در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 835

متن درس





شرح فصوص الحکم: تأملات عرفانی در تصرف آصف بن برخیا و نقد تعابیر غیرقرآنی

شرح فصوص الحکم: تأملات عرفانی در تصرف آصف بن برخیا و نقد تعابیر غیرقرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۳۵)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی و تدوینی است از درس‌گفتارهای عمیق استاد فرزانه قدس‌سره، که به شرح و تحلیل بخش دیگری از فص سلیمانی در فصوص الحکم ابن‌عربی اختصاص دارد. محور این بررسی، تصرف آصف بن برخیا در آوردن عرش بلقیس و نقد تعابیر غیرقرآنی و غیرعلمی، مانند «اعدام و ایجاد»، است که در برخی شروح عرفانی به کار رفته‌اند. این اثر، با رویکردی عرفانی و کلامی، بر پایبندی به لسان قرآن کریم و اجتناب از تعابیر غیرمستند تأکید دارد. همچنین، جایگاه اولیای الهی در برابر خلفای غیرمعصوم و انحرافات عرفانی ناشی از تعابیر نادرست بررسی شده است. متن، با ساختاری منظم و علمی، به گونه‌ای نگاشته شده که مفاهیم پیچیده عرفانی را با زبانی فصیح و تمثیلات ادبی برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد..

بخش نخست: تصرف آصف بن برخیا در عرش بلقیس

تبیین آیات قرآنی مرتبط

قرآن کریم در سوره نمل، آیات ۳۸ تا ۴۰، به ماجرای آوردن عرش بلقیس توسط آصف بن برخیا اشاره دارد:

قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

ترجمه: «گفت: ای سران! کدام یک از شما می‌تواند پیش از آنکه تسلیم‌شده نزد من آیند، تخت او را برایم بیاورد؟»

قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ

ترجمه: «عفریتی از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جای خود برخیزی برایت می‌آورم و من بر این کار توانا و امینم.»

قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ

ترجمه: «کسی که نزد او دانشی از کتاب بود، گفت: من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی برایت می‌آورم. پس چون آن را نزد خود مستقر دید…»

این آیات، به روشنی از «اتیان» (آوردن) عرش بلقیس سخن می‌گویند. آصف بن برخیا، به‌عنوان وزیر حضرت سلیمان علیه‌السلام، با بهره‌مندی از علم کتاب، این تصرف را در کمتر از چشم بر هم زدن انجام داد.

درنگ: آصف بن برخیا، با اقتدار الهی و علم کتاب، عرش بلقیس را در ظرف زمان و با سرعتی بی‌مانند آورد، گویی نوری درخشان در آیینه وجودش متجلی شد.

نقش آصف بن برخیا در تصرف

آصف بن برخیا، به‌عنوان وزیر حضرت سلیمان علیه‌السلام و قطب زمان خود، با اقتدار الهی و دانشی از کتاب، عرش بلقیس را در کمتر از چشم بر هم زدن نزد سلیمان آورد. این تصرف، نه از طریق اعدام و ایجاد، بلکه با اتيان (آوردن) در ظرف زمان انجام شد. قرآن کریم صراحت دارد که این عمل توسط کسی که «عنده علم من الکتاب» بود، صورت گرفت و نه خود سلیمان. این امر، بر نقش فعال آصف در این ماجرا تأکید دارد.

درنگ: آصف بن برخیا، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان ولایت سلیمانی، با علم کتاب عرش بلقیس را آورد.

اقتدار سلیمان و واگذاری تصرف به آصف

حضرت سلیمان علیه‌السلام، به‌عنوان نبی مقتدر، از اقتداری فراتر از آصف برخوردار بود. با این حال، برای نشان‌دادن عظمت ملک خود، این تصرف را به آصف واگذار کرد. این واگذاری، نه از سر ناتوانی، بلکه برای آشکارساختن اقتدار الهی در ظرف وجودی وزیرش بود، گویی سلیمان، چونان اقیانوسی بی‌کران، نور اقتدار خود را از طریق آصف متجلی ساخت.

درنگ: سلیمان، چونان اقیانوسی بی‌کران، اقتدار الهی را از طریق آصف متجلی ساخت تا عظمت ملکش آشکار شود.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، به تبیین ماجرای تصرف آصف بن برخیا در آوردن عرش بلقیس پرداخت. آیات قرآن کریم، این عمل را به‌عنوان اتيان در ظرف زمان توصیف کرده و بر نقش آصف به‌عنوان عامل اصلی تأکید دارند. اقتدار سلیمان، فراتر از آصف بود، اما واگذاری این تصرف به وزیرش، برای آشکارساختن عظمت الهی بود. این تحلیل، بر پایبندی به لسان قرآن کریم و نقش اولیای الهی در تصرفات تأکید دارد.

بخش دوم: نقد تعابیر غیرقرآنی و غیرعلمی

نقد تعبیر اعدام و ایجاد

شیخ اکبر، محی‌الدین ابن‌عربی، در شرح فصوص الحکم ادعا کرده که عرش بلقیس در یک آن معدوم و نزد سلیمان ایجاد شد. این تعبیر، فاقد سند قرآنی و علمی است، زیرا در عالم، اعدام (نابودی) وجود ندارد. قرآن کریم از واژه «آتيك به» استفاده کرده که به معنای آوردن است، نه اعدام و ایجاد. این نقد، بر ضرورت پایبندی به لسان قرآنی تأکید دارد، گویی قرآن، چونان چراغی روشن، مسیر معرفت را از تعابیر نادرست مصون می‌دارد.

درنگ: قرآن کریم، چونان چراغی روشن، با واژه «اتیان» از تعابیر غیرعلمی مانند اعدام و ایجاد بی‌نیاز است.

تدریجی بودن حرکات در عالم

تمام حرکات در عالم، از جمله اتيان عرش بلقیس، تدریجی است و دفعي نیست. حتی سرعت‌های بالا، مانند آنچه در کمتر از چشم بر هم زدن رخ داد، در ظرف زمان انجام می‌شود. این اصل، بر رد مفهوم دفعي بودن و تأکید بر تدریجی بودن حرکات تأکید دارد، گویی عالم، چونان رودی جاری، در بستر زمان به سوی مقصد خویش روان است.

درنگ: عالم، چونان رودی جاری، در بستر زمان حرکت می‌کند و هیچ حرکتی دفعي نیست.

نقد عینیت قول و فعل

شیخ اکبر، قول آصف («آتيك به») را عین فعل او در زمان واحد دانسته، اما این عینیت نادرست است، زیرا قول و فعل، دو زمان متفاوت دارند. قرآن کریم می‌فرماید: «قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»، که نشان‌دهنده تقدم زمانی قول بر فعل است. این نقد، بر تفاوت زمانی میان قول و فعل تأکید دارد، گویی قول، چونان بذری است که در زمان به فعل شکوفا می‌شود.

درنگ: قول و فعل، چونان بذر و شکوفه، در زمان‌های متفاوت تحقق می‌یابند و عین هم نیستند.

نقد سرعت فوق نور

سرعت‌های بالاتر از نور، در ادراک بشری متصور نیست. اتيان عرش بلقیس، با سرعتی نزدیک به نور و در ظرف زمان انجام شده است. این نکته، بر محدودیت‌های ادراکی بشر و لزوم پایبندی به حدود علمی تأکید دارد، گویی علم، چونان آیینه‌ای، مرزهای ادراک بشری را روشن می‌سازد.

درنگ: علم، چونان آیینه‌ای، محدودیت‌های ادراک بشری را روشن می‌سازد و سرعت فوق نور را نفی می‌کند.

نقد عینیت ظهورات

هیچ پدیده‌ای در عالم، عین پدیده دیگر نیست. هر چیز، ظهورات خاص خود را دارد و ادعای عینیت قول و فعل یا زمان‌ها نادرست است. این اصل، بر ضرورت حفظ تمایز میان ظهورات تأکید دارد، گویی هر پدیده، چونان گلی یگانه، در باغ وجود شکوفا می‌شود.

درنگ: هر پدیده، چونان گلی یگانه، ظهورات خاص خود را دارد و عین هیچ پدیده‌ای نیست.

نقد ضعف علمی شارحان

شارحان فصوص الحکم، به دلیل ضعف در آگاهی فلسفی و علمی، به تعابیر غیرقرآنی و عامیانه مانند اعدام و ایجاد متوسل شده‌اند. این نقد، بر اهمیت تسلط بر علوم عقلی و نقلی در شرح متون عرفانی تأکید دارد، گویی فلسفه و علم، چونان دو بال، عارف را به سوی معرفت حقیقی پرواز می‌دهند.

درنگ: فلسفه و علم، چونان دو بال، عارف را به سوی معرفت حقیقی رهنمون می‌سازند.

نقد تجدد امثال و کون و فساد

عرفا از تجدد امثال (ظهور و بروز مداوم) سخن گفته‌اند، در حالی که فلاسفه مشایی از کون و فساد سخن رانده‌اند. هر دو دیدگاه، با تعبیر اعدام و ایجاد ناسازگارند. تجدد امثال، به ظهورات مداوم عالم اشاره دارد، گویی عالم، چونان جویباری زلال، در هر لحظه نو می‌شود.

درنگ: عالم، چونان جویباری زلال، در هر لحظه نو می‌شود و از اعدام و ایجاد بی‌نیاز است.

نقد عینیت جوارح و حق

ادعای اینکه خداوند عین جوارح کاملان است، نادرست است. اولیای الهی، قرب و اقتدار الهی دارند، اما ذات حق با ظهورات خلقی یکی نیست. این اصل، بر تمایز میان ذات و ظهور تأکید دارد، گویی ذات حق، چونان اقیانوسی بی‌کران، از ظهورات خلقی متمایز است.

درنگ: ذات حق، چونان اقیانوسی بی‌کران، از ظهورات خلقی متمایز است و عین جوارح کاملان نیست.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به نقد تعابیر غیرقرآنی و غیرعلمی مانند اعدام و ایجاد، عینیت قول و فعل، و عینیت جوارح و حق پرداخت. قرآن کریم، با تأکید بر اتيان در ظرف زمان، از این تعابیر بی‌نیاز است. تمام حرکات در عالم تدریجی است و هیچ پدیده‌ای عین پدیده دیگر نیست. ضعف علمی شارحان، عرفان را به سوی تعابیر عامیانه کشانده، اما پایبندی به لسان قرآن کریم و علوم عقلی، راه معرفت حقیقی را هموار می‌سازد.

بخش سوم: جایگاه اولیای الهی و نقد انحرافات عرفانی

نقد جداسازی اقطاب از خلق

برخی عرفا، اقطاب را در زرورق پیچیده و آنها را از تصرفات جدا کرده‌اند، گویی مریدان باید کارها را انجام دهند. این رویکرد، ریشه در انحرافات تاریخی دارد و با سیره اولیای الهی ناسازگار است. اولیای خدا، خود مستقیماً در تصرفات و هدایت دخیل بودند، گویی چونان چشمه‌ای زلال، معرفت را به خلق جاری می‌ساختند.

درنگ: اولیای خدا، چونان چشمه‌ای زلال، معرفت و تصرف را مستقیماً به خلق جاری می‌سازند.

نقد نظام مرشدی و زرورق

نظام مرشدی که مرشد را در زرورق پیچیده و دسترسی به او را دشوار می‌کند، به انحرافات عرفانی منجر شده است. این رویکرد، با سیره معصومین که با همه اقشار تعامل داشتند، ناسازگار است. معصومین، خود در میان خلق بودند، گویی چونان خورشیدی، نور هدایت را بر همه می‌تاباندند.

درنگ: معصومین، چونان خورشیدی، با همه اقشار تعامل داشتند و از زرورق بی‌نیاز بودند.

نقد خلفای غیرمعصوم

خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس، به دلیل ناتوانی و عیاشی، در زرورق پیچیده شده و کارهایشان به دیگران واگذار می‌شد. این رویکرد، برخلاف سیره معصومین است که خود مستقیماً در هدایت و تصرف دخیل بودند. خلفای غیرمعصوم، فاقد اقتدار الهی بودند، گویی چونان سایه‌ای، نور ولایت را تقلید می‌کردند.

درنگ: خلفای غیرمعصوم، چونان سایه‌ای، فاقد نور اقتدار الهی بودند و از سیره معصومین دور گشتند.

نقد انحرافات تاریخی و ماسونری

انحرافات تاریخی، مانند جداسازی اقطاب از خلق و واگذاری کارها به مریدان، ریشه در تأثیرات غیرشرعی دارد. این انحرافات، عرفان را از جایگاه واقعی‌اش دور کرده و به سوی درويشی و قلندری سوق داده است. این نقد، بر ضرورت اصلاح عرفان و بازگشت به اصول قرآنی تأکید دارد، گویی عرفان، چونان گوهری نفیس، باید از آلودگی‌های تاریخی پاک شود.

درنگ: عرفان، چونان گوهری نفیس، باید از انحرافات تاریخی پاک شود تا به جایگاه واقعی خود بازگردد.

نقد توجیهات غیرشرعی

توجیهاتی مانند مقدم‌داشتن مفضول بر فاضل، به دلیل ترس یا منافع مادی، فاقد اعتبار است. این توجیهات، برای تبرئه خلفای غیرمعصوم مطرح شده‌اند، اما با حقیقت ولایت ناسازگارند. قرآن کریم، بر برتری اولیای الهی تأکید دارد، گویی ولایت، چونان تاجی درخشان، تنها بر سر اولیای خدا جای دارد.

درنگ: ولایت، چونان تاجی درخشان، تنها بر سر اولیای خدا جای دارد و از توجیهات غیرشرعی بی‌نیاز است.

سیره معصومین در تعامل با خلق

معصومین، با همه اقشار، از جهال تا خواص، تعامل داشتند و خود مستقیماً در هدایت و تصرف دخیل بودند. آنها از زرورق بی‌نیاز بودند و با صداقت و اقتدار، خلق را هدایت می‌کردند، گویی چونان چوپانی مهربان، گله امت را به سوی سعادت رهنمون می‌شدند.

درنگ: معصومین، چونان چوپانی مهربان، با همه اقشار تعامل داشتند و خلق را به سوی سعادت هدایت کردند.

نقد درويشی و قلندری

درويشی و قلندری، به دلیل تعابیر نادرست و جداسازی اقطاب از خلق، عرفان را از جایگاه واقعی‌اش دور کرده و به خرافه کشانده است. این انحرافات، عرفان را زمین‌گیر کرده‌اند، گویی عرفان، چونان پرنده‌ای بال‌شکسته، از پرواز به سوی حقیقت بازمانده است.

درنگ: عرفان، چونان پرنده‌ای بال‌شکسته، به دلیل انحرافات درويشی و قلندری از حقیقت دور گشته است.

نقد فقر کامل اقطاب

ادعای اینکه اقطاب در فقر کامل‌اند و تصرف نمی‌کنند، نادرست است. معصومین، هم با جهال تعامل داشتند و هم خود مستقیماً تصرف می‌کردند. این نقد، بر رد تعابیر غیرواقعی از اقطاب تأکید دارد، گویی اقطاب، چونان ستارگانی درخشان، با اقتدار الهی در عالم تصرف می‌کنند.

درنگ: اقطاب، چونان ستارگانی درخشان، با اقتدار الهی در عالم تصرف می‌کنند و از فقر کامل بی‌نیازند.

نقد خوارق عادات

خوارق عادات، از اقطاب و خلفای الهی صادر می‌شود، نه صرفاً از وزرای آنها. معصومین، خود مستقیماً در این امور دخیل بودند، گویی چونان چشمه‌ای جوشان، معجزات الهی را در عالم جاری می‌ساختند.

درنگ: معصومین، چونان چشمه‌ای جوشان، خوارق عادات را مستقیماً در عالم جاری می‌ساختند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به نقد انحرافات عرفانی مانند جداسازی اقطاب از خلق، نظام مرشدی، و تعابیر درويشی و قلندری پرداخت. معصومین، با همه اقشار تعامل داشتند و خود مستقیماً در هدایت و تصرف دخیل بودند. خلفای غیرمعصوم، فاقد اقتدار الهی بودند و انحرافات تاریخی، عرفان را از جایگاه واقعی‌اش دور کرد. بازگشت به سیره معصومین و اصول قرآنی، راه اصلاح عرفان است.

بخش چهارم: اصول قرآنی و اصلاح عرفان

پایبندی به لسان قرآن کریم

قرآن کریم، در سوره شوری، آیه ۵۲، به اهمیت وحی و هدایت الهی اشاره دارد:

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ

ترجمه: «و این‌گونه روحی از امر خود به تو وحی کردیم. تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست.»

این آیه، بر نقش قرآن کریم به‌عنوان منبع هدایت تأکید دارد. پایبندی به لسان قرآنی، عرفان را از تعابیر غیرعلمی و غیرشرعی مصون می‌دارد، گویی قرآن، چونان مشعلی فروزان، مسیر حقیقت را روشن می‌سازد.

درنگ: قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، عرفان را از انحرافات غیرعلمی و غیرشرعی مصون می‌دارد.

نقد توجیهات خلفای غیرمعصوم

توجیهاتی که خلفای غیرمعصوم را بر اولیای الهی مقدم می‌دارند، فاقد اعتبارند. این توجیهات، گاه از سر ترس یا منافع مادی مطرح شده‌اند، اما با حقیقت ولایت ناسازگارند. ولایت الهی، تنها در اولیای معصوم متجلی است، گویی چونان گوهری نفیس، در قلب معصومین جای دارد.

درنگ: ولایت الهی، چونان گوهری نفیس، تنها در قلب معصومین جای دارد و از توجیهات غیرشرعی بی‌نیاز است.

نقد انحرافات علم دینی

برخی تعابیر در علم دینی، به دلیل جداسازی عالمان از خلق و واگذاری کارها به دیگران، به انحراف کشیده شده‌اند. علم دینی پاک، با تعامل مستقیم عالمان با خلق و پایبندی به اصول قرآنی، از این انحرافات مبراست، گویی علم دینی، چونان چشمه‌ای زلال، باید از آلودگی‌های تاریخی پاک بماند.

درنگ: علم دینی، چونان چشمه‌ای زلال، با تعامل مستقیم عالمان و پایبندی به قرآن از انحرافات مصون می‌ماند.

نقد نفی عصمت انبیا

تعابیر غیرشرعی که عصمت انبیا را نفی می‌کنند یا گناه خلفا را توجیه می‌کنند، به عرفان و دین آسیب رسانده‌اند. عصمت انبیا، رکن اساسی هدایت الهی است، گویی انبیا، چونان ستارگانی ثابت، مسیر حق را روشن می‌سازند.

درنگ: عصمت انبیا، چونان ستارگانی ثابت، مسیر هدایت الهی را روشن می‌سازد و از توجیهات غیرشرعی بی‌نیاز است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، بر ضرورت پایبندی به لسان قرآن کریم و اصلاح انحرافات عرفانی تأکید کرد. قرآن کریم، منبع هدایت است و عرفان را از تعابیر غیرعلمی مصون می‌دارد. توجیهات خلفای غیرمعصوم و نفی عصمت انبیا، با حقیقت ولایت ناسازگارند. علم دینی پاک، با تعامل مستقیم عالمان و پایبندی به اصول قرآنی، از انحرافات مصون می‌ماند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل تصرف آصف بن برخیا در آوردن عرش بلقیس و نقد تعابیر غیرقرآنی و غیرعلمی در فصوص الحکم پرداخت. قرآن کریم، این واقعه را به‌عنوان اتيان در ظرف زمان توصیف کرده و از تعابیر مانند اعدام و ایجاد بی‌نیاز است. آصف، به‌عنوان قطب زمان خود، با اقتدار الهی این تصرف را انجام داد، اما اقتدار سلیمان، به دلیل نبوت، فراتر بود. انحرافات عرفانی، مانند جداسازی اقطاب از خلق و نظام مرشدی، عرفان را از جایگاه واقعی‌اش دور کرده است. معصومین، با تعامل مستقیم با خلق و اقتدار الهی، الگوی هدایت‌اند. این اثر، با تبیین اصول قرآنی و نقد انحرافات، راه بازگشت عرفان به جایگاه علمی و شرعی را هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی