در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 884

متن درس





تحلیل و تبیین مقام نفسی یونس علیه‌السلام و تناسب رحمت و اقتدار در فص یونسیه

تحلیل و تبیین مقام نفسی یونس علیه‌السلام و تناسب رحمت و اقتدار در فص یونسیه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۸۸۴)

مقدمه: تبیین جایگاه فص یونسیه در نظام عرفانی و شرعی

فص یونسیه از کتاب فصوص الحکم، اثر عارف نامدار محی‌الدین ابن‌عربی، دریچه‌ای است به سوی فهم مقام نفسی حضرت یونس علیه‌السلام و پیوند عمیق میان رحمت و اقتدار در شریعت اسلامی. این بخش، با تمرکز بر مقام معنوی یونس علیه‌السلام، که فاقد اقتدار ظاهری چون سلطنت و سپاه بود، در قیاس با انبیای صاحب قدرت ظاهری مانند داود و سلیمان علیهما‌السلام، به بررسی تناسب میان رحمت و اقتدار در نظام شرعی می‌پردازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی عرفانی، فلسفی و کلامی، این فص را تحلیل کرده و بر ضرورت رعایت تناسب میان این دو صفت الهی در شریعت تأکید ورزیده‌اند. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای ایشان، می‌کوشد مفاهیم پیچیده فص یونسیه را با زبانی علمی و متین، در قالبی منسجم و متناسب با فضای دانشگاهی ارائه دهد. همان‌گونه که خورشید معرفت بر پهنه آسمان اندیشه می‌درخشد، این متن نیز تلاش دارد تا با روشنی و دقت، مقام نفسی یونس علیه‌السلام و تناسب رحمت و اقتدار را برای طالبان حقیقت روشن سازد.

بخش اول: مقام نفسی یونس علیه‌السلام و تمایز آن با اقتدار ظاهری

غرض حکایت یونس علیه‌السلام و اولویت بقای نشئه انسانی

حکایت حضرت یونس علیه‌السلام در فص یونسیه، چون آینه‌ای زلال، بر مراعات نشئه انسانی و حفظ بقای آن تأکید دارد. این اصل، که اقامه و بقای انسان بر هدم و نابودی او مقدم است، ریشه در رحمت الهی دارد. قرآن کریم، چون جویباری زلال، این حقیقت را در آیاتی چون «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» (اعراف: ۱۵۶) بازتاب داده و نشان می‌دهد که رحمت الهی، چون اقیانوسی بی‌کران، همه موجودات را در بر می‌گیرد. حکایت یونس علیه‌السلام، که در میان قوم، در کشتی، و در دل حوت تحت فشار و محکومیت بود، گواهی است بر این اصل که بقای انسان، زمینه‌ساز خیرات و کمالات است.

درنگ: غرض از حکایت یونس علیه‌السلام، مراعات نشئه انسانی و اولویت بقای آن بر هدم است، که با رحمت الهی همخوانی دارد.

مقام نفسی یونس علیه‌السلام در برابر اقتدار ظاهری

حضرت یونس علیه‌السلام، برخلاف داود و سلیمان علیهما‌السلام که از اقتدار ظاهری چون سلطنت و سپاه برخوردار بودند، از مقام نفسی و معنوی والایی برخوردار بود. این مقام، که در دل سختی‌ها و محکومیت‌ها شکوفا شد، چون گوهری در صدف، نشان‌دهنده ارتباط عمیق او با پروردگار است. یونس علیه‌السلام، در دل حوت، با نعره تسبیح و ذکر الهی، اقتدار نفسی خود را آشکار ساخت و نشان داد که امید به خدا، چون مشعلی فروزان، در تاریک‌ترین لحظات راهنما است.

درنگ: مقام نفسی یونس علیه‌السلام، که در سختی‌ها و با اتکا به خدا شکوفا شد، از اقتدار ظاهری داود و سلیمان علیهما‌السلام متمایز و در باطن برتر است.

برتری معنوی یونس علیه‌السلام

مقام معنوی یونس علیه‌السلام، که ریشه در اقتدار نفسی و ارتباط عمیق با خدا دارد، از اقتدار ظاهری داود و سلیمان علیهما‌السلام برتر دانسته شده است. این برتری، نه به معنای نفی ارزش سلطنت و قدرت ظاهری، بلکه به دلیل تمرکز بر باطن و نفس است. همان‌گونه که ستاره‌ای در آسمان شب می‌درخشد، مقام نفسی یونس علیه‌السلام نیز در قلمرو معنویت، نورافشانی می‌کند و نشان‌دهنده عمق ارتباط بنده با خالق است.

بخش دوم: تناسب رحمت و اقتدار در شریعت اسلامی

شواهد قرآنی رحمت و اقتدار

شریعت اسلامی، چون بنایی استوار، بر تناسب میان رحمت و اقتدار استوار است. قرآن کریم در آیاتی چون:

وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

«و اگر به صلح گرایش نشان دادند، تو نیز به آن گرایش نشان ده و بر خدا توکل کن، که او شنونده داناست.» (انفال: ۶۱)

بر اولویت صلح و رحمت تأکید دارد. همچنین آیه:

وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ

«و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو بس است. اوست که تو را با یاری خود و با [کمک] مؤمنان تأیید کرد.» (انفال: ۶۲)

توکل به خدا را در مواجهه با خدعه دشمنان توصیه می‌کند. آیه دیگر:

وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

«و میان دل‌هایشان الفت انداخت. اگر همه آنچه را در زمین است هزینه می‌کردی، نمی‌توانستی میان دل‌هایشان الفت ایجاد کنی، ولی خدا میان آنها الفت انداخت، که او عزیز و حکیم است.» (انفال: ۶۳)

بر رحمت الهی در ایجاد الفت میان دل‌ها تأکید دارد. این آیات، چون نغمه‌هایی هماهنگ، رحمت را در کنار اقتدار قرار داده و تناسب میان این دو را نشان می‌دهند.

درنگ: شریعت اسلامی، با تأکید بر آیاتی چون وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ و فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ، تناسب میان رحمت و اقتدار را به‌عنوان اساس اصلاح جامعه ترسیم می‌کند.

نقد مقایسه رحمت و اقتدار

مقایسه رحمت و اقتدار، چون پرسش از برتری پول بر ثروت، پرسشی بی‌معناست. هر یک از این دو صفت، چون دو بال پرنده، در جای خود لازم و کارگشایند. رحمت بدون اقتدار، چون جویباری بی‌سد، به ضعف و کاستی منجر می‌شود، و اقتدار بدون رحمت، چون تیغی بی‌غلاف، به ظلم و خشونت می‌انجامد. شریعت اسلامی، با تأکید بر تناسب، هر دو را در هم می‌آمیزد تا عدالتی چون گوهری تابناک پدید آید.

غضب به‌عنوان کمال

غضب، چون شعله‌ای در کوره غیرت، ظهور رحمت است و فقدان آن، چون خاموشی این کوره، نقص و بی‌غیرتی تلقی می‌شود. حتی در حیوانات، دفاع از خویشتن نشانه کمال است، و بی‌غضبی، چون درختی بی‌ریشه، عیب و نقصان است. شریعت اسلامی، غضب را در جای خود، چون تیغی بران در دست باغبان، لازم و ضروری می‌داند.

درنگ: غضب، ظهور رحمت و نشانه غیرت است و فقدان آن، نقص و بی‌غیرتی محسوب می‌شود.

بخش سوم: نقد نقل‌های ضعیف و افکار پوسیده در علم دینی

نقد نقل عدم صلاحیت داود علیه‌السلام

برخی نقل‌های ضعیف مدعی‌اند که داود علیه‌السلام به دلیل خون‌ریزی، صلاحیت ساخت بیت‌المقدس را نداشت. این نقل‌ها، چون سرابی فریبنده، فاقد سند معتبرند و با مقام والای داود علیه‌السلام، که قرآن کریم او را صاحب حکمت و پادشاهی می‌داند، ناسازگارند:

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ

«پس به اذن خدا آنها را شکست دادند و داود، جالوت را کشت و خدا به او پادشاهی و حکمت عطا کرد و از آنچه می‌خواست به او آموخت.» (بقره: ۲۵۱)

داود علیه‌السلام، که کوه‌ها و پرندگان با او تسبیح می‌گفتند (يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ)، صاحب اقتدار نفسی و ظاهری بود و این نقل‌ها، چون سایه‌ای بر آفتاب، تلاشی ناکام برای تضعیف مقام اوست.

درنگ: نقل عدم صلاحیت داود علیه‌السلام برای ساخت بیت‌المقدس، فاقد سند معتبر و با مقام والای او ناسازگار است.

نقد افکار پوسیده در علم دینی

برخی دیدگاه‌ها در علم دینی، که پرهیز از قضاوت یا اجرای حدود را به بهانه حفظ دین ترویج می‌کنند، چون شاخه‌های خشکیده‌ای بر درخت تنومند شریعت، پوسیده و ناکارآمدند. این افکار، که گاه در میان عالمان دینی رواج یافته، از پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی و قضایی شانه خالی کرده و زمینه‌ساز حضور نالایقان در مناصب مهم می‌شوند. کناره‌گیری شایستگان، چون واگذاری میدان به نااهلان، گناهان نالایقان را به پای شایستگان می‌نویسد.

درنگ: پرهیز شایستگان از قضاوت و حکومت به بهانه حفظ دین، زمینه‌ساز حضور نالایقان و فساد در جامعه است.

نقد زیر در روئی و ترس از اجرای حدود

زیر در روئی به بهانه پرهیز از خون‌ریزی، چون فرار از میدان نبرد، گناه کوتاهی در اجرای عدالت است. اجرای حدود، چون تیغ باغبان در هرس درخت، برای اصلاح جامعه ضروری است. ترس از تیغ، که حق است و در جای خود رواست، چون ترس از نور حقیقت، نادرست و بی‌جا است.

بخش چهارم: عدالت و قضاوت در شریعت اسلامی

تعریف عدالت نزد شیخ انصاری

شیخ انصاری، در کتاب ارزشمند «العدالة»، عدالت را چنان دقیق تعریف کرده که یافتن عادل، چون جستجوی گوهری نایاب، دشوار است. عادل، کسی است که معرفت، قدرت و تیغ دارد، اما ظلم نمی‌کند. این تعریف، چون ترازویی دقیق، معیارهای والایی برای قضاوت و عدالت ارائه می‌دهد. آثار شیخ، مانند کتاب‌های عدالت، تقوا و غیبت، چون گنجینه‌هایی گرانبها، کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند، در حالی که از عمق و ژرفای بی‌نظیری برخوردارند.

درنگ: عدالت، نزد شیخ انصاری، ترکیبی از معرفت، قدرت و پرهیز از ظلم است که عادل را به گوهری نایاب بدل می‌سازد.

نقد تمرکز بر مکاسب و خیارات

تمرکز علم دینی بر مکاسب محرمه و خیارات، به جای آثار عمیق شیخ انصاری، چون گزینش میوه‌های سطحی به جای ریشه‌های تنومند، نادرست است. این تمرکز، مانع بهره‌مندی از معارف عمیق و جامعی است که در آثار شیخ نهفته است.

نقد اکتفا به حسن ظاهر در عدالت

اکتفا به حسن ظاهر در عدالت، چون قضاوت از روی ظاهر کتاب، با تعریف دقیق شیخ انصاری ناسازگار است. عدالت، نیازمند معیارهای دقیق و عمیق است که فراتر از ظواهر عمل می‌کند.

نقد پرهیز از قضاوت

پرهیز از قضاوت به بهانه حفظ دین، چون ترک میدان به بهانه سلامت، مانع اصلاح جامعه است. قضاوت، چون نگهبانی از حریم حیثیت و حرمت جامعه، برای اصلاح و تربیت ضروری است. معلم شدن به جای قاضی، هرچند ارزشمند، هدف نهایی اصلاح را تأمین نمی‌کند.

درنگ: قضاوت، برای حفظ حرمت و حیثیت جامعه ضروری است و پرهیز از آن، مانع اصلاح و تربیت اجتماعی است.

نقد شرط اعلمیت در قضاوت

شرط اعلمیت در قضاوت، که قاضی را «أَعْلَمُ مَنْ فِي الْبَلَدِ» می‌داند، در جوامع بزرگ چون شهری با میلیون‌ها نفر، غیرعملی است. این شرط، چون قفلی سنگین بر درِ قضاوت، با واقعیت‌های اجتماعی ناسازگار است.

بخش پنجم: نقد قرائت‌های مختلف و مزاج‌های دینی

نقد اصطلاح قرائت‌های مختلف

اصطلاح «قرائت‌های مختلف» از دین، چون برچسبی نادرست، به جای مزاج‌های متفاوت به کار رفته است. سلحشوری یا عاطفه‌محوری برخی افراد، چون رنگی بر بوم دین، قرائت‌های نادرستی ایجاد می‌کند. دین، چون بنایی استوار، باید مبتنی بر مبانی و محتوای اصیل باشد، نه مزاج‌های شخصی.

درنگ: قرائت‌های مختلف از دین، در واقع مزاج‌های متفاوت‌اند و دین باید مبتنی بر مبانی اصیل و عقلانی استخراج شود.

استخراج مبانی ایدئولوژیک اسلام

استخراج مبانی ایدئولوژیک اسلام، چون کندن گوهری از معدن، نیازمند دقت و عمق است. مزاج‌های شخصی، مانند سلحشوری یا عاطفه‌محوری، نباید جای مبانی اصیل دینی را بگیرد. دین، چون آینه‌ای صاف، باید حقیقت را بدون تحریف بازتاب دهد.

نقد محورسالاری و انحرافات مزاجی

محورسالاری، مانند زن‌سالاری یا عرفان‌سالاری، چون شاخه‌ای بی‌ریشه، از مزاج‌های شخصی سرچشمه می‌گیرد و با محتوای دینی ناسازگار است. اسلام، چون نظامی متوازن، همه چیز را در جای خود سالار می‌داند. بیمار در بستر، با دعای مستجاب، و فرمانده در میدان جنگ، با اقتدار خود، هرکدام در جای خویش سالارند.

درنگ: اسلام، نظامی متوازن است که هر چیز را در جای خود سالار می‌داند و از محورسالاری مزاجی پرهیز می‌کند.

بخش ششم: رحمت و اقتدار در احکام شرعی

رحمت در احکام جزیه و صلح

قرآن کریم، در آیه:

قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ

«با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز آخرت ایمان ندارند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند، بجنگید تا زمانی که با دست خود جزیه دهند در حالی که خاضع‌اند.» (توبه: ۲۹)

جزیه و صلح را برای اهل کتاب مقرر کرده تا بقای آنها حفظ شود. این حکم، چون پلی میان رحمت و اقتدار، نشان‌دهنده تأیید دین آنها در چارچوب شریعت است.

درنگ: جزیه و صلح برای اهل کتاب، نشانه رحمت الهی و تأیید دین آنها در چارچوب شریعت است.

نقد اتهام عدو الدین به اهل کتاب

اتهام عدو الدین به یهود و نصاری، چون مغالطه‌ای گمراه‌کننده، با شریعت اسلامی ناسازگار است. اسلام، با تعیین جزیه و صلح، این گروه‌ها را تحت حمایت خود قرار داده و آنها را اخ الدین می‌داند. تمایز میان فاشیسم اسرائیل و دین یهود، چون خط‌کشی میان حقیقت و تحریف، ضروری است.

صلح و توکل در مواجهه با دشمن

قرآن کریم در آیه:

وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ

«و اگر به صلح گرایش نشان دادند، تو نیز به آن گرایش نشان ده و بر خدا توکل کن.» (انفال: ۶۱)

بر پذیرش صلح و توکل به خدا تأکید دارد، حتی اگر دشمن قصد خدعه داشته باشد. این اصل، چون مشعلی راهنما، از رد صلح به دلیل احتمالات خیالی جلوگیری می‌کند. اما در صورت علم قطعی به توطئه، آیه انصراف دارد و عمل به آن جایز نیست.

درنگ: صلح باید با توکل به خدا پذیرفته شود، مگر در صورت علم قطعی به توطئه، که آیه انصراف دارد.

رحمت در قصاص و عفو

شریعت در قصاص، چون ترازویی دقیق، امکان اخذ فدیه یا عفو را برای ولی دم فراهم کرده است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى ۖ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَىٰ بِالْأُنْثَىٰ ۚ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، در مورد کشتگان، قصاص بر شما مقرر شده است: آزاد در برابر آزاد، بنده در برابر بنده، و زن در برابر زن. پس اگر کسی از سوی برادرش مورد عفو قرار گرفت، باید به نیکی پیروی کند و با احسان به او پرداخت نماید.» (بقره: ۱۷۸)

و آیه:

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

«و برای شما در قصاص، حیات است، ای خردمندان، شاید که پرهیزگاری کنید.» (بقره: ۱۷۹)

قصاص را مایه حیات می‌داند، اما عفو را مقدم می‌دارد تا محبت افزون و کینه کاهش یابد.

درنگ: شریعت در قصاص، با امکان عفو و فدیه، رحمت را مقدم داشته و محبت را تقویت می‌کند.

نقد قصاص با نسئه

قصاص بر اساس دلیل طناب (نسئه)، چون حکمی بی‌پایه، ظلم است و از مهربانی نیست. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «کسی که به دلیل داشتن طناب کشته شود، ظلماً کشته شده و مانند قاتل است.» این حدیث، چون مشعلی فروزان، بر ضرورت عدالت در قضاوت تأکید دارد. شیخ ابن‌عربی، که قصاص با نسئه را از باب مهربانی دانسته، در این مورد دچار ضعف فقهی شده، زیرا این حکم از عدم اثبات جرم ناشی می‌شود، نه مهربانی.

درنگ: قصاص با دلیل طناب (نسئه)، ظلم است و از عدم اثبات جرم ناشی می‌شود، نه مهربانی.

بخش هفتم: نقد یک‌جانبه‌نگری و ضرورت توازن در شریعت

نقد تأکید یک‌جانبه بر رحمت یا اقتدار

تأکید یک‌جانبه بر رحمت یا اقتدار، چون راه رفتن با یک پا، به ضعف یا ظلم منجر می‌شود. مهربانی بدون قدرت، چون درختی بی‌ریشه، ارزش خود را از دست می‌دهد، و اقتدار بدون رحمت، چون تیغی بی‌غلاف، به خشونت می‌انجامد. شریعت، چون باغبانی ماهر، با تیغ و رحمت، جامعه را اصلاح می‌کند.

شجاعت و عدالت

شجاعت بدون معرفت، چون بی‌باکی یا ترس، شجاعت حقیقی نیست. عادل، چون باغبانی که با قیچی و دقت هرس می‌کند، معرفت و قدرت را در هم می‌آمیزد تا ظلم نکند. این تعریف، چون نگینی بر انگشتر عدالت، شریعت را از انحرافات مزاجی مصون می‌دارد.

درنگ: شجاعت حقیقی، با معرفت و قدرت به عدالت می‌رسد و عادل کسی است که با داشتن قدرت، ظلم نمی‌کند.

نقد درویشی و صلح کل

درویشی و صلح کل، چون سرابی در بیابان، با استعمار و برخی تعالیم مسیحیت مشابه است و از حقیقت دین فاصله دارد. خانقاه‌ها و کلیساها، گاه با ترویج صلح عرفانی، به انحرافات مزاجی دامن زده و از مبانی اصیل اسلامی دور شده‌اند.

نقد سیستم ناقص قضاوت

سیستم ناقص قضاوت، چون بنایی ترک‌خورده، مانع حضور شایستگان و عامل فساد است. قضاوت مبتنی بر متون ناکافی، مانند لمعه، به قضاوت ناکارآمد منجر می‌شود. اصلاح این سیستم، چون مرمت بنایی کهن، برای حفظ دین و جامعه ضروری است.

نتیجه‌گیری: جمع‌بندی و افق‌های پیش‌رو

فص یونسیه از فصوص الحکم، چون آینه‌ای شفاف، مقام نفسی یونس علیه‌السلام و تناسب رحمت و اقتدار در شریعت اسلامی را به نمایش می‌گذارد. این بخش، با تأکید بر اولویت بقای نشئه انسانی، نقد نقل‌های ضعیف درباره داود علیه‌السلام، و ضرورت توازن میان رحمت و اقتدار، نظامی جامع و متوازن را ترسیم می‌کند. شریعت، با آیاتی چون وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ و فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ، از یک‌جانبه‌نگری پرهیز کرده و هر صفت را در جای خود به کار می‌برد. نقد افکار پوسیده در علم دینی، مانند پرهیز از قضاوت، و تأکید بر استخراج مبانی اصیل اسلام، طالبان حقیقت را به سوی نور معرفت رهنمون می‌سازد. این تحلیل، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق‌تر پیوند میان عرفان، فقه و کلام، که اصلاح جامعه را در پرتو عدالت و رحمت ممکن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی