در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 881

متن درس




تحلیل فص یونسی از فصوص الحکم

تحلیل فص یونسی از فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۸۱)

دیباچه

فص یونسی از کتاب شریف «فصوص الحکم» اثر محی‌الدین ابن‌عربی، با عنوان حکمت نفسیه، به کاوش در حقیقت نفس ناطقه انسانی و جایگاه آن به‌عنوان مظهر اسم جامع الهی می‌پردازد. این فص، با محوریت شخصیت حضرت یونس علیه‌السلام، نفس را به‌مثابه محور ذکر، استقامت و جامعیت معرفی می‌کند. شرح حاضر، با حفظ وفاداری کامل به محتوای اصلی، به‌گونه‌ای بازنویسی شده که مفاهیم عرفانی و فلسفی را با نگاهی علمی و درخور فضای دانشگاهی ارائه دهد. هدف این نوشتار، تبیین عمیق و منسجم حکمت نفسیه برای مخاطبانی است که در پی فهم دقیق و نظام‌مند عرفان نظری هستند. توضیحات تفصیلی، آیات قرآنی با ترجمه و نکات کلیدی استخراج‌شده، همگی در راستای غنای محتوایی و تعمیق معرفتی ارائه گردیده‌اند.

بخش یکم: حقیقت نفس ناطقه و حکمت نفسیه

معرفی حکمت نفسیه

فص یونسی، موسوم به «حکمت نفسیه فی کلمه یونسیه»، به نفس ناطقه انسانی اختصاص دارد که به‌عنوان مظهر اسم جامع الهی شناخته می‌شود. این حکمت، نفس را به‌مثابه جوهره‌ای معرفی می‌کند که قابلیت تجلی همه اسمای الهی را در خود نهفته دارد. نفس ناطقه، به دلیل جامعیت، پلی میان مراتب وجودی الهی و کونی است و توانایی اتصال به عوالم متعالی را داراست.

درنگ: حکمت نفسیه، نفس ناطقه را به‌عنوان مظهر اسم جامع الهی معرفی می‌کند که توانایی اتصال مراتب الهی و کونی را در خود دارد.

جایگاه جامعیت نفس ناطقه

نفس ناطقه انسانی، به دلیل دارا بودن مقام جامعیت، نه‌تنها مظهر اسمای الهی است، بلکه واسطه‌ای میان صفات الهی و کونی، و معانی کلی و جزئی محسوب می‌شود. این جامعیت، نفس را به مقامی بی‌نظیر در نظام هستی ارتقا می‌دهد، چنان‌که می‌تواند کل عالم را در خود منعکس کند، به‌گونه‌ای که عالم صغیر، آینه‌ای از عالم کبیر می‌گردد.

تمایز نفس و نَفَس

تمایز میان «نفس» و «نَفَس» در این فص از اهمیت بسزایی برخوردار است. «نَفَس» به معنای تنفس و فعلی محدود است که ظهوری جزئی از نفس به شمار می‌رود، درحالی‌که «نفس» به حقیقت کلی و جامع انسانی اشاره دارد. این تمایز، از هرگونه سوءتفاهم در فهم حکمت نفسیه جلوگیری می‌کند و بر جایگاه والای نفس ناطقه تأکید دارد.

محوریت ذکر در فص یونسی

فص یونسی، فصی ذکری است که به موضوع ذاکر، مذکور و ذکر می‌پردازد. ذکر، عملی قلبی است که با نفس ناطقه پیوندی ناگسستنی دارد. در این فص، ذکر حضرت یونس علیه‌السلام در دل ماهی، به‌عنوان نمادی از استقامت و توحید، مورد توجه قرار گرفته است.

درنگ: ذکر، به‌عنوان عمل قلب، با نفس ناطقه پیوند دارد و در فص یونسی، نماد استقامت و توحید در ظلمات است.

بخش دوم: ویژگی‌های نفس در تجربه حضرت یونس علیه‌السلام

صفات نفس یونس علیه‌السلام

حضرت یونس علیه‌السلام، به دلیل قوت نفس، از صفاتی چون غضب و غیرت برخوردار بود. بااین‌حال، این غضب به ادبار و روی‌گردانی از امت منجر شد که عملی غیرممدوح تلقی می‌گردد. این ویژگی، نشان‌دهنده قوت نفس اوست، اما ادبار، با وظیفه اقبال پیامبران به امت ناسازگار است.

آزمایش یونس علیه‌السلام و استقامت نفس

تجربه حضرت یونس علیه‌السلام در دل ماهی، در ظلمات بعضها فوق بعض، نمونه‌ای از استقامت نفس در برابر بلایا و سختی‌هاست. این تجربه، نه‌تنها نفس او را نابود نکرد، بلکه آن را آبدیده و واصل به مقامات متعالی ساخت.

درنگ: استقامت نفس در برابر ظلمات و بلایا، ویژگی اولیا و صاحبان نفس کلی است که در مصائب پایدار می‌مانند.

اهمیت سلامت نفس

نفس قوی، انسان را در برابر مصائب مالی، جانی و حیثیتی حفظ می‌کند، درحالی‌که افراد فاقد نفس قوی، به‌سرعت در برابر مشکلات از پای درمی‌آیند. سلامت نفس، به‌مثابه سپری است که انسان را در برابر امواج بلا ایمن می‌دارد.

نفس و مقامات معنوی

ولایت، عبودیت، رسالت، نبوت، امامت و خلافت، همگی به نفس قوی نیاز دارند که تنها در انسان‌های کامل به فعلیت می‌رسد. نفس ناطقه، بستری است که این مقامات معنوی در آن ظهور می‌یابد، و بدون قوت نفس، تحمل این بار عظیم ممکن نیست.

بخش سوم: نفس در نظام عرفانی و قرآنی

تمایز انسان و حیوان در قرآن کریم

قرآن کریم، برخی انسان‌ها را به دلیل فقدان کمال، در مرتبه حیوان می‌داند و برخی حیوانات را به دلیل دارا بودن صفات انسانی، نزدیک به انسان معرفی می‌کند. این مفهوم، به «قریب‌المخرج» اشاره دارد که نشان‌دهنده نزدیکی مراتب وجودی برخی انسان‌ها و حیوانات است.

﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلْغَٰفِلُونَ﴾

ترجمه: به‌راستی بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم. آنان را دل‌هایی است که با آن نیندیشند و چشمانی است که با آن نبینند و گوش‌هایی است که با آن نشنوند. اینان مانند چهارپایانند، بلکه گمراه‌ترند. اینان همان غافلانند.

قریب‌المخرج بودن انسان و حیوان

برخی انسان‌ها و حیوانات، به دلیل نزدیکی مراتب وجودی، قریب‌المخرج‌اند، به‌گونه‌ای که با اندک تغییری می‌توانستند در مرتبه‌ای دیگر قرار گیرند. این مفهوم، پیچیدگی نظام وجودی را نشان می‌دهد که در آن، مراتب با ظرافتی بی‌نظیر جابجا می‌شوند.

نقد ادبار یونس علیه‌السلام

ادبار حضرت یونس علیه‌السلام از امت، عملی غیرممدوح بود، زیرا پیامبر باید با اقبال به امت، وظیفه هدایت را به انجام رساند. این نقد، بر ضرورت صبر و استقامت پیامبران در برابر کفر امت تأکید دارد.

﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِٱلْمُهْتَدِينَ﴾

ترجمه: به‌راستی تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداست که هر که را بخواهد هدایت می‌کند و او به هدایت‌یافتگان داناتر است.

غضب یونس علیه‌السلام و ظن نادرست

حضرت یونس علیه‌السلام به دلیل غضب، گمان کرد که خداوند بر او تنگ خواهد گرفت، اما این ظن نادرست بود و با استغفار و توبه اصلاح شد.

﴿فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِى ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبْحَٰنَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾

ترجمه: پس گمان برد که ما هرگز بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس در تاریکی‌ها ندا درداد که معبودی جز تو نیست، منزهی تو، من از ستمگران بودم.

ذکر یونس علیه‌السلام و اهمیت آن

ذکر حضرت یونس علیه‌السلام، «لا إله إلا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين»، ذکری قدسی و مجرب است که در شرایط ظلمات کارساز است. این ذکر، نماد توحید، توبه و رهایی از تاریکی‌هاست.

درنگ: ذکر یونس علیه‌السلام، به‌عنوان ذکری خفی و قدرتمند، نماد توحید و رهایی از ظلمات است.

روان‌شناسی ذکر و کاهش ترس

ذکر یونس علیه‌السلام در دل ماهی، با فریاد، ترس را کاهش داد و به آرامش منجر شد. شرع نیز فریاد، مانند اذان، را در شرایط ترس تأیید کرده است. این رویکرد، پیوند میان ذکر و کاهش اضطراب را نشان می‌دهد.

فرهنگ اسلامی و روان‌شناسی

شرع با توصیه به اذان در شرایط ترس، روان‌شناسی را در قالب فرهنگ اسلامی ارائه کرده است. این تلفیق، به جای فریاد خام، اذان را به‌عنوان نماد ذکر معرفی می‌کند.

بخش چهارم: نقد مفاهیم برزخ و تمامیت نفس

نقد مفهوم برزخ در مورد نفس

نفس ناطقه انسانی، برزخ میان صفات الهی و کونی نیست، بلکه دارای مقام جامعیت و تمامیت است. این نقد، مفهوم برزخ را به دلیل نارسایی در تبیین مقام نفس رد می‌کند.

تمامیت نفس فراتر از جامعیت

نفس ناطقه، نه‌تنها جامع است، بلکه دارای تمامیت است که مقامی فراتر از جامعیت و کمال محسوب می‌شود. تمامیت، به تکامل نهایی نفس اشاره دارد که در آن همه اسمای الهی به‌صورت کامل ظهور می‌یابد.

﴿ٱلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلْإِسْلَٰمَ دِينًا ۚ﴾

ترجمه: امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما به‌عنوان دین پسندیدم.

درنگ: تمامیت نفس، مقامی فراتر از جامعیت است که همه اسمای الهی را به‌صورت کامل در خود متجلی می‌سازد.

نقد برزخ به‌عنوان وصله‌پینه

برزخ، به معنای ترکیبی از دو طرف، برای نفس ناطقه نادرست است، زیرا نفس، وحدتی کامل دارد و نمی‌توان آن را به‌صورت ترکیبی از دو بخش نگریست.

مقایسه قونوی و ابن‌عربی

صدرالدین قونوی، شاگرد ابن‌عربی، با تصحیح دیدگاه‌های استاد خود، متونی علمی‌تر و پخته‌تر ارائه کرده است. قونوی با رویکردی نقادانه، اشکالات استاد را برطرف کرده و عرفان نظری را غنا بخشیده است.

نقد مقایسه قونوی و مولوی

قونوی، به دلیل مقام علمی و عرفانی برتر، قابل مقایسه با مولوی نیست. شمس تبریزی نیز قونوی را نپذیرفت و به مولوی روی آورد، که این امر جایگاه والای قونوی را برجسته می‌سازد.

بخش پنجم: نفس و تعینات عالم

نفس ناطقه و عالم اکبر

نفس ناطقه، مظهر عالم اکبر است و تعینات اسمای الهی و کونی را در خود جای داده است. نفس، به‌مثابه عالم صغر، کل هستی را در خود منعکس می‌کند.

درنگ: نفس ناطقه، به‌مثابه عالم صغر، کل عالم اکبر را در خود منعکس می‌کند.

نقد مفهوم صورت در فلسفه

علم، وهم و خیال فصتی ندارند، زیرا نفس، ظرف ایجاد و ابراز است، نه نقاشی صورت‌ها. این نقد، دیدگاه سنتی فلاسفه درباره صورت‌های ذهنی را رد می‌کند.

ساخت‌وساز نفس و بدن

نفس، بدن خود را می‌سازد و بدن نیز نفس را متأثر می‌کند. این تعامل دوسویه، در همه عوالم حاکم است و نشان‌دهنده وحدت وجودی میان نفس و بدن است.

تبدیل ماده و تجرد

ماده و تجرد قابل تبدیل به یکدیگرند؛ ماده می‌تواند مجرد شود و تجرد می‌تواند به ماده تبدیل گردد. این نظریه، سیالیت وجود را نشان می‌دهد.

تأثیرات متقابل جهان و انسان

انسان بر جهان و جهان بر انسان اثر می‌گذارد. حتی اعمال کوچک، مانند نفس کشیدن، کل عالم را جابجا می‌کند، گویی عالم و انسان در رقصی هماهنگ با یکدیگرند.

بیماری نفس و بدن

بیماری نفس، بدن را بیمار می‌کند و بیماری بدن، نفس را متأثر می‌سازد. ظاهر و باطن در هم تنیده‌اند و جدایی میان آن‌ها ممکن نیست.

بخش ششم: برزخ و جایگاه نفس

نقد مجدد برزخیت نفس

نفس، به دلیل جامعیت و تمامیت، برزخ نیست و نباید به‌صورت ترکیبی از دو طرف دیده شود. این نقد، بر وحدت وجودی نفس تأکید دارد.

برزخ و دوهوایی انسان

عالم برزخ، به دلیل تأثیرات متقابل دنیا و آخرت، حالتی دوگانه دارد، اما نفس در آن دوپهلو نیست و وحدتی کامل دارد.

نامه اعمال در برزخ

در برزخ، نامه اعمال به دلیل تأثیرات دنیوی بسته نمی‌شود و انسان همچنان تحت تأثیر اعمال خود است.

جمع میان روحانی و جسمانی

نفس، میان روح محض (منزه از زمان و مکان) و جسم (محتاج به زمان و مکان) جمع می‌کند و عالم‌های مختلف را در خود متحد می‌سازد.

درنگ: نفس، به‌مثابه پلی میان روح محض و جسم، عالم‌های متضاد را در خود متحد می‌سازد.

جمع‌بندی

فص یونسی از فصوص الحکم، با تمرکز بر حکمت نفسیه، نفس ناطقه انسانی را به‌عنوان مظهر اسم جامع الهی و محور ذکر و استقامت معرفی می‌کند. تجربه حضرت یونس علیه‌السلام در دل ماهی، قوت نفس را در برابر ظلمات نشان می‌دهد. نقد مفهوم برزخ و تأکید بر تمامیت نفس، از برجسته‌ترین نکات این فص است. تمایز میان نفس و نَفَس، نقد ادبار یونس، و بررسی نقش ذکر در روان‌شناسی، ابعاد عرفانی و علمی متن را غنا بخشیده‌اند. نظریه تبدیل ماده و تجرد، و تأثیرات متقابل انسان و جهان، دیدگاهی نوآورانه در عرفان نظری ارائه می‌دهد. نفس، به‌عنوان بستری برای تحقق مقامات معنوی و پلی میان عالم الهی و مادی، جایگاه بی‌نظیری در نظام هستی دارد.

با نظارت صادق خادمی