عرفانی میدرخشد. فص عزیریه، یکی از فصول این اثر عظیم، به کاوش در مفاتیح الغیب، رابطه اراده و قدرت الهی با تکوین اشیاء، و پیوند صفات ذاتی حقتعالی با صفات ظهوری مخلوقات میپردازد. این شرح، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی نقادانه و روشمند، به بازخوانی این فص پرداخته و مفاهیم پیچیده آن را در پرتو قرآن کریم، عقلانیت دینی و نقد علمی تبیین میکند. متن حاضر، با حفظ وفاداری به محتوای اصلی، در قالبی علمی و ساختارمند، با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و تحلیلهای عمیق، برای مخاطبان فرهیخته نگاشته شده است. هدف، تبیین دقیق مفاتیح الغیب، نقد دیدگاههای ناصواب، و ارائه فهمی منسجم از نظام عرفانی وحدت وجود است که با عزت و اقتدار انسانی همخوانی داشته باشد.
بخش نخست: مفاتیح الغیب و حال فتح
ماهیت مفاتیح الغیب
مفاتیح الغیب، در اصطلاح عرفانی ابنعربی، به کلیدهای گشایش اسرار غیب الهی اشاره دارد که تنها در حال فتح، یعنی لحظهای که اراده الهی به تکوین اشیاء تعلق میگیرد، فعلیت مییابد. این مفاتیح، چونان کلیدهایی هستند که قفلهای نهان خلقت را میگشایند و تنها در ظرف مشیت و اراده الهی ظهور میکنند.
درنگ: مفاتیح الغیب تنها در حال فتح، یعنی لحظه تعلق اراده الهی به تکوین اشیاء، فعلیت مییابد.
تعلق اراده و قدرت
مفاتیح در ظرف مشیت و اراده الهی و در لحظه پیوند اراده با قدرت برای تکوین اشیاء ظهور مییابند. این تعلق، چونان جریانی است که از سرچشمه اراده الهی به سوی تحقق اشیاء در عالم خارج روان میشود. اراده و قدرت، دو بال این فرآیند هستند که بدون یکی، دیگری ناقص میماند.
درنگ: مفاتیح در لحظه پیوند اراده و قدرت الهی برای تکوین اشیاء ظهور مییابد.
تمایز تلبس حالی و مقامی
مفتاح، به چیزی اطلاق میشود که در حال گشایش متلبس به حالت فعلیت است، مانند تنفس که تلبس حالی دارد. این در حالی است که برخی صفات، مانند طبابت، تلبس مقامی دارند و نیازی به فعلیت لحظهای ندارند. این تمایز، چونان خطکشی است که مرز میان صفات موقت و دائم را روشن میسازد.
درنگ: مفتاح، در حال گشایش متلبس به فعلیت است، برخلاف صفات مقامی که دائمیاند.
احاطه الهی به مفاتیح
حال فتح و احاطه به مفاتیح الغیب مختص حقتعالی است، زیرا تنها او به تمامی موجودات احاطه وجودی دارد. این احاطه، چونان دریایی بیکران است که تمامی هستی را در بر میگیرد و هیچ موجودی از دایره علم و قدرت او خارج نیست.
درنگ: احاطه به مفاتیح الغیب مختص خداست، زیرا او به تمامی موجودات احاطه دارد.
مشارکت نسبی اولیا در مفاتیح
برخی اولیای الهی، به قدر استعداد و صفا، بهصورت نسبی در برخی مفاتیح الغیب مشارکت مییابند. این مشارکت، چونان انعکاس نوری محدود از خورشید بیکران الهی است که در آیینه دلهای آماده اولیا تجلی مییابد.
درنگ: اولیای الهی بهصورت نسبی و به قدر استعدادشان در مفاتیح الغیب مشارکت مییابند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین ماهیت مفاتیح الغیب و نقش اراده و قدرت الهی در فعلیت آن، نشان داد که این مفاتیح در لحظه فتح و در ظرف مشیت الهی ظهور مییابند. احاطه کامل به مفاتیح مختص خداست، اما اولیا بهصورت نسبی در آن مشارکت میجویند. این تمایزات، بنیان نظام عرفانی را در فهم رابطه حق و خلق استوار میسازد.
بخش دوم: نقد التباس ذات و ظهور
تمایز ذات و ظهور
میان صفات ذاتی حقتعالی و صفات ظهوری مخلوقات هیچ التباسی نیست. صفات مخلوقات، از اکل و شرب تا وجود و کمالات، همگی ظهوریاند و با صفات ذاتی خدا منافاتی ندارند. این تمایز، چونان خطی است که میان ساحت بیکران ذات الهی و مظاهر محدود خلقت کشیده شده است.
درنگ: صفات مخلوقات ظهوریاند و با صفات ذاتی خدا هیچ التباسی ندارند.
ظهوری بودن صفات مخلوقات
اکل، شرب، وجود و کمالات مخلوقات همگی ظهوریاند و از استقلال برخوردار نیستند. این صفات، چونان سایههایی از نور الهیاند که بر پرده وجود مخلوقات نقش بستهاند و هیچ منافاتی با ذات الهی ندارند.
درنگ: اکل، شرب و کمالات مخلوقات ظهوریاند و با ذات الهی منافاتی ندارند.
تخلق به صفات ظهوری
هر موجودی به قدر استعداد، صفا و تواناییاش به صفات ظهوری الهی متخلق میشود. این تخلق، چونان رنگپذیری آیینهای است که نور الهی را به اندازه ظرفیت خود بازمیتاباند.
درنگ: موجودات به قدر استعدادشان به صفات ظهوری الهی متخلق میشوند.
ظهور صفات در همه موجودات
هیچ موجودی از صفات الهی عاری نیست؛ حتی صلابت سنگ، ظهور صلابت الهی است. این فراگیری، چونان جریانی است که از سرچشمه ذات الهی به همه مراتب وجود جاری میشود.
درنگ: همه موجودات، از جماد تا انسان، ظهور صفات الهیاند.
تفاوت مراتب ظهور
موجودات به حسب مراتب وجودی (عالی، متوسط، دانی) در ظهور صفات الهی متفاوتاند. این تفاوت، چونان تنوع رنگها در تابلوی خلقت است که هر یک به قدر ظرفیت خود، زیبایی الهی را نمایان میسازند.
درنگ: تفاوت مراتب وجودی موجودات، در شدت و ضعف ظهور صفات الهی است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأکید بر تمایز ذات و ظهور، نشان داد که صفات مخلوقات همگی ظهوریاند و با ذات الهی منافاتی ندارند. هر موجودی به قدر استعدادش متخلق به صفات الهی میشود و هیچ موجودی از این ظهور عاری نیست. این دیدگاه، بنیان وحدت وجود را در نظام عرفانی استوار میسازد.
بخش سوم: نقد ادعای عزیر و پرسشهای قرآنی
پرسش عزیر در قرآن کریم
عزیر، طبق آیه ۲۵۹ سوره بقره، پرسید:
أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا
(خدا چگونه این [شهر] را پس از مرگش زنده میکند؟). خداوند نیز کیفیت احیا را به او نشان داد. این پرسش، چونان جرقهای است که به دنبال کشف راز حیات الهی بود.
درنگ: عزیر تنها کیفیت احیا را پرسید و خداوند پاسخ عملی به او داد.
تفاوت پرسش عزیر و ابراهیم
ابراهیم، در آیه ۲۶۰ سوره بقره، گفت:
رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ
(پروردگارا، به من بنمای چگونه مردگان را زنده میکنی؟). او خواستار نمایش فرآیند احیا بود و خود فاعل احیا شد، در حالی که عزیر تنها مشاهدهگر بود. این تفاوت، چونان دو مسیر در یک باغ است که هر یک به مقصدی متفاوت منتهی میشود.
درنگ: پرسش ابراهیم خواستار نمایش بود، اما عزیر تنها مشاهدهگر احیای الهی بود.
اهمیت نوع پرسش
نوع پرسش انبیا تعیینکننده پاسخ الهی است. پاسخ خدا، چونان آیینهای است که پرسش را بازمیتاباند و مطابق با ساختار آن شکل میگیرد.
درنگ: نوع پرسش انبیا، شکل و محتوای پاسخ الهی را تعیین میکند.
نقد ادعای درخواست مفاتیح توسط عزیر
ادعای درخواست مفاتیح توسط عزیر فاقد مستند قرآنی است. او نه مفاتیح خواست و نه شواهدی بر دریافت یا عدم دریافت آن وجود دارد. این نقد، چونان پالایشگری است که حقیقت را از تحریف جدا میسازد.
درنگ: عزیر مفاتیح الغیب نخواست و ادعای آن غیرقرآنی است.
نقد شباهت پرسشها
ادعای شباهت پرسش عزیر و ابراهیم نادرست است، زیرا این دو پرسش از نظر ساختار و محتوا تفاوتهای بنیادین دارند. این نقد، چونان چراغی است که مسیر تحلیل دقیق قرآنی را روشن میکند.
درنگ: پرسش عزیر و ابراهیم تفاوتهای اساسی دارند و شباهت آنها نادرست است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی پرسش عزیر و ابراهیم در قرآن کریم، نشان داد که نوع پرسش تعیینکننده پاسخ الهی است. عزیر تنها کیفیت احیا را پرسید و مفاتیح الغیب درخواست نکرد. نقد ادعاهای غیرقرآنی و تأکید بر دقت در تحلیل آیات، از محورهای اصلی این بخش است.
بخش چهارم: نقد روایات اسرائیلی و لزوم پیرایهزدایی
نقد روایات اسرائیلی
روایاتی که عتب الهی بر عزیر یا اخراج او از نبوت را مطرح میکنند، اسرائیلی و غیرمعتبرند. این روایات، چونان غباری بر آینه حقیقت دین، نیازمند پالایشاند.
درنگ: روایات اسرائیلی درباره عزیر غیرمعتبرند و باید از دین پالایش شوند.
لزوم پیرایهزدایی از دین
دین باید از روایات غیرمعتبر و اسرائیلیات پیرایهزدایی شود تا حقیقت آن چون خورشیدی بیغبار بدرخشد. این پالایش، وظیفهای است که بر دوش عالمان دینی سنگینی میکند.
درنگ: دین باید از روایات غیرمعتبر و اسرائیلیات پیرایهزدایی شود.
نقد روششناسی متکلمین
متکلمین، به دلیل فقدان قدرت تمییز، روایات اسرائیلی را پذیرفتند و توجیه کردند. این ضعف روششناختی، چونان سدی در برابر حقیقت دین، نیازمند اصلاح است.
درنگ: ضعف روششناختی متکلمین در پذیرش روایات اسرائیلی، نیازمند اصلاح است.
ترکیب حق و باطل
دشمنان دین با ترکیب حق و باطل (ضغث من هذا و ذاک)، شبهات را وارد دین کردند. این روش، چونان ترفندی است که حقیقت را در لفافه باطل پنهان میسازد.
درنگ: دشمنان دین با ترکیب حق و باطل، شبهات را وارد دین کردند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد روایات اسرائیلی و تأکید بر لزوم پیرایهزدایی از دین، نشان داد که روایات غیرمعتبر، مانند غباری بر حقیقت دین، باید پالایش شوند. ضعف روششناختی متکلمین و ترفندهای دشمنان در ترکیب حق و باطل، از چالشهای اصلی در مسیر اصلاح معارف دینی است.
بخش پنجم: نقش عالم مکانیک و معصومیت انبیا
تعریف عالم مکانیک
عالم مکانیک، عالمی است که دین را نقادانه بررسی کرده و حق را از باطل تمییز میدهد. این عالم، چونان جراحی است که با دقت و مهارت، زخمهای معرفتی دین را درمان میکند.
درنگ: عالم مکانیک، دین را نقادانه جراحی کرده و حق را از باطل تمییز میدهد.
تمایز مجتهد و منبری
مجتهد، عالمی متخصص و مکانیک است، در حالی که منبری لزوماً مجتهد نیست. این تمایز، چونان خطی است که میان تخصص علمی و نقش تبلیغی جدایی میافکند.
درنگ: مجتهد، عالم متخصص و مکانیک است، برخلاف منبری که لزوماً مجتهد نیست.
نقد فقدان ویژگی مکانیک در علم دینی
بسیاری از رویکردهای علم دینی فاقد ویژگی مکانیکاند و به تقلید محدود شدهاند. این نقد، چونان هشداری است که بر ضرورت تخصص و نقد علمی در علم دینی تأکید دارد.
درنگ: بسیاری از رویکردهای علم دینی فاقد ویژگی مکانیکاند و نیازمند اصلاحاند.
معصومیت انبیا
مشکلات در روایات به انبیا نسبت داده نمیشود، زیرا انبیا معصوماند. این اصل، چونان سپری است که حقیقت نبوت را از تحریفات حفظ میکند.
درنگ: انبیا معصوماند و مشکلات روایات به آنها نسبت داده نمیشود.
ورثه انبیا
ورثه انبیا باید در حد انبیا باشند، نه صرفاً با القاب ظاهری. این دیدگاه، چونان معیاری است که شایستگی عالمان دینی را برای جانشینی انبیا میسنجد.
درنگ: ورثه انبیا باید در حد انبیا باشند، نه صرفاً با القاب ظاهری.
نقد تنزل جایگاه علم دینی
جایگاه علم دینی به دلیل تعریفهای غیرواقعی و ارزانسازی القاب تنزل یافته است. این نقد، چونان هشداری است که بر بازنگری در معیارهای علم دینی تأکید دارد.
درنگ: جایگاه علم دینی به دلیل تعریفهای غیرواقعی تنزل یافته و نیازمند بازنگری است.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تعریف عالم مکانیک و نقد رویکردهای غیرنقادانه در علم دینی، بر ضرورت تخصص و تمییز حق از باطل تأکید کرد. معصومیت انبیا و شایستگی ورثه انبیا، از محورهای اصلی این بخش است.
بخش ششم: ظهور افعال مخلوقات و توحید افعالی
ظهوری بودن افعال مخلوقات
افعال مخلوقات، از اکل و شرب تا حرکت و حیات، همگی ظهور فعل الهیاند و هیچ استقلالی ندارند. این افعال، چونان امواجیاند که از اقیانوس بیکران الهی سرچشمه میگیرند.
درنگ: اکل، شرب و افعال مخلوقات ظهور فعل الهیاند و استقلالی ندارند.
محدودیت ناسوت
اکل و شرب به دلیل وابستگی به بدن مادی در عالم ناسوت است. اولیا در مراتب بالاتر، چونان پرندگانی که از قفس ماده آزاد شدهاند، از این محدودیتها بینیازند.
درنگ: اکل و شرب محدود به عالم ناسوت است و اولیا در مراتب بالاتر از آن بینیازند.
توحید افعالی
همه افعال مخلوقات بالحق و به عنایت الهی است. این اصل، چونان آیینهای است که وابستگی کامل مخلوقات به حقتعالی را نشان میدهد.
درنگ: همه افعال مخلوقات بالحق و به عنایت الهی است.
ظهور عشق الهی
خلقت عالم، ظهور عشق الهی است که بدون اراده، زور یا تلاش از جانب خدا تحقق یافته است. این خلقت، چونان رودی است که خودجوش از سرچشمه عشق الهی جاری میشود.
درنگ: خلقت عالم، ظهور خودجوش عشق الهی است.
نقد استقلال مخلوقات
مخلوقات هیچ استقلالی ندارند، اما با عنایت الهی میتوانند موجوداتی برتر از خود خلق کنند. این دیدگاه، چونان کلیدی است که قفل شبهه استقلال مخلوقات را میگشاید.
درنگ: مخلوقات استقلالی ندارند، اما ظهوراً میتوانند خلق کنند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تأکید بر ظهوری بودن افعال مخلوقات و توحید افعالی، نشان داد که همه افعال از اکل تا حیات، بالحق و به عنایت الهی است. خلقت عالم، ظهور عشق الهی است و مخلوقات، هرچند مقیدند، اما به قدر ظهورشان توانمندند.
بخش هفتم: نقد منطقی و عرفانی
قضیه منطقی در عرفان
قضیه «الله موجود» درست است، اما «الانسان موجود» نادرست است؛ باید گفت «الانسان ظهور للوجود». این اصلاح، چونان ترازویی است که تناسب موضوع و محمول را در منطق عرفانی حفظ میکند.
درنگ: انسان ظهور وجود است، نه موجود مستقل.
نقد تشکیک ملاصدرا
تشکیک ملاصدرا کثرت را در ذات وجود میآورد، در حالی که در عرفان، کثرت در ظهور است، نه ذات. این نقد، چونان خطی است که مرز میان عرفان و فلسفه را روشن میسازد.
درنگ: کثرت در عرفان در ظهور است، نه در ذات وجود.
تمایز تعین و شدت و ضعف
تعین مربوط به ظهور است، اما شدت و ضعف به ذات نسبت داده میشود و در عرفان پذیرفته نیست. این تمایز، چونان چراغی است که اصطلاحات عرفانی و فلسفی را از هم جدا میکند.
درنگ: تعین در ظهور است، اما شدت و ضعف در ذات پذیرفته نیست.
وحدت معنا در ظهور
همه تعابیر (ظهور، تعین، مرتبه) معنای واحدی دارند: همه عالم ظهور حق است. این وحدت، چونان رشتهای است که مهرههای پراکنده نظام عرفانی را به هم پیوند میدهد.
درنگ: همه عالم ظهور حق است و تعابیر ظهور، تعین و مرتبه معنای واحدی دارند.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با نقد منطقی و عرفانی، بر ظهوری بودن خلق و وحدت معنا در نظام عرفانی تأکید کرد. تمایز تعین و شدت و ضعف، و نقد تشکیک ملاصدرا، از محورهای اصلی این بخش است.
بخش هشتم: عزت مخلوقات و نقد فقرگرایی
عزت مخلوقات
مخلوقات ظهور کامل حقاند و نباید به ذلت و خواری توصیف شوند. این دیدگاه، چونان آیینهای است که عزت وجودی مخلوقات را به عنوان مظهر حق نشان میدهد.
درنگ: مخلوقات ظهور کامل حقاند و نباید به ذلت توصیف شوند.
نقد فقرگرایی
تفاسیر فقرگرایانه و روایات ذلتآمیز، مسلمین را سست و آسیبپذیر کردهاند. این نقد، چونان هشداری است که بر ضرورت بازنگری در تفاسیر عرفانی تأکید دارد.
درنگ: تفاسیر فقرگرایانه مسلمین را سست کرده و نیازمند بازنگریاند.
تأثیر اسمای الهی
اسماء الهی، مانند عباس، حسین و الله، در انسان انگیزه و اقتدار میآفریند. این اسما، چونان جرقههاییاند که آتش عزت و توانمندی را در وجود انسان شعلهور میسازند.
درنگ: اسماء الهی انگیزه و اقتدار در انسان ایجاد میکنند.
عظمت خلقت انسان
قرآن کریم در آیه ۳۲ سوره مؤمنون میفرماید:
فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
(پس آفرین بر خدا، بهترین آفرینندگان). این آیه، بر عظمت خلقت انسان و ارزش ذاتی او تأکید دارد.
درنگ: خلقت انسان چنان عظیم است که خدا خود را به آن ستود.
اقتدار توحیدی
توحید و معرفت الهی اقتدار میآفریند، چنانکه عالمان دینی با تکیه بر آن، تحولات عظیمی در جهان پدید آوردند. این اقتدار، چونان رودی است که از سرچشمه توحید جاری میشود.
درنگ: توحید و معرفت الهی اقتدار و تحولآفرینی به ارمغان میآورد.
جمعبندی بخش هشتم
این بخش، با تأکید بر عزت مخلوقات و نقد تفاسیر فقرگرایانه، نشان داد که مخلوقات ظهور کامل حقاند و نباید به ذلت توصیف شوند. اسماء الهی و توحید، اقتدار و عزت را در انسان برمیانگیزند.
بخش نهم: علم، قدرت و خلق ظهوری
پیوند علم و قدرت
علم الهی به قدرت، اراده و مراد منجر میشود. علم بدون قدرت، چونان خیالی است که به فعلیت نمیرسد. این پیوند، چونان ستونی است که نظام خلقت را استوار میسازد.
درنگ: علم الهی به قدرت، اراده و مراد منجر میشود.
تصدیق عالم
عالم حقیقی کسی است که علم او با فعلش تصدیق شود. این اصل، چونان معیاری است که عالمیت را از ادعای صرف متمایز میکند.
درنگ: عالم حقیقی با تصدیق علم توسط فعل شناخته میشود.
نقد اختصاص قدرت ایجادی
ادعای اختصاص قدرت ایجادی به خدا نادرست است، زیرا مخلوقات ظهوراً میتوانند ایجاد کنند. این نقد، چونان کلیدی است که شبهه محدودیت مخلوقات را رفع میکند.
درنگ: مخلوقات ظهوراً میتوانند ایجاد کنند و قدرت ایجادی مختص خدا نیست.
نقد عجز مخلوقات
نسبت دادن عجز و قصور به مخلوقات به دلیل تقیدشان نادرست است. مخلوقات به قدر ظهورشان توانمندند، چونان آیینههایی که نور الهی را به اندازه ظرفیت خود بازمیتابانند.
درنگ: مخلوقات به قدر ظهورشان توانمندند و عجز به آنها نسبت داده نمیشود.
امکان خلق ظهوری
مخلوقات ظهوراً میتوانند موجوداتی مانند پشه یا حتی انسان خلق کنند. این امکان، چونان دریچهای است که ظرفیت عظیم مخلوقات را در مشارکت ظهوری نشان میدهد.
درنگ: مخلوقات ظهوراً میتوانند موجودات دیگر خلق کنند.
وجود مطلق الهی
خدا دارای وجود مطلق و غیرمقید است، اما مخلوقات به قدر تقیدشان ظهور دارند. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان ذات و ظهور را روشن میسازد.
درنگ: خدا وجود مطلق دارد، اما مخلوقات به قدر تقیدشان ظهور دارند.
اعطای قدرت به اولیا
اگر خدا به برخی اولیا قدرت محدودی داده، میتواند همه قدرت را نیز اعطا کند. این سخاوت الهی، چونان دریایی است که هیچ محدودیتی در بخشش آن نیست.
درنگ: خدا میتواند همه قدرت را به اولیا اعطا کند.
جمعبندی بخش نهم
این بخش، با تأکید بر پیوند علم و قدرت، تصدیق عالم و امکان خلق ظهوری، نشان داد که مخلوقات به قدر ظهورشان توانمندند و قدرت ایجادی مختص خدا نیست. وجود مطلق الهی و سخاوت در اعطای قدرت، از محورهای اصلی این بخش است.
نقد دیدگاههای محیالدین ابنعربی
نقد ادعای وحیانی بودن فصوص
ادعای محیالدین مبنی بر وحیانی بودن فصوص الحکم نیازمند نقد است. این نقد، چونان پالایشگری است که حقیقت را از ادعاهای غیرمستند جدا میسازد.
درنگ: ادعای وحیانی بودن فصوص نیازمند نقد و بررسی است.
وظیفه علم دینی
علم دینی برای رهبری جهان باید مکانیک باشد و از پذیرش غیرنقادانه روایات بپرهیزد. این وظیفه، چونان مشعلی است که مسیر اصلاح و اقتدار دینی را روشن میکند.
درنگ: علم دینی باید مکانیک باشد و از پذیرش غیرنقادانه روایات بپرهیزد.
جمعبندی بخش نقد
این بخش، با نقد ادعای وحیانی بودن فصوص و تأکید بر نقش علم دینی مکانیک، بر ضرورت بررسی انتقادی و اصلاح معارف دینی تأکید کرد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین مفاتیح الغیب در فص عزیریه فصوص الحکم پرداخت. مفاتیح، کلیدهای گشایش اسرار غیباند که در لحظه تعلق اراده و قدرت الهی به تکوین اشیاء ظهور مییابند. تمایز ذات و ظهور، نقد روایات اسرائیلی، و تأکید بر عزت مخلوقات، از محورهای اصلی این شرح بود. عرفان عملی، با توحید، اقتدار و مسئولیتپذیری همراه است و از تفاسیر ذلتآمیز به دور است. این شرح، چونان چراغی در مسیر معرفت، راه را برای فهمی عمیق و علمی از حکمت عرفانی هموار ساخت.
با نظارت صادق خادمی