در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 856

متن درس





تبیین و تحلیل عرفانی فصوص الحکم: اختصاص الهی، اقتضای اعیان ثابته و مسأله جبر و اختیار در فص داودیه

تبیین و تحلیل عرفانی فصوص الحکم: اختصاص الهی، اقتضای اعیان ثابته و مسأله جبر و اختیار در فص داودیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۵۶)

مقدمه

کتاب فصوص الحکم، اثر گران‌سنگ محیی‌الدین ابن‌عربی، از برجسته‌ترین آثار عرفان نظری در سنت اسلامی است که با نگاهی ژرف به مقامات انبیا، اولیا و اسمای الهی، رابطه میان حق و خلق را در چارچوبی عمیق و چندلایه کاوش می‌کند. فص داودیه، یکی از بخش‌های کلیدی این اثر، به بررسی مفاهیم پیچیده‌ای چون اختصاص الهی، اقتضای اعیان ثابته و مسأله جبر و اختیار می‌پردازد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی عرفانی-فلسفی و کلامی، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی، چارچوبی علمی و منسجم ارائه می‌دهد. متن پیش‌رو، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، استدلال‌های عرفانی و تمثیلات فاخر، تلاش دارد تا این موضوعات را به‌گونه‌ای روشن، دقیق و متناسب با فضای پژوهشی تبیین کند. ساختار این نوشتار، با تقسیم‌بندی موضوعات به بخش‌های منظم، امکان مطالعه‌ای عمیق و نظام‌مند را فراهم می‌سازد و با استعارات و تلویحات معنوی، به غنای مفهومی و زیبایی ادبی آن می‌افزاید.

بخش یکم: اختصاص الهی و اقتضای اعیان ثابته

اختصاص الهی و سازگاری با اقتضای اعیان

ابن‌عربی در فص داودیه تأکید دارد که اختصاص الهی به انبیا و محبوبین، نه‌تنها با اقتضای اعیان ثابته منافاتی ندارد، بلکه اقتضای اعیان، خود علت این اختصاص است. اعیان ثابته، به‌عنوان مظاهر اسمای الهی در علم حق، زمینه‌ساز اجتبای الهی‌اند، اما نمی‌توانند به‌تنهایی علت تامه این اختصاص باشند. این دیدگاه، مانند نوری است که از سرچشمه حکمت الهی ساطع شده و اعیان را چون آیینه‌هایی می‌سازد که جلوه‌های اسمای الهی را بازمی‌تابانند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اعیان ثابته، به دلیل ماهیت معلول بودنشان، تنها ظرف ظهور اسمای الهی‌اند و نه علتی مستقل برای اختصاص الهی.

درنگ: اعیان ثابته، مانند آیینه‌هایی‌اند که نور اسمای الهی را بازمی‌تابانند، اما خود سرچشمه نور نیستند.

نقد منافات اختصاص الهی و اختیار

اختصاص الهی، به‌ویژه در نبوت که موهبتی غیراکتسابی است، ظاهراً با آیه شریفه وَلَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ («و برای انسان جز آنچه کوشیده، نیست»، سوره نجم، آیه ۳۹) تعارض دارد. این آیه، بر نقش سعی و تلاش انسانی در کسب مراتب وجودی تأکید دارد، حال آنکه نبوت، فیضی الهی است که بدون کوشش انسانی عطا می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این منافات را ظاهری می‌دانند و تأکید دارند که اختصاص الهی، به حکمت الهی و اقتضای اعیان ثابته وابسته است. این دیدگاه، مانند پلی است که میان اختیار انسانی و فیض الهی پیوند برقرار می‌کند، بدون آنکه یکی را بر دیگری مقدم سازد.

درنگ: اختصاص الهی، مانند پلی است که حکمت الهی را با اقتضای اعیان پیوند می‌دهد، بدون منافات با اختیار.

پاسخ ابن‌عربی و نقد آن

ابن‌عربی مدعی است که اقتضای اعیان ثابته، علت اجتبای الهی در فیض مقدس است. این پاسخ، به دلیل عدم تبیین دقیق رابطه میان اعیان ثابته و اسمای الهی، نارسا تلقی می‌شود. اعیان ثابته، به‌عنوان مظاهر اسمای الهی، فاقد استقلال وجودی برای تأثیرگذاری بر اسما هستند و نمی‌توانند علت تامه اختصاص الهی باشند. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مانند باز کردن گرهی از رشته معرفت می‌دانند که حقیقت رابطه میان اسما و اعیان را روشن می‌سازد.

درنگ: اعیان ثابته، مانند مظاهری‌اند که در برابر اسمای الهی فروتنی می‌کنند، نه علتی برای خط دادن به آن‌ها.

فیض اقدس و فیض مقدس

در نظام عرفانی ابن‌عربی، فیض اقدس به ظهور احدیت و فیض مقدس به ظهور واحدیت اشاره دارد. فیض اقدس، مرتبه اسمای اولی است که در وحدت محض الهی قرار دارد، در حالی که فیض مقدس، مرتبه ظهور اعیان ثابته در مقام واحدیت است. این تمایز، مانند تفکیک میان سرچشمه نور و پرتوهای آن است که هر یک، جلوه‌ای از حقیقت واحد را در مراتب مختلف نمایان می‌سازند. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را با نظام مراتب وجودی ابن‌عربی هم‌خوان می‌دانند.

درنگ: فیض اقدس، مانند سرچشمه نور احدیت، و فیض مقدس، مانند پرتوهای واحدیت، جلوه‌های حقیقت‌اند.

جمع‌بندی بخش

اختصاص الهی، به‌عنوان موهبتی الهی، با اقتضای اعیان ثابته سازگار است، اما اعیان، تنها ظرف ظهور اسمای الهی‌اند و نه علت تامه. نقد منافات ظاهری اختصاص الهی با آیه وَلَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ نشان می‌دهد که حکمت الهی، فراتر از سعی انسانی، فیض نبوت را عطا می‌کند. تمایز فیض اقدس و مقدس، چارچوبی برای فهم مراتب وجودی فراهم می‌سازد، و نقد نقش اعیان ثابته، بر محدودیت آن‌ها در برابر اسمای الهی تأکید دارد. این بخش، مانند چراغی است که مسیر معرفت را در فص داودیه روشن می‌سازد.

بخش دوم: جبر و اختیار در چارچوب عرفانی

اقتضای اعیان و امکان تبدل

اقتضای اعیان ثابته، جبری نیست و امکان تبدل وجودی (از سعید به خبیث یا بالعکس) وجود دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عالم، عالم اقتدار و اراده است و اقتضا، ظرفی برای اختیار انسانی فراهم می‌سازد. این دیدگاه، مانند بذری است که در خاک اختیار کاشته شده و با تلاش و اراده، به درختی تنومند بدل می‌شود. امکان تبدل، جبرگرایی را نفی کرده و بر نقش اختیار در تعیین مراتب وجودی تأکید دارد.

درنگ: اقتضای اعیان، مانند ظرفی است که اختیار در آن شکوفا می‌شود و جبر را نفی می‌کند.

مثال قدرت و ضعف

استاد فرزانه قدس‌سره با مثالی روشن، نقش اختیار را تبیین می‌کنند: فردی قوی در باشگاه سریع‌تر رشد می‌کند، اما با اعتیاد، ضعیف می‌شود؛ و فردی ضعیف، با تمرین و تلاش، به قدرت می‌رسد. این مثال، مانند آینه‌ای است که نشان می‌دهد اقتضای اولیه (قدرت یا ضعف) قابل تغییر است و به اراده و تلاش وابسته است. این دیدگاه، جبر را باطل کرده و عالم را صحنه اقتدار و تبدل می‌داند.

درنگ: اقتضای اولیه، مانند بذری است که با اراده و تلاش، به درختی متفاوت بدل می‌شود.

نقد جبرگرایی

ادعای جبرگرایی، مانند این باور که «سیاه همیشه سیاه است»، باطل است، زیرا عالم، صحنه ظهور اسم مختار و اقتدار الهی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که جبر، با حکمت الهی و اختیار انسانی ناسازگار است. این نقد، مانند نسیمی است که غبار جبرگرایی را از آینه حقیقت می‌زداید و نقش اراده انسانی را برجسته می‌سازد.

درنگ: جبرگرایی، مانند غباری است که با نسیم اختیار از آینه حقیقت زدوده می‌شود.

حکمت الهی و اختصاص

اختصاص الهی، به حکمت الهی وابسته است و نه صرفاً به اقتضای اعیان یا اسما. حکمت الهی، مانند چشمه‌ای است که فیض را به گونه‌ای عادلانه و هدفمند جاری می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اعیان ثابته، تنها ظرف این فیض‌اند و علت تامه، حکمت الهی است که با توحید افعالی هم‌خوانی دارد.

درنگ: حکمت الهی، مانند چشمه‌ای است که فیض اختصاص را عادلانه جاری می‌سازد.

جمع‌بندی بخش

اقتضای اعیان ثابته، جبری نیست و امکان تبدل وجودی، بر نقش اختیار تأکید دارد. مثال قدرت و ضعف، نشان‌دهنده ظرفیت تغییر در مراتب وجودی است. نقد جبرگرایی، عالم را صحنه اقتدار و اراده معرفی می‌کند، و حکمت الهی، به‌عنوان علت تامه اختصاص، برتری خود را بر اقتضای اعیان نشان می‌دهد. این بخش، مانند دریچه‌ای است که به سوی فهم عمیق‌تر رابطه اختیار و حکمت الهی گشوده می‌شود.

بخش سوم: نبوت، ولایت و مراتب اکتسابی و غیراکتسابی

تمایز نبوت تشریعی و عام

نبوت تشریعی، موهبتی غیراکتسابی و مختص انبیاست، در حالی که نبوت عام (شامل الهامات و نبوت تکوینی) در اولیا و محبین یافت می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را مانند تفاوت میان خورشید و پرتوهای آن می‌دانند که نبوت تشریعی، نور اصلی و نبوت عام، جلوه‌های آن در مراتب نازل‌تر است. این دیدگاه، با نظام مراتب ولایت و نبوت در عرفان ابن‌عربی هم‌خوان است.

درنگ: نبوت تشریعی، مانند خورشید است که نورش مستقیم ساطع می‌شود، و نبوت عام، پرتوهای آن است.

نبوت تکوینی و اولیای الهی

اولیای الهی، دارای نبوت تکوینی‌اند و حقایق لدنی را بدون ادعای نبوت تشریعی دریافت می‌کنند. این نبوت، مانند چشمه‌ای است که از اعماق وجود باطنی سرچشمه گرفته و هدایت درونی را بدون تشریع فراهم می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره این حالت را مظهر اسم ولی می‌دانند که در اولیا، بدون ادعای رسالت، ظهور می‌یابد.

درنگ: نبوت تکوینی، مانند چشمه‌ای است که هدایت باطنی را در اولیا جاری می‌سازد.

محبین و محبوبین

محبین، با ریاضت و تلاش، به مراتب معنوی دست می‌یابند، اما محبوبین، بدون اکتساب، موهبت الهی دریافت می‌کنند. این تمایز، مانند تفاوت میان باغبانی است که با کوشش، نهالی را می‌پروراند، و درختی که به‌صورت طبیعی در خاک حاصل‌خیز رشد می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این تفاوت را با مراتب محب و محبوب در عرفان ابن‌عربی هم‌راستا می‌دانند.

درنگ: محبین، مانند باغبانانی‌اند که با کوشش رشد می‌کنند، و محبوبین، درختانی‌اند که به‌طبع شکوفا می‌شوند.

جمع‌بندی بخش

نبوت تشریعی، موهبتی غیراکتسابی و مختص انبیاست، در حالی که نبوت عام و تکوینی، در اولیا و محبین ظهور می‌یابد. اولیای الهی، با نبوت تکوینی، هدایت باطنی را دریافت می‌کنند، و محبین، با تلاش به مراتب معنوی می‌رسند، اما محبوبین، فیض الهی را بدون زحمت دریافت می‌کنند. این بخش، مانند نوری است که مراتب نبوت و ولایت را در نظام عرفانی روشن می‌سازد.

بخش چهارم: نقد تعریف اکتساب و مسأله جبر و اختیار

تعریف اکتساب در فتوحات مکیه

ابن‌عربی در فتوحات مکیه، فعل اکتسابی را فعلی تعریف می‌کند که با اراده بنده تمشیت می‌یابد، اما خداوند آن را ایجاد می‌کند. این تعریف، مانند رشته‌ای است که اراده بنده و فعل الهی را به هم پیوند می‌دهد، اما به دلیل تفکیک میان اراده و فعل، نارسا تلقی می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تعریف، مسأله جبر و اختیار را به‌طور کامل حل نمی‌کند.

درنگ: تعریف اکتساب ابن‌عربی، مانند رشته‌ای ناتمام است که اراده و فعل را به هم پیوند می‌دهد، اما گره آن باز نمی‌شود.

نقد تفکیک اراده و فعل

اگر اراده بنده، فعل باشد و خداوند ایجاد کند، نقش بنده در اراده چیست؟ این پرسش، مانند آینه‌ای است که تناقض تفکیک اراده و فعل را بازمی‌تاباند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تفکیک، به جبر یا تفویض منجر می‌شود و با نظام مشاعی، که اراده و فعل را به‌صورت مشترک به خدا و بنده نسبت می‌دهد، ناسازگار است.

درنگ: تفکیک اراده و فعل، مانند آینه‌ای است که تناقض جبر و تفویض را بازمی‌تاباند.

رویکرد مشاعی در جبر و اختیار

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که مسأله جبر و اختیار، تنها با رویکرد مشاعی قابل حل است. در این نظام، فعل به خدا، بنده و کل هستی به‌صورت مشاعی نسبت داده می‌شود، مانند خرمنی که هر دانه‌اش به همه شرکا تعلق دارد. این دیدگاه، با اصل لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ («هیچ جنبش و نیرویی جز به خدا نیست») هم‌خوانی دارد و تناقضات تفکیکی را رفع می‌کند.

درنگ: نظام مشاعی، مانند خرمنی است که هر دانه‌اش، به خدا و بنده به‌صورت مشترک تعلق دارد.

محاسبه مشاعی در قیامت

محاسبه در قیامت، مشاعی است و همه عوامل، از خدا تا محیط و والدین، در آن سهیم‌اند. این دیدگاه، مانند ترازویی است که همه عوامل را با دقت وزن می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که قیامت، صحنه محاسبه جمعی است و هیچ فعلی به‌تنهایی به بنده نسبت داده نمی‌شود، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: لِيَرَوْا أَعْمَالَهُمْ («تا اعمالشان را ببینند»، سوره زلزله، آیه ۶).

درنگ: محاسبه قیامت، مانند ترازویی است که همه عوامل را در فعل انسانی وزن می‌کند.

نقد شراکت و شرک

شراکت مشاعی، شرک نیست، بلکه اجتماع هستی در فعل است. شرک، نسبت دادن استقلال به غیرخداست، اما مشاعیت، وحدت فعل در کثرت فاعلان را نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را مانند نوری می‌دانند که تاریکی شبهه شرک را از میان می‌برد، و با توحید افعالی هم‌خوانی دارد.

درنگ: مشاعیت، مانند نوری است که شبهه شرک را از آینه توحید می‌زداید.

نقد قضاوت بشری

قضاوت بشری، به دلیل ناقص بودن، تنها به مباشر توجه دارد، اما قضاوت الهی، همه عوامل را لحاظ می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: وَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ («و خداوند میان بندگان داوری می‌کند»، سوره غافر، آیه ۴۸). این جامعیت، مانند دری است که به سوی حکمت الهی گشوده می‌شود و قضاوت بشری را در برابر آن ناچیز می‌سازد.

درنگ: قضاوت الهی، مانند دری است که همه عوامل را در محاسبه اعمال لحاظ می‌کند.

جمع‌بندی بخش

تعریف ابن‌عربی از اکتساب، به دلیل تفکیک اراده و فعل، نارساست و به جبر یا تفویض منجر می‌شود. رویکرد مشاعی، با نسبت دادن فعل به خدا و بنده به‌صورت مشترک، این تناقض را رفع می‌کند. محاسبه مشاعی در قیامت، جامعیت حکمت الهی را نشان می‌دهد، و نقد شراکت و قضاوت بشری، بر وحدت فعل و محدودیت قضاوت انسانی تأکید دارد. این بخش، مانند چراغی است که مسیر حل مسأله جبر و اختیار را روشن می‌سازد.

بخش پنجم: نقد رابطه اسما و اعیان ثابته

نقد اعیان ثابته به‌عنوان علت اسما

ابن‌عربی در فص داودیه مدعی است که اعیان ثابته در فیض اقدس، علت اقتضای اسمای اولی‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نادرست می‌دانند، زیرا اسمای الهی، علل تامه‌اند و اعیان ثابته، تنها مظاهر آن‌ها در مراتب نازل‌ترند. این نقد، مانند باز کردن گرهی است که رابطه حقیقی میان اسما و اعیان را روشن می‌سازد.

درنگ: اسمای الهی، مانند علل تامه‌اند که اعیان را چون مظاهری فروتن می‌سازند.

مثال شاه و وزیر

ابن‌عربی برای تبیین رابطه اسما و اعیان، به مثال شاه و وزیر تمسک می‌جوید که شاه به وزیر عطا می‌کند و از او می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره این مثال را نادرست می‌دانند، زیرا خداوند، برخلاف شاه، دست‌گیر نیست و اسمای الهی، علل مستقل‌اند. این نقد، مانند نوری است که شبهه بده‌بستان در ذات حق را از میان می‌برد.

درنگ: خداوند، مانند چشمه‌ای بی‌نیاز است که فیضش بدون بده‌بستان جاری می‌شود.

تفاوت اعیان به اسمای الهی

تفاوت میان اعیان ثابته، به تفاوت اسمای الهی (مانند هادی، جواد، مضل، کریم) بازمی‌گردد. هر عینی، مظهر اسم خاصی است و تنوع اعیان، به تنوع اسما وابسته است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را مانند باغی می‌دانند که هر درخت آن، جلوه‌ای از اسم الهی است.

درنگ: اعیان ثابته، مانند درختانی‌اند که در باغ اسمای الهی به تنوع شکوفا می‌شوند.

مثال عبدالرزاق و عبدالکریم

استاد فرزانه قدس‌سره با مثالی روشن، تفاوت مظاهر اسما را تبیین می‌کنند: عبدالرزاق، مزدور است و رزقش به کار وابسته است، اما عبدالکریم، بدون کار، از کرم الهی بهره‌مند می‌شود. این مثال، مانند آینه‌ای است که تفاوت میان مظاهر اسمای رزاق و کریم را بازمی‌تاباند.

درنگ: عبدالرزاق و عبدالکریم، مانند دو شاخه از درخت اسمای الهی‌اند که به تنوع فیض می‌بخشند.

نقد بده‌بستان در اسما و اعیان

رابطه اسما و اعیان، بده‌بستان نیست، بلکه ظهور اسما در اعیان است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اسما، علل تامه‌اند و اعیان، مظاهر آن‌ها بدون استقلال وجودی‌اند. این دیدگاه، با اصل كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ («همه از نزد خداست») هم‌خوانی دارد و مانند نوری است که حقیقت رابطه اسما و اعیان را روشن می‌سازد.

درنگ: رابطه اسما و اعیان، مانند ظهور نور در آیینه است، نه بده‌بستان میان دو مستقل.

احدیت و عدم کثرت

در فیض اقدس (احدیت)، کثرت اعیان وجود ندارد و تنها مقام ختمی، مظهر احدیت است. کثرت، در فیض مقدس (واحدیت) ظاهر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را مانند تفاوت میان وحدت محض و جلوه‌های کثرت در مراتب نازل‌تر می‌دانند.

درنگ: احدیت، مانند وحدت محض است که کثرت در آن راه ندارد، و واحدیت، صحنه ظهور کثرت است.

جمع‌بندی بخش

نقد نقش اعیان ثابته به‌عنوان علت اسما، بر محدودیت آن‌ها و برتری اسمای الهی تأکید دارد. مثال شاه و وزیر، به دلیل نفی بده‌بستان در ذات حق، نادرست است. تفاوت اعیان، به تنوع اسما بازمی‌گردد، و مثال عبدالرزاق و عبدالکریم، این تنوع را روشن می‌سازد. احدیت، مرتبه وحدت محض است و کثرت، در واحدیت ظهور می‌یابد. این بخش، مانند دریچه‌ای است که به سوی فهم عمیق‌تر رابطه اسما و اعیان گشوده می‌شود.

بخش ششم: نبوت، رسالت و موهبت الهی

نبوت و رسالت غیراکتسابی

نبوت و رسالت، موهبت‌هایی الهی‌اند که با اعمال و عبادات اکتساب نمی‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این فیض، به حکمت الهی و اسمای وهاب و جواد وابسته است. این دیدگاه، مانند چشمه‌ای است که فیض نبوت را بدون انتظار جزا جاری می‌سازد.

درنگ: نبوت، مانند چشمه‌ای است که فیضش از حکمت الهی سرچشمه می‌گیرد، بدون نیاز به اکتساب.

نقد محدودیت به اسمای وهاب و جواد

نبوت، تنها به اسمای وهاب و جواد محدود نیست، بلکه همه اسمای الهی در آن سهیم‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را مانند باغی می‌دانند که هر شاخه‌اش، جلوه‌ای از اسمای الهی است و نبوت، میوه همه این شاخه‌هاست.

درنگ: نبوت، مانند میوه‌ای است که از همه شاخه‌های باغ اسمای الهی برمی‌آید.

عدم طلب جزا در نبوت

خداوند از انبیا برای نبوت، جزا (شکر یا ثنا) طلب نمی‌کند، زیرا نبوت، اکتسابی نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این اصل را مانند انعامی می‌دانند که از سر لطف الهی عطا شده و انتظار回报 ندارد.

درنگ: نبوت، مانند انعامی است که از لطف بی‌حساب الهی سرچشمه می‌گیرد.

نقد حذف مفعول در عبارت ابن‌عربی

در عبارت ابن‌عربی، «فاعطائه ایاهم»، مفعول دوم (نبوت و رسالت) محذوف است. استاد فرزانه قدس‌سره این حذف را به سیاق کلام وابسته می‌دانند که در ادبیات عربی رایج است و خللی در فهم ایجاد نمی‌کند. این نکته، مانند کلیدی است که قفل فهم عبارت را می‌گشاید.

درنگ: حذف مفعول، مانند کلیدی است که قفل فهم عبارت ابن‌عربی را می‌گشاید.

تمایز نبوت تشریعی و باطنی

ابن‌عربی، نبوت تشریعی را قید زده تا آن را از نبوت باطنی (ولایت) جدا کند. نبوت باطنی، با ولایت ملازمت دارد و از حکم نبوت تشریعی خارج است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را مانند تفاوت میان قانون‌گذاری و هدایت درونی می‌دانند که هر یک، جلوه‌ای از فیض الهی است.

درنگ: نبوت باطنی، مانند هدایت درونی است که در سایه ولایت شکوفا می‌شود.

ولایت محبین و محبوبین

ولایت محبین، اکتسابی و با ریاضت است، اما ولایت محبوبین، غیراکتسابی و اجتبایی است. استاد فرزانه قدس‌سره این تفاوت را مانند دو مسیر می‌دانند: یکی، راهی است که با کوشش پیموده می‌شود، و دیگری، مقصدی که از آغاز به فیض الهی گشوده است.

درنگ: ولایت محبین، مانند راهی است که با کوشش پیموده می‌شود، و ولایت محبوبین، مقصدی است که فیض الهی آن را گشوده است.

جمع‌بندی بخش

نبوت و رسالت، موهبت‌هایی غیراکتسابی‌اند که به حکمت الهی وابسته‌اند. همه اسمای الهی در فیض نبوت سهیم‌اند، و خداوند برای آن جزا طلب نمی‌کند. تمایز نبوت تشریعی و باطنی، و ولایت محبین و محبوبین، مراتب فیض الهی را روشن می‌سازد. این بخش، مانند نوری است که جلوه‌های نبوت و ولایت را در نظام عرفانی ابن‌عربی نمایان می‌کند.

بخش هفتم: نقد تاریخی و رویکرد مشاعی

نقد تاریخی جبر و اختیار

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که در هزار سال گذشته، هیچ فیلسوف یا عارفی نتوانسته مسأله جبر و اختیار را به‌طور کامل حل کند. طرح‌های تفکیکی (عرضی، ذاتی، بالعرض، بالذات) ناکارآمد بوده‌اند و به جبر یا تفویض منجر شده‌اند. این نقد، مانند آینه‌ای است که محدودیت‌های رویکردهای پیشین را بازمی‌تاباند.

درنگ: طرح‌های تفکیکی، مانند آینه‌ای‌اند که کاستی خود را در حل مسأله جبر و اختیار بازمی‌تابانند.

رویکرد مشاعی و حل مسأله

رویکرد مشاعی، با نسبت دادن فعل به خدا، بنده و کل هستی به‌صورت مشترک، مسأله جبر و اختیار را حل می‌کند. این دیدگاه، مانند خرمنی است که هر دانه‌اش به همه شرکا تعلق دارد و هیچ تفکیکی میان نقش خدا و بنده قائل نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را با اصل لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ هم‌راستا می‌دانند.

درنگ: رویکرد مشاعی، مانند خرمنی است که فعل را به خدا و بنده به‌صورت مشترک نسبت می‌دهد.

نقد تعریف ابن‌عربی در فتوحات

تعریف ابن‌عربی از اکتساب (اراده بنده و ایجاد خدا) مشابه نظریه تصویب در فقه است و نارساست. این تعریف، اراده را از فعل جدا می‌کند و به تفکیک منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مانند باز کردن گرهی می‌دانند که مانع فهم حقیقت مشاعی می‌شود.

درنگ: تعریف ابن‌عربی، مانند گرهی است که با رویکرد مشاعی گشوده می‌شود.

جمع‌بندی بخش

نقد تاریخی نشان می‌دهد که طرح‌های تفکیکی در حل مسأله جبر و اختیار ناکام بوده‌اند. رویکرد مشاعی، با نسبت دادن فعل به خدا و بنده به‌صورت مشترک، این تناقض را رفع می‌کند. نقد تعریف ابن‌عربی در فتوحات، بر نارسایی تفکیک اراده و فعل تأکید دارد. این بخش، مانند پلی است که به سوی فهم عمیق‌تر حقیقت مشاعی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر مبانی عرفان نظری ابن‌عربی و درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین مفاهیم اختصاص الهی، اقتضای اعیان ثابته و مسأله جبر و اختیار در فص داودیه پرداخته است. اعیان ثابته، تنها مظاهر اسمای الهی‌اند و نه علت تامه اختصاص. حکمت الهی، چارچوب اصلی فیض نبوت و رسالت را تشکیل می‌دهد که موهبتی غیراکتسابی است. نقد جبرگرایی و تأکید بر امکان تبدل وجودی، نقش اختیار را برجسته می‌سازد. رویکرد مشاعی، با نسبت دادن فعل به خدا و بنده به‌صورت مشترک، تناقضات تفکیکی را رفع کرده و با آیات قرآن کریم، مانند لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ و وَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ هم‌خوانی دارد. تمایز نبوت تشریعی و باطنی، و ولایت محبین و محبوبین، مراتب فیض الهی را روشن می‌سازد. نقد رابطه اسما و اعیان، بر برتری اسما و نفی بده‌بستان تأکید دارد. این متن، مانند نوری است که مسیر معرفت را در فص داودیه روشن کرده و دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر نظام عرفانی ابن‌عربی می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی