متن درس
تبیین عرفانی دعای حضرت سلیمان علیهالسلام در فص سلیمانیه فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۵۳)
دیباچه
فص سلیمانیه در فصوص الحکم ابنعربی، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان اسلامی، به تبیین حکمت نبوی حضرت سلیمان علیهالسلام میپردازد. این بخش از اثر، با تمرکز بر دعای آن حضرت در سوره ص، دریچهای به سوی فهم عمیق مقام نبوت و رابطه بنده با خالق میگشاید. درسگفتار هشتصد و پنجاه و سوم استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی عرفانی و الهیاتی، به تحلیل این دعا و نقد اشکالات وارد بر آن پرداخته است. نوشتار حاضر، با بازنویسی دقیق و علمی محتوای این درسگفتار، تمامی نکات و تحلیلها را با ساختاری منسجم و دانشگاهی ارائه میدهد. هدف، تبیین جایگاه والای حضرت سلیمان علیهالسلام، رفع شبهات الهیاتی، و تأکید بر اصول عصمت انبیا با نگاهی قرآنی و عرفانی است. متن با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و استدلالهای تفصیلی، چونان آیینهای، حقیقت عرفانی و کلامی را در برابر دیدگان مخاطبان متخصص میگشاید.
بخش نخست: تحلیل دعای حضرت سلیمان علیهالسلام
اهمیت استغفار پیش از دعا
دعای حضرت سلیمان علیهالسلام در قرآن کریم با استغفار آغاز میشود: قَقَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعْدِي ۚ إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ (سوره ص، آیه ۳۵). ترجمه: «گفت پروردگارا، مرا ببخش و به من حکومتی عطا کن که پس از من سزاوار هیچکس نباشد، که تو خود بخشایندهای.» این استغفار، چونان کلیدی است که درِ تطهیر باطنی را میگشاید و بنده را برای دریافت فیض الهی آماده میسازد.
درنگ: استغفار پیش از دعا، تطهیر باطنی است که انسان را برای دریافت فیض الهی آماده میکند.
این رویه، با سنت صلوات پیش و پس از دعا همراستا بوده و نشاندهنده ادب بندگی در برابر حضرت حق است. در عرفان اسلامی، استغفار چونان اسیدی است که موانع معنوی را زایل کرده و راه را برای گشایش امور مادی و معنوی هموار میسازد. روایات نیز استغفار را کلید حل مشکلات و رفع گرفتاریها میدانند.
دعای سلیمان و طبع بلند آن
دعای حضرت سلیمان علیهالسلام، با درخواست ملکی بینظیر که پس از او سزاوار هیچکس نباشد، طبع بلند و عظمت روحی آن حضرت را آشکار میسازد. این دعا، چونان طلبی است که از سر عزت نفس و ایمان به وهابیت الهی سرچشمه میگیرد.
درنگ: دعای سلیمان علیهالسلام، نشاندهنده طبع بلند و عظمت روحی او در طلب بزرگترین نعمت ناسوتی است.
این درخواست، مشابه دعای شیعی «اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّدًا وَآلَ مُحَمَّدٍ» است که طلب عصمت کامل را در بر دارد. سلیمان علیهالسلام با این دعا، نه از سر بخل یا حسد، بلکه با عزت نفس، بزرگترین ملک ناسوتی را از خداوند طلب میکند.
تبیین معنای «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعْدِي»
عبارت «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعْدِي» در دعای سلیمان، به معنای درخواست بزرگترین ملک ناسوتی است که پس از او به دیگری اعطا نشود. این قید سلبی و حصری، نه به معنای بخل، بلکه نشانهای از طلب کاملترین نعمت در عالم ناسوت است.
درنگ: «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعْدِي» به معنای طلب بزرگترین ملک ناسوتی است، نه بخل یا حسد.
این دعا، چونان طلبی است که از قلب پیامبری سرچشمه میگیرد که به عالم ملکوت نظر ندارد، بلکه در عالم ناسوت، کاملترین سلطنت را از خداوند میخواهد. این درخواست، مشابه آرزوی انسان برای دستیابی به عصمت کامل است، بدون نفی نعمت از دیگران.
استجابت دعای سلیمان
برخی ادعا کردهاند که دعای سلیمان مستجاب نشده، زیرا ملک به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام اعطا شده است. این اشکال نادرست است، زیرا ملک سلیمان در عالم ناسوت بود، در حالی که ائمه علیهمالسلام در عالم ملکوت برتری دارند.
درنگ: دعای سلیمان در عالم ناسوت مستجاب شد، اما ملکوت ائمه علیهمالسلام مقامی برتر است.
روایتی از نور الثقلین (جلد چهارم، صفحه ۴۵۸) نقل شده که در آن، حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در پاسخ به یهودیان شام میفرمایند: «سلیمان ملکی داشت، اما پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله والاتر از آن دریافت کرد.» این روایت، بر افضلیت ملکوت پیامبر و ائمه در برابر ملک ناسوتی سلیمان دلالت دارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین دعای حضرت سلیمان علیهالسلام در سوره ص پرداخت. استغفار پیش از دعا، چونان تطهیر باطنی، جایگاه والای ادب بندگی را نشان داد. دعای سلیمان، با طبع بلند و عزت نفس، طلب بزرگترین ملک ناسوتی بود، نه از سر بخل یا حسد. عبارت «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعْدِي»، نشانهای از درخواست کاملترین نعمت در عالم ناسوت است. استجابت این دعا در ناسوت تأیید شد، هرچند ائمه علیهمالسلام در عالم ملکوت مقامی برتر دارند. این تحلیل، با تمثیلات و استدلالهای قرآنی، بنیانی استوار برای فهم عرفانی دعای سلیمان فراهم آورد.
بخش دوم: نقد اشکالات وارده بر دعای سلیمان
اشکال ظاهری حسد یا بخل
برخی، به دلیل عبارت «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعْدِي»، دعای سلیمان را مشعر به حسد یا بخل دانستهاند، گویی آن حضرت نمیخواست ملکش به دیگری پس از وی اعطا شود. این اشکال، با عصمت انبیا ناسازگار است.
درنگ: اتهام حسد یا بخل به سلیمان علیهالسلام با عصمت انبیا مغایر است و ریشه در تفسیرهای نادرست دارد.
حسد و بخل، صفاتی پست و ناسازگار با مقام نبوتاند. این اشکال، چونان پردهای است که حقیقت والای دعای سلیمان را پوشانده و نیازمند نقد قرآنی است.
نقد پاسخ علامه طباطبایی
مرحوم علامه طباطبایی دعای سلیمان را به درخواست ملکی خاص و منحصر به وی تفسیر کردهاند. این پاسخ ناکافی است، زیرا آیه با قید سلبی و حصری («لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِن بَعْدِي») نمیتواند به ملکی خاص محدود شود.
درنگ: تفسیر دعای سلیمان به ملکی خاص، با قید سلبی و حصری آیه ناسازگار است.
منطق قرآنی، مبتنی بر قواعد صوری است. عبارت «لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ» یک قید سلبی کلی است که تفسیر آن به ملکی خاص، چونان تلاشی است برای گنجاندن اقیانوس در کوزه.
نقد پاسخهای عبدالقادر رازی
عبدالقادر رازی در کتاب «أسئلة القرآن المجید و أجوبتها» سه پاسخ به اشکال دعای سلیمان ارائه داده است: الف) مراد سلیمان، ملکی است که در حیاتش سلب نشود؛ ب) خداوند میدانست جز سلیمان کسی شایسته این ملک نیست؛ ج) سلیمان ملکی عظیم خواست.
درنگ: پاسخهای عبدالقادر رازی به دلیل ناسازگاری با آیه و فقدان سند قرآنی ناکافیاند.
پاسخ نخست با «مِنْ بَعْدِي» ناسازگار است، زیرا آیه بر عدم اعطای ملک به دیگران پس از سلیمان تأکید دارد، نه سلب آن در حیاتش. پاسخ دوم فاقد سند قرآنی است و پاسخ سوم با منطق سلبی و حصری آیه همخوانی ندارد. این پاسخها، چونان شاخههای بیریشه، از استحکام لازم برخوردار نیستند.
نقد پاسخهای فخر رازی
فخر رازی در تفسیر کبیر، پاسخهایی مشابه عبدالقادر رازی ارائه داده، از جمله تسلط شیطان بر ملک سلیمان یا درخواست ملکی عظیم. این پاسخها نیز به دلیل فقدان سند قرآنی و استدلال ضعیف مردودند.
درنگ: پاسخهای فخر رازی فاقد استدلال قرآنی محکم بوده و ناکارآمدند.
فخر رازی، چونان باغبانی است که به جای کاشت نهالهای استوار، به هرس شاخههای بیثمر میپردازد. پاسخهای او، با تمرکز بر طرح اشکال، از ارائه راهحلهای قرآنی بازمیمانند.
نقد تفسیر بیماری سلیمان
برخی تفاسیر ادعا کردهاند که سلیمان پس از بیماری، به ناپایداری دنیا پی برد و ملکی خواست که به دیگری منتقل نشود. این تفسیر، با عصمت و نگاه انبیا به دنیا ناسازگار است.
درنگ: تفسیر دعای سلیمان بر اساس بیماری، با عصمت و نگاه او به دنیا مغایر است.
انبیا، چونان ستارگان آسمان، از دلبستگی به امور دنیوی مبرا هستند. درخواست سلیمان، نه از سر دلبستگی به دنیا، بلکه در راستای تکلیف الهی است.
نقد مفهوم زهد در دعای سلیمان
برخی ادعا کردهاند که سلیمان خواست با داشتن ملک، زاهد شود، زیرا زهد در دارایی دشوارتر است. این دیدگاه، با مقام نبوت سلیمان ناسازگار است.
درنگ: نسبت دادن زهد ریاضتی به سلیمان، با مقام نبوت او مغایر است.
زهد انبیا، ناشی از تکلیف الهی است، نه ریاضت شخصی. انبیا، دنیا را به عشق الهی تحمل میکنند، نه به عنوان هدفی برای زهد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به نقد اشکالات وارد بر دعای حضرت سلیمان علیهالسلام پرداخت. اتهام حسد یا بخل، با عصمت انبیا ناسازگار است و ریشه در تفسیرهای نادرست دارد. پاسخهای علامه طباطبایی، عبدالقادر رازی، و فخر رازی، به دلیل ناسازگاری با منطق قرآنی و فقدان سند، ناکافیاند. تفسیرهای مبتنی بر بیماری یا زهد ریاضتی نیز با مقام نبوت سلیمان مغایرند. این نقدها، با استدلالهای قرآنی و تمثیلات، بر ضرورت پایبندی به متن قرآن کریم تأکید ورزید.
بخش سوم: نقد روایات و تعابیر غیرقرآنی
نقد روایات اسرائیلیاتی درباره خاتم سلیمان
برخی روایات ادعا کردهاند که شیطان خاتم سلیمان را دزدید و بر تخت او نشست. این روایات، که عمدتاً از اسرائیلیاتاند، با عصمت سلیمان و مقام نبوت او ناسازگارند.
درنگ: روایات اسرائیلیاتی درباره خاتم سلیمان، فاقد سند معتبر و ناسازگار با عصمت انبیا هستند.
قرآن کریم، چونان سندی معتبر، هیچ اشارهای به این داستان ندارد. این روایات، چونان قصههای بیریشه، از حقیقت قرآنی دورند.
رویکرد حقوقی به قرآن کریم
قرآن کریم، به عنوان سندی معتبر، باید با دقت حقوقی و منطقی تحلیل شود، نه با تفسیرهای شتابزده یا روایات ضعیف.
درنگ: تحلیل قرآن کریم باید با رویکردی حقوقی و منطقی، به دور از تفسیرهای غیرمستند، انجام شود.
این رویکرد، چونان روشنیبخشی است که از تحریف معانی و افزودن تفسیرهای بیاساس جلوگیری میکند. روششناسی شیعی، قرآن را مرجع اصلی تفسیر میداند و روایات را تنها در صورت صحت سند، مکمل آن میشمارد.
نقد عنوان «تنزیه الانبیاء»
عنوان «تنزیه الانبیاء» (پاکسازی انبیا) به معنای رفع اتهام از انبیاست، که این دیدگاه نادرست است، زیرا انبیا ذاتاً پاکاند و نیازی به تنزیه ندارند.
درنگ: انبیا ذاتاً پاکاند و عنوان «تنزیه الانبیاء» نادرست است؛ «تفضیل الانبیاء» مناسبتر است.
این دیدگاه، ریشه در آیه وَفَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (سوره بقرة، آیه ۲۵۳) دارد که بر تفاوت مراتب انبیا تأکید میکند، اما همه را از اتهامات مبرا میداند.
نقد تفسیرهای تکراری و غیرمستند
بسیاری از تفسیرها، مانند تفسیر کبیر فخر رازی، پاسخهایی تکراری و بدون سند ارائه میدهند که از روش علمی و قرآنی دورند.
درنگ: تفسیرهای تکراری و غیرمستند، از روش علمی و قرآنی دور بوده و نیازمند بازنگریاند.
این تفسیرها، چونان ابرهای بیباران، وعده معرفت میدهند، اما از حقیقت تهیاند. علم دینی نیازمند بازسازی است تا پاسخهایی مبتنی بر قرآن کریم ارائه دهد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد روایات و تعابیر غیرقرآنی پرداخت. روایات اسرائیلیاتی درباره خاتم سلیمان، فاقد سند و ناسازگار با عصمت انبیا هستند. رویکرد حقوقی به قرآن کریم، از تحریف و تفسیرهای شتابزده جلوگیری میکند. عنوان «تنزیه الانبیاء» نادرست است و «تفضیل الانبیاء» با قرآن کریم همراستاست. نقد تفسیرهای تکراری و غیرمستند، بر ضرورت بازنگری در علم دینی تأکید ورزید. این تحلیل، با استدلالهای قرآنی و تمثیلات، بر پایبندی به حقیقت قرآن کریم اصرار داشت.
بخش پنجم: استغفار و نقش آن در عرفان اسلامی
استغفار، کلید گشایش مشکلات
استغفار، به عنوان ابزاری برای رفع مشکلات مادی و معنوی، در عرفان اسلامی جایگاه ویژهای دارد. این ذکر، از صلوات نیز مؤثرتر است.
درنگ: استغفار، کلید گشایش مشکلات مادی و معنوی است و از صلوات مؤثرتر میباشد.
استغفار، چونان اسیدی است که موانع را از میان برمیدارد. روایات، آن را داروی هر درد و گرفتاری میدانند. در صحیفه عشق، صلواتی متعدد برای حل مشکلات ذکر شدهاند که نشاندهنده تنوع و اهمیت این ذکر است.
صلوات و تنوع آن در رفع مشکلات
صلوات، با تنوع و کثرت، در رفع مشکلات نقش دارد. هر صلاتی برای مشکلی خاص توصیه شده است.
درنگ: صلواتهای متنوع، هر یک برای رفع مشکلی خاص توصیه شدهاند.
این تنوع، چونان داروخانهای است که برای هر دردی درمانی خاص ارائه میدهد. صحیفة عشق، با ذکر صلواتی گوناگون، راهنمای عملی برای رفع مشکلات است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به نقش استغفار و صلوات در عرفان اسلامی پرداخت. استغفار، چون کلید گشایش، موانع مادی و معنوی را زایل میکند. صلواتهای متنوع، هر یک درمانی برای مشکلی خاصاند. این تحلیل، با تأکید بر روایات و تمثیلات، جایگاه این دو ذکر را در رفع مشکلات و ارتقای معنوی تبیین کرد.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار هشتصد و پنجاه و سوم استاد فرزانه قدسسره، به تبیین عرفانی و الهیاتی دعای حضرت سلیمان علیهالسلام در فص سلیمانی فصوص الحکم پرداخت. دعای سلیمان، با استغفار آغاز شده و طبع بلند او را در طلب بزرگترین ملک ناسوتی نشان داد. نقد اشکالات حسادی یا بخل، با تأکید بر عصمت انبیا، این شبهات را زایل کرد. پاسخهای علما، مانند علامه طباطبایی، عبدالقادر رازی، و فخر رازی، به دلیل ناسازگاری با قرآن کریم ناکافی بودند. روایات اسرائیلیاتی و تفسیرهای غیرمستند، از جمله داستان خاتم سلیمان، مردود شناخته شدند. استغفار و صلوات، به عنوان کلیدهای گشایش مشکلات، جایگاه ویژهای در عرفان اسلامی یافتند. این اثر، با تمثیلات فاخر و تحلیلهای قرآنی، دریچهای به فهم عمیق عرفان نظری و الهیات اسلامی گشود.
با نظارت صادق خادمی